🔴 لايک تروا 1️⃣ 🔸 رضوان السادات ميرمحمدي گروهي از روان شناسان بر اين عقيده اند که اينترنت و کاربردهاي گسترده آن در زندگي، باعث باهوش تر شدن افراد شده است؛ اما به عقيده برخي ديگر، اينترنت، تفکر عميق را که عامل خلاقيت واقعي است، کاهش مي‌دهد. وجود پيوندهاي فرا متن و تحريک بيش از حد، به اين معني است که مغز بايد بيشتر توجه اش را بر روي تصميم گيري هاي کوتاه و سريع، متمرکز کند و اين همان اتفاقي است که نظر سنجي ها و تبليغات اينترنتي از آن بهترين بهره را برده اند. سرمايه گذاران اين عرصه نيز با صرف منابع مالي و پشتيباني هاي فراوان، همواره در پي کشف راه ها و شيوه هاي جذب مخاطب بيشترند و هر لحظه گوي سبقت را از يکديگر مي ربايند و در اين ميان، نظام هاي امتياز دهي، نظرسنجي ها، لايک ها و اشتراک گذاري ها از جايگاه خاصي برخوردارند. نظام هاي امتيازدهي با هدف اعتباربخشي به محتواي ارزشمند و تشويق اعضا به مشارکت در توليد محتوا و نيز براي کمک به کنار گذاشته شدن محتواي بي ارزش و فاقد اعتبار در اينترنت، طراحي و پياده سازي شده اند؛ اما در عمل، بر مبناي نياز افراد به تأييد شدن، مورد استفاده قرار گرفته اند. نياز به تاييد شدن از سوي ديگران، از همان دوران کودکي در ما شکل مي گيرد و اين تاييد خواهي، به طور طبيعي، در جهت رشد و شکل گيري شخصيت و در جهت اجتماعي شدن ما، بسيار مؤثر است؛ اما آن چه که نگران کننده است، باقي ماندن افراد در اين حالت و تاييد خواهي آنها از ديگران به هر قيمتي است. همان طور که براي تأييد شدن در يک جامعه واقعي، ما به گونه اي رفتار مي کنيم که در خور مناسبات اجتماعي و مورد تأييد افراد جامعه باشد، در يک شبکه اجتماعي مجازي نيز ما در پي تأييد، تعريف و تمجيد ديگران هستيم و براي رسيدن به اين هدف، گاهي ترجيح مي دهيم همرنگ جماعت شويم و در نتيجه، بي چون و چرا عقيده و انديشه اي را بپذيريم. از سوي ديگر هر چند سهولت دسترسي به امکانات رايگان شبکه هاي اجتماعي، سبب شده که کاربران از هر صنف و طبقه اجتماعي بتوانند شايستگي ها و استعداد هاي خود را در معرض ديد ديگران قرار دهند و از طريق لايک شدن مطالبي که ارائه مي دهند، احساس بهتري را تجربه کرده، هيجانات سرکوب شده خود را تعديل کنند، اما مسئله از آن جا شروع مي شود که ما همواره باطن زندگي خود را با ظاهر زندگي ديگران - که به شکلي غلو شده و غير واقعي نمايش داده مي شود - مقايسه مي کنيم و در نتيجه، احساس ناامني شخصيتي و عدم پذيرش را تجربه مي کنيم. #ادامه_دارد #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 لايک تروا 2️⃣ 🔸 رضوان السادات ميرمحمدي بسياري از افراد در مواجهه با عدم پذيرش يا تعداد کم لايک ها، دچار نوعي سرخوردگي، حسادت، تنهايي و سرانجام، خشم و کاهش عزت نفس مي شوند و اين موجب مي شود که افراد براي دريافت لايک بيشتر، دست به هر کاري بزنند و براي اثبات منيت خود، از هيچ کاري فروگذار نباشند و بدين ترتيب، کاربر براي داشتن لايک بيشتر که به معناي اعتبار داشتن و معتبر بودن محتواي يک پست است، همرنگي با جماعت را بر مي گزيند و در صورتي که نظر مخالفي هم داشته باشد، ترجيح مي دهد آن را بيان نکند؛ تا از آسيب هاي نوشتاري و کنايه هاي ساير کاربران، در امان بماند. با اين حال، ماجراي لايک به همين جا ختم نمي شود؛ هر چند کلمه لايک به معناي دوست داشتن و پسنديدن است و امکان ويژه اي براي دريافت نظر کاربران در مورد صاحب پست و يا محتواي صفحه وي مي باشد؛ اما حقيقت امر، چيز ديگري است؛ زيرا توسط لايک، زير هر پست، سلايق مختلف کاربران، احساسات و گرايش هاي افراد نسبت به موضوعات خاص، مشخص مي شود. سرگرمي هاي مورد علاقه، ميزان اعتقادات، تمايلات فکري کاربران در مورد رويدادهاي مهم جهان و... همه و همه توسط يک لايک به ظاهر ساده و سرگرم کننده، جمع آوري و توسط شبکه هاي اجتماعي، ذخيره مي شوند. بسياري از نظر سنجي ها نيز با طرح سئوالاتي از قبيل علاقه مندي يا تنفر از موضوع يا شخصي خاص، طرح سوالات چند پهلو و ايجاد شک و ترديد در ذهن کاربر، زيرکانه و هوشمندانه، به جمع آوري افکار عمومي و نظرات شخصي افراد در مورد موضوعات مختلف مي پردازند. #ادامه_دارد #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 لايک تروا 3️⃣ 🔸 رضوان السادات ميرمحمدي يک نمونه شناخته شده از يک شبکه اجتماعي گسترده و پر سر و صدا، فيس بوک است. ايده طراحي و پياده سازي فيس بوک، به سرعت توانست مارک زاکربرگ را از يک دانشجوي خبره برنامه نويسي دانشگاه هاروارد، به يکي از ميلياردرهاي دنيا تبديل کند و پاي او را به محافل سياسي و همنشيني با سياستمداران و سرمايه گذاران بکشاند. گستردگي و تعداد زياد اعضاي اين شبکه سبب شده که فيس بوک به يک پايگاه بزرگ اطلاعاتي تبديل شود و اطلاعات زيادي را در اختيار مديران و سرمايه گذاران خود قرار دهد. فيس بوک با توجه به علاقه کاربر و لايک هاي وي به طور هدفمند صفحات مرتبط را براي لايک کردن، به کاربر معرفي مي کند و به صورت هوشمندانه، قدم هاي بعدي وي را پيش بيني کرده، در جهت اهداف خود، او را مديريت مي کند؛ سپس نتايج حاصل از تجزيه و تحليل اطلاعات و شخصيت شناسي کاربران را جهت استفاده در سياست گذاري هاي کلان، در اختيار مديران سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي قرار مي دهد. پديده لايک از سوي ديگر سبب ايجاد شغل هاي کاذب و دلالي هاي اينترنتي شده است؛ به طوري که با هر کليک يا لايک، مبلغي به جيب صاحبان اصلي و اندکي هم به جيب دلال هاي لايکي واريز مي شود. از آن جايي که لايک بيشتر براي شرکت ها و مؤسسات بزرگ، به معني محبوبيت بيشتر است و يکي از ابزارهاي مهم تبليغات محسوب مي شود، برخي شرکت ها با کمک بدافزارهاي اينترنتي، لايک هاي جعلي براي خود دست و پا مي کنند و برخي کاربران نيز بي خبر از همه جا اين صفحات پر بازديد را لايک مي کنند! #ادامه_دارد #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 لايک تروا 4️⃣ 🔸 رضوان السادات ميرمحمدي يکي ديگر از نتايج لايک هاي گروهي که مديران شبکه هاي اجتماعي آن را دنبال مي کنند، سوءاستفاده از احساسات لحظه اي کاربران در جهت پيش برد اهداف پشت پرده خود و سوق دادن جامعه هدف در جهتي خاص است؛ زيرا با لايک هر مطلب، کاربر، بخشي از خط فکري، احساسي، اعتقادي و رفتاري خود را به عنوان تکه اي از پازل مليتي خود، در اختيار تحليل گران و مديران اين شبکه ها قرار مي دهد، با اين حال بسياري از افراد براي گرفتن لايک بيشتر و بدون توجه به عواقب آن، هر گونه مطلب يا تصويري از خود و ديگران را در صفحه خود قرار مي دهند. بسياري از شبکه هاي اجتماعي گسترده، همانند فيس بوک از طريق تحليل روان شناختي و رصد عملکرد کاربران، افراد مورد نظر خود را مي يابند، شبکه ها را تأمين کنند و از اين طريق، به استخدام نفوذگران و جاسوسان مي پردازند. قابليت لايک به عنوان يکي از جذاب ترين و پرطرفدارترين ابزار فيس بوک که عملکرد آن معرفي و نوعي به اشتراک گذاري صفحات مورد علاقه کاربران براي يکديگر است، در حقيقت، عادات وبگردي کاربران را زيرذره بين قرار مي دهد. فيس بوک از طريق ابزار لايک، رفتارهاي کاربر در فضاي وب را دنبال مي کند و با برنامه ريزي و تحليل رفتار کاربران، به طرح نظرسنجي هاي هدفمند و زيرکانه خود مي پردازد و بدين ترتيب، مي تواند آرام و هوشمندانه، اهداف مديران خود را در جوامع مختلف، به اجرا درآورد. ايجاد ترس و وحشت از بروز جنگ و يا حوادث و بلاياي طبيعي، نظير زلزله، ايجاد حس نا اميدي و بي اعتمادي، شايعه پراکني، توهين به اعتقادات و افراد خاص، ترويج سبک ها و مدل هاي غير متعارف، بزرگنمايي برخي رويدادها، طرفداري گروهي از شخص يا موضوعي خاص، انتشار عقايد خرافي و... تنها اندک مواردي هستند که نظرسنجي ها، امتيازدهي ها و لايک هاي پر سر و صدا در فضاي مجازي، به نرمي و با حرکتي خزنده و هوشمندانه، به فضاي واقعي جامعه تزريق مي کنند. #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 امام ذوب در اسلام بود ⭕️ بررسی ویژگی های امام خمینی در گفت وگو با دکتر محسن نصري 1️⃣ ⁉️ اگر بخواهيد با دانشجويان در مورد امام صحبت کنيد، اولين چيزي که مي گوييد، چيست؟ ✅ اول بايد از اسلام شروع کنيم. اسلام بر مبناي قرآن و عترت عليهم السلام، ديني جامع و کامل است که براي همه ابعاد زندگي انسان، برنامه دارد. نگاه امام به اسلام، بر اساس قرآن و عترت بود و اگر پس از شناخت اسلام، به سراغ امام برويم، مي فهميم که او ذوب در اسلام بود و به همين دليل، محور تمام انديشه هاي امام خميني، توحيد و آموزه هاي اسلام بوده است. ⁉️ بعضي قرائت امام خميني از اسلام را قبول نداشتند؛ منشأ اين تفاوت را چه مي دانيد؟ ✅ متأسفانه بعضي اسلام را جامع و کامل نشناختند و از اسلام، عبادات فردي آن را مورد توجه قرار دادند و قيام و شهادت و مبارزه و اقتصاد و سياست اسلام را مورد توجه قرار ندادند. نکته دوم اين که هميشه در طول تاريخ انقلاب کساني بوده اند که از جانب دشمن، مأموريت پيدا کردند و با اين که مي دانستند کلام و قرائت امام از اسلام حق است و مبتني بر آموزه هاي قرآن و عترت است، اما به مخالفت با امام مي پرداختند. دسته اي ديگر از مخالفان امام، مخالفت مبنايي با امام نداشتند؛ اما در نحوه اجرا وتحقق تعاليم ارزشي اسلام، اختلاف سليقه داشتند؛ اما در هدف، با حضرت امام يکي بودند. نکته آخر اين که برخي کساني که به صورت جدي با امام مخالفت مي کردند، از طرف جريان هاي مخالف سياسي بيروني يا دروني، مطرح مي شدند. اين جريان ها از اين افراد، تبليغ مي کردند و اينها را متخصص و آگاه جلوه مي دادند و در جامعه از اينها چهره پردازي مي کردند؛ تا بتوانند جلوي قرائت ناب اسلام از زبان امام را بگيرند وحرکت انقلاب را متوقف کنند. ⁉️ سيره امام در برخورد با افرادي که در نحوه اجرا با امام اختلاف سليقه داشتند، چگونه بود؟ ✅ سيره امام در برخورد با اين گروه، کاملاً اخلاقي بود. امام هيچ گاه غيبت، توهين و تهمت به اينها را جايز نمي دانست و اجازه نمي داد که کسي به آنان توهين کند؛ زيرا اختلاف در روش و سليقه، امري طبيعي است. نکته بعد اين که برخورد امام، برخوردي اقناعي بود. امام در تصميماتش قبل و بعد از انقلاب، برخورد اقناعي داشت و دلايل تصميم را بر اساس دين، عقل و تجربه، بيان مي کرد. ⁉️ آيا نمونه هايي تاريخي از اين سيره امام داريد؟ ✅ بله، قبل از انقلاب وقتي امام به نجف تبعيد شد، از آيت الله حکيم خواست که در اين قيام، با وي همکاري و همراهي کند؛ اما آيت الله حکيم مي فرمود: فايده اي ندارد و نمي توانيم به نتيجه برسيم. اين حرف، يعني من نظر شما را قبول دارم؛ اما معتقدم که در عمل، قابل تحقق نيست. اين جا اختلاف سليقه مشهود است؛ اما امام هيچ گاه اجازه نداد که کسي به آيت الله حکيم حرفي بگويد. بعد از انقلاب بعضي مانند آيت الله شريعتمداري با امام مخالف بودند و متأسفانه کار به جايي رسيد که در کودتايي که افراد ضد انقلاب با حمايت غرب قرار بود انجام دهند، آيت الله شريعتمداري را با خودشان همراه کردند؛ اما امام هيچ گاه اجازه توهين به وي را نداد. امام تفکرات وي را نقد کرد؛ اما به او توهيني نکرد. در قضيه آيت الله منتظري، امام وي را توصيه و نصيحت کرد و حتي مسئوليت هاي مختلفي به وي سپرد و در نامه به نمايندگان مجلس سوم در ارديبهشت سال۶٧ فرمود: من چند سال است که براي حفظ آقاي منتظري، تلاش مي کنم؛ اما الآن ديگر به جايي رسيده که مجبورم براي حفظ انقلاب و نظام، وي را عزل کنم. ⁉️ اين روش برخورد امام، ريشه در چه ويژگي شخصيتي او داشت؟ ✅ روش و رفتار امام در مقابل دوست و دشمن، منطبق با موازين و آموزه هاي اخلاقي اسلام بوده است. امام براساس آيه ٢9سوره فتح، «أشدّاء علي الکفار و رحماء بينهم» بود و در برخورد با دشمنان اسلام و انقلاب، شدت و قدرت را داشت؛ اما در برخورد با دوستان، رأفت و تواضع و مهرباني را در حدّ اعلي داشت. #ادامه_دارد #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 امام ذوب در اسلام بود ⭕️ بررسی ویژگی های امام خمینی در گفت وگو با دکتر محسن نصري 2️⃣ ⁉️ چه ويژگي از امام شما را تحت تأثير قرار داد؟ ✅ جامعيت شخصيت حضرت امام، براي من خيلي جذاب بود. امام، هم عالم بود، هم عارف، هم فقيه، هم مفسّر و هم مبارزه و تحول خواه. امام در عرصه سياسي، انقلابي بزرگ به راه انداخت و با اين انقلاب، مخالفان اسلام را در شرق و غرب، شکست داد و اين شکست چنان بر آنان سخت بود که هنوز هم کينه امام را به دل دارند؛ به طوري که در فتنه٨٨، اين دشمنان بودند که با چند واسطه، عکس امام را آتش زدند و اين کينه و عناد، به دليل اين ويژگي بارز امام بود که هرگز اهل تسليم در مقابل دشمنان نبود و اکنون رهبر فرزانه انقلاب، اين ويژگي را داراست. ⁉️ آرمان محوري امام چگونه بود؟ ✅ بر اساس صحيفه امام، محور آرمان هاي امام، تحقق اسلام در عصر غيبت است و اساساً انقلاب هم براي همين ايجاد شد و امام براي تحقق اين آرمان، داراي انديشه اي منسجم بود. انديشه امام، هم بعد سلبي دارد و هم بعد ايجابي. تلاش براي تحقق عدالت در جامعه، بعد ايجابي انديشه امام است و مبارزه با تفکرات انحرافي و اسلام آمريکايي، بعد سلبي آن است. ⁉️ کتابي براي آشنايي با انديشه هاي حضرت امام معرفي بفرماييد. ✅ صحيفه نور حضرت امام که مجموعه سخنراني ها وپيام هاي امام است، براي آشنايي با انديشه هاي اين بزرگ مرد تاريخ، بسيار مناسب است؛ به ويژه جلد آخر که سخنان و پيام هاي سال هاي67 و 68 امام در آن است. علاوه بر اين، امروز شخصيت مقام معظم رهبري، بهترين مفسر انديشه هاي امام است. او از نزديک با امام در مبارزات بوده و امام هم توجه ويژه به وي داشته است و اگر اين دو منبع را که يکي صامت و ديگري ناطق و زنده است، داشته باشيم، با انديشه امام، آشنا خواهيم شد. ⁉️ خاطره اي از ١۵ خرداد ۶٨ داريد؟ ✅ امام در شامگاه ١٣خرداد، رحلت کرد و خبر آن، صبح ١۴خرداد، اعلام شد. ما و دوستان رزمنده مان، تا صبح بيدار بوديم و تحليلمان اين بود که امکان دارد صدام بعد از شنيدن خبر رحلت امام، بخواهد دوباره از مرزهاي جنوبي، ايران را مورد تهديد قرار دهد. به همين جهت، پيش از ظهر ١۴خرداد از اصفهان به سمت جنوب حرکت کرديم؛ تا اگر صدام بخواهد، تحرک نامناسبي انجام دهد، آماده باشيم. عده اي هم براي تشيع جنازه حضرت امام به سمت تهران رفتند و به همين دليل روز ١۵خرداد که روز تشيع جنازه حضرت امام بود ما در مناطق عملياتي جنوب بوديم و آن صحنه ها را از تلويزيون مي ديديم. واقعاً شرايط بسيار دردناکي بود، ما به گونه اي عاشق امام بوديم که حاضر بوديم جانمان را فداي او کنيم و با وجود اين عشق، شاهد رحلت او بوديم و برايمان بسيار سنگين بود. ⁉️ حرف آخر...؟ ✅ ما در عصر غيبت هستيم و بايد برحسب تکليف، زمينه ساز ظهور حضرت حجت(عج) باشيم و اين زمينه سازي، از رهگذر دو چيز به دست مي آيد؛ ولايت و برائت و لازمه هر دو، بصيرت و شناخت است؛ پس بايد بدانيم چه کسي دشمن اسلام است و چه کسي دل سوز و دوست اسلام. اگر ما مي خواهيم راه امام را طي کنيم، بايد به توصيه هاي او توجه داشته باشيم و مهم ترين توصيه او، بحث ولايت فقيه است. امروزه اطاعت از رهبر انقلاب و رهنمودهاي وي به ما کمک مي کند که راه امام را خوب بشناسيم و در همان راه، حرکت کنيم. نکته ديگر، اين است که چون انقلاب ما بر اساس اسلام بود، ايراني نيست و جهاني است و امام هم اين را مطرح مي کرد. پس بايد مراقب باشيم که آرمانمان، تقليل پيدا نکند و به درون مرزهاي ايران، محدود نشود و افق ديدمان را جهاني کنيم. #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 سبک زنده گي يا سبک زندگي؟ 1️⃣ 🔸 علي رضواني «زنده» بودن در معناي زيست شناسي آن، به معناي داراي بودن علائم حيات در يک موجود زنده است. حالا اگر اين موجود زنده، يک آدميزاد باشد، مطابق دانش زيست شناسي، اين گونه جانوري بايد قلبش بتپد، مغزش کار کند، حداقل يک کليه داشته باشد، يک معده به حجم مورد نياز و البته چند متر روده کوچک و بزرگ براي دستگاه گوارش و ويرايش! حالا اگر براي اين موجود، آب و غذاي مورد نياز يا همان جو و گندم خودمان تامين باشد و در يک محيط عاري از بيماري زندگي کند، مي تواند اميدوار باشد که چيزي حدود صد سال «زنده» بماند. خوب اين همه از زيست شناسي و طول و عرض معده و روده گفتيم که چي؟ عرض خواهد شد. سبک زندگي را هم مي توان به دو معنا گرفت. معناي اول سبک زنده ماني است. در اين سبک، صبح بيدار مي شويم، نرمش و ورزش مي کنيم، صبحانه مقوي مي خوريم، به کلاس و درس و دانشگاه مي رويم و درسمان را بدون استرس و به موقع مي خوانيم، به خانه بازمي گرديم، ناهار سالم و شام مختصر ميل مي کنيم. کمي پرورش اندام و تفريح و سرگرمي و پس از آن خواب به موقع! در اين سبک زنده گي، مي توان تني سالم داشت، موقع امتحانات از شر انواع و اقسام استرس ها آسوده بود و تني شاداب و سرزنده داشت. اما سبک زندگي معناي ديگري نيز مي تواند داشته باشد که اينجا آن را سبک زندگاني ناميده ايم. اين نگاه عميق تر به سبک زندگي، به معناي نفي معناي اول نيست؛ بلکه تنها به توسعه آن مي پردازد. يعني همان که از قديم گفته اند: عقل سالم در تن سالم! پس در اين نگاه هم بايد به دقت، خواب و خوراک را مراقبت کرد. خوب خورد، خوب خوابيد و خوب و به اندازه نياز روح را روغن کاري کرد و به تفريح پرداخت؛ اما در اين نگاه، همه اينها وسيله اي است براي تعالي انسان. يعني همه اينها بايد مَرکبي باشند براي صعود آدمي به قله هاي انسانيت و ايمان. همان طور که پزشکان و زيست شناسان براي زنده ماندن تن آدمي، کليدها و توصيه هايي داشته اند، علماي اخلاق و انسان شناسان الهي نيز براي زنده ماندن «روح» انسان کليدهايي را برشمرده اند. يکي از اين کليدها، برنامه ريزي اخلاقي است. #ادامه_دارد #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 سبک زنده گي يا سبک زندگي؟ 2️⃣ 🔸 علي رضواني همان طور که براي داشتن بدني سالم و آماده و بانشاط، نياز به ورزش و خواب و خوراک مناسب داريم، براي خواب و خوراک روحمان نيز بايد برنامه ريزي داشته باشيم. وقتي هواي معنوي شهر در غبار تابلوهاي تبليغاتي ال جي و سامسونگ گم مي شود و از هر سو به قعر زمين دعوت مي شوي، خودت بايد فکري به حال خودت بکني. مي توان از يک «ماسک» جلوي دهان استفاده کرد؛ مثلا صبح با خودت و خدا پيمان ببندي که تا شب غيبت نمي کنم و نمي شنوم، کسي را مسخره نمي کنم و دروغ نمي گويم. اين را علماي اخلاق «مراقبه» نام نهاده اند و گفته اند به محض اينکه اين پيمان را با خدا مي بندي، ابليس دست به کار مي شود تا تو را همچون طفلي نوپا به زمين بزند و از رحمت خدا و حرکت به سوي او نااميدت کند. پس گفته اند به هوش باش که چون عهدت را شکستي، سريع توبه و استغفار کني و تا شب همچنان اميدوار به مهرباني خدا از خودت در برابر وسوسه ها و ويروس هاي اخلاقي مراقبت کني. همان علماي اخلاق، شب هنگام خوابيدن را وقت محاسبه نام گذارده اند؛ يعني بنشيني و محاسبه اعمال يک روز خودت را انجام بدهي و چوب خط گناه و ثوابت را ببيني، استغفار و خضوع کني و از خدا بخواهي فردا قوت بيشتري براي ترک گناه به تو ببخشد و فردا روز از نو، روزي از نو. تازه صبح روز بعد مي تواني کمي عطر و ادکلن هم به خودت بزني؛ مثلا وقتي همه از فلان دعواي برنامه نود گزارش و تحليل ارائه مي دهند، داستان نغزي را که در مطالعه بيست دقيقه اي ديروز از کتاب مثنوي مولوي ياد گرفته اي، برايشان تعريف کني. فرصت کم است و سخن بسيار. اگر دوست داشتي دستورالعملي پزشکي درباره جان و دل آدمي داشته باشي، مي تواني همين امروز کتاب «چهل حديث» امام خميني(ره) و يا «اخلاق در قرآن»، جلد 11 تفسير موضوعي آيت الله جوادي آملي را تهيه کني و پله پله تا ملاقات خدا پيش بروي و هر روز حال بهتري از حال ديروز داشته باشي. سبک زندگي را مي توان در جواني شکل داد، پيراسته کرد، نورافشاني کرد و آداب و خصلت هاي بد را به قوت نيروي جواني ريشه کن ساخت؛ فقط کمي همت مي خواهد و توکل و يک قلب شکسته که «اِنَّ اللهَ فِي قُلُوبِ المُنکَسرَه». اين قلب شکسته را به حضرتش عرضه کن و دست نياز به درگاه او ببر که بي نياز، نياز دوست دارد. هر قدم که به سويش برداري، به چشمه ماناي زندگي نزديک تر مي شوي و نسيم دلنواز حيات حقيقي را بيش از پيش بر گونه هايت احساس خواهي کرد. #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

#معرفی_کتاب 🔴 درآمدی بر سبک زندگي دانشجوي انقلابي 🔸نویسنده: مهدي همازاده ابيانه 🔸ناشر: نشر بين الملل 🔸قیمت: 125000 ریال مؤلف در تحقيق خود ابتدا به بحثي نظري در باب «سبك زندگي» پرداخته و علت طرح اين عنوان را در جامعه شناسي، بررسي کرده است. وي با بررسي ديدگاه هاي جامعه شناسان غربي، تعريفي جديد از «سبك زندگي» ارائه کرده و پژوهش را بر اساس همين تعريف، به پيش برده است؛ سپس در فصلي جداگانه، به واكاوي «اقتضائات محيط دانشگاهي» بر زندگي دانشجويي پرداخته و آن را در دو بخش كلي، «اقتضائات سازماني» و «اقتضائات نهادي» و در زيربخش هاي «آموزشي»، «پژوهشي» و «فرهنگي» به انجام رسانده است. مفصل ترين فصل كتاب، «آسيب شناسي زندگي رايج دانشجويان انقلابي» است كه شامل بررسي داده هاي آماري حاصل از تحقيقات ميداني است. محقق در اين فصل، از دو روش «پرسش نامه»‌ و «مصاحبه» استفاده كرده و زندگي دانشجويان انقلابي را در پنج حوزة فرهنگي – سياسي، معرفتي، معنوي، علمي – درسي، شخصي و خانوادگي، بررسي كرده است. وي براي تكميل پرسش نامه ها به شهرهاي شيراز، كرمان، همدان، مشهد و... سفر كرده و در برخي جمع ها و اردوهاي دانشجويان انقلابي، حاضر شده است. پرسش نامه ها توسط 153 نفر از اين دانشجويان تكميل شده و داده هاي قابل توجهي به دست آمده است و علاوه بر اين، در اين فصل، گفت وگوهاي مفصلي نيز با ده تن از فعالان فرهنگي دانشگاه صنعتي شريف، انجام داده است. فصل بعد، ارائه راهكارها و بسته برنامه هايي براي اصلاح وضعيت موجود است. پژوهش گر در اين فصل،‌ راهبرد خاصي تحت عنوان «مأموريت گرايي» و در قالب «تيپ هاي تخصصي» ارائه کرده كه در جاي خود،‌ قابل توجه است. همچنين اصول كلي و گاهي جزئياتي در زمينة بسته برنامة عبادي، بسته برنامة معرفتي، بسته برنامة فعاليت هاي تشكيلاتي و ... ارائه شده است. ‌ ‌ در بخش هايي از مقدمة اين كتاب، چنين مي خوانيم: «دانشجويان انقلابي به معناي جوانان دانشجويي که دغدغة پيشبرد انقلاب و نظام اسلامي، بر اساس رهنمودهاي امام و رهبري را دارند، جزء تأثيرگذارترين نيروهاي اجتماعي در کشور به شمار مي روند. مروري بر شکل گيري يا جهت دهي جريانات و تحولات بزرگ دهة اخير ايران، به خوبي نقش و جايگاه اين طيف از فعالان فرهنگي - سياسي را باز مي نماياند. آرمان خواهي و شور حداکثري در کنار کمترين تعلقات به دنيا و ماديات، از ايشان اهرم هايي کارآمد و نافذ ساخته که جايگاه و منزلت اجتماعي شان را در تعاملي دوسويه، با اين نفوذ و تأثير والا، ارتقا بخشيده است. رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز با دريافت اهميت اين پايگاه عظيم و پرظرفيت، حجم وسيعي از مطالبات و فرهنگ سازي هاي مورد نظر خويش را بر دوش دانشجويان انقلابي نهاده و مأموريت هاي کليدي و سرنوشت ساز فرهنگي و سياسي را بديشان سپرده است. در سال هاي اخير، آرمان عدالت خواهي، جنبش نرم افزاري و توليد علم، افسري جنگ نرم و... اولويت هاي کلاني در عرصة سياست گذاري و فرهنگ سازي بوده که مخاطبي بهتر از اين دسته از دانشجويان، نيافته و مقام رهبري با انتخابي آگاهانه، خطاب هاي ويژه و اصلي را متوجه همين قشر از نيروهاي انقلابي کرده است. دانشجويان انقلابي با احساس تکليف و دغدغه نسبت به اين آرمان ها، بخش قابل توجهي از زندگي خويش را معطوف به تلاش براي تحقق آنها مي کنند و با توجه به حجم بالاي کار و فقدان نيرو و بازدهي کافي، عرصه هاي ديگر زندگي شان - اعم از معنوي، معرفتي، درسي و خانوادگي - اولويتي درجه دوم مي گيرند. در اين نظام رفتاري، بسنده کردن به حداقل فعاليت هاي معرفتي و معنوي، توجيهي به ظاهر مقبول مي يابد؛ بلکه نوعي فداکاري جلوه مي نمايد و حتي انتخاب عرصه و موضوع فعاليت اجتماعي هم غالباً تابع جو و گفتمان سازي هاي پياپي رهبري و... تغيير کرده، حالتي متشتت و ناپايدار دارد و همين ابهام و اشکال در اولويت سنجي هريک از رفتارهاي معرفتي، معنوي، درسي، خانوادگي با ساير حوزه ها نيز برقرار است؛ بدين معنا که زمان، مقدار و محدودة مطالعات معرفتي يا تلاش هاي معنوي يا ... نيز بر اثر اشتغالات ديگر عرصه ها، صورتي سليقه اي و گاه گاهي به خود مي گيرد. در کنار درهم ريختگي نظام رفتاري، برخي برنامه هاي جزئي و رايج زندگي اين دسته از دانشجويان هم به طور جدي، قابل مناقشه و تأمل است. برنامة ساعات خواب، سير مطالعاتي، جهت گيري تخصصي در تحصيلات تکميلي، زمان و نحوة ازدواج، حوزة اشتغال و ... از اين جمله اند. نتيجة اين نابساماني و آشفتگي، الگويي خدشه پذير و البته قابل مطالعه و اصلاح از زندگي ايشان پديد آورده که سامان بخشي آن، اثراتي مضاعف در نوع فعاليت هاي انقلابي شان برجاي خواهد نهاد. #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 چرا نمي تونم خوب درس بخونم؟ ⭕️ راهکارهايي براي درمان درس نخواني 1️⃣ 🔸 محمد سليماني اين تکه کلام و عبارت خودماني، ممکن است زبان حال بسياري از تحصيل کرده ها به ويژه دانشجويان محترم و دوست داشتني مان باشد. گاهي مي گويند: نمي دونم چرا نمي تونم خوب درس بخونم يا نمي دونم چرا دستم به کار نمي ره و يا حواسم مثل گذشته ها تو درس و مشقم نيست و يا نمي دونم چي شده که حوصله هيچ کاري رو ندارم و اگه همين جور پيش بره، ممکنه شوخي شوخي مشروط بشم. شيطون مي گه برو يکبارگي قال قضيه را بکن و انصراف بده، بي خيالش؛ مگه ديگران که درس نخوندن چيشون شده؟ اينها که درس خوندن چه تاجي رو سرشون گذاشتن يا چه لوحي گرفتن و يا چه کلاهي...؟ فقط کاري که کردن، وقتشون رو تلف کردن و از خيلي چيزها چشم پوشي کردن. تو برو اين چهار روز زندگيتو خوش باش... . اينها و ده ها عبارت اين چنيني، تنها بخشي از گفتمان و ادبيات برخي دانشجوياني است که به نوعي در زندگي دانشجويي شان، فاقد انگيزه و اهداف و يا برنامه ريزي مي باشند و يا ممکن است اين دگرگوني ها به دليل اتفاقات و حوادثي باشد که در درونشان در حال شکل گيري است و غالباً هم داراي منشأ دروني و بيروني است و به ظاهر هم با آرامش و سکون همراه است و يا ممکن است هيچ علامت و نشانه اي هم نداشته باشد و در قالب هيچ عبارت و گفتاري هم در نيآيد؛ ولي با نگاه عميق و ژرف، مي توان دريافت که طوفاني از حوادث و رخدادها در درون اين بزرگواران، در حال شکل گيري است و يا همچون آتشي در حال زبانه کشيدن است؛ اما به راستي راه هاي برون رفت و خلاصي از اين مشکلات و حوادث و اتفاقات و احوالاتي که به آنها اشاره شد، چيست و يا راه هاي درمان آن چگونه است؟ ما در اين نوشتار سعي کرده ايم به برخي از اين راهکارها به طور اجمال اشاره کنيم که عبارتند از: 1️⃣ اولين راهکار ساده و آسان، ارجاع دانشجو به عبارت و اصل «خوديابي» است؛ يعني «بگرد و پيدايش کن» و به عبارتي، اين حل مشکل و يا اين حل مسئله، کار خودت مي تونه باشه و از هيچ کسي ديگه اي، کاري ساخته نيست که مي توان از آن با تعابيري نظير خودشکوفايي و يا خود درماني و يا حداقل حساسيت ها نسبت به حالات و احوالات ايجاد شده، ياد کرد و حل مسئله و راهکار آن نيز غالباً با نگاهي درون محور ممکن است؛ « فرجعوا الي انفسهم فقالوا انکم انتم الظالمون». 2️⃣ دومين راهکار براي حل مسئله، ارجاع دانشجو به«دل» است؛ زيرا دل بيمار همواره صاحبانش را به درد سر مي اندازد؛ به گونه اي که در تمامي ارتباطات و تعاملات ما تأثيرگذار است و همين دل داده گي هاي خارج از ضابطه، باعث مي شود که بين ما وکارو کسبمان، فاصله و جدايي ايجاد شود و همين چشم و هم چشمي ها يا همين لغزش ها و رقصيدن چشم ها، دل و قلوه گرفتن هاي خارج از عرف قانون و شرع، موجب چنين عوارضي مي شود. متأسفانه اين جور رابطه ها و تعاملات در بر گيرنده هيچ پيام مثبتي هم نيست و يا حداقل با جنس کار علمي ما تحصيل کرده ها، سازگاري ندارد و در شأن يک دانش پژوه نجيب و فرهيخته که سکان داري جامعه بشريت را به عهده دارد، نيست؛ بنابراين، براي حل مسئله، دوستان دانشجو را ارجاع مي دهيم به دل درماني يعني«دلت را درياب». ◀️ ادامه دارد... #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

🔴 چرا نمي تونم خوب درس بخونم؟ ⭕️ راهکارهايي براي درمان درس نخواني 2️⃣ 🔸 محمد سليماني 3️⃣ راهکار سوم، «درباني دل» است؛ زيرا دنياي شگفت انگيز دل، دنياي بسيار پيچيده اي است؛ تو در تو و داراي پستو خانه هاي مختلف و سالن ها و راهروهاي فراوان؛ به طوري که دل مي تواند نقش هاي متعددي به خود بگيرد؛ هم نقش سلبي و هم نقش ايجابي؛ هم هادي باشد و هم مضل؛ البته بستگي دارد که اين دل در گرو چه کسي يا چه کساني باشد. بر همين اساس، نحوه عملکرد اقدامات و تصميم گيري هاي دل، بر صاحب دل، بسيار تأثير گذار است. پس به جاست که به اين امور و احوالات دل بيش از پيش، توجه داشته باشيم؛ زيرا ممکن است اين ويروس ابتدا دامنگير خودمان و بعد دامنگير جامعه بشود و يا در سبک زندگي ما اختلالاتي ايجاد بکند. بنابراين، اگر پيشوايي دل، باعث شود که اعضا و جوارح در مسير غير انساني به کار افتند، گواه اين پيام است که بايستي اين دل اصلاح شود و يا اساساً نيازمند برنامه نويس جديدي است. اين جاست که بايد دل را مورد نظارت دقيق قرار داد و به شاگردي در حضور عقل و دين، فرا خواند و از ورود به بيراهه پروا داشت و همواره مواظب و مراقب حالات مختلف دل بود و درباني دل را به عقل و دين سپرد و در اين مأموريت هم بسيار جدي بود. 4️⃣ راهکار چهارم، «ديده باني و مراقبت از ورودي هاست»؛ زيرا دل، خوراک خودش را به هر حال، بايد تأمين کند و اين تغذيه، ممکن است از راه ها و منافذ مختلف باشد. آن چه مهم است، اين است که مراقب گوش دل باشيم و نيز جلو درزها و نشتي ها را گرفته، عايق بندي کنيم و هر بيگانه اي را به خانه دل راه ندهيم و ميزبان هر کس و نا کسي نباشيم؛ زيرا اين دست پخت ها، گاهي ممکن است به وسيله چشم يا گوش و يا ساير اعضا و جوارح تهيه شده باشد. بنابراين، اگر تصميم گرفته ايم که دل همچنان دل بماند، نه اين که تبديل به گل شود و يا اگر خواستار اين هستيم که روزي دل بتواند دلبري کند، لازمه اين خواستن ها، مراقبت و مواظبت و حفاظت از ورودي ها و صفحه کليد ها ست؛ زيرا صفحه نمايش و نمايش گر، کارش نشان گري است و مأموريت دارد که آن چه را مي بينند يا مي شنود و يا از ورودي ها دريافت مي کند، به نمايش بگذارد. شخصي به حضرت امير علي عليه السلام عرضه داشت: شما چگونه به اين مقامات بلند رسيده ايد؟ حضرت در پاسخ فرمود: جلو در خانه دل نشستم و غير از خدا را راه ندادم. شخصي نزد آيت الله اراکي رفت و تقاضاي موعظه کرد. آقا از او پرسيد: شغلت چيست؟ گفت: نجاري مي کنم. مرحوم اراکي به او فرمود: يک در هم براي خودت بساز و بگذار جلو دلت. #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824

✳️ بهشتي به روايتي ديگر ◀️ فاطمه خوش نما 🔺يکشنبه است، هفتم تيرماه 1360. اين جا سالن اجتماعات مرکزي دفتر حزب جمهوري اسلامي است. يک نفر سخنراني مي کند؛ «ما نبايد اجازه دهيم استعمارگران براي ما مهره سازي کنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند و...». ناگهان صداي انفجاري مهيب، سالن مرکزي دفتر حزب جمهوري اسلامي را مي لرزاند و چند ثانيه بعد، از آن ساختمان بزرگ، جز تلي از خاک، چيزي نمي ماند. اينها آخرين جملات مرد بود؛ مردي که خود را شيفته خدمت مي دانست و خار چشم دشمنان اسلام بود. 🔺زندگي اش را که بگردي و زير و روکني، چيزهاي زيادي پيدا خواهي کرد؛ چيزهاي کشف شدني؛ چيزهاي نادر و کمياب. چيزهايي که ارزش گفتن و ماندن و خواندن را دارند و تو کيف مي کني و تو حظ مي بري از اين که چگونه انساني اين چنين به قله هاي بلند سعادت و سرفرازي و مسلماني رسيده است و تو دلت مي گيرد؛ غم باد مي کني و آه سردي مي-کشي که باز هم چگونه انساني اين چنين که خودش به تنهايي ملتي بود، حالا جز چسباندن نامش بر سر در يک دانشگاه و آخرش هم يک صبح تا غروب 7 تير هر سال، سهمي از اين مکان و اين زمان ندارد. گفتم که اگر بگردي و زير و روکني، چيزهاي زيادي پيدا خواهي کرد. خيلي هامان خيلي هايش را خوانده ايم و شنيده ايم؛ اما بيشترمان خيلي هايش را نمي دانيم يا نگفته اند برايمان يا نمي خواهند بگويند. عيب کار از کجاست؟ الله اعلم. ما مي دانيم بهشتي يار غار امام بود و از امام خيلي حرف شنوي داشت؛ برايمان گفته اند؛ اما نگفتند که وقتي به محضر امام مشرف مي شد، چگونه و با چه کلماتي سلام مي کرد. شهيد بهشتي وقتي وارد اتاق امام مي شد، مي گفت: السلام عليک يابن رسول الله. از اولين لحظه حضورش تا لحظه اي که از خدمت امام مرخص مي شد، دو زانو مي نشست. هميشه مراقب لحظه خداحافظي بود که حتي آني به امام پشت نکند. هميشه مي گفت: «وجود مبارک پيامبر صلي الله عليه وآله و حضرت علي عليه السلام و ائمه و امام زمان(عج) طوري که همگان بتوانند آنها را زيارت کنند، ديده نمي شوند؛ از اين رو، امام خميني، وجود عيني امام زمان است و هرچه بگويد، ما بايد بدون چون و چرا برخود لازم و واجب بدانيم و از فرمانش، اطاعت کنيم؛ تا بدين وسيله، خداوند بر ما منت بگذارد و ما را در کارها موفق بدارد». اينها را شهيد بهشتي مي گفت؛ نه فقط مي گفت، بلکه عقيده داشت و عمل هم مي کرد. 🔺سر يک کلمه، کشور ريخت به هم. بازرگان استعفاي دسته جمعي دولت را اعلام کرد و خواستار انحلال مجلس خبرگان قانون اساسي شدند. 6 شهريور 58 بود و مجلس، مجلس خبرگان قانون اساسي، در حال تدوين قانون اساسي بود. بهشتي کلمه «امامت» را در قانون اساسي گذاشت. بهشتي آمد و اصل پنجم را مطرح کرد که ولي فقيه نائب امام زمان و امام امت اسلامي است. سال 59 از يکي از استادان يهودي آلمان پرسيدند: «استاد. چرا رسانه هاي شما نمي گويند «امام خميني»؟ خنده اي کرد و گفت: آخر ما بعضي چيزها را متوجه شديم و بعد کيفش را باز کرد و يک کتاب درآورد؛ ترجمه آلماني کتاب «ولايت فقيه» امام بود. گفت: آقاي خميني، يک تئوري جهاني دارد: وقتي ما بگوييم «امام»، ايشان بين کشورهاي دنيا شاخص مي شود؛ چون کلمه «امام»، قابل ترجمه نيست؛ ولي وقتي بگوييم «رهبر»، اين کلمه در فرهنگ غرب، بار منفي دارد و ديگر ما ايشان را کنار استالين و موسيليني و هيتلر قرار مي دهيم. کلمه رهبر، به نفع ما و کلمه «امام»، به نفع آقاي خميني است. از طرف ديگر، اگر ايشان يک جايگاه ديني دارد، به ايشان مي گوييم «آيه الله»؛ اما امام بار معنوي دارد. يک رسانه شرقي و غربي پيدا نمي کنيد گفته باشد «امام خميني». اينها را هر کس نمي فهميد؛ اما بهشتي فهميده بود و براي همين بود که تمام قد، پشت امام ايستاد و شده بود خار چشم دشمنان اسلام. براي همين مي گفت: «عزت و عظمت ملت ايران در تأسيس نظام مقدس جمهوري اسلامي با رهبري ولايت مطلقه فقيه، در جهان به ثبت رسيد و اين اصل خدشه ناپذير، يکي از اصول مهم و سرنوشت ساز قانون اساسي کشور است» و براي همين، راست قامت مي ايستاد و فرياد مي زد: «ولي فقيه، عمود خيمه دين و رهبر جامعه مسلمين و حاکم حکومت اسلامي است. تا روزي که ولي فقيه بر کشور ما حکم فرما باشد، ما از هيچ قدرتي نمي هراسيم و روز به روز، بر اقتدار اين کشور و بر عزت اين مردم، افزوده خواهد شد» و براي همين ها بود که اصرار داشت بگويد: «امام خميني». #به_کانال_نشریه_دانشجویی_پرسمان_بپیوندید https://eitaa.com/porsemanmag/824