درسته دوست ندارم این غذا رو
درسته که نمیخوام این دارو رو
ولی میخوام حرف مامان رو گوش کنم
میکروب ها رو از بدنم دور کنم
بسا چیزی را دوست نمی دارید و آن برای شما خوب است.
سوره بقره آیه 216
#یک_آیه
@qurankoodak1
یکی از کارهایی که شاید برای رفع مشکل بد غذایی کودکان مفید باشد
تحقیقات نشان می دهد کودکان زمانی که نقش کمک کننده در آشپزی، آماده کردن یا سرو غذا داشته باشند، احساس بهتری می کنند. به همین دلیل باید سعی کنید کودک را در انجام این کارها دخیل کنید. مثلا سعی کنید هنگام چیدن غذا روی بشقاب از کودک خود کمک بگیرید. البته باید محدودیت هایی را در این مورد تعیین کنید که خود کودک متوجه آن ها نباشد و طوری رفتار کنید که انگار او در آماده کردن غذا به شما کمک می کند و کار مهمی انجام می دهد.
@qurankoodak1
آشپزی با بچه ها👨🍳
.
طرز تهیه سوپ شیر و خامه با جوپرک🍲
مواد لازم شیر1 لیتر🥛خامه100 میلی لیترجوپرک100 گرم هویج🥕 متوسط1 عددسینه مرغ1 عددعصاره مرغ2 پیمانه کره50 گرم آرد سفید3 قاشق غذاخوری جعفری خرد شده1 قاشق غذاخوری نمک و فلفل به میزان لازم
دستور تهیه:
مرغ را با یک عدد پیاز خرد شده و کمی نمک و زردچوبه روی حرارت ملایم قرار دهید. ۱ لیوان آب جوش به آن اضافه کنید و فرصت دهید تا بپزد.
جو را در آب خیس کنید تا نرم شود. سپس آن را آبکش کرده و با ۲ پیمانه آب به مدت ۳۰-۲۰ دقیقه بپزید.
هویج 🥕را نگینی خرد کنید و همراه با آب مرغ به جو اضافه کنید.
کره را در یک تابه کوچک روی حرارت ملایم ذوب کنید. آرد را به کره اضافه کرده و کمی تفت دهید تا بوی خامی آن گرفته شود و رنگ آن تغییر کند.
شیر 🥛را کم کم به آرد اضافه کرده و هم بزنید تا آرد گلوله نشود. به هم زدن ادامه دهید تا سسی غلیظ حاصل شود، سپس سس را به قابلمه اضافه کنید.
مرغ پخته را ریش ریش کرده و به قابلمه اضافه کنید.
خامه، نمک و فلفل را به قابلمه اضافه کرده و هم بزنید تا مواد یکدست شوند. اگر سوپ سفت است، کمی آب جوش به قابلمه اضافه کنید و فرصت دهید تا سوپ روی حرارت ملایم جا بیفتد.
در این فاصله مرتب سوپ را هم بزنید تا ته نگیرد.
پس از این که سوپ شیر و خامه جا افتاد در ظرف سرو بکشید و روی آن را با جعفری خرد شده تزیین کنید.😋
#آشپزی
@qurankoodak1
معرفی کتاب
برای اولین بار انتشارات صریر مجموعه «قهرمانان»را در قالب کمیک استریپ برای گروه سنی کودکان و نوجوانان منتشر کرده است.
در کتاب یکم که به شهید «محمد بروجردی» اختصاص دارد تنها به گوشه ای از زندگی مبارزاتی ایشان در دوران جنگ تحمیلی پرداخته است.
در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آورده شده درباره این شهید نوشته شده، «شهید محمد بروجردی که در بین همرزمان خود به میرزا معروف بود از تأثیر گذارترین فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایجاد امنیت و آرامش غرب ایران و پاکسازی کردستان از عوامل ضد انقلاب و ایجاد وحدت و دوستی بین مردم کردستان و نیروهای جمهوری اسلامی بود.
او از اعضای بنیانگذار سپاه پاسدارن و فرمانده سپاه غرب کشور و همچنین بنیانگذار نیروی پیشمرگ کرد مسلمان بود. بسیاری از فرماندههان بعدی از شاگردان و آموزش دیدگان محمد بروجردی بودند.»
