☘️☘️☘️
#یادداشت
✅«غضب از جنس دنیاست نه ملکوت. انسان عصبانی به ملکوت راه ندارد، خشمش او را زمین گیر می کند.»
قال صادق علیه السلام: اَلْغَضَبُ مَمْحَقَهٌ لِقَلْبِ اَلْحَکِیمِ
فصل ممیز انسان از همه موجودات، عقل است. هر چه انسان عاقل تر باشد، انسان تر هم می باشد. محور اساسی توصیه و ارسال پیامبران تقویت عقل انسان بوده و فرصت محدود زندگی ما، جهت تقویت و به کار گیری عقل است.
عقل ارزشمندترین نعمتی است که خداوند به بشر ارزانی داشته حتی دین هم مقصدی است که با عقل می توان آن را شناخت و به آن دسترسی پیدا کرد. پس واجب است که هر انسانی با همه وجود از این گوهر و امانت ارزشمند مراقبت کرده و اجازه ندهد ذره ای به آن آسیب رسد.
یکی از امور که برای عقل، خطرناک است، غضب و خشم است. امام صادق فرمود: غضب قاتل حکمت قلبی است. غضب ارتباط با عالَم معنا را قطع کرده و ما را زمینی می کند.
غضب از جنس دنیاست نه ملکوت.
انسان عصبانی به ملکوت راه ندارد، خشمش او را زمین گیر می کند.
وقتی در هنگام خشم تحمل تضعیف می شود، چگونه توقع داریم بتوانیم در چنین حالی مربی خوبی هم باشیم و فرزندان و شاگردان خود را با ابزار خشم تربیت کنیم؟
خشم عقل و آگاهی و انصاف را از جامعه گرفته و به جایش جهل و عقده گشایی و بی انصافی را به جامعه تحویل می دهد. در این زمینه هم فرقی نمی کند خشم ات برای امور اجتماعی باشد یا دینی یا فرهنگی یا سیاسی یا غیره.
منبع...
👇🏻👇🏻👇🏻
fa.shafaqna.com
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#یادداشت
✅«غضب» ام الرذائل است
یکی از صفات رذیله که ام المصائب و ام الرذائل است، اینست که انسان غضب کند و غریزۀ غضب تحریک شود و تسلط بر اعصاب از او گرفته شود؛ خواه ناخواه زبان و گوش و چشمش به دست شیطان داده میشود. در روایت میخوانیم در وقت غضب، شیطان در انسان نفوذ میکند و به قول عوام شیطان در پوست او میرود و این یک شیطان مجسم میشود و هرچه از او برآید، میکند. عقلش نمیتواند کار کند و وجدان اخلاقی او نمیتواند کار کند و خواه ناخواه غریزۀ غضب، بیکنترل میشود و هرچه از دستش برآید، انجام میدهد. حال اگر آدم جانی باشد، آدم میکشد؛ اگر آدم فحّاشی باشد، فحش دادن او شروع میشود. در آن موقع فرقی هم نمیکند، گاهی فحش به خدا و پیغمبر و ائمۀ طاهرین میدهد و معمولاً اگر دین حسابی داشته باشد، به طرف فحش میدهد. زن به شوهر و شوهر به زن و به بچهها و بالاخره زبان رکیکی پیدا میکند. و این غضب هرچه از دستش برآید میکند. بعضی اوقات خانه آتش میزند، بعضی اوقات بچهاش را سر میبرد؛ لذا ام المصائب و ام الرذائل است و اگر گل کند، جلوی آن را گرفتن، کار بسیار مشکلی است؛ و انسان باید کار کند تا کمکم این رذیله ریشه کن شود. حتی اگر آتش زیر خاکستر هم باشد، در وقتی که ناراحتی برای او جلو آمد، آن آتش زیر خاکستر شعلهور و طوفانی میشود و همه چیز و حتی آبرویش را آتش میزند. اگر نشد دیگری را بکشد، خودش را میکشد، اگر نشد دیگری را کتک بزند، خانهاش را آتش میزند، یا اگر نشد کتک بزند، فحش میدهد. انصافاً صفت بدی است و حتی میرسد به آنجا که آقا، زنش را کتک میزند. یعنی بیادبی به اندازهای میشود که علاوه بر اینکه به خانمش جسارت میکند، خانمش را کتک میزند. در روایت میخوانیم اگر کسی کشیدهای به خانمش زد، قبل از اینکه به جهنم رود، خدا به خازن جهنّم دستور میدهد که هفتاد کشیده به او بزند.[۱]
