«سید! جگرم سوخت»
(دلنوشتۀ ابراهیم حاتمیکیا در پی شهادت سید حسن نصرالله)
🔹سید! این احوال دوگانه را چه کنم؟! مگر جامهای جز رخت شهادت بر تو زیبنده بود. کاش سید، مقابلت نشسته بودم و متن سوگنامه را با خودت تمرین میکردم. مطمئن هستم هر بار جملهای در وصفت مینوشتم با آن گونههای سرخ و محجوب، میخندیدی و مرا خجالتزده میکردی.
🔹سید! جگرم سوخت. باورش سخت است که لبنان بدون تو را تصور کنم. سید! بارها در لبنان به عشق دیدارت به انتظار نشستم و سهم دیدارت نصیبم نشد.
🔹سید! ارابه فرعون را به بازی گرفتهام و فریاد میکشم صدا، دوربین، حرکت! ولی عالم مَجازِ من کجا، عالم حقیقی تو و یارانت کجا؟! من مشغول قهرمانبازی مجاز بودم که خبر آمد سیدحسن نصرالله رفت.
🔹صدا و دوربین خاموش، ولی حرکت تو تا بیتالمقدس ادامه خواهد داشت. اکنون من ماندهام و چشمان گریان آسیه سلامالله که مقابل شکنجۀ فرعون برای دستکشیدن از حق منتظر است و او جز همنشینی خدا چیزی نمیبیند.
🔹سید! این قوم فرعونی به گواه تاریخ رفتنیاند ولی راه تو و مرام و نگاه مقاومت همچنان ماندنی خواهد بود. من که حاضر نیستم تصویر انگشت اشارهات که به سمت اسرائیل نشانه میرفتی را، لحظهای از نظرم پاک کنم و بر پیکر پارهپارهات نظر کنم. سید زنده است. راه مقاومت زنده است.
✍🏻 #ابراهیم_حاتمی_کیا
▫️@qoqnoos2
«وقت دفاع از حریمِ قُدسیِ خاکِ پاکِ ایران»
(دلنوشته ابراهیم حاتمیکیا برای جنایت امروز و سرداران شهید)
بسم الله قاصم الجبارین
برادرانم؛ آقا حسین سلامی و آقا محمد باقری و آقا غلامعلی رشید، که شما را با نامتان در جبهه میشناختیم، جز شهادت هیچ درجهای بر قامت شما نمیارزید.
برای شهیدان هستهای و دفاعی هم که با چشمانی باز و آرمانی روشن پا به این عرصه جهاد نهادند، جز تبریک و حسرت از غیبتشان و غبطه برای من کوچکترین چیزی ندارم.
اما دلم برای عزیزان بیگناه میسوزد. حریف صهیون نامرد است. کودککش است. از رزم در میدان فراریاست و تخصصاش رعب و هراس بر دلهای سوخته است.
اینک وقت دفاع از حریمِ قُدسیِ این خاکِ پاکِ ایران است و جز ادبکردن این متجاوز صهیون راهی نمانده است.
انا من المجرمین منتقمون
✍🏻 #ابراهیم_حاتمی_کیا
▫️@qoqnoos2