eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
❤️خاطره‌ای که سردار سلیمانی در دوران حیاتشان اجازه انتشار آن را نداده بود ♦️مادربزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید.  ♦️بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. ♦️آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  ♦️سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
🎙امام خامنه ایی: 1⃣🔺از کاندیدای خود تعریف کنید اما دیگران را تخریب نکنید. 2⃣🔺از بداخلاقیهای انتخاباتی باید بشدت پرهیز کنند؛بدگویی کردن، اهانت کردن، تهمت زدن. 3⃣🔺 برای عزیز کردن خود و یا نامزد مورد نظر خود، دیگران را و رقبا را در چشم مردم خوار کردن، اینها راهها و روشهای صحیح و اسلامی نیست. 4⃣🔺رقابت باید باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعایت موازین اخلاقی.   ۱۳۸۶/۱۰/۱۵ https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 صحبت‌های شهید سلیمانی درباره حجاب خانم‌ها ‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ https://eitaa.com/piyroo
جز یاد تـو بر خاطر مــا نگـذرد ای جــان ... • اولین فرمانده سپاه خرمشهر • جانشین فرمانده لشگر۱۰سیدالشهدا • شهادت: عملیات والفجر۸/ فاو ۱۳٦٤ 🌷 https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم : محمد رضا اینقدر از حضرت زهرا (س) دم زدی آخرش چی شد گفت: همین که توی بغل پسرش حضرت مهدی (عج) جان دادم برایم کافیست https://eitaa.com/piyroo
📸 تصویری از ۴ فرزند سردارسلیمانی بر سر مزار پدر❤️ در حاشیه رونمایی از سنگ جدید مزار سردار سلیمانی https://eitaa.com/piyroo
🔥نشانه های اسرافکار 🌻امام صادق علیه السّلام فرمودند: للمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: ⭕️یشتَری ما لَیسَ له، ⭕️و یَلبَسُ ما لَیسَ لَهُ ⭕️و یَاکُلُ ما لَیسَ لَه؛ 🚫اسرافکار سه نشانه دارد: 1.👈 چیزی می خرد که در شأن او نیست؛ 2.👈چیزی می پوشد که در شأن او نیست؛ 3.👈چیزی می خورد که در شأن او نیست. 📚تفسیر نورالثقلین، ج1، ص772 📖شرح حدیث: اسراف که به معنای ولخرجی، هدر دادن نعمتهای خدا و مصرف بیهوده می باشد، ناپسند است و در قرآن کریم از آن نهی شده است. در این حدیث، از جمله حدود و شاخصهای نشان دهنده ی اسراف و اسرافکار، خریدن، پوشیدن و خوردن چیزی بیان شده است که برای او و در شأن او نیست. برای مثال، کسی که زندگی متعادلی دارد و درآمدش اندک است، برگزاری مهمانی باشکوه و تجمّلاتی و پذیرایی از مهمانان با غذاها و میوه های گران قیمت، اسراف است، یا کسی که زندگی و امورش با یک ماشین معمولی می گذرد، خریدن یک ماشین بسیار گران قیمت، اسراف محسوب می شود. در زندگی برخی افراد ثروتمند، آن قدر مواد غذایی و مصرفی دور ریخته می شود که با آن زندگی بعضی خانواده ها را می توان تأمین کرد و این، مصداق روشن اسراف و تبذیر است. باید در مصرف آب شُرب و آب برای وضو و غسل نیز قناعت کرد. لباسی را که قابل پوشیدن است، نباید دور ریخت. وسایل منزل را که سالم و قابل استفاده است، فقط به دلیل چشم و هم چشمی با دیگران، نباید کنار گذاشت و وسایل جدید خرید. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و پنجاه و هفتم: فرار دانشجوئی (۸) دژبان ترسید بیاد داخل نخلستان و برگشت. توی مسیر هاشم رو دیدم. گفتم از مسعود چه خبر؟ گفت نتونست فرار کنه. دلم خیلی براش سوخت. با خودم می‌گفتم در این مدت فرارِ ما او حتما داره کتک می خوره. شروع کردیم به دویدن و رسیدیم به برکه‌ای که پر از گِل و جلبک بود. هاشم کمی آب خورد و به منم گفت بخورم. ولی من نتونستم. هاشم بلافاصله بالا اورد و حالش بد شد. مقداری دویدیم به یه دیوار فنسی رسیدیم از اون بالا رفتم و پریدم اون طرف. هاشم دستش شکسته بود نتونست بالا بیاد. اصلا متوجه هاشم نشدم هاشم داد زد احمد برگرد. برگشتم و با یه دست کمکش کردم و اونو بالا کشیدم. هاشم نتونست خودش رو نگه داره و از اون بالا با کمر خورد رو زمین. جای موندن نبود دو‌تایی شروع کردیم به دویدن. فاصله درختا با هم زیاد بود و راحت نمی تونستیم خودمون رو استتار کنیم. کل نخلستان توسط عراقیا محاصره شده بود. تصمیم گرفتیم خودمون رو دفن کنیم شاید اینجوری تا شب نتونن ما رو پیدا کنن. سطح زمین پر از شیار بود. تصمیم گرفتیم کفِ یکی از شیارها رو بکَنیم تا بتونیم خودمون رو داخلش زیر خس و خاشاکا پنهان کنیم. چیزی شبیه یه قبر کندیم و هر چه از دستم برمیومد از برگ و چوب و خاشاک روش ریختم و از هاشم هم خواستم همین کار رو بکُنه. قبرِ من خیلی خوب شده بود و کاملا پنهان شده بودم ولی مخفیگاه هاشم زیاد جالب نبود و چون دستش شکسته بود نتونست زیاد بکَنه و یه گودال کوچیک کند و توش قایم شد. مرتب زیر خس و خاشاکا ذکر می‌گفتیم. بعثیا چند بار از بالای سرمون رد شدن ولی متوجه ما نشدن. فرمانده‌شون بشدت عصبانی بود و داد و بیداد می‌کرد. ساعتی گذشت. نفسم داشت بند میومد و مرگ رو تو یه قدمی خودم می دیدم. راستش اگه دست خودم بود بین مرگ و اسارت حتما مرگ رو انتخاب می‌کردم ولی همه چیز دست خدا بود. ناگهان یکی از نگهبانا متوجه هاشم شد و داد زد «واحدهم اهنا» یکی‌شون اینجاس. هاشمو بیرون کشیدن و چون هاشم نزدیک من مخفی شده بود خیلی زود پیدام کردن و از زیر اون همه چوب و خاشاک وگِل کشیدنم بیرون. طبق معمول شروع کردیم فیلم بازی کردن و خودمو به مرگ زدم. هنوز کاملاً بیرونم نکشیده بودن که شروع کردن به زدن. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