در روایات داریم که پیغمبر اکرم«صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم» به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» گفتند شب معراج دیدم زنی در جهنم به زبان آویزان بودند. این زن با شوهر بدزبان و پرخاشگر بود.[۲] یعنی در وقت غضب به یکدیگر پرخاشگری میکردند و زبان رکیک داشتند و پیش بچهها به یکدیگر جسارت میکردند. گناهش اینقدر بزرگ است و اما در حالی که روایت را شنیده، اما اگر غضب کنترل نشود، در وقت ناراحتی طوفانی میشود و دست خودش نیست و میرسد به آنجا که زبان رکیک دارد و زبانش بیادب میشود و دستش بیادب میشود و کتک کاری میکند و حتی در مقابل بچهها آبروی یکدیگر را میبرند.
دیدیم افراد با شخصیت که ریاضت دارد و شخصیت اجتماعی دارد، اما در وقتی که غضب کرد، اول آبروی خودش را میبرد. برای اینکه به قول امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» دیوانه میشود.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرماید:
«إِیَّاکَ وَ الْغَضَبَ فَأَوَّلُهُ جُنُونٌ وَ آخِرُهُ نَدَم»[۳]
مواظب باش غضب نکنی و اگر غضب کردی، دیوانهای. دیوانگی که بعدش پشیمانی دارد.
و در روایت دیگری میفرمایند:
«الْحِدَّهُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکم»[۴]
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند اگر بعد از غضب پشیمان شد، معلوم میشود که نیمچه دیوانه است و اما اگر بعد از غضب از کار زشتش پشیمان نشد معلوم میشود که به تمام معنا، دیوانه است.
منبع...
👇🏻👇🏻👇🏻
fa.shafaqna.com
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#پارسایان
✅علامه طباطبایی (ره) و ۱۷ دقیقه بازنگاه داشتن چشم بدون زدن پلک
مرحوم علامه طباطبایی اراده ای بسیار قوی داشتند، وقتی ایشان را برای معالجه به لندن برده بودند اطبا به وی گفته بودند، در مقابل چشم شما پرده ای است که باید برداشته شود تا چشم بینایی خود را از دست ندهد ...
کتاب «آن مرد آسمانی» با موضوع «خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن، آیت الله علامه طباطبائی (ره)» به قلم مرتضی نظری به رشته تحریر درآمده که بریده هایی از این کتاب تقدیم نگاه شما خوبان است.
- اراده ی پولادین
یکی از نزدیکان او نقل می کند(۱۰۴)
«مرحوم علامه طباطبایی اراده ای بسیار قوی داشتند، وقتی ایشان را برای معالجه به لندن برده بودند اطبا به وی گفته بودند، در مقابل چشم شما پرده ای است که باید برداشته شود تا چشم بینایی خود را از دست ندهد، ایشان هم اعلام رضایت کرده بودند؛ بعد که پزشکان گفته بودند، برای عمل جراحی باید شما را بیهوش کنیم ، مخالفت کرده و فرموده بودند، بدون بیهوش کردن عمل کنید و آنها نیز گفته بودند، چون چشم شما باید به مدت پانزده دقیقه باز باشد و پلک نزند، ناچاریم این کار را بکنیم ؛ ایشان فرموده بودند، من چشم خود را باز نگه می دارم و به مدت هفده دقیقه چشم خود را باز نگه داشته بودند و حتی یک بار هم پلک نزده بودند. این حکایت از اراده ی قوی و نیرومند ایشان می کند. این مطلب را من از خود ایشان شنیدم که شاید برای دیگران هم نقل کرده باشند.»
