eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
19 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 البته این آیین [به عنوان یک ورزش] چندان که برخی گمان می‌بردند، بی‌پدر و مادر و بی اصل و نسب نیست که بگوییم یک‌شبه از زیر بته به عمل آمده. تباری دارد به بلندی تاریخ یونان پیش از میلاد مسیح. آنجا که در میان جشن‌های چهارگانه یونانیان، جشن «المپی» از همه مجلل‌تر و معروف‌تر بود. جشنی پیرامون ورزش و برای نشان دادن تنومندی و جمال جسم آدمی. برای همین ویل دورانت از این جشن‌های ورزشی به دین یاد می‌کند: «دین حقیقی یونانیان، دین پرستش تندرستی و نیرومندی و زیبایی جسم.» 🔹 ویل دورانت در ادامه هم می‌نویسد: «در یونان اگر دین از ایجاد وحدت ناتوان ماند، ورزش در این راه به موفقیت رسید. یونانیان به تماشای مسابقات قهرمانان علاقه وافر داشتند. از این رو در اجتماعات بزرگی که با شرکت قبایل و اقوام متفاوت برپا می‌شد، با اصرار حضور می‌یافتند. علت اصلی گرد آمدن یونانیان در شهرهای مقدسی مانند المپی، دلفی، کورنت و نمئا عبادت نبود، بلکه تماشای مسابقاتی که در این شهرهای مقدس برپا می‌شد.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۲، ص۲۳۲) 🆔 @qasas_school
🔸 پس حتی ذات فوتبال را به عنوان یک ورزش، جدای از آیین نمی‌توان دید چه رسد به آنکه دلالت‌های ثانویه و عرضیات حاکم بر آن به وضوح سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ایدئولوژیک است. همین ویژگی چندلایه بودن است که در عین شیوع یافتن، احساسات مشاع ایجاد می‌کند. حب و بغض‌ها، غم و شادی‌ها را به همدیگر گره می‌زند. چه در درون زمین فوتبال و چه روی سکوها، سرنوشت واحدی را برای همه پدید می‌آورد، بی‌آنکه در نتیجه‌ی محتوم پایانی، عملکرد فردی لحاظ شود. اگر تیم عقب باشد، از میان یازده‌نفر، یک نفر یا چند نفر هم خوب دویده باشند؛ کافی نیست. 🔺 این همگانی بودن سرنوشت بعد از سوت پایان، یعنی هویت اجتماعی، یعنی سرنوشت مشاع و این خصلت آیین است و [تکرار می‌کنم] فوتبال یک آیین است. 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📅 ۲۱ آذرماه، حوالی سال ۱۳۰۴خورشیدی، تاس رضاخان جفت شش آمد و مجلس موسسان تصویب کرد: «سلطنتِ رضاخانِ رضاشاه شده، دائمی شود». از این تاریخ به بعد، پهلوی نه صرفا بر تخت سلطنت دائمی که بر گُرده‌ی مردمی رنج‌دیده سوار شد. 🔹 در همین راستا، گویا امام خمینی به شهیدمدرس انتقاد داشت که چرا ایشان با انتخابات صوری رضاخان و ریاست‌جمهوری وی مقابله کرد و این آینده‌نگری را نداشت که مقابله با ریاست جمهوری وی منجر به شاه شدن رضاخان می‌شود!! 🔸 امام بر این باور بود: رضاخانِ رئیس جمهور، تاج و تختی نداشت که بعد از تُفاله شدن برای انگلیسی‌ها، سلطنت را برای محمدرضا به ارث بگذارد. می‌رفت که می‌رفت و ملت به مدت 50 سال اسیر اعقاب رضا پالانی نمی‌شد(به نقل از موسی نجفی). 🔹 هرچند این انتقاد به مدرس به معنای نادیده انگاشتن کم‌کاری خود مردم در روی کار آمدن رضاخان نیست. پ.ن: عکس رضاخان زمانی که مهتر اصطبل سفارت هندِ بریتانیا بود. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @Qasas_school
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
📅 ۲۱ آذرماه، حوالی سال ۱۳۰۴خورشیدی، تاس رضاخان جفت شش آمد و مجلس موسسان تصویب کرد: «سلطنتِ رضاخانِ ر
📄 رهبرانقلاب: 🔹 گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی میشوند. این گناه هم استغفار خودش را دارد. یک ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت میکند و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمیدهد؛ این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارتری هم باشد؛ این همان «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» است؛ این همان گناهی است که نعمت‌های بزرگ را زایل میکند؛ این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعت‌ها و ملتهای گنهکار مسلط میکند. ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری را بالای دار بکِشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با این‌که جزو بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم این‌که با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند - که هنوز هم یک عده قلمزن‌ها و گوینده‌ها و نویسنده‌های ما همین حرف دروغ بیمبنای بیمنطق را نشخوار و تکرار میکنند - پنجاه سال بعد چوبش را خوردند: در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. آنها یک عده آدم خاص نبودند؛ این یک گناه ملی و عمومی بود! ١٣۸۴/۸/۸ 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @Qasas_school
🔸 تاریخ عصر فتحعلیشاه قاجار از دو جنگ میان ایران و روس خبر می‌دهد. در جنگ اول، ایران شکست خورد و طبق قرارداد گلستان مناطق مهمی از گوشت تن ایران جدا شد و به چنگ و دندان روس‌ها گرفتار آمد. 🔹 گلایه‌ها و نامه‌های مردم مسلمان تحت ستم به علما، به علاوه درخواست‌های خان‌های مناطق و همینطور تمایلات شاه و ولیعهدش عباس‌میرزا، شرایطی ساخت تا علما با سلاح فتوای جهاد به میدان آمدند. 🔸 این فتاوا جو احساسات مذهبی را به اوج رسانده و درنتیجه بر محبوبیت علما افزود. نقل است که مرحوم سید مجاهد به عنوان مرجع زمان به اردوی نظامی شاه در قزوین رفت. وقتی در حوض مسجد جامع قزوین وضو گرفت مومنان تمام آب حوض را به تبرک بردند، تا جایی که تاریخ می‌نویسد آب حوض‌ها مکررا خالی می‌شد و در بین مردم چو افتاده بود که این آب‌ها به سبب تماس با بدن سید مجاهد، خواص معجزه‌آسایی یافته است. (کشمیری، نجوم‌السماء، ص ٦٤٣) 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
#اندیشه 🔸 تاریخ عصر فتحعلیشاه قاجار از دو جنگ میان ایران و روس خبر می‌دهد. در جنگ اول، ایران شکست خ
🔹 ویلوک که شاهد عینی ورود سید مجاهد به سلطانیه بوده است، می‌نویسد: «مردم احساسات عظیمی را ابراز کردند، به سید نمی‌توانستند دسترسی یابند، لکن کجاوه او را می‌بوسیدند و خاک غبار زیر سم قاطر حامل او را جمع می‌کردند.» (الگار، دین و دولت در ایران، ص١٥١ به نقل از: اسناد وزارت خارجه انگلیس ٦٠/٢٧) 🔹 اما بعد از شکست ایران از روس، یکباره این محبوبیت افول می‌کند تا جایی که قصص العلما می‌گوید: آقاسیدمحمد به سبب شکست‌های ایرانیان و رفتار نامحترمانه شاه نسبت به او دلشکسته به ایران بازگشت و از غصه دق کرد و مرد. (قصص‌العلماء، ص ٩٣) 🔸 برخی هم نوشته‌اند: سید مجاهد هنگام برگشت به سوی عتبات عالیات آن‌قدر از اراذل و اوباش فحش و کنایه شنید که دق کرد و جان سپرد. (نجفی، بصیرت تاریخی، ص٦٧) 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
🔹 ویلوک که شاهد عینی ورود سید مجاهد به سلطانیه بوده است، می‌نویسد: «مردم احساسات عظیمی را ابراز کردن
