eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
Mehdi Chenari - Shahid Gomnam 128 (1).mp3
5.57M
وقتی تو می‌آیی تمام مادرانِ شهر انگار می‌خواهند ای گل! مادرت باشند گمنامی اما نامداران جهان باید هر دَم فدای همتِ نام آورت باشند 🕊 https://eitaa.com/piyroo
|گفتیم‌:شہادت‌:)🕊 گفتن:محالہ‌دختࢪو‌چہ‌بہ‌شہادت...💔 ندونستن...🌱 خداۍ‌ما‌خدای‌مَحالاتِ...🙂 https://eitaa.com/piyroo
🥀📜 وصیت من به تمام راهیان شهـادت، حفظ و مبـارزه با مظاهر کفر تا اقامهٔ حق و ظهـور ولی خـــدا امام زمان (عج) است... 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنها بارِ سفر بستند و رفتند، امّا ما دل‌‌بسته شدیم به مسافرخانه دنیا .. " اگر قبرستان جاییست که مُردگان را در آن قرار میدهند، ما قبرستان‌نشینان‌ِعادات و روزمرگی را آیا به معنای‌زندگی راهیست؟ .. اگر مقصد پرواز است، لانه‌ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در اوج می‌یابد از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد" .. 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 عنوان کتاب:ایستگاه آسمان 🔻ندای اسلام خواهی معمار کبیر انقلاب اسلامی، به سرعت دنیا را فراگرفت و از مرزهای ایران به نقاط مختلف جهان راه پیدا کرد و مشتاقان بسیار زیادی را به سوی خود جذب کرد. این کتاب سرنوشت یکی از کسانی است که در این راه قدم گذاشتند و پیش رفتند. ✍ نویسنده:محمد مهدی بهداروند https://eitaa.com/piyroo
جسم و روحم با حرم گشتہ عَجین حال و روزم با غمٺ گشتہ غَمین این سہ جملہ خواب شبهاے من اسٺ ڪربلا پاے پیاده أربعین حسین جان هوامو داشتہ باش ڪه حرم باشم تا 🥀 ❤️ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلای ۴ • صدای قدم هایی که به سمت شما بر میداشتم دلنشین بود... چقدر لمس نگاهتان بر روی این قدم ها آرامش بخش بود... . حال دلم خوب نیست...چشمانم هرلحظه گریه میطلبد، بین ان همه بی خوابی...آن همه بار و بندیل و سختی...لحظه ای احساس خستگی نمیکردم...:) همین که پایم به .. رسید، گویی تمام خستگی های دنیا یک جا در تنم فرو رفت! . دلم میخواهد فریاد بزنم از غم بزرگی که در دلم ته نشین شده است... . من خودم را در گوشه ای از  جا گذاشتم... گویی از آن سجده آخر اصلا دیگر بلند نشدم، دلم هنوز انجا گیر است... دلم میخواست همان جا و همان لحظه برای همیشه جان دهم! همان جایی که از خود بی خود شدم، خالی از دنیا بودم،خالی از ادمهایش... همان جا که احساس کردم صدایم را میشنوند، همان جایی که برای اولین بار اشک هایم را دوست داشتم.... و.... . آسمان هارا به دنبالت گشتم! ای عشق... در زمین یافتمت، شلمچه... عشق در شلمچه روایت ها دارد، اینجا نخل ها به جای خاک ریشه در خون دارند... . https://eitaa.com/piyroo
سلام علیکم خدمت اعضای محترم کانال از امشب ان شا الله رمان به صورت یک پارت به اشتراک میگذاریم امیدوارم خوشتون بیاد 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: رحمان سلطانی 💢قسمت اول: شوق عملیات منطقه شلمچه پر بود از مواضع و استحکاماتی که در هیچ جای دیگه ای از جبهه ها این حجم مشاهده نمی شد. ارتش بعثی از ترس حملات ما، سنگین ترین موانع و استحکامات رو تو منطقه ایجاد کرده بود که به حسبِ محاسبات عادی شکستن و عبور از اونا غیر ممکن به نظر می رسید. اونا علاوه بر سنگرها ، خاکریزهای چند لایه و مثلثی و موانع متعددِ سیم خاردار و خورشیدی، حجم انبوهی از آب رو تو منطقه شلمچه رها کرده و اونو به باتلاقی عظیم تبدیل کرده بود که عبور از اون خیلی سخت و حتی محال بنظر می رسید. بطوری که بچه‌ها اسم شلمچه رو گذاشته بودن شلاپچه... 🔸 اعزام بی بازگشت هر روز خبرهای مسرت بخشی از پیروزی های پی در پی رزمندگان اسلام از شلمچه و کربلای پنج می رسید. گاهی هم بدن غرقِ بخون شهدا که بعضیشون از دوستام بودند به کاشان می رسید. مرحله اول عملیات با موفقیت تموم شده بود . اون زمان تو مدرسه علمیه آیت الله یثربی کاشان درس طلبگی میخوندم. چند نفر از طلبه های این حوزه تو کربلای ۴ و ۵ به شهادت رسیده بودن و خیلی دوست داشتم یکی از اونا می بودم. سینه م پر از شوق حضور توی عملیات بود. یه روز طلبه ها گفتند که یکی از دوستامون بنام محمود دانشیار زخمی شده و از بیمارستان ترخیص شده و بُردنش منزل. پا شدم برای ملاقات رفتم خونشون. بدجوری زخمی شده بود، ولی روحیه ش عالی بود و با شور و حرارت از آوردگاه شلمچه و حماسه عجیب و غریب بچه ها می گفت. دیگه طاقت موندن نداشتم و تصمیم گرفتم هر چه زودتر خودمو برسونم منطقه. می ترسیدم عملیات تموم بشه و من جا بمونم. تازه بچه دار شده بودم و حسین پنج ماه و نیمش بود. تازه شیرین کاریاش شروع شده بود و کلبه محقر و گِلی و اجاره ایمون با صفا شده بود. از حوزه که برمی گشتم با لبخند شیرینش خستگی درس و بحث از تنم بیرون می رفت. دل کندن سخت بود. ولی جاذبه ای قوی منو بسمت خودش می کشوند. این بود تصمیم گرفتم به هر قیمتی خودمو به ادامه عملیات برسونم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 *هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما* *چشمم را باز میکنم* *عهدمیکنم‌ با شما *هر روز که می‌گذرد *عاشقانه تر از قبل *چشم به راهتان باشم 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ https://eitaa.com/piyroo