آیت الله ابراهیم امینی ، چیزی را به خاطر می آورد که در زیر سطح ساده ی خود نمود همدلی و تعهد اخلاقی علامه نسبت به سلامت دیگران است (۱۰۵):
«یادم هست ایشان به حرم حضرت معصومه (ص ) مشرف می شد، من همین نزدیکی های چهار راه صفاییه (فلکه شهدا) به ایشان رسیدم و همراهشان شروع کردم به حرکت کردن ، ایشان مشغول حرکت بود و می رفت و در بین راه یکی دو جا اتفاق افتاد که پوست موزی (یا پرتقالی ) وسط پیاده رو افتاده بود، ایشان با کفش خودش یا با عصا این را کنار می زد، می انداخت توی جوی و حرکت می کرد.»
آیت الله جوادی آملی ، از توانایی بحث و قدرت استدلالی او می گوید(۱۰۶):
«سالی تابستان را در درکه اطراف تهران بسر می بردم . در آن سال ها افکار کمونیستی و ماتریالیستی رایج بود، یکی از صاحب نظران افکار مادی میل پیدا کرد که با ایشان به بحث آزاد بنشیند؛ به حضور ایشان رفت ، در همان ییلاقی که در تابستان می گذراندند. علامه می فرمودند:
«وقتی که این صاحب نظر آمد از صبح شروع کرد تا پایان روز و بحث به درازا کشید و شاید قریب هشت ساعت ادامه پیدا کرد و من از راه برهان صدیقین با این فرد به سخن نشستم.»
«بعدا این صاحب نظر مادی گرا در یکی از خیابان های تهران یکی از همفکران خود را دید و آن همفکرش از او پرسید: تو در دیدار و در مناظره و گفت وگو با آقای طباطبایی به کجا رسیدی ؟ گفت : آقای طباطبایی مرا موحد کرد!»
مهندس عبدالباقی می گوید(۱۰۷):
«در سال آخر هیأت به دلیل کسالتی که داشت و بنا به تأکید و توصیه ی پزشک مخصوص ، نمی خواستیم به مسافرت مشهد مقدس برود، پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم : سرانجام به مشهد رفتید!؟ فرمود»:
«پسرم ، جز مشهد کجا هست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟!»
آیت الله جوادی آملی ، «یادم است (سال ۱۳۵۰ ه .ش بود) می خواستم به مکه مشرف شوم ، مصادف با زمستان بود. آن روز هم هوا سرد بود و برف می بارید، رفتم برای عرض سلام و تودیع و خداحافظی در زدم ؛ علامه تشریف آوردند دم در؛ عرض کردم عازم بیت الله الحرام هستم ، برای عرض سلام و خداحافظی آمده ام و افزودم ، نصیحتی بفرمایید که به کارم بیاید، توشه ام باشد در این سفر. این آیه ی مبارکه را برای نصیحت به عنوان زاد راه قرائت کردند:
خدای سبحان می فرماید: فاذکرونی اذکرکم ؛ به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم !» «فرمودند»:
«به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد و اگر در کاری مانده است، خداوند نمی گذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد، خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه ، البته به یاد انسان خواهد بود!»
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#یادداشت
✅ علم معیار ارزش انسان
اميرالمؤمنين عليه السلام : قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يَعْلَمُهُ
ارزش هر انسان آن چيزي است که ميداند. اين فرمايش شبيه روايت ديگری است که در نهج البلاغه است:«قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه».
همچنين در فرمايش هاي مشابه ديگر مي فرمايند:«أَلَا لَا يَسْتَحْيِيَنَّ مَنْ لَا يَعْلَمُ أَنْ يَتَعَلَّمَ فَإِنَ قِيمَةَ كُلِ امْرِئٍ مَا يَعْلَمُ».
يعني کسي که نمي داند نبايد از آموختن خجالت بکشد چرا که قيمت و ارزش هرکسی به اندازه دانسته هايش مي باشد. و باز فرمودند:«النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ وَ قَدْرُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ فَتَكَلَّمُوا فِي الْعِلْمِ تَبَيَّنْ أَقْدَارُكُمْ».[۴]يعنی مردم فرزندان آن چيزی هستند که مي دانند پس سخن بگوييد تا قدر و ارزش شما معلوم گردد.
همه روايات به يک معنا اشاره دارند و آن اين است که ميزان ارزش انسان دانستههاي اوست.
اين روايات در واقع همه شرح اين آيه شريفه هستند و ريشه در اين آيه دارند:«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»
منبع...
yun.ir/fy8en7
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#پرسش_پاسخ
⁉️چرا واعظ مشهور حاضر به فروش خانه خود نشد؟
در زمان شاه میخواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شورای ملّی را بسازند و باید ۳۵ خانه خراب میشد. به اطلاع صاحبان خانهها رساندند که خانه شما را متری فلان مقدار میخریم. هر کس اعتراض دارد، بنویسد تا رسیدگی شود.
هیچ کس به جز واعظ مشهور مرحوم حسینعلی راشد اعتراض نکرد. این جریان خیلی بر مسؤولان گران آمد، و گفتند: فقط اینکه آخوند است، اعتراض کرده!
بعد مرحوم راشد را دعوت کردند و آماده شدند برای اینکه به او حمله کنند و خفیفش {خوار} نمایند! راشد آمد و بعد از سلام و احوالپرسی از او پرسیدند که اعتراض شما چیست؟
گفت: حقیقتش این است که این خانه را من سالها قبل و به قیمت خیلی کم خریدهام و در این مدت زمان طولانی مخروبه شده و به نظر من قیمتی که شما پیشنهاد کردهاید زیاد است و من راضی نیستم از بیتالمال مردم، قیمت بیشتری برای خانهام بگیرم.
بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و یکی از اعضای کمیسیون که از اقلیتهای دینی بود، از جا برخاست و راشد را بوسید و گفت: اگر اسلام این است من آمادهام برای مسلمان شدن.
منبع...
حضرت آیت الله شبیری زنجانی، کتاب جرعهای از دریا، ج ۲، ص ۶۵۸
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#پرسش_پاسخ
⁉️چیستی دحوالارض و اعمال این روز
بیست و پنجم ذی القعده روزی است که دحوالارض اتفاق افتاد ه و به همین خاطر این روز و شبش از ایام و لیالی شریفه است که خداوند رحمت خود را در این روز و شب شامل حال بندگانش می کند و بر اساس روایات اسلامی به قیام و عبادت در آن اجر و ثواب فراوانی تعلق می گیرد. و روز دحوالارض یکی از روزهایی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است.
"دحو" از لحاظ لغوی به معنای، بسط دادن و گستراندن است. [۱] و دحو الارض یعنی گستراندن زمین و کشیدن زمین، و نیز به چیزی که گسترده و همچنین کشیده شود (دحو الشیء) گفته می شود. یعنی گسترده شد. [۲]
آیه قرآن که می فرماید: و الارض بعد ذلک دحها [۳] اشاره به این معنی دارد.
یعنی «و زمین را بعد از آن (برای انتفاع بشر و سایر مخلوقات) بگسترانید».
و اینکه در دعای علی ـ علیه السلام ـ وارد شده است! اللّهم داحی المدحوات، یعنی بسط دهنده و گستراننده زمین و وسعت دهنده. [۴] اشاره به این معنا دارد که خداوند زمین را از کعبه و محل آن گستراند و روز دحوالارض که به روز ۲۵ ذی القعده گفته می شود، اشاره به این است که در چنین روزی خداوند بعد از اینکه مکان کعبه را ظاهر و آشکار کرد شروع به گستراندن زمین از این نقطه کرد و به همین خاطر، دحوالارض گفته می شود یعنی روز گستراندن و بسط دادن به زمین، در احادیث و روایات و متون اسلامی به این مسئله اشاره شده است. چنان چه شیخ طوسی می گوید:
دحوالارض به روز ۲۵ ذی القعده اطلاق می شود که در چنین روزی خداوند زمین را از زیر کعبه گسترش داد. [۵] و در چنین روزی روزه و غسل مستحب است و مخصوصا روزه که ثوابش معادل ثواب شصت سال عبادت است.