♦️ سرّ این اقبال و ادبار و تفاوت رفتاری طی زمانی کوتاه در چیست؟ 🔹 برخی مورخان کاهش این محبوبیت را زیر سر دربار، شخص شاه و عباس‌میرزا می‌دانند. میرزامحمدعلی کشمیری معتقد بود عباس‌میرزا بیم آن داشت که موفقیت‌های جنگی او را در اثر حضور سیدمجاهد بدانند و از این رو آهنگ پیشروی خود را کند کرد. (کشمیری، ص ٣٦٤-٣٦٥) 🔸 برخی هم معتقدند شکست از روس، سرخوردگی فراوانی برای مردم ایجاد کرد و همین منجر به تنفر آنها از علما به عنوان محرکان اصلی جنگ شد. اما شاید با توجه به تجربه موفق علما در نهضت تحریم و حمایت مردم از فتوای میرزای شیرازی و نتیجه‌بخش نبودن تلاش‌های درباریان و شاه در این زمینه، بتوان نتیجه گرفت اگر فتوای عالمی «تجلی اراده و خواست مشروع ملت» باشد، موفقیت حتمی است و اگر این فتوا «صرفا تحریک‌کننده احساسات و عواطف مذهبی مردم» باشد، با فروکش کردن هیجانات مذهبی، شکست جریان اندیشه دینی حتمی است. 🔺 ایده‌ی «جمهوری اسلامی» که به معنای تجلی اراده مردم در چارچوب اسلام است، یک شبه زاده نشده بلکه تکیه بر این پیشینه‌ها و این تجربه‌های تاریخی دارد. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🔰 روزگاری که میرزا ملکم‌خان به تشخیص دربار و دولت از ایران تبعید شد، بی‌کار و بی‌جیره و مواجب در بلاد عثمانی رها بود. اسماعیل رائین می‌نویسد: "برای پیدا کردن کار و شغل مناسبی که بتواند شکم خود را سیر کند، به دربار و دولت عثمانی پناه برد، و حتی گفته‌اند: که در روزنامه‌های استانبول شروع به فحاشی و هتاکی علیه دولت ایران کرد و تقاضای تابعیت دولت عثمانی را نمود." 📚 کتاب میرزاملکم‌خان، زندگی و کوشش‌های سیاسی او 🔺پ.ن: گویا از قدیم‌الایام رویه‌ی تابعیت‌خواهی و ویزا‌گرفتن، همینی بوده که این روزها از امثال علی کریمی شاهدیم. با این تفاوت که روزگاری شکم‌گرسنه آدم‌ها را به وطن‌فروشی وامی‌داشت و حالا شکم‌سیری. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🔸 آیه‌الله سیدمحمدصادق روحانی دیروز از دنیا رفت. 🔹 مردی که زندگی او سراسر لبریز از هایی درس‌آموز است. او در عین باورمندی به حکومت دینی، نقدهایی جدی به برخی از رفتارهای مردان سیاست داشت. 🔸 شاید یکی از مواضع ایشان را بشود در ماجرای مخالفت وی با ازدواج نوه‌اش با نوه هاشمی رفسنجانی مشاهده کرد. جایی که گویی کارد به استخوانش رسید و مجبور به صدور بیانیه شد تا هزینه تجمل و اشرافی‌گری برخی سیاستمداران را مرجعیت نپردازد. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
کلت را درآوردم. دکتر شروع به دویدن کرد.. از روی عادت به سمت دفتر کارش. این را پیش‌بینی کرده بودیم. حسن به همان سمت دوید. تیر زد ولی گویا به دکتر نخورد. من هم دویدم و شلیک کردم. اولی، دومی... باز هم اصابت نکرد. دکتر همچنان می‌دوید. از پله‌ها رفت بالا. به سمت سلف‌سرویس. تعقیب را ادامه دادم. دکتر وارد شد. دخترِ سر راهم را کنار زدم و وارد شدم. داخل محوطه، دکتر کیف به دست ایستاده بود و من اسلحه به دست. کلت را گرفتم سمت سرش. ماشه را چکاندم. گلوله‌ی داغ پر شتاب بیرون جهید. دکتر افتاد. دکتر را کُشتم. این خلاصه‌ای بود از اعتراف کمال یاسینی قاتل شهید دکتر مفتح، رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران. به مناسبت ۲۷ آذرماه، سالروز شهادت دکتر مفتح. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا