eitaa logo
مصباح قرآنیان ۳
1.9هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.7هزار ویدیو
560 فایل
با سلام اطلاع رسانی کلیه برنامه های قرآنی مرکز قرآن ، عترت و نماز اع س نهاجا به متسابقین و فعالان قرآنی در سطح کل‌ کشور وآموزش قرآن کریم (از مبتدی تاپیشرفته ) با مسابقات جذاب
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه ۵۶۲ مصحف شریف سوره مبارکه ملک 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @quranekarim1398 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
4_5951652335162755076.mp3
952.4K
🔸ترتیل صفحه ۵۶۲ با صدای استاد حامد ولی زاده 🔸مقام‌ : ماهور 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @quranekarim1398 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
قرآن ترجمه المیزان سوره 67 سوره مبارکه الملك صفحه 562 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده مهربان تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (1) متعالى و والا است آن که فرمانروايى فقط به دست او است; و او بر هر چيزى توانا است. (1) الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (2) همان که مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را امتحان کند که کدامتان نيکوکارتريد; و او است عزّتمند و آمرزگار. (2) الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ (3) همان که هفت آسمانِ طبقه طبقه آفريد; در آفرينش رحمان هيچ ناهماهنگى نمى بينى، پس چشم خود را برگردان [و بنگر] آيا هيچ شکافى (خَلَلى) مى بينى؟ (3) ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ (4) سپس چشم خود را مکرّر برگردان تا سرانجام، چشمت رانده و درمانده به سوى تو بازگردد. (4) وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ (5) و همانا نزديک ترين آسمان را با چراغ هايى (ستارگانى) زينت کرده ايم و آنها را وسيله راندن شياطين [از استراق سمع] قرار داده ايم، و براى آنها عذاب آتشِ برافروخته آماده ساخته ايم. (5) وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (6) و براى کسانى که به پروردگار خود کفر ورزيده اند، عذاب جهنّم خواهد بود و چه بد بازگشتگاهى است! (6) إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ (7) وقتى که در جهنّم ـ که در حال فوران است ـ افکنده مى شوند صدايى گوش خراش از آن مى شنوند. (7) تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ۖ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ (8) چيزى نمانده است که از غيظ پاره پاره شود; هر بار که گروهى در آن افکنده شوند، نگهبانانش از آنان مى پرسند: آيا اخطارکننده اى براى شما نيامد؟ (8) قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ (9) مى گويند: چرا، همانا براى ما اخطارکننده آمد، ولى تکذيب کرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيزى نازل نکرده است و شما جز در گمراهى بزرگى نيستيد. (9) وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ (10) و مى گويند: اگر [سخن پيامبران را] مى شنيديم يا خود تعقّل مى کرديم، در زمره اهل آتش افروخته نبوديم. (10) فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ (11) اين گونه به گناه خود اعتراف مى کنند، پس لعنت بر اهلِ آتش افروخته باد. (11) إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ (12) همانا آنان که در نهان از پروردگار خود خشيت دارند، براى آنان آمرزشى و اجرى بزرگ خواهد بود. (12) 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @quranekarim1398 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