در روایتی از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده است که روز ۲۵ ذی القعده همان روز دحوالارض که در چنین روزی خداوند زمین را از نقطه کعبه وسعت داد و نیز در چنین روزی حضرت ابراهیم و حضرت عیسی ـ علیهما السلام ـ متولد شدند. [۶] البته این تاریخ مطابق با تاریخ قمری است و با تاریخ میلادی منافات ندارد.
بر اساس آیه ۹۶ سوره آل عمران که می فرماید: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا وَ هُدًی لِّلْعَالَمِینَ [۷]
اول خانه ای که برای مکان عبادت خلق بنا شد همان خانه کعبه است که در آن برکت و هدایت خلایق است.
بین مفسران و دانشمندان در نحوه گستراندن زمین اقوال مختلفی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
۱. برخی می گویند که زمین در ابتدا زیر آب غرق بود، تدریجا آبها در گودال های زمین قرار گرفت و خشکی ها سر برآورد و گسترده شد و اول نقطه ای که سر بر آورد محل کعبه بود و از آن تعبیر به دحوالارض می شود. [۸]
۲. و نیز گفته شده در آغاز زمین به صورت پستی ها و بلندی های تند و غیر قابل سکونت بود و باران های سیلابی به صورت مدام می بارید. ارتفاعات زمین را می شست و در دره ها جمع می کرد و تدریجا زمین های مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. [۹]
۳. از امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ نیز قول سومی نقل شده است که فرمودند: خدای متعال وقتی می خواست زمین را خلق کند، بادها را فرمان داد تا به شکم آب بزنند و آب را به موج در آورند، آبها در اثر طوفان کف کرده، همه کفها یک جا جمع شد، که همان محل فعلی کعبه به وجود آمد. آنگاه آن را به صورت کوهی از کف درآورده، زمین را از زیر (دامنه) آن کوه بگسترانید و آیه «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا و هدی للعالمین» سخن از همین مطالب دارد. [۱۰] پس اولین بقعه ای که خدا از زمین خلق کرده کعبه بود و سایر نقاط از ناحیه کعبه گسترانیده شدند و به این امر دحو الارض گفته می شود.
پس خداوند در خلقت زمین ابتدا موضع و محل کعبه را خلق کرد که آن محاذی بیت المعمور در عرش الهی است و ملائکه در آسمان به سان انسان ها در روی زمین دور آن طواف می کنند و بعد از خلق محل کعبه زمین از نقطه کعبه وسعت یافت و گسترانیده شد. [۱۱]
در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که حضرت فرمودند: ۲۵ ذی القعده خداوند محل بیت را وضع (خلق) کرد و آن اولین رحمتی بود که خداوند بر روی زمین ایجاد کرد. [۱۲] همان طور که قبلا ذکر شده در این زمینه روایات فراوانی از سوی معصومین ـ علیهم السلام ـ نقل شده است که غالبا به موارد ذکر شده اشاره دارند.
بنابراین، دحو به معنای بسط دادن و گستراندن است و دحوالارض نیز به معنای گستراندن زمین است و علت نامگذاری این است که چون خداوند بعد از خلق محل کعبه از آنجا شروع به گستراندن زمین و قابل سکونت قرار دادن زمین نمود. و این امر در روزی مثل ۲۵ ذی القعده اتفاق افتاد که به خاطر عظمت چنین روزی، روزه و غسل آن سفارش شده است.
منبع...
yun.ir/cicc4a
🆔 @porseman_andisheh
39.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘️☘️☘️
قسمت اول
✅ لحظههایی از دیدار و گفتوگوی چندساعته استاد سید محمدمهدی میرباقری با استاد سید احمد مددی در باب :
«حدیثشناسی، تاریخ فقه و روش تفقه»
🆔 @porseman_andisheh
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘️☘️☘️
قسمت دوم
✅ لحظههایی از دیدار و گفتوگوی چندساعته استاد سید محمدمهدی میرباقری با استاد سید احمد مددی در باب :
«پیرامون نسبت شأن شارع و موضوع شناسی»
🆔 @porseman_andisheh
AUD-20210705-WA0002.opus
949.8K
☘️☘️☘️
✅ماجرایی جالب از زبان مسئول هتل قصر طلائي مشهد
حتما گوش کنید ارزشمنده
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#پرسش_پاسخ
⁉️رایج ترین اندیشه ها در میان گروه طالبان بر اساس چه مکتبی است؟
افغانستان از لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی منطقه حساسی است؛ این موقعیت باعث شده افغانستان اهمیت ویژه ای برای ابرقدرت های جهان پیدا کند و محل منازعه آنان قرار گیرد.
وی افزود: در کشور افغانستان حدوداً ۵۵ قوم ساکن هستند؛ تاجیک ها، پشتون ها، هزاره و ازبک ها مهمترین این اقوام به شمار می آیند، در دورانی که قدرت در اختیار پشتون ها بوده است نگاهی که شکل گرفته مبنی بر تعلق سرزمین افغانستان به این قوم می باشد.
حیدری خاطرنشان کرد: در حال حاضر چیزی که در افغانستان وجود دارد اختصاص نقش اساسی به پشتون هاست؛ اما سایر اقوام معتقدند که قدرت باید بین اقوام تقسیم شود و همه در تعیین سرنوشت افغانستان مشارکت داشته باشند.
تحلیلگر مسائل افغانستان تصریح کرد: حدود ۷۰ درصد جریان طالبان به لحاظ ایدئولوژیک دارای تفکر دیوبندی می باشد که به لحاظ فکری تحت تأثیر جریان سلفی است؛ از جهت مذهبی در تفکر این گروه یک نوع نگاه ضد شیعی وجود دارد.
وی با اشاره به وجود نگاه ناسیونالیستی در بخشی از جریان طالبان افزود: این افراد معتقدند باید پشتون ها نقش اول را در اداره کشور افغانستان ایفا نمایند.
حیدری بیان داشت: گروه طالبان یک پدیده اجتماعی است و علل مختلفی در شکل گیری و ظهور مجدد آن نقش دارد.
وی گفت: جبهه شمال و دوستان تاجیک ما به طور دقیق عمل نکرد؛ حامد کرزای از نگاه پشتون ها نمی توانست نمایندگی آنان را اجرایی نماید و از سوی کشوری خارجی روی کار آمده بود.
تحلیلگر مسائل افغانستان اظهار کرد: حملاتی که خارجی ها بویژه آمریکایی ها در مناطق پشتون نشین به صورت بی رحمانه بود و این نگاه را به مردم این قوم القا کرد که آمریکا برای خدمت به مردم افغانستان نیامده و در حال ظلم به پشتون هاست.
وی با تأکید بر مشکلات موجود در بخش های اداری افغانستان عنوان داشت: این موضوع سومین پارامتر تأثیرگذار در ناامیدی و دلسرد شدن مردم این کشور نسبت به دولت حاکم بود که تمایل تعداد زیادی از آنان را به سمت همکاری با طالبان برد.
حیدری گفت: نشست قطر اولویت های دولت مرکزی افغانستان را تغییر داد؛ تا قبل از توافق قطر، استراتژی دولت تهاجمی بود، اما بعد از این توافق به صلح و توافقات بین دولت و طالبان تغییر یافت.
وی ادامه داد: به نظر می رسد که پیروزی های طالبان موجی بود که متوقف خواهد شد؛ این موج این بود که گروه طالبان از جهت قومی فقط به یکی از اقوام افغانستان اختصاص دارد و این باعث می شود سایر اقوام در مقابل آن بایستند.
تحلیلگر مسائل افغانستان خاطرنشان کرد: ارتش افغانستان بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار نفر نیرو دارد؛ با وجود این نیروی گسترده بسیار بعید است طالبان بتواند بر تمام افغانستان مسلط شود.
وی گفت: داده ها نشان می دهد که ما در آینده شاهد تسلط طالبان نخواهیم بود.
حیدری در پایان خاطرنشان کرد: بخشی از پشتون ها دارای تفکر تصوف هستند و گروهی دیگر دنباله رو اندیشه های ناسیونالیستی می باشند و این ها می تواند موانعی برای تسلط گروه طالبان بر افغانستان در داخل خود پشتون ها باشند.
منبع...
https://www.hawzahnews.com
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅قم و روزهای گرم گفتوگو
✔️پاسخ حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) به مطالب آقای دكتر عبدالكريم سروش در جوابيه از آيت الله عليدوست
✅ در جوابیه آقاي دكتر سروش از صدیق ارجمند آیتالله آقای علیدوست(دامت برکاته)، چند مطلب مهم در زمینه ارتداد، جهاد ابتدایی و نیز قضاوتهای غيرصحيح در زمینه علم فقه وجود دارد كه در این زمینه نکاتی را به اجمال تقدیم اهل نظر مينمايم.
الف) نکاتی در مورد علم فقه
ايشان دربارهی علم فقه ده مطلب آوردهاند كه در ادامه نكاتي در اين زمينه متذكر ميشوم.
1. معالفارق بودن قیاس فقه با علوم بشری
اينکه «علم فقه» را مانند ساير علوم بشري دانستهاند، خطايي آشکار است. زيرا در اين علم، فقيه حق ندارد منابع فقه، مانند: قرآن را تفسير به رأي نمايد، بلکه تفسير وي بايد بر اساس ضوابط مورد قبول و پذيرفتهشده باشد. نيز فقيه حق ندارد فتوايي بدون علم صادر نمايد؛ چه «من أفتی النّاس بغير علم لعنته ملائکة السماء». همچنين فقيه بايد براساس معيارها و ضوابط اجتهاد، از قبيل: مباني اصولي، قواعد فقهي، عقل و بناي عقلا و نيز اجماع فتوا دهد. با اين اوصاف، چگونه ميتوان علم فقه را مانند ساير علوم بشري که تشخيص شخصي افراد در آنها نقشي اساسي دارد، بدانيم؟! آري، تا اندازهی محدودي نقش انساني و بشري در علم فقه مورد قبول است و وجود اختلاف در فتوا، خود شاهدي بر اين امر است؛ امّا نکتهی مهم اين است که اظهار نظرها بايد در يک چهارچوب روشن و منضبط باشد، و همين امر، موجب افتراق علم فقه از ساير علوم است.
اهل فن بهخوبي اطلاع دارند که در علم فقه، بخشي از احکام عنوان «ضروري» دارد و در آن اجتهاد و استنباط بههيچوجه راه ندارد، از قبيل: وجوب نماز، روزه، حج، جهاد و...، آيا در اين موارد هم خطا و صواب و نقص و نقيض را بايد جاري دانست؟ آيا در اين احکام و نيز در مواردي که اجماع مسلّم وجود دارد، پيشفرضهاي کلامي و زبانشناسي و انسانشناسي راه دارد؟
سؤال اساسي آن است كه در محکمات قرآن کريم، که منبع براي اعتقادات، اخلاق و احکام است، خطا و صواب چگونه راه دارد؟ در سنّت قطعيه پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) آن مقدار که مورد وفاق همه مسلمين است، خطا و صواب چگونه راه پيدا ميكند؟
ادامه مطلب...
http://fazellankarani.com/persian/news/23785/
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅گفتگویی خواندنی (بخش نخست)
✔️گفتوگو با عضو قدیمی حجتیه: ما بهاییستیز نبودیم
تقریبا ۴۰ سالی است که اسم انجمن به دهانها افتاده است؛ حال اینکه بنای انجمن از همان اول بر شهرت نبوده است. جالب است بدانید حاج آقای حلبی سالها با بهائیت مبارزهی علمی و فرهنگی میکرد ولی هیچیک از بهاییها نمیدانستند که ایشان –با اینکه منبری معروفی بود- مسئول انجمن است. چون هیچگاه بر فراز منبر نامی از انجمن نمیآورد. تصور آنها این بود که آقای فلسفی مسئول انجمن است.
