eitaa logo
زندگی به سبک قرآن
809 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
17 فایل
••🍄🌿•• اگہ‌میخوآے ‌آرامش‌دآشتـہ‌باشے🌱 سعی‌کن‌خدارو‌راضےنگـہ‌دآری نہ‌آدماروツ
مشاهده در ایتا
دانلود
نبی مکرم اسلام (ص) در اعتکاف بودند که شب، همسرگرامی ایشان به مسجد برای دیدن ایشان آمدند. همسر پیامبر اکرم (ص) در تاریکی بودند و ایستاده با هم سخن می‌گفتند که مردی از نزد آن‌ها رد شد. حضرت آن مرد را صدا کرده و فرمودند: من در اعتکاف هستم و نمی‌توانم خانه بروم، ایشان همسر من هستند و من با همسرم گفتگو می‌کردم. آن مرد عرض کرد یا رسول الله من به شما ایمان دارم. حضرت فرمودند: شیطان همیشه انسان را وسوسه می‌کند، دوست نداشتم در این تاریکی شب ،خود را موضع قرار دهم و از ذهنت بگذرد شاید رسول الله در تاریکی شب با زن نامحرمی حرف می‌زد، چرا که اگر همسرش بود، حتما در خانه‌اش با هم صحبت می‌کردند. •🌙🍂؛🦋••🌙🍂؛🦋• کانال زندگی به سبک قرآن منبع داستان های کوتاه وآموزنده است ما رادنبال کنید👇 ────•°•❀•°•───   🍂 @qurani_ir 🍂 ────•°•❀•°•───
🌸🍃🌸🍃 👇 شخصی ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﯿﺰ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﺩﻋﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ... ﺁﻥ ﺷﺨﺺ، ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: "ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﻝ را ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﯼ؟" ﮔﻔﺖ: "ﺻﺎﺣﺐ ﻣﺎﻝ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎ، ﻣﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﻣﻦ ﺩﺯﺩ ﻣﺎﻝ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ، ﻧﻪ ﺩﺯﺩ ﺩﯾﻦ ﺍو ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻥ ﻣﺎﻝ، ﺧﻠﻠﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﻓﺖ، ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻣﻦ، ﺩﺯﺩ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﻑ بود..!!" کانال 👇 @qurani_ir
🌸🍃🌸🍃 👇 در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق بال در آورد. این است "رسم رفاقت..." در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم کانال 👇 @qurani_ir
از سؤالات نابجا نهى شده‌ايم به این 👇 روزى پيامبر صلى الله عليه و آله درباره لزوم و اهمّيت حج، خطبه‌اى ايراد مى‌فرمودند. در بين خطبه، شخصى سؤال كرد: آيا حج، هر سال واجب است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله جواب نفرمود. آن شخص سؤال خود را تكرار كرد. حضرت ناراحت شد، فرمودند: چرا اصرار مى‌كنى؟ اگر بگويم بله، كار شما مشكل مى‌شود، همين كه ديديد من ساكت شدم، اصرار نكنيد. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يكى از عوامل هلاكت اقوام گذشته، سؤالات نابجاى آنها بود. حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه مى‌فرمايد: «و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها نسيانا فلا تتكلفوها» خداوند حكم برخى اشيا را مسكوت گذاشته است، اين سكوت از سر فراموشى نيست، بلكه براى آن است كه شما در عمل، در وسعت باشيد. و لذا با سؤالات نابجا، موشكافى نكنيد. به کانال ما بپیوندید ➺ @qurani_ir 👈👈
خداوند به ابليس: وقتى كه من به سجده فرمانت دادم، چه چيز تورا از سجده كردن باز داشت؟ شيطان : من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفريدى مثل نباشیم👇 ❌شیطان در مقابل فرمان خداوند و گردنكشى كرد.ودر مقام توجيه نافرمانى خود، با مغلطه و قياسى نابجا ادّعا كرد ممکن است ما نيز در بسيارى موارد، احكام و دستورات دينى را بدون توجّه به حكمت و فلسفه‌ى آن، به ظاهر با عقل خود مى‌سنجيم و چون دليل آشكارى براى آن نمى‌يابيم، آن را نمى‌پذيريم و بدان بى‌اعتنا مى‌شويم، يا در برخى موارد از مقايسه‌ى موضوعاتِ متشابه با يكديگر، حكم يكسانى براى همه‌ى آنها صادر مى‌كنيم. لذا قياس در استنباط احكام جايزنیست 🆔️➺ @qurani_ir
برای موضوع 👇 شخصى در ديوار خانه‌ى خود سوراخى ايجاد مى‌كرد، امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا اينكار را انجام مى‌دهى؟! جواب داد: تا دود اجاق منزل بيرون رود. امام فرمود: مى‌توانى اين منظور را داشته باشى كه روزنه‌ى ورود روشنايى قرار دهى تا اوقات نماز را بشناسى. يعنى اگر بناست در ديوار روزنه‌اى ايجاد شود، چرا تنها براى بيرون كردن دود باشد؟ چرا براى ورود نور نباشد؟ : بله مى‌توان به هر كارى، رنگ خدايى داد. راه خدا، يكى است؛ اگر رنگ خدايى نباشد، رنگ‌هاى ديگر، انسان را گيج و متحيّر مى‌كند و همرنگ شدن با جماعتى كه اكثر آنها دچار انحرافند، خود مايه‌ى رسوايى و خوارى در قيامت است 🔅🌀 @qurani_ir 🌀🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اَسبش دائِم عقب می‌ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد. ساعتی بعد شیخ بهائی عقب ماند، به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند، دائم جلو می‌تازد. میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق، بال در آورد. در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم این است "رسم رفاقت"   🔅🌀 @qurani_ir 🌀🔅
. سیمای سوره‌ى كهف‌ اين سوره، يكصد و ده آيه دارد، و جز آيه‌ى 28، همه‌ى آن در مكّه نازل شده است. در اين سوره از داستان اصحاب و داستان موسى و خضر و داستان ذوالقرنين‌ و مسائل مبدأ و معاد بحث شده است مشركان قريش افرادى را از مكّه به مدينه فرستادند تا ماجراى بعثت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نشانه‌ى صداقت او را از علماى يهود بپرسند. علماى يهود به فرستادگان مشركان گفتند: از او سه چيز سؤال كنيد؛ اگر دو چيز را جواب داد و يكى را بى‌پاسخ گذاشت، او صادق است. درباره‌ى اصحاب كهف، ذوالقرنين و روح بپرسيد. اگر از اصحاب كهف و ذوالقرنين جواب داد، ولى از روح جواب نداد، او پيامبر است ་𖠗💕🍬་ @qurani_ir ་𖠗💕🍬་
روزی روزگاری، در دیاری دور، پیرمردی حکیم و دانا بود که هر روز صبح، قبل از طلوع خورشید، بر بالای تپه‌ای می‌نشست و قرآن می‌خواند. روزی، جوانی از او پرسید: «چرا هر روز این کار را می‌کنی؟» پیرمرد لبخندی زد و گفت: «قرآن برای من مثل آب است برای گل، نور است برای شب، و راهنما است در مسیر زندگی.» جوان با تعجب پرسید: «اما چگونه می‌توانم این حس را درک کنم وقتی که خسته‌ام و حوصله ندارم؟» پیرمرد دستی به سر جوان کشید و گفت: «گاهی اوقات، برای رسیدن به چشمه‌ای که تشنگی روحت را فرو می‌نشاند، باید از مسیرهای سخت بگذری. اما به یاد داشته باش، هر قدمی که برمی‌داری، هر آیه‌ای که می‌خوانی، تو را به آن چشمه نزدیک‌تر می‌کند.» جوان با الهام از حرف‌های پیرمرد، تصمیم گرفت هر روز، حتی برای چند دقیقه، به خواندن قرآن بپردازد. و با گذشت زمان، او نیز حکمت و آرامشی را که در کلمات قرآن نهفته بود، درک کرد. 🔅🌀 @qurani_ir 🌀🔅
👇 یه روزی، تو سرزمین مصر، پادشاهی بود به نام فرعون که فکر می‌کرد دنیا دورش می‌چرخه. اون نمی‌خواست کسی جز خودش رو عبادت کنند. ولی حضرت موسی، که خدا بهش قدرت‌های خاصی داده بود، اومد تا به مردم بگه باید به خدای واحد ایمان داشته باشن. فرعون که خیلی عصبانی شده بود، همه جادوگرها جمع کرد تا با موسی رقابت کنن. وقتی نوبت به موسی رسید، عصایشو به زمین انداخت و تبدیل به اژدهایی شد که همه مارها رو بلعید. ساحرها که از دیدن این معجزه شگفت‌زده شده بودن، به خدای موسی ایمان آوردن. 👇 بچه های عزیز درسی که می‌شه از این داستان گرفت اینه که همیشه باید دنبال حقیقت باشیم و وقتی پیداش کردیم، بهش ایمان داشته باشیم. خدا همیشه کنار کساییه که حقیقت رو می‌جویند و بهشون کمک می‌کنه تا در برابر سختی‌ها مقاومت کنن. این داستان به ما یاد می‌ده که نباید از حرف زور و تهدیدها بترسیم و باید به ایمان و باورهایمان وفادار بمونیم. سوره شعراء ایات ۲۰ ابی ۶۰ 🌀 @qurani_ir 🌀🔅
๑💕🌸🌱๑ طایفه جن ایمان می‌آورند! وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا ۖ فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَىٰ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ /آیه ۲۹ احقاف ترجمه: (به یاد آور) هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند؛ وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: «خاموش باشید و بشنوید!» و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند! رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله از مکه به سوی بازار عکاظ در طائف آمد، و «زید بن حارثه» با او بود، به این منظور که مردم را به سوی اسلام دعوت کند، اما احدی به دعوت او پاسخ نگفت، ناچار به سوی مکه بازگشت تا به محلی رسید که آنجا را وادی جن می‌نامیدند، در دل شب به تلاوت قرآن پرداخت، جمعی از طایفه جن از آنجا می‌گذشتند، قرائت قرآن پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را شنیدند، هنگامی که تلاوت حضرت پایان یافت آنها ایمان آوردند و به عنوان مبلغانی به سوی قوم خود رفتند، و آنان را به سوی اسلام دعوت کردند، گروهی از آنها ایمان آوردند و با هم به محضر آن حضرت رسیدند، و آن حضرت صلّی اللّه علیه و اله تعلیمات اسلام را به آنها یاد داد، اینجا بود که این چهار آیه و آیات سوره جن نازل گردید : جن همانند انسان داراى عقل و تكليف و مسئوليّت و قدرت انتخاب و ارشاد همنوع خود است 🆔 : 👉 @qurani_ir 👈
نماز پیامبر برای نجاشی؛ داستانی از انصاف و ایمان روزی خبر وفات نجاشی، پادشاه عادل حبشه، به پیامبر (ص) رسید. 🕊️ او همان کسی بود که به مسلمانان مهاجر پناه داد و با شنیدن سوره مریم، حقانیت اسلام را پذیرفت. 🌿 پیامبر (ص) با اندوه به یارانش فرمود: «برادری از شما در حبشه وفات یافته، برخیزید تا برای او نماز بخوانیم.» 🕌 مسلمانان همراه ایشان به بقیع رفتند و نماز غایب خواندند. این احترام، قدردانی از انصاف و ایمان نجاشی بود؛ همان پیامی که آیه ۱۹۹ آل عمران به ما می‌آموزد. 💫