نکته تفسیری صفحه ۵۶۲: هدف از آفرینش زندگی و مرگ: به فرموده‏ ی این آیات، هدفِ خدا از آفرینش انسان­ها و قرار دادن زندگی و مرگ برای آن­ها، «امتحان» آن­هاست. واژه‏ ی امتحان در زبان عربی، به معنای «قرار دادن طلا در کوره‏ ی آتش برای خالص شدن» است[1]. در کوره‏ ی آتش، ناخالصی­ ها از طلای خالص جدا و دور افکنده می­ شود، و آنچه می­ ماند، طلای خالص است. دنیای ما نیز محل نمایان شدن «گوهر ناب تسلیم» یا «ناخالصی و ناپاکی» در وجود افراد است. برای معلوم شدن این خلوص یا ناخالصی، انسان­ها در کوره‏ ی حوادث قرار می­ گیرند و با دستورهای خدا آزمایش می­ شوند. در این هنگام روشن می­ شود که کدام­یک از بندگان خدا در برابر خواست او تسلیم بوده و کدام­یک نافرمانی کرده­ اند. البته آزمایش­های خدا، برای آگاهی او از وضعیّت ما نیست؛ بلکه به فرموده‏ ی امام علی علیه السلام ،[2] برای لایق شدن انسان­ها برای دریافت پاداش یا جزای خداست. آری، همان­طور که اگر بدانیم قدری طلا در میان توده­ ای خاک وجود دارد، نمی­ توانیم آن خاک را بین جواهر قیمتی دیگر قرار دهیم، و باید آن را جدا کنیم و در کوره قرار دهیم تا طلای خالص از ناخالصی­ ها جدا شود، انسان نیز باید در کوره‏ ی امتحان قرار بگیرد و شایستگی خود را برای حضور در پاک­ترین محل جهان، یعنی بهشت، نشان دهد. از این رو خداوند در آیات 2 و 3 سوره‏ ی عنکبوت می­ فرماید: «آیا مردم گمان می­ کنند که با گفتن «ایمان آوردیم»، بدون این­که امتحان شوند، رها می­ شوند؟ در حالی­که [می­ دانند] ما پیشینیان آنان را آزمایش کردیم؟ پس بی­ شک خدا راست­گویان را مشخص می­ کند و حتماً دروغ­گویان را [نیز] معلوم خواهد کرد.» نکته‏ ی مهمّی که در آیه­ ی مورد بحث، جلب توجّه می­ کند، این است که خدا می­ فرماید: او مرگ و زندگی را آفرید تا ما را بیازماید و معلوم شود که اعمال و رفتار کدام­یک از ما «بهتر» از دیگران است، و نه «بیشتر». آری، آنچه نزد خدا اهمیّت دارد، «کیفیت عمل» است، و نه «کمیّت و مقدار آن». این، نکته‏ ی ظریفی­ ست که شاید بسیاری از مدّعیان دین­داری از آن غافل باشند. چه­ بسا افرادی که عبادت­ های فراوانی انجام می­ دهند، مرتّب صدقه می­ دهند، حج می­ گزارند و به زیارت می­ روند؛ ولی اعمالشان از پاکی و خلوص لازم برخوردار نیست و معمولاً برای خوشامد مردم و از روی «ریاکاری» انجام می­شود؛ در حالی که آنچه مهم است، پاکی و خلوص اعمال است، و نه مقدار آن. در حدیثی از پیامبر‹ در مورد آیه‏ی مورد بحث می­خوانیم: «منظور خدا این نیست که کدامتان بیشتر عمل می­کنید؛ بلکه منظور این است که کدامتان بهتر عمل می­ کنید. عملِ بهتر، تنها با پروا از خدا و نیّت راست و نیکو به دست می­آید.»[3] البته به یاد داشته باشیم که منظور از کم یا زیاد بودن عمل در این روایت، اعمال مستحب است، و نه واجب. انسان نمی­ تواند به بهانه‏ ی پاک نبودن قلب و نیّت، از اعمال واجب سر باز زند؛ زیرا اعمال واجب، وظایفی­ است که خداوند بر گردن ما نهاده است و هیچ­ کس نمی­تواند آن­ها را ترک کند. [1] - ر.ک به لسان العرب، ذیل ریشة «محن» [2] - نهج­ البلاغه، خطبة144 [3] - الکافی، ج2، ص16 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @quranekarim1398 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌙متن دعای هر روز 🌓
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 یا من ارجوه لکل خیر 👆🏻چقدر به این جمله باور دارید؟
🔴دولت جوان حزب‌اللّهی‌ علاج مشکلات کشور است ✍رهبر انقلاب : دولت جوان حزب‌اللّهی‌ علاج مشکلات کشور است. البتّه معنی‌اش این نیست که مثلاً رئیس این دولت یک جوان سی‌ودوساله باشد؛ بلکه یعنی دولتِ سرِپا، بانشاط، آماده و در سنینِ کار و تلاش باشد. 🔹پرچم آرمان‌خواهی و مطالبه‌گری را زمین نگذارید. مطالبه طبعاً با اعتراض همراه است، امّا نگذارید این اعتراض، اعتراض به نظامِ اسلامی تلقّی شود؛ جدّاً مانع شوید که دشمن این اعتراض را اعتراض به نظام تلقّی یا القا ‌کند. مطالبه‌گری را با ارائه‌ی پیشنهاد و راهِ‌حلّ قابلِ قبول همراه کنید. ۹۹/۲/۲۸ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
👇🏻👇🏻👇🏻
┄━•●❥ ❥●•━┄ تا پاسی از شب گوشی به دست مشغول صحبت کردن با جان جانانم هستم. گوشی زبان بسته به حرف آمده و از تب کردن های شبانه که مسببش من و فرزام هستیم، لب به اعتراض گشوده. به گمانم گوشی فرزام هم دنبال راهی برای شکایت می گردد و همین روزهاست که پیش عریضه نویس رود. اما در عوض گوش ها و قلب هایمان خوش خوشانشان است. گوش هایم از وقتی دوستت دارم های فرزام و دلبری هایش را می شنوند تیزتر شده اند، با دمشان گردو می شکنند. قلبم روی دور تند قرار دارد و اینبار تندی اش اذیتت کننده نیست؛ خودش که از این اوضاع راضی هست مخصوصا امشب که فرزام راس ساعت عاشقی، عاشقانه هایش شروع شد. هوش و حواسم بدون اجازه به مرخصی رفته اند، فکر و ذکرم پیش فرزام است و بس! هر کسی که با من کار دارد دوباره و چندباره صدایم می کند و جملاتش را تکرار... شده ام شبیه بچه دبستانی ها، مدام از نوشتن دیکته جا می مانم و از معلم تقاضای تکرار می کنم. علی هم از خدا خواسته دست انداختن هایش را شروع می کند و من را پیش پدر و مادر سوژه خنده می کند. . . شب را با لالایی خوابیده ام، لالایی از جنس حرف های دلبرانه... خدا خدا می کردم دیر خوابیدن باعث پف چشمانم آنهم در بهترین روز عمرم نشود. جعبه لباس عروس روبروی پنجره، روی میز قرار دارد. مجدد بررسی می کنم، لباس و تور و شنل و تاج؛ دو مورد از قلم افتاده..! دستکش سفید دانتل و جوراب شلواری. |یادمه وقتی که جوراب شلواری را می خریدم فرزام با تعجب نگاه می کرد، بی آنکه سوالی بپرسد جواب علامت تعجب چشمانش را دادم «این جوراب برای محفوظ موندن بدن از نگاه نامحرمه... استفاده اش ضروریه تو چند جا، یک: بالا و پایین رفتن از پله ها. دو: پیاده و سوار شدن از ماشین گل زده معشوق.» فرزام لبخندی بر لب آورد و گفت: «چه خوب که همسر آدم انقدر دقت داره...» یک آن یاد دقت و وسواس مادر افتادم... یاد سرمشق زندگی ام...! چشمان عسلی ام پر از مروارید شد، خودم را جمع و جور کردم لبخندی روی لب آوردم و گفتم: «این دقت یکی از سرمشق های دفتر زندگی منه... در ضمن مومن باید کیز باشه.» علامت تعجب بعدی سراغ فرزام رفت: «سرمشق دفتر زندگی!» دستان مردانه اش را که در دستانم گره خورده بود محکم تر فشردم و گفتم: «به وقتش همه چی رو بهت می گم.»| شمارش اقلام مورد نیاز به اتمام رسید، اسم فرزام روی صفحه گوشی ام حک شد و دل بی قرارتر از قبل... ابرهای آسمان قد و نیم قد توی آسمان صف کشیده بودند، به گمانم یکی هلهله می کشید و یکی بادا بادا مبارک می گفت. فرزام جلوی در به انتظار ایستاده بود، نگاهم را از آسمان گرفتم و قدم هایم را تندتر کردم. نباید بیشتر از این معطلش می کردم. به سرعت برق و باد راه افتادیم. ماشین که جلوی در آرایشگاه توقف کرد، توصیه های حکیمانه جان جانان شروع شد «میگما بزار یه دور خوب نگات کنم، می ترسم عصر اومدم دنبالت نشناسمت!» اخمهایم را در هم کشیدم: «عه اینجوریاس...» با تبسم شیرینی گفت: «جدی میگم نزار شبیه یکی دیگه ات کنن...» یک آن یاد حرف علی افتادم: «خدایا خواهرمو دست خودت می سپرم. طبیعی داره از در این خونه میره بیرون، غول جاش نیاد صلوات!» دست روی چشم گذاشتم و گفتم: «به روی چشم. امر دیگه ای نیست؟» رو به من گفت: «خیر. عرضی نیست خانومم.» پشت درب آرایشگاه ایستادم و زیر لب برایش آیه الکرسی خواندم، فرزام راهی پیرایشگاه شد هر چند که بی نیاز بود از تیشان فیشان های مخصوص دامادی... ┄━•●❥ ادامه دارد... 🌸🍃 @quranekarim1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️سوره رعد آیه 12 با صدای دلنشین و ملکوتی استادعبدالباسط