@qurankoodak1
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ
بگو از کدوم جمعه می پیچه باز
شمیم خوشت تو مشام جهان
@qurankoodak1
24-yek_ayeh_yek_ghesseh_97_09_28_311112.mp3
7.53M
قصه شگفت انگیز زنبور عسل🐝 در قرآن
مریم نشیبا
#سوره_نحل
@qurankoodak1
برای ایجاد خلاقیت در بچه ها
می توانید داستان زیر را برای بچه ها بخوانید و از آنها بخواهید تصاویر آن را آن طور که دوست دارند نقاشی کنند.
و بعد با تصاویر او یک کتاب داستان تصویری درست کنید.
اکنون شما یک تصویرگر کوچک در منزل دارید
#خلاقیت
@qurankoodak1
نوشته: گراهام پین
ترجمه و بازنویس: الدوز کاظم زاده
چاپ پنجم: ۱۳۶۹
نگارش، بازخوانی و تنظيم آنلاين: گروه قصه و داستان ايپابفا
داستان زنبور کوچولو
امروز قرار است که زنبور کوچولو 🐝همراه خانم معلم از کندو بیرون بروند. او با خوشحالی فریاد میزد:
– زنده باد! امروز میرویم عسل🍯 پیدا کنیم.
خانه معلم گفت:
– این قدر داد نزن. سرم درد گرفت.
زنبور کوچولو🐝 درحالی که ظرف مخصوصی را در دست گرفته بود از کندو بیرون آمد.
خانم معلم گفت:
– این قدر تند نرو. کمی صبر داشته باش!
برای درست کردن عسل باید شیره گلها 🌺را برمیداشتند. زنبور کوچولو🐝 سعی میکرد هرچه زودتر ظرف را پر کند
خانم معلم هم که مشغول پر کردن ظرف خودش بود گفت:
– گلها 🌺به جز زیبا بودنشان استفادههای دیگری هم دارند.
زنبور کوچولو🐝 با خوشحالی بدون این که خسته بشود از گلی به گل دیگر میپرید. موقعی که برگشت ظرفش پر پر بود.
وقتی که به کندو برگشتند زنبور کوچولو پرسید:
– حالا این شیرههای گل، عسل🍯 هستند؟
خانم معلم جواب داد:
– باید کمی صبر داشته باشی!
کندو مثل همیشه شلوغ بود. عدهای از زنبورها ظرفهای پر خود را خالی میکردند و دوباره به طرف گلها پرواز میکردند.
عده دیگری از زنبورها جمع شده بودند و بالهای خود را حرکت میدادند. با حرکت بالهای زنبورها، آب شیره گلها بخار میشد و کم کم عسل به وجود میآمد.
زنبور کوچولو🐝 و خانم معلم دوباره از کندو بیرون آمدند.
زنبور کوچولو🐝 پرسید:
– همه این عسلها را زنبورها میخورند؟
خانم معلم خندید و گفت:
– نه! صاحب این کندوها آن مردی است که از دور میآید.
زنبور کوچولو 🐝با تعجب گفت:
– من نمیدانستم انسانها هم عسل میخورند.
زنبور کوچولو 🐝با دیدن مردی که کندوی کوچکی را در دست گرفته بود فریاد زد:
– نگاه کن، همه کندوها را دارد میبرد.
خانم معلم گفت:
– نه، او به اندازهای که زنبورها در زمستان گرسنه نمانند، باقی خواهد گذاشت. او در زمستان کندوها را با آب و شکر پر میکند.
صاحب کندوها، روی صورتش را با پارچه مخصوصی پوشانده بود. او دستکشی هم به دست کرده بود تا هنگام برداشتن کندو، زنبورها او را نیش نزنند.
صاحب کندوها، عسلها را داخل ظرفی ریخت و به وسیله دستهای که در کنار ظرف بود، شروع به چرخاندن ظرف کرد.
از طرف دیگر ظرف، عسلها به ظرف دیگری ریخته میشدند.
زنبور کوچولو 🐝برای اولین بار بود که این قدر عسل را یک جا میدید.
کمی بعد، زنبور کوچولو از ظرف دیگری شروع به خوردن عسل کرد. عسل 🍯خیلی شیرین است. عسل 🍯برای سالم و قوی بودن هم خیلی مفید است.
@qurankoodak1