خیلی از رفقای ما اسم مستعار داشتند؛ اصلا آقای سجادی بنام «آقای حسینی» معروف بود. مرحوم آقای عصار فامیلیاش خجسته بود، مرحوم سرلشکر سلیمی هم گویا نام مستعاری داشت؛ اینها بینام و بینشان فعالیت و بهاییها را هدایت میکردند. هیچ اسمی از انجمن نبود و حاج آقای حلبی را یک آخوندی لو داد به نام موحد شیرازی که پدرش روحانی بود، خودش روحانی بود و الان هم برادرزادهاش در قم روحانی است؛ حدود سالهای ۵۲-۵۳ بهایی شد و چون پیش از این مسلمان بود آقای حلبی را میشناخت و او را لو داد. بنای انجمن بر گمنامی بوده است و شهرت انجمن برای ما شد آفت؛
اولین اصل کار ما هدایت انسانهاست، اصلا آقای حلبی بنایش بر این بوده. او دیده بود که در مشهد بهاییها دارند جماعت را گمراه میکنند و ذهن جوانان را از اسلام و تشیع برمیگردانند. نسبت به امام زمان بیاعتقادشان میکنند. شما این را بدانید که بهاییها از نظر فکری و اضلال بسیار قوی هستند و علت آن هم این است که بسیاری از مبلغان تراز اولِ اینها آخوند بودند و بهایی شدند:
«میرزا ابوالفضل گلپایگانی» از عبدالبهاء و بهاءالله باسوادتر بوده است و بهایی شده است.
«فاضل مازندرانی» آخوند بوده و بهایی شده، «اشراق خاوری» آخوند بوده و بهایی شده. اینکه میگویم آخوند بوده نمیخواهم خدای ناکرده روحانیت را تضعیف کنم؛ بلکه میخواهم بگویم مبانی به ظاهر علمی در اضلال آنها به خاطر آخوندهایی است که بهایی شدند. اگر نه خود بهاییت هیچ چیز نداشت. یعنی خود بهاءالله بیسواد نبود و باسواد بود، عبدالبهاء هم باسواد بود اما اغلبشان بیسواد بودند.
قویترین کتاب در رد امام زمان توسط «میرزا نعیم سدهی اصفهانی» –یک آخوند- نوشته شده است؛ بنام استدلالیهی میرزا نعیم در رد امام زمان. الان آن استدلالیه را یک آدم بیاطلاع بخواند چپ میکند.
یعنی امثال «اشراق خاوری»، «سیدعباس علوی»، «ابوالفضل گلپایگانی»، «آیتی» که البته بعد برگشت، «صدرالصدور» و… خیلی از آخوندها بهایی شدند و اینها مبانی اضلال بهاییت را قوی کردند.
یعنی «بیان حق» سیدعباس علوی را بخوانید، به پیامبر بیاعتقاد میشوید. و حتی آن موقع به ما اجازه نمیدادند این کتاب را بخوانیم، یعنی اینقدر این کتاب مضل بود.
یک دوره آقای حلبی –در مبارزهی نفت- در جبههی مصدق و فعالیتهای سیاسی حضور داشت که شرح کاملش در تاریخ هست. آقای حلبی در زندگیاش [پیش از آشنایی با مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی] چند استاد مبرز داشته است: در فقه «حاج آقا حسین قمی» بوده، در فلسفه مرحوم «آقابزرگ شهیدی» بوده، در سیر و سلوک «آقا شیخ حسنعلی اصفهانی» بوده، که حاج آقای حلبی شاگرد مبرز ایشان بوده است. یعنی دورههای سیروسلوکی را گذرانده، چلهنشینیها داشته و یک آخوند معمولی نبوده؛ استاد ادبیاتش ادیب نیشابوری بزرگ بوده است.
ادامه مطلب...
yun.ir/wuhdt1
🆔 @porseman_andisheh