eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
19 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه غدیر.pdf
4.98M
🔰 پی‌د‌ی‌اف کتاب حماسه غدیر، نوشته محمدرضا حکیمی! 🔺این کتاب نقد و تفسیری بر کتاب‌ الغدیر علامه‌ امینی است‌ که البته به زندگی‎نامه مرحوم علامه امینی هم پرداخته است. 🆔 @Qasas_school
🔰 غدیر در ادبیات| قصیده‌ی لامیه ✍🏻 تحقیق و تدوین: روح‌الله شمسی کوشکی 🔶 «ابوالقاسم صاحب بن عباد» ( شاعر، ادیب، فقیه و وزیر ایرانی و شیعه عصر دیلمی) فخر شیعه در کل تاریخ است! 🔹 او «قصیده لامیه»ای دارد به زبان عربی که بسیار زیبا، بلیغ، علمی و به شیوه مناظره، عقاید شیعه و فضایل اميرالمؤمنين را بیان کرده است! 🔸 بخشی از این قصیده بسیار والا و عمیق، به مسأله غدیر اشاره دارد که در ادامه تقدیم می شود: 🔹 «قالت: فمَن سادَ فی یَوم الغدیرِ؟ أَبِن! قلت: من صارَ للاسلامِ خیرُ الولیّ» پرسید: چه کسی در روز عید غدیر به سروری و آقایی رسید؟ گفتم: هم او که بدل به بهترین رهبر و سرپرست برای اسلام گشت!» 🔸«قالَت: فَمَن بَعدَهُ يُصفى الوَلاءُ لَهُ قُلتُ: الوَصِيُّ الّذي أَربى عَلى زُحَلِ» پرسید:از این بعد سرسپردگی خالصانه خود را نثار چه کسی کنیم؟ گفتم: نثار آن کس که جبروتش برستاره زحل خیمه افکنده! 🔹 «قالَت: فَمَن زُوِّجَ الزَهراءَ فاطِمَةً فَقُلتُ: أَفضَلُ من حافٍ وَمُنتَعِلِ» پرسید: تاج همسری با زهرای بتول بر سرِ چه کسی نشست؟ گفتم: بر سر با فضیلت‌ترینِ انسان‌ها! چه پابرهنگان(فقیران) چه چکمه پوشان (ثروتمندان)! 🔹 «قالَت: فَمن ذا قَسيمُ النارِ يُسهِمُها فَقُلتُ: مَن رَأيُهُ أَذكى من الشُعَلِ» پرسید: چه کسی است که قسیم نار و جنت است؟ گفتم: هم او که شعله‌ی تیزِ افکارش، پر شراره تر از شعله آتش است! 🔸 «قالت: و مَن هوَ هذا المَرءِ سمِّ لنا قلتُ: ذاکَ أمیرُ المومنین علیّ» پرسید: حال بگو تا بدانیم این شخص با این همه فضیلت چه کسی است؟! گفتم: او کسی نیست جز امیرالمومنین علی علیه السلام! 🆔 @Qasas_school
🧩 چند نکته جالب در مورد «صاحب بن عباد»: ۱- صاحب بن عباد، با اینکه فارس بود ولی در شعر عربی چنان متبحر است که مجموعه شعری در اعتقادات و فضایل اهل‌بیت سروده و در هر کدام از آنها یکی از حروف الفبا را حذف کرده است! (مثلاً شعر بدون الف، یا شعر بدون باء و...). ظاهراً هدفش از این کار این بوده که مخالفان شیعه ولو از روی کنجکاوی هم که شده این اشعار را بخوانند و با حقانیت شیعه آشنا شوند! ۲- اهتمامی که صاحب‌بن‌عباد بر حفظ کتب و آثار شیعه داشت، بسیار قابل توجه است. او از فرصت وزارت خود هم برای این هدف استفاده کرد و گروه‌های مختلفی را به اقصا نقاط جهان برای جمع‌آوری کتاب فرستاد. داستان کتابخانه او معروف است. برخی تعداد کتاب‌های این کتابخانه را تا ۲۰۰هزار جلد تخمین زده‌اند و گفته‌اند برای حمل این کتابخانه ۴۰۰ شتر نیاز بوده است. «صاحب» این کتابخانه را که در «ری» قرار داشت، به کتابخانه عمومی تبدیل کرده بود و اینگونه اولین کتابخانه عمومی جهان را ایجاد کرد! ۳- شیخ صدوق (محدث بزرگ شیعه) کتاب معروف «عیون أخبار الرضا» (از قدیمی‌ترین و جامع‌ترین کتب احادیث امام رضا) را به «صاحب بن عباد» تقدیم کرده است! علتش هم اینست که «صاحب» قصیده عربی بسیار زیبایی می‌سراید (قصیده معروف سینیه) با موضوع فضایل امام رضا و شیخ صدوق هم به پاس این شعر، کتاب مهمش را به او تقدیم می‌کند. ۴- برخی صاحب بن عباد را شیعه زیدی می‌دانند، لکن بسیاری همین شعر را دلیلی بر شیعه دوازده امامی بودن او گرفته‌اند. چون در این شعر مضامینی را آورده است که فقط یک شیعه دوازده امامی چنین اعتقادی را نسبت به امام معصوم دارد. 🆔 @Qasas_school
🔰 تمامِ پیامبر و انقلابش! ✍🏻 محمد نیکزاد 🔺تاریخ بیشتر از آن ‌که از وقایع ناگفته سرشار باشد، لبریز از ابعادی نادیده است که اگر دیده می‌شدند، وضعی متفاوت از امروز رقم ‌می‌خورد. عجیب این ‌که اثر تقلیل دادن حوادث، از کتمان آن‌ها برای به محاق بردنشان بیشتر است. 🔹 از قضا "غدیر" در جرگه‌ی این حوادث است. فهمِ ما از غدیر در عین این‌که خلاف واقعیت نیست، تمام واقعیتِ این حادثه‌ی عظیم هم نیست. حتی "علی" نیز از این گزند مصون نبوده است، درست است که دست ادراک ما به روحِ بزرگ علی نمی‌رسد که به قول شاعر : « تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه» اما علی را می‌توان در لایه‌های مختلفی فهم کرد. 🔸 آن‌چه امروز در ذهنیت عمومی ما جریان دارد، شناخت شخص علی است و شخصیت و رسالت او کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. شخصیت علی همان اوصافی است که سبب شد او از طرف خدای متعال در قامت "ولی" و "امام" جامعه‌‌‌ی نبوی قرار بگیرد. ولایتِ عدل و انصاف، ولایتِ خستگی‌ناپذیری برای خدا، ولایتِ خدمت به مخلوق، ولایتِ اخلاص و عبودیت. 🔹 رسالت علی هم توسعه ولایت در جامعه است. ولایت او یعنی جامعه‌ا‌ی به هم پیوسته که هم در درون انسجام دارد و هم نسبت به دشمن بیرونی مرزبندی می‌کند. غدیر نیز به تبع از علی دچار این تقلیل گرایی است، عمقِ غدیر، جامعیت اسلام است. یعنی "دین" به بستر رشد انسان که جامعه باشد بی‌تفاوت نیست و بهترین فرد را در رأس جامعه قرار می‌دهد. تمام واقعیت غدیر این است که انقلاب پیامبر بدون علی ناتمام است که الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ... 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰پساغدیر| الغدیر هو السیاسه 🔺همین که دست علی بالا رفت، پیامبر مردم را به بیعت با علی فراخواند. عده‌ی زیادی رسم و ادب بیعت با جانشین ۳۳ساله‌ی پیامبر را به جا آوردند و بَخٍ بَخٍ گفتند؛ نوعی تبریک و اظهار شعف از آنچه رخ داده. 🔹 خیمه‌ی پیامبر که عَلَم شد، سیل رفت‌وآمدها ادامه یافت. مردی از بادیه‌نشینان در آستانه‌ی خیمه‌ی رسول ایستاد. خشن و خشم‌آلود رو به حضرت کرد و زبان در کام چرخاند: "ای محمد! هرچه به ما گفتی اطاعت کردیم. خدایان آباء و اجدادی را دور ریختیم و به خدای یگانه‌ی تو آویختیم. گفتی نماز بخوان، خواندیم، گفتی حج به‌جا بیار، آوردیم. اما گویا دلت قرار نیافت تا آنکه علی را پس از خود بر جایگاه خویش نشاندی! این بس برای من ناگوار است که ببینم علی، افسار آنچه ساخته‌ای را در مشت گرفته است. چرا به همان اندازه از اطاعت رضایت ندادی و ریاست علی را هم بر ما مقرر کردی؟ آیا دستور وحی بود یا خودسرانه ما را به دامان داماد خویش غلتاندی؟" 🔸 پیامبر با همان حُسن خُلق همیشگی لبخند به‌لب زبان گشود: "دستور خدایم بود". 🔹 این وضعیت چنان بر اعرابی سخت آمد که سر به آسمان بلند کرد و دعا کرد: "خدایا اگر این دستور توست، من تاب نمی‌آورم، پس عذابی فرو فرست تا مرا بکشد" 🔸 هنوز از جلوی خیمه رسول خدا دور نشده بود که از آسمان سنگ‌ریزه‌ای فرود آمد. بر فرقش نشست و از بدنش عبور کرد و درجا او را کشت. آیه نازل شد: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ، لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ (معارج ۱ و ٢) 📌 گویی صدای اعرابی که نماز می‌خواند و حج می‌رود و به مناسک دینی معتقد است، از دل تاریخ برون آمده و امروز در گوش ما می‌پیچد و به پیامبر معترض می‌شود: چرا با غدیر، دینت را سیاسی کردی؟ 📚 منابع: الکافی،ج۱،ص۴۲۲،ح۴۷؛ نورالثقلین، ج۷،ص۴۷۲؛ البرهان،ج۸،ص۱۱۳،ح۵، مجمع البیان،ج۱۰،ص۳۵۲ 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰حواریّ نامش را پرسید و پاسخ شنید: ابوسالم. چشم‌هایش خندید و لب‌هایش به کلمات شکفت: اما مادرت در عجم[ایران] نام دیگری بر تو نهاده بود! شگفتی سراپای ابوسالم را فرا گرفت؛ این مرد کیست؟ از من و گذشته‌ام چه می‌داند؟ با اندکی تامل پاسخ داد: بلی! صدایم می‌کرد میثم! به میثم گفت: تو آزادی در راهِ خدا. دستش را گرفت و برد نزدیک چند نخل. آن‌ها را به او نشان داد و گفت از این دنیایی که قریش به چنگ دارند، فقط همین نخل‌ها نصیب توست. زین پس خرما بفروش، میثم! آزادِ راه خدا، شد اسیر عشق علی. آرام‌آرام که با علی خو گرفت، شد صاحب سرّ. حواریّ. یک‌روز علی نخلی به میثم نشان داد و گفت: تو را به این یکی می‌آویزند! میثم خیالش راحت شد که نصیبش از دنیا فقط خرما نبوده. ناگهان با اضطراب پرسید: وقتی بر صلیب نخل آویخته می‌شوم، در میان سینه‌ام نشانی از حب تو هم هست؟ فرمود: آنچنان سینه‌ات مالامال از عشق من است که سرریز می‌کند بر زبانت. آنقدر علی‌علی می‌گویی که مجبور می‌شوند بر تو دهنه‌ی اسب بزنند. اشک‌های میثم فروریخت. چه نصیبی از این بهتر؟! فدای علی شدن؟ نه! فدای نام علی گشتن! 🔺مثل چنین روزی، به دستور عبیدالله‌بن‌زیاد، میثم تمار را بر نخلی که سالها خودش از آن مراقبت کرده بود، دار زدند و درحالیکه از فراز دار، فضایل علی را می‌گفت، زبان از کامش بیرون کشیدند. 🆔 @Qasas_school
🔰 مباهله 🔸 در سال ۱۲۶۰ ق كه كاشف‌الغطاء به دعوت والي بغداد، براي محاكمه ملاعلي بسطامي به آن شهر رفته بود، شهاب الدين محمود آلوسي (متوفاي ۱۲۷۰ق) نويسنده تفسير روح المعاني و از عالمان درباري دولت عثماني نيز به عنوان بزرگ‌مفتي اهل سنت، در آن مجلس كه چند روز به طول انجاميد حضور داشت. او كه از حضور علامه كاشف‌الغطاء در آن مجلس ناخرسند بود، هر از چند گاه به او و همراهانش و مذهب تشيع طعنه مي‌زد. 🔹 كاشف‌الغطاء براي آنكه به او پاسخي مناسب داده باشد، با حضور عالمان شيعه و سني با او به مناظره پرداخت و بارها بر او غلبه يافت. ميان آن‌ دو پرسش و پاسخ‌هاي فراواني مطرح ‌شد؛ از جمله آلوسي از كاشف‌الغطاء پرسيد: شما كه علي (علیه السلام) را خليفه بلافصل پس از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مي‌دانيد، آيا آيه‌اي از قرآن بر اين مطلب داريد كه مخالفت با علي (علیه السلام) جايز نيست؟ كاشف‌الغطاء پاسخ داد: بله. آلوسي با تعجب گفت: آن آيه را بياور. كاشف‌الغطاء آيه مباهله را قرائت كرد. آلوسي پرسيد: اين آيه چه دلالتي بر مطلب دارد؟ كاشف الغطاء پاسخ داد: از تو مي‌پرسم كه مراد از «انفسنا» در اين آيه كيست؟ آلوسي گفت: پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علي (علیه السلام) . كاشف‌الغطاء اين آيه را قرائت كرد: «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الاعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ‏» اهل مدينه و باديه‏نشينان اطرافِ آنان، حقّ ندارند از [فرمانِ] رسول خدا تخلف كنند و [به جبهه نروند و] براي [حفظ] جان‏هاى خود، از جان پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اعراض كنند. 🔸 كاشف‌الغطاء پس از قرائت آيه گفت: مراد خداوند از كلمه «نفسه» امام علي (علیه السلام) است، نه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ؛ وگرنه بايد به جاي كلمه «نفسه» كلمه «عنه» (از او) قرار مي‌داد؛ زيرا كلمه «عنه» كوتاه‌تر و روشن‌تر است. با توجه به محتواي اين دو آيه به دست مي‌آيد كه مخالفت با علي (علیه السلام) جايز نيست و اين درحالي است كه پس از وفات پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از آنچه منع شده بودند، تخلف كردند و از خلافت علي (علیه السلام) اعراض كردند. آلوسي پاسخي نداشت و ساكت شد! 📚 نبذة الغري، ص۵ 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 تیپیکال| عبدالله‌بن‌جعفر 🧩 در میانه‌ی راه از مکه تا کربلا، در یکی از منزلگاه‌ها نامه‌ای به امام حسین می‌رسد. از سوی عبدالله‌بن‌جعفر همسر حضرت زینب کبری. در نامه همان توصیه‌های همیشگی است که حسین‌جان نرو! به ضمیمه‌ی امان‌نامه‌ای از عمروبن‌سعیدبن‌عاص حاکم مکه. کسی که پیش از این برادرش یحیی‌بن‌سعید را برای جلوگیری از خروج امام حسین از مکه فرستاده بود که پس از مختصر درگیری میان او و یاران سیدالشهدا نتوانستند مانع خروج امام از مکه شوند. 🧩 ماجرای امان‌نامه از این قرار است: عبدالله‌بن‌جعفر که دلسوزانه سعی داشت امام حسین را از رفتن به کوفه منصرف کند، نزد عمروبن‌سعید می‌رود و از عمرو امانی برای حسین‌بن‌علی طلب می‌کند. عمرو به عبدالله در نوشتن متن امان‌نامه اختیار می‌دهد و به او می‌گوید "هرکار می‌کنی بکن، فقط جلوی رفتن حسین را بگیر." 🔺در نامه به امام حسین هشدار داده شده که از ایجاد اختلاف و شقاق میان امت پرهیز کند و اگر برگردد، جان و مال او در مکه امنیت خواهد داشت. 🧩 سیدالشهدا در جواب نامه می‌نویسد: من اختلاف نمی‌افکنم، بلکه به خدا و عمل صالح دعوت کرده و به وظیفه مسلمانی خود عمل می‌کنم. در برخی نقل‌ها آمده که حضرت فرمود من در رؤیا رسول خدا را دیده‌ام و بایستی به این مسیر بروم. یعنی حسین رؤیای خود را یافته و همانند یوسف نبی، به دنبال آن حرکت می‌کرد و رنج‌ها را به جان می‌خرید. 🔹 برخی معتقدند این نامه عبدالله را دو پسرش عون و محمد آوردند. اما با شنیدن جواب امام، به کاروان عاشوراییان پیوستند و به مکه بازنگشتند. این دو فرزند در کربلا به شهادت رسیدند. 🧩 آنچه مهم است رفتار دلسوزانه اما ساده‌لوحانه‌ی عبدالله‌بن‌جعفر و مواجهه غلطش با امام خویش است. او برای حسین از کسی امان گرفته که دستور مستقیم از یزید برای ترور امام حسین داشت و حتی اقداماتی هم کرده بود. نکته دیگر آنکه عبدالله به جای آنکه در رکاب حسین بایستد، مکرر در مقام امامت بر امام خویش قرار گرفته و تلاش می‌کرد حسین را از رفتن باز بدارد. ⁉️ به‌راستی ما در مواردی نسبت به ولیّ زمان خویش، همچون عبدالله‌بن‌جعفر عمل نمی‌کنیم؟ 📚 منابع: مقتل‌الحسین مقرم، ابصارالعین، الامام الحسین و اصحابه، مثیرالاحزان. 🆔 @Qasas_school
🔰 تیپیکال| طرماح 🧩 سیاهی کاروان حسین را که دید، قریحه‌ی شاعرانه‌ش شکفت. شعر می‌خواند و نزدیک می‌شد. به حسین که رسید خود را به آغوش حضرت انداخت. طوفان شوقش که کمی آرام گرفت، به سیدالشهدا عرض کرد: این طریق لبریز از جاسوس‌ها و نیروهای خفیه‌ی بن‌زیاد است. کوفه آشوبی برپاست و ورق به ضرر شما برگشته. حتمی بناست کوفیان آنچه با پدر و برادر شما کردند، باز تَکرار کنند. مولای من! چرا به سمت کوهستان سلمی و اجاء نمی‌روید؟ آنجا در حصار مردانی نیرومندید و از گزند کوفی جماعت در امان. در کوهستان اردو بزنید تا جنگجویان طرفدار شما خودشان را به اردو برسانند. سپاهی خواهیم ساخت و بر نظامیان پسر مرجانه‌ی بدکاره خواهیم تاخت. 🔸 امام پیشنهاد طرماح را هرچند شنید ولی نپذیرفت. حسین ابدا برای جنگ نیامده بود. ورنه چند منزل پیش‌تر که حربن‌یزید ریاحی راه بر امام بست، پیشنهاد زهیربن‌قین را می‌پذیرفت و بر سپاه اندک پیش‌تاخته‌ی حر حمله می‌برد و چَک اول را محکم بر دهان پسر زیاد می‌نشاند. آنجا هم امام فرمود: ما آغازگر جنگ نیستیم. مرا کوفیان دعوت کرده‌اند. حال اگر مرا نمی‌خواهند باز می‌گردم. حسین برای کودتا عزم کوفه نکرده تا حالا به کوهستان پناه برده و آنجا اردویی نظامی بزند و چریک پرورش دهد. خودش فرمود: إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً. 🔹 حسین به حکم مسلمانی، راه اصلاح را پیش گرفته بود. حُرّ که مانع حرکت امام به سمت کوفه شد، حضرت لاجرم کربلایی گشت. نه برای جنگ آمده بود و نه می‌توانست با یزید بیعت کند. چون اصلاح مدنظر حسین، هرگز با بیعت نمی‌ساخت. اگر اصلاح راهی جز جنگ پیش پای او نمی‌گذاشت، حسین در جنگ تحمیلی، آغازگری را نمی‌پسندید. می‌جنگید ولی آتش جنگ را نمی‌افروخت. 🔸 طرماح حرف‌های حسین را که شنید، یقین کرد طریق حقی جز یاری حسین نیست. اما یک گیر داشت. اموالی و آذوقه‌هایی از مردم در دست او امانت بود. از سیدالشهدا اذن گرفت برود، امانتی‌ها را به صاحبانش برساند و برگردد. برگردد به مسیر بی‌بازگشت حسین. طرماح عمری بیابان‌ها را چرخیده بود به منظور راهنمایی کاروان‌ها. نافش را با سفر بریده بودند و حال می‌دانست سفر تمام شده و باید بکوچد. بانگ الرحیل را می‌شنید. دعوت به رفتنی بی‌بازگشت. 🔹 حسین فرمود: برو! اما ممکن است برگردی و ما دیگر نباشیم. طرماح امیدوار به بازگشت از حسین جدا شد. رفت و برگشت. اما وقتی به کربلا رسید که سرها به نی بودند. 🔸 کسی نمی‌داند حال طرماح را. ورشکسته‌ای که نمی‌دانست چه گوهر نایابی را از دست می‌دهد. ورنه همچون زهیر، به محض شنیدن بانگ الرحیل، دامان حسین را از کف نمی‌داد و عاشورایی می‌شد و عاشورایی می‌ماند. زهیر هم کاروان می‌برد و زهیر هم امانت حمل می‌کرد. اما حسین که او را فراخواند و طریق حق را که یافت، همه چیز را وانهاد تا دیگران به صاحبانش برسانند. حتی دلهم، همسر و همسفر یک عمر زندگی‌اش را طلاق داد. تا مبادا هرچه بوی دنیا می‌دهد، زمین‌گیرش کند: اثاقلتم الی‌الارض(توبه/۳۸) ⁉️ بعید نیست روزگار ما را هم بر سر دوراهی طرماح و زهیر شدن قرار دهد. یعنی شیدای حسین باشیم، خود را در آغوشش بیندازیم، اما به بهانه‌های شرعی مثل ادای امانت، رهایش کنیم. 📚 منابع: اعیان‌الشیعه، ج۱، ص۵۳۲؛ مقتل الحسین بحرالعلوم، ص۱۹۵؛ معج‌البلدان، ج۴، ص۹۲؛ الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص۵؛ ابصارالعین، ص۱۴۶. 🆔 @Qasas_school