eitaa logo
سربازِ جهاد تبیین
358 دنبال‌کننده
359 عکس
520 ویدیو
4 فایل
خاطرات محمد سلطانی از زندانهای مخفی عراق؛ "ویژه اسرای مفقودالاثر ایرانی" و اخبار و تحلیل‌های سیاسی روز آی دی مدیر powms_69@ دکترای علوم سیاسی(گرایش اندیشه های سیاسی) #کانال_جهاد_تبیین 👇
مشاهده در ایتا
دانلود
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢من نمی‌خوام تو گریه کنی💢 ملتی که چنین پدران و چنین پسرانی دارند در تاریخ جاودانه خواهند ماند و شکست نخواهند خورد. @pow_ms
هدایت شده از سربازِ جهاد تبیین
🌵روایت اسرای مفقودالاثر🌿 قسمت:(۳۰۹) 💢 جمالِ زیبای مادر💢 به فرودگاه که رسیدیم از بقیه دوستان خداحافظی کردم و پرس‌وجویی از پاسدارهای فرودگاه کردم که آیا کسی از من خبری گرفته یا نه؟ یکیشون اسم و مشخصات منو پرسید. گفت تعدادی از اقوامت اومدن کرمانشاه و سراغت رو می‌گرفتن و احتمالا در همین حوالی فرودگاه یه جایی نشسته باشن. ماشین‌هایی برای انتقال آزاده‌ها به شهرستهاشون آماده کرده بودن. ابتدا باید همه به هلال‌احمر می رفتیم و بعد از ثبت مشخصات هر کدوم از آزاده‌ها رو تحویل یکی از بستگانشون می‌دادن و رسید می‌گرفتن. هر چه در سالن انتظار فرودگاه نگاه کردم خبری از اقوام و خونواده نبود. پیش خودم گفتم شاید از اومدن من ناامید شدن و برگشتن ایلام. یکی از پاسدارها گفت همین یکی دو ساعت پیش اینجا بودن شاید رفته باشن بیرون و یه جایی برای استراحت نشسته باشن. من و ۳ نفر دیگه رو سوار یه جیپ کردن و به‌ سمت هلال احمر راه افتادیم. به راننده گفتم آهسته حرکت کنه شاید در مسیر خونواده‌م نشسته باشن، بلکه بتونم اون رو ببینم و سرگردان نشن. ماشین به آرومی حرکت می‌کرد و من اطراف رو به‌ دقت نگاه می‌کردم. از دور چششم به خونواده‌ای افتاد که زیر سایه یه درخت نشسته بودن و هر کدوم یه قاچ خربزه دستشون بود و نیم‌نگاهی به جاده داشتن. یکیشون روشو برگردوند سمت ماشین ما و من شناختمش. خاله‌م بود. برادرم حاج رضا هم سرپا وایساده بود. به راننده گفتم بایست. بستگان من اونجا هستن. از ماشین پیاده شدم. خاله‌م داد زد محمده. محمد اومد و بی‌حال شد و نزدیک بود غش بکنه. مادر وخاله و همسرم و داداشم حاج رضا و عبدالکریم نظری از دوستان ما به سمتم دویدن و من دستپاچه به سمتشون دویدم. سالها فراق و دوری به پایان رسیده بود و لحظاتی بعد تپش و ضربانهای شدید قلبِ مادر رو روی سینه‌‌م احساس کردم. قطرات اشک با صدای خنده در هم آمیخته شده بود و صورتم از هر طرف غرق در بوسه شد. هر کدوم که به من می رسید دیگه حاضر نبود جدا بشه. راننده و سه نفر آزاده همراهم بندگان خدا دقایقی معطل شدن. داداشم دستم رو گرفت که ببره داخل استیشن و به‌ سمت ایلام حرکت کنیم. راننده دوان دوان اومد و گفت کجا می‌برید ایشون رو. باید با من بیاد هلال‌احمر و اونجا تحویل بگیرید. اینجوری نمی‌شه. این قصه ادامه دارد✅ @pow_ms
هدایت شده از د.محمد سلطانی
💢این مرد آمریکا را از عراق بیرون می‌کند💢 📝 محمد سلطانی جنبش نجباء یکی از اصیل‌ترین جریان‌های سیاسی و نظامی در عراق است. این جنبش دارای چند هزار نیروی رزمی آموزش دیده استکه سابقه درخشانی در سرکوب داعش و سایر گروه‌های تروریستی تکفیری در عراق و سوریه دارد. نجباء یکی از گروه‌های تشکیل دهنده حشدالشعبی استکه مجهز به انواع موشک نقطه‌زن، پهباد، ادوات زرهی و سایر امکانات پیشرفته است. تجربه گرانبهای عملیات‌های رزمی در عراق و سوریه، عملا این گروه را به کابوس وحشتناکی برای صهیونیست‌ها و اشغالگران آمریکایی تبدیل کرده است.بطوریکه آمریکا آنها را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داده است. شیخ که بسیاری او را سیدحسن نصرالله عراق می‌دانند، روحانی مبارز شیعه است که خود را ذوب در ولایت می‌داند و مصمم است اشغالگران آمریکایی را از عراق اخراج نموده و دوشادوش حزب‌الله در لبنان پوزه صهیونیست‌ها را به خاک ذلت بکشاند. این روحانی خوش‌استیل عراقی در هفته‌های اخیر، با موشک و پهباد به پایگاه‌های آمریکا در عراق و سوریه حمله کرده و بخشی از نیروهایش دوشادوش حزب‌الله علیه صهیونیست‌ها می‌جنگند. نجباء‌ به فرماندهی اکرم الکعبی امید اول منطقه برای فراری دادن نیروهای تروریستی آمریکا از عراق و پایان اشغالگری در این سرزمین مقدس است. @pow_ms
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢قهر کردن پدر شهید عجمیان و ترک برنامه زنده تلویزیونی💢 کانال جهاد تبیین صلاحیت حقوقی در تایید یا رد اظهارات پدر بزرگوار شهید عجمیان ندارد، اما سخن این استکه چرا باید کار بجایی کشیده شود که کارد به استخوان خانواده معظم شهدا برسد؟ چرا بعد از گذشت یکسال، تکلیف تروریست‌های قاتلی که بیش از ۱۰۰ جوان بیگناه را با آن وضع فجیع به شهادت رساندند، مشخص نشده و به مجازات قانونی نرسند؟. @pow_ms
❌️وصیت نامه‌ی گروهبان روی داوی، فرماندهی که دیروز در شمال غزه به هلاکت رسید: "پدرم، مادرم و برادرانم، من شما را دوست دارم، امیدوارم قبل از مرگ غزه را به طور کامل نابود کنیم".🔥 پ.ن: گر چه امید و آرزو بر جوانان عیب نیست، ولی خب چه میشه کرد فعلا که آرزوهایت با خودت در گور شد. ما که دستمون به یزید نمیرسه، ولی از جانب ما با بوسه‌های آتشی، یه ماچ خوشکل ازش بکن😅 @pow_ms
💢مقتدرترین فرمانده میدان💢 نیمی از جمعیت جهان و شمارش معکوس برای شنیدن سخنان فرمانده. 🔷️رویترز : بیش از ۴ میلیارد از جمعیت جهان منتظر سخنرانی سید حسن نصرالله هستند. @@pow_ms
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️مادرت کجاست، باباجون؟⚫️ مرده، مرده😭 پاش شکسته باباش رو می‌بینه صداش میزنه بابا بغلش می‌کنه میگه (وین اُمک یابا؟) مادرت کجاست بابا؟ پسر با درد میگه (ماتت) مامان مُرده(شهید شده) 😭 @pow_ms
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اشهد‌ان لا‌اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول‌الله💢 دختر بچه‌ای که از زیر آوار در حال خارج شدن است و شهادتین می‌گوید! ملتی که دختران خردسالش اینچنین عاشقانه به استقبال مرگ سرخ می‌روند، قطعا پیروز‌ خواهند شد. @pow_ms
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سالگرد کشته شدن پرستو😳💢 🔻 در ادامه دروغگویی براندازها این بار امیر فرشاد ابراهیمی از منابع خبری سلطنت طلب ها و کانال رسمی گروهک تروریستی منافقین برای شخصی به اسم (پرستو مرادخانی) سالگرد کشته شدن گرفتند 👈 اما واقعیت این است که پرستو مرادخانی مورد نظر آنان وجود خارجی ندارد بلکه پرستو مرادخانی مورد نظر آنان همان (سرنا امینی) بلاگر معروف است که در کمال صحت و سلامت کنار خانواده خودش در قید حیات است اما براندازها دیروز برای او مراسم سالگرد داشته اند @pow_ms
💢غربی‌ها و ناتوانی در فهم محور مقاومت💢 🗞روزنامه بریتانیایی «گاردین» در یادداشتی از «پاتریک وینتور» سردبیر دیپلماتیک این روزنامه با اعتراف به ناتوانی غرب از فهم رابطه ایران و نیروهای مقاومت نوشت: 🔸این بحث برای همیشه ادامه خواهد داشت؛ اما ما چیزهای زیادی در مورد نحوه عملکرد ایران با شبکه شرکای خود آموخته‌ایم. (ایران) به آنان قدرت می‌دهد، آنان را حمایت می‌کند، راهنمایی‌شان می‌کند، اما به‌ندرت دستور می‌دهد. غربی‌ها در فهم این زنجیره‌های فرمان مشکل دارند. 🔹شرکای ایران مانند برادران کوچک‌تر اما قابل اعتماد هستند. حماس (و حتی حزب‌الله) انتظار کمک مستقیم و پایدار ایران در طول یک درگیری را ندارند. شرکای ایران تصمیم خود را می‌گیرند و به دنبال رضایت ایران هستند. من گمان می‌کنم که آنها کاری را انجام نخواهند داد که ایران با آن مخالفت کند، اما حاشیه مانور زیادی دارند. @pow_ms
هدایت شده از سربازِ جهاد تبیین
🌵روایت اسرای مفقودالاثر🌿 قسمت:(۳۱۰) 💢صحنه تراژدی وحشتناک(۱)💢 داداشم از شدت شوق و هیجان انگار اصلا حرفهاشو نشنید و منو بسمت ماشین می‌کشید. من بهش گفتم داداش اجازه بده من با جیپ برم این مقرراته و ما باید احترام بذاریم و شما هم پشت سر ما حرکت کنید. وقتی دستم رو رها کرد و به ‌ سمت جیپ رفتم همه با حسرت از پشت نگاهمم می‌کردن، انگار که دوباره به اسیری می‌برنم. راننده گفت نگران نباشید هلال احمر خیلی دور نیست و چند دقیقه دیگه شما عزیزتون رو با خودتون می‌برید. به هلال احمر که رسیدیم، برادرم حاج رضا منو تحویل گرفت و یه برگه رو امضا کرد. و در روز ۲۷ شهریور ۶۹ عازم ایلام شدیم. در بین راه آقای نظری که اون وقت مسئول تبلیغات سپاه ایلام بود و لطف کرده بود و رانندگی استیشن رو بعهده داشت با گفتن جوک و لطیفه‌های بامزه و خنده‌دار، مسیر سه ساعته کرمانشاه تا ایلام رو حسابی برامون دلپذیر و شاد کرد و بعد از سالها ساعت‌های متمادی رو از تهِ خندیدم و از منظره زیبا و کوهستانی اطراف و چهره مهربون مادر و بقیه بستگانم لذت می‌بردم و آرامش می‌یافتم. به ایلام که رسیدیم در ۱۵ کیلومتری شهرِ ایلام و پلیس راه چوار به ایلام، ده‌ها ماشین از اقوام و بستگان و دوستان اومده بودن استقبال، اجازه ندادن از ماشین پیاده بشم. ماشین ما جلو و بقیه پشت سر، به سمت ایلام و با سرعت زیاد براه افتادیم. چند ماشین نیروی انتظامی، کاروان رو اسکورت و مراقبت می‌کرد که اتفاقی نیفته. استیشن ما با سرعت زیادی حرکت می‌کرد و بقیۀ ماشین‌ها هم برای این که عقب نمونن با سرعت دنبالش راه افتادن. یه دستگاه بنز نیروی انتظامی تلاش می‌کرد خودشو به ابتدای کاروان برسونه و ماشین‌ها رو کنترل کنه. بعد از شهر چوار به پیچ تندی رسیدیم و در همین حال پسر چهارساله‌م«حسین» رو از ایلام آورده بودن که به من ملحق بشه. یکی از اقوام که در کنار جاده ایستاده و دست پسر خردسالم بدستش بود بدون توجه و از روی علاقه و با دستپاچگی از عرض جاده عبور کرد و بسمت ماشین ما حرکت کرد. مادرم فریاد زد حسینه و به آقای نظری گفت بایسته تا بچه رو با خودمون ببریم. این قصه ادامه دارد✅ @pow_ms