eitaa logo
قران پویان
515 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
712 ویدیو
645 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️نفي و در قبول دين و عمل به احكام 🛑قسمت سيزدهم: مردم بر ايمان يك اصل ثابت است . 💠فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ ﴿۲۱﴾ پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهنده‏ اى (۲۱) لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ ﴿۲۲﴾ بر آنان تسلطى ندارى (۲۲) سوره غاشیه ایات 21 و22 🔹"راه كمال در صورتى پيموده مى‌شود كه با ميل و اراده و اختيار همراه باشد، و گرنه سخنى بى‌مفهوم است، تو هرگز نمى‌توانى آنها را مجبور سازى، و اگر هم مى‌توانستى فايده‌اى نداشت. بعضى تصور كرده‌اند كه اين دستور قبل از نزول فرمان "جهاد" بوده، و با نزول حكم جهاد شد. چه اشتباه بزرگى‌؟ مساله تذكر و تبليغ پيامبر ص از نخستين روز شروع شد، و تا آخرين دقيقه حيات آن حضرت ادامه داشت، و بعد از او نيز به وسيله جانشينان معصوم و علماى دين تداوم داشته و خواهد داشت اين مطلبى نسخ شدنى نيست، همچنين مردم بر ايمان نيز يك اصل ثابت است . اين مطلب شبيه چيزى است كه در آيه 80 سوره نساء آمده است كه مى‌گويد: وَ مَنْ‌ تَوَلّٰى فَمٰا أَرْسَلْنٰاكَ‌ عَلَيْهِمْ‌ حَفِيظاً :" هر كس روى‌گردان شود ما تو را مسئول آنها قرار نداديم" 📚تفسیر نمونه- ایت اله مکارم شیرازی 🔹"پس تو اى پيامبر ايشان را به اين حقايق تذكر بده كه ((انما انت مذكر))، وظيفه تو - كه پيامبر خدايى - تنها همين تذكر دادن است ، به اميد اينكه دعوتت را اجابت كنند و به طيب خاطر و بدون و ايمان آورند. لَّست عَلَيْهِم بِمُصيْطِرٍ: كلمه ((مصيطر)) به معناى متسلط است ، و جمله مورد بحث بيان و تفسير جمله ((انما انت مذكر)) است . یعنی مردم را تذكر بده كه وظيفه تو تنها تذكر دادن است ، تو به ايشان ندارى." ترجمه تفسير الميزان جلد 20 صفحه 461 http://quranpuyan.com/yaf_postst5573_Hty-pymbr-hm-mjz-bh-jbr-mrdm-nyst---brrsy-jbr-w-lzm-dr-dyn-w-Hkwmt-slmy.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️نفي و در قبول دين و عمل به احكام 🛑قسمت هفدهم: ⁉ایا عدم اکراه و اجبار فقط در مرحله قبول دین و است؟ یا در مرحله ، میتوان اجبار نمود؟ 🔻"در آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی تغابن «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» علامه طباطبایی یک مقداری با صراحت وارد می‌شود، و اعلام می‌کند که در دستورات الهی اطاعت از خدا کنید و از پیامبر اطاعت کنید در دستوراتی که در حوزه‌ی پیامبر قرار دارد؛ از همه‌ی این‌ها اطاعت کنید، بعد می‌فرماید اگر اطاعت نکردید، اعراض کردید، سرپیچی کردید «فإن أعرضتم عن اطاعه الله فیما شرع من الدین» اگر از در شریعت تخلف کردید، «أو عن إطاعه الرسول فیما أمرکم به» یا از دستورات پیامبر سرپیچی کردید، پیامبر در چه حوزه‌ای دستور می‌دهد؟‌ «بما أنه ولی أمرکم» در که پیغمبر دارد و خودش حکمی را صادر می‌کند، به‌هرحال چه از شریعت الهی اعراض کنید، چه از دستورات حکومت پیغمبر اعراض کنید، معنای آیه این هست که «فلم یکرهکم رسولنا» خداوند می‌فرماید:👈👈 در هیچ صورت پیامبر ما شما را و نخواهند کرد؛ نه اجبار به دستورات منِ خدا و نه اجبار به فرمان‌های پیامبر.🔻🔻 چرا؟ «فإنه لم یؤمر بذلک» چنین مأموریت و مسئولیتی برعهده‌ی پیامبر نیست. «و إنما أمر بالتبلیغ» مسئولیت پیغمبر است، و درصورتی‌که تخلف کنید، مسئولیتی برعهده‌ی او نیست. او اکراه و اجبار نمی‌کند. این صریح‌ترین موضع علامه در پایان المیزان در نفی اجبار در دینداری است. 🔻علامه از تعبیر اکراه، اجبار، الجاء و مفاهیم مشابه استفاده می‌کند و به‌طورکلی در حوزه‌ی دینداری چه در مرحله‌ی قبول اسلام که مرحله‌ی قبول اسلام که مرحله‌ی اول است، و چه مرحله‌ی دوم که رعایت احکام اسلامی‌ست؛ در هردو حوزه اجبار و اکراه را نفی می‌کند. 🔻اگر ما دینداری به‌معنای قبول اسلام را خارج از قلمرو تحمیل قرار دادیم یعنی قبول مسلمانی نیست، شخص با انتخاب خودش می‌تواند اسلام را بپذیرد و می‌تواند نپذیرد، و اگر نپذیرفت ما به‌زور اسلام را به او تحمیل نمی‌کنیم و او را با اجبار وادار به قبول مسلمانی نمی‌کنیم، این مرحله‌ی اول است، ولی مرحله‌ی دوم مرحله‌ی تقید به احکام اسلامی‌ است. 👈خب برخی از افراد معتقدند که ورود به حوزه‌ی مسلمان‌ها اختیاری‌ است، ولی پس از این‌که شخص مسلمان شد باید به احکام اسلامی ملتزم شود و اگر ملتزم نشد با زور و اجبار او را وادار به رعایت احکام اسلامی می‌کنیم. آیا علامه طباطبایی چنین نظری دارد؟ علامه نه در مرحله‌ی اول اصل قبول اسلام، و نه در مرحله‌ی دوم رعایت احکام اسلامی، در هیچ‌کدام از این دو مرحله تحمیل و زور را مجاز نمی‌دانند. 🔻 البته روشن است که استفاده‌ی از زور و جبر برای و رعایت نظم اجتماعی در حکومت جایز است، آن بحث دیگری‌ است، مثلاً برای تأمین امنیت، برای جلوگیری کردن از تعدی و ظلم شهروندان نسبت به یکدیگر نیازمند به پلیس و اعمال قدرت است، بحث در این نیست، بحث صرفاً دراحکامی ا‌ست که جنبه‌ی دینی دارد و بس، آیا می‌توانیم از ابزار زور و اعمال قدرت برای وادار کردن مسلمان‌ها و انجام این احکام استفاده کنیم یا نه؟ خیر 🎙بخشي از سخنراني استاد سروش محلاتي در سالگرد مرحوم علامه طباطبايي http://quranpuyan.com/yaf_postst5573_Hty-pymbr-hm-mjz-bh-jbr-mrdm-nyst---brrsy-jbr-w-lzm-dr-dyn-w-Hkwmt-slmy.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️نفي و در قبول دين و عمل به احكام 🛑قسمت هجدهم : ⭕️نفى و در دين، از شريعت نوح تا کنون برقرار است 🔸قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ «28»هود (نوح به قوم خود) گفت: آيا اگر ببينيد كه من بر دليل روشنى از طرف پروردگارم باشم و او از نزد خودش، رحمت (ويژه‌ى نبوّت) را به من داده باشد كه بر شما مخفى مانده است، (آيا باز هم سرپيچى مى‌كنيد؟) آيا شما را به پذيرش آن وادار كنيم، در حالى كه نسبت به آن كراهت داريد؟ ⭕️ "نفى و اكراه در دين، در شريعت نوح كه كهن ترين شرايع است تشريع شده بود 🔻(اءنلزمكموها و انتم لها كارهون ) - ماده و مصدر كه فعل (نلزم ) صيغه متكلم مع الغير از مضارع آن است به معناى آن است كه چيزى را آنچنان مقارن و همراه چيزى ديگر كنى كه از آن جدا نشده و همواره با آن باشد، و منظور از اينكه پرسيد (آيا من مى توانم آن رحمت را به شما الزام كنم با اينكه شما از آن كراهت داريد؟) اين است كه (آيا من مى توانم شما را به قبول آن و يا به عبارت ديگر به ايمان آوردن به خدا و آيات او اجبار كنم ؟ و آيا مى توانم شما را به وادار سازم كه آثار معارف الهى يعنى نور و بصيرت را دارا شويد؟). 🖍و معناى آيه - كه خدا داناتر است - اين است كه عناد و تكبر شما وادارتان كرد به اينكه بدون درنگ و بدون اينكه در كار من تحقيق و فكر كنيد دعوتم را رد كنيد و در نتيجه آن كتاب و علم بر شما پوشيده ماند، - آيا در چنين وصفى باز هم بر ما واجب است كه شما را به قبول آن دعوت مجبور كنيم ؟. 👈و خلاصه كلام اينكه جناب نوح خواسته است بفرمايد نزد من همه چيزهايى كه رسالت از ناحيه خدا بدان نيازمند است موجود است و من شما را به آن چيزها آگاه كردم اما شما از در تكبر و طغيان، به آن ايمان نياورديد، و ديگر بر من لازم نيست كه شما را در قبول آن مجبور سازم 👈👈چون در سبحان هيچ نيست. ♦️در دين خدا نيست. ♦♦و اين آيه از جمله آياتى است كه اكراه را در دين خدا نفى كرده و دلالