eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
322 عکس
19 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 همه رفتند، غمی نیست، علی می‌ماند! 🚩 هفتم شوال سال سوم هجری قمری بود که مشرکان به انتقام کشته‌های خود در جنگ بدر، به سوی مدینه لشکر کشیدند. نظر پیامبر به ماندن در مدینه و حفاظت از حصار شهر بود تا اینگونه لشکر انبوه مشرکان را شکست دهد. اما برخی از صحابه مانند حمزه عموی پیامبر جنگیدن بیرون از شهر را توصیه می‌کرد. 🚩 سرانجام تصمیم نهایی شورای دفاع آن شد که از شهر بیرون روند و رفتند. احد کوهی بود که در کنار آن درگیری آغاز شد. عبدالله بن ابیّ که بیرون از مدینه جنگیدن را مساوی با خودکشی دسته‌جمعی و شکست قطعی می‌دانست، خطر نکرد و پیامبر و مسلمانان را در سخت‌ترین شرایطی که وحدت کلمه نیاز بود تنها گذاشت و حدود 300 نفر را با خود برد. 🚩 سپاه 700نفره پیامبر در برابر مشرکان پرتعداد صف آراست. یک سو نیروی ایمان به خدا و دین اسلام و سوی دیگر تحریک امیال شهوانی و برانگیختن رگ تعصب جاهلی مشرکان عرب توسط زنان از اصلی‌ترین انگیزه‌ها بود. هند و برخی زنان دیگر در میدان می‌چرخیدند و می‌رقصیدند و می‌خواندند: نحن بنات طارق‌/ نمشی علی النمارق/ ان تقبلوا نعانق‌/ أو تدبروا نفارق. یعنی ما دختران طارقیم، روی فرش‌های گرانبها راه می‌رویم. اگر رو به دشمن کنید، با شما هم بستر می‌شویم و اگر پشت به دشمن کرده و فرار کنید، از شما جدا می‌شویم. 🚩 درگیری آغاز شد و همان ابتدای کار سردار بلامنازع سپاه اسلام علی‌بن‌ابی‌طالب، طلحه‌ابن‌ابی‌طلحه را در جنگ تن‌به‌تن شکست داد. شعار الله اکبر در میدان پیچید و ترس بر اندام مشرکان لرزه انداخت. مسلمانان با روحیه زیاد به سوی مشرکان یورش بردند و آنها پا به فرار نهادند. 🚩 آن دسته از تیراندازانی که مامور حفظ تنگه احد بودند تا مبادا خالدبن‌ولید و تنی چند از سواره‌نظام‌ها کوه را دور بزنند و از پشت سر به سپاه مسلمانان حمله‌ور شوند، با دیدن موج حمله یکپارچه مسلمانان و عقب‌نشینی و فرار مشرکان، به سودای جمع‌آوری غنیمت و بی‌توجه به دستور پیامبر و فرمانده آن بخش یعنی عبدالله‌بن‌جبیر؛ تنگه را رها کردند و همین ورق جنگ را برگرداند. 🚩 خالدبن‌ولید و افرادش از پشت به سپاه اسلام حمله‌ور شدند و در آن میان کسی خام‌اندیشانه و از روی محاسبات اشتباه یا شاید منافقانه شایعه کرد: پیامبر را کشتند! پیامبر را کشتند! همین شایعه رشته‌ی سپاه را از هم گسلاند. بخش مهمی از صحابیان پیامبر از ترس فرار کردند و به سمت کوه‌ها گریختند. پیامبر مانده بود و یگانه محافظ، علی! 🚩 تعدادی از مشرکان به سوی پیامبر آمدند. فشار زیادی برای کشتن حضرت آوردند. دندان رسول خدا شکست و صورت ایشان زخمی عمیق برداشت. لب و دهان و نیز میان شانه و گردن حضرت مجروح گشت. علی هم سخت ایستادگی می‌کرد و به تعبیر خودش، بیش از هفتاد زخم بر پیکر او نشسته بود ولی او عقب نمی‌نشست. ناگهان در آسمان صدایی پیچید: لا سیف الا ذوالفقار/ لا فتی الا علی! 🏴 سپس ابودجانه، سهل‌بن‌حنیف و عاصم‌بن‌ثابت به محمد و علی نزدیک شدند و مشرکان را دور ساختند. اما حمزه عموی پیامبر توسط وحشی غلام جبیربن‌مطعم به شهادت رسید. هند بالای پیکر او رسید، سینه حمزه را شکافت و جگر وی را به دندان کشید و تا ابد به هند جگرخوار (آکله‌الاکباد) معروف شد. 🚩 زنان مسلمانان با همراهی حضرت زهرا نیز در آوردگاه به زخمی‌ها رسیدگی می‌کردند. 🔺اگر بخواهیم از این حادثه دلایل شکست را فراگیریم به دو چیز برمی‌خوریم: ترس و طمع. ترس شکست و محاسبه‌هایی بدون درنظر گرفتن نصرت الهی عبدالله‌بن‌ابی و همراهانش را به خیانت و فرار از میدان واداشت. طمع محافظان تنگه احد بر غنیمت دنیا و دنیای غنیمت، آن‌ها را به ترک ماموریت ترغیب کرد. ⁉ به راستی فرق مسلمانی که یورش و حمله‌اش برای غنیمت است با مشرکی که شهوت و تعصب عربی او را به میدان آورده در چیست؟ فرق مسلمانی که با شایعه‌ای می‌گریزد با مشرکی که با شنیدن شعاری قالب تهی کرده و فرار می‌کند در چیست؟ ✅ اینجاست که می‌شود ایمان علی را دید و ستود. فرق فاروق اعظم با مفارقان میدان و تفاوت حیدر کرّار با روبهان فرّار.. 🆔 @Qasas_school