eitaa logo
مصباح قرآنیان ۳
2هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
555 فایل
با سلام اطلاع رسانی کلیه برنامه های قرآنی مرکز قرآن ، عترت و نماز اع س نهاجا به متسابقین و فعالان قرآنی در سطح کل‌ کشور وآموزش قرآن کریم (از مبتدی تاپیشرفته ) با مسابقات جذاب
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از حفظ 🌱 آیات را مهندسی کنیم این کار به ماندگاری محفوظات بسیار کمک میکند مهندسی کردن یعنی هر چه میتوانیم برای خود آیه یا ربط آیات به هم و نمایش کل صفحه رمز های پیدا کنیم این رمزها باید کوتاه و فقط به صورت کد باشد با نگاه جدید آیات را حفظ کنیم مهندسی کردن ، زمان حفظ را برای ما کوتاه و حفظ را ماندنی تر میکند @quranekarim1398
🔻🔻🔻 🔴 موضوع: 📩 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @quranekarim1398
حضرت فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) و معصوم سوم، برترین زنان جهان است. در این نوشتار به مهم‌ترین وقایع دوران زندگی آن حضرت، و خصوصیات اخلاقی ایشان پرداخته شده است. در سحرگاه روز ... ● اصول‌الکافی، ص۱۷۵. ○ مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر، ج۲، ص۲۸۹.  ● علل‌الشرائع، ج۱، ص۱۸۳. ○ بحار‌الانوار، ج۳۷، ص۶۸. @quranekarim1398 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مقام عرشی حضرت زهرا_1.mp3
12.24M
س ۱ ✨ رضایت و خشم حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها؛ محور رضایت و خشم خداست ! کمی به این حدیث، عمیق فکر کنید؛... " تمامیّت الله در یک زن، جلوه کرده است" که حبّ و بغض او، دقیقاً منطبق با الله است! این ...یعنی؛ عصمت مطلق! ✦ با چنین الگویی باید چه کرد؟ 🎤 @ostad_shojae @quranekarim1398 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇🏻👇🏻👇🏻
┄━•●❥ ❥●•━┄ فرزام و بچه بسیجی ها در محوطه دانشگاه حلقه زده و در مورد بازی والیبال چند روز آینده صحبت می کردند، قرار مدارهایشان را چک کردند و متفرق شدند. فرزام در کلاس ما غریب بود و جز شهروز رفیق فابریکی نداشت، اما در بسیج و دیگر کلاس ها تا دلت بخواهد دوست و همراه داشت. این بشر آنقدر قلق گیری اش خوب بود که خیلی ها را جذب خودش می کرد، اما در کلاس ما حکم یک مجرم را داشت، همه به چشم یک متهم نگاهش می کردند. گاهی برایش حکم صادر می کردند و گاهی از سر ناچاری تبرئه! ازدواج سارینا سر گرفته بود اما همچنان حرف های پشت سر و روی فرزام تمامی نداشت. راست می گفت مرجان: «غریب گیر آوردنش!» فرزام وارد کلاس شد و با اندکی فاصله من هم به جمع بچه ها پیوستم. حدسم درست بود استاد تشریف نیاورده و اطلاع رسانی هم در کار نبود. یلدا و پانته آ با یکی از دانشجوهای پسر با کرکر خنده وارد شدند، سمیرا گفت: «اینام بسلامتی با هم رل زدن.» "رل! چه واژه نامفهومی بود در واژگان مغز من!" با تعجب گفتم: «رل دیگه چه صیغه ایه!» ریز ریز خندید و جواب داد: «همون ارتباط و دوست و این صوبتا دیگه. از قافله عقبیا فاطمه!» پشت چشمی برایش نازک کردم: «ایییش... می خوام صد سال سیاه به این قافله سیاه نرسم!» سمیرا از خنده ریسه می رفت و من هنوز وا مانده بودم از هضم هر روز با یکی بودن ها... از عشق های ساعتی و قرار مدارهایی که یک زمانی یواشکی بود و حالا با افتخار اعلام می شد در ملاعام! و چه افتخار بزرگی بود برای نسل من و هر که بلد کار نبود اسمش می شد امل، عقب افتاده! یک ساعت تا کلاس بعدی وقت داشتیم، باید فرصت را مغتنم می شمردم و سراغ آن کتاب خاص می رفتم منتها ادا بازی بچه های ته کلاس پاهایم را از رفتن بازداشتند. مزه پرانی ها اینبار حالت سوال و جواب به خود گرفت. نفر اول و دوم، آمار رل هایشان را وسط دایره ریختند. نفر سوم فرزام بود که فارغ از هیاهوی اطرافش با شهروز در حال بحث بودند. _آق فرزام تو رو هر دختری دست بزاری نه نمی گه! راستش رو بگو ببینم ای کلک! چند تا رل تو دست و بالت داری؟ فرزام سری از روی تاسف تکان داد و بی درنگ از جا برخاست، دست مچ کرده و سمت صاحب صدا با صلابت قدم برداشت. به نقطه مشخص که رسید مچ گره کرده اش به همراه تسبیح خاکی لرزان شد. آرام آرام انگشتانش به حرکت در آمده و از هم سوا شدند و یک قدم به عقب برداشت. فرزام صحنه دیدنی را خراب کرد، منتظر حرکت جانانه اش بودم ولی باز هم سکوت! کلافه شدم و سکوت حکمفرما بر کلاس یخ زده مان را شکستم: «چرا حرف نمی زنید؟! چرا حسابشون رو کف دستشون نمی ذارید؟! از حضرت ایوب صبر به ارث بردید؟! چرا زیر چشمش رو مهمون مچتون نکردید؟ انقده مثبت بودنم نوبره والا! اونم واسه یه دهه هفتادی!» هر لحظه صدایم بلندتر می شد و لرزش دستانم که فرزام را نشانه رفته بودند بیشتر... نگاه های اطرافیان که روی من متمرکز شده بودند را حس می کردم، حتی چشمان از حدقه بیرون زده سمیرا را می دیدم اما نمی توانستم زبان به دهان بگیرم و مثل فرزام باشم. من به جای او از صبر لبریز شده بودم، معادله ی چند مجهولی در ذهنم دیگر جای علامت سوال های بیشتر را نداشت. تیر آخر را به سمتش شلیک کردم «روزه سکوت گرفتی برادر لاکچری؟!» این را که گفتم انگار بچه ها را مهمان جوکی کرده باشم، زنگ تفریحشان جور شد! چند قدم رو به من که جلوی در ایستاده بودم برداشت. یک آن جمله آخرم در ذهنم مرور شد "برادر لاکچری! " ┄━•●❥ ادامه دارد... 🌸 @quranekarim1398 🌸
98 🔸 به تعبیر دیگه هدف ابتدایی خلقت که ما عملا توی دنیا باهاش مواجه هستیم امتحان هست. 👈🏼 بسیاری از افراد مذهبی و متدین که دینداری میکنند مشکلی با دین و اعتقادات ندارند اما چون "عینک امتحانی" ندارند در موراد زیادی دچار تناقض میشن... 💡 در صحنه های سیاسی هم بسیاری از نگرانی هایی که افراد انقلابی دارند "به خاطر نداشتن نگاه امتحانی" هست. ☢️ مثلا همه باید ... @quranekarim1398 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی علیه‌السلام فرمودند: هر كس شرايط بندگى خدا را به‏ جا آورد سزاوار آزادى مى‏‌شود و هر كس در عمل به شرايط آزادگى كوتاهى كند، به بندگى (غير خدا) مبتلا مى‏‌شود.✨ @quranekarim1398 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفتاد و ششم پیامهای آیه فوق ⇧⇩: 1- در برخوردهاى ابتدايى، حرف آخر را اوّل نزنيد. «أَ هكَذا- كَأَنَّهُ هُوَ» (نفرمود: «هذا عرشك» و او هم نگفت: «انّه هو».) 2- مكتبى ارزش دارد كه بر اساس علم باشد. «وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ» 3- محيط، جامعه وعقائد خرافى، مانع از ايمان واقعى است. «وَ صَدَّها ما كانَتْ» 4- سوء سابقه، دليل داشتن آينده‌ى بد نيست. «إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ» @quranekarim1398 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
حسین آنقدر عاشق ‌ابی‌عبدالله (علیه السلام) بود که سالی دو یا سه بار کربلا می رفت. خوش قلب و مهربان بود و همیشه سعی می کرد نمازش ‌را اول‌ وقت بخواند، اما مهمترین خصوصیات اخلاقی او که زبانزد همه بود... شادی روح پاک همه شهدا @quranekarim1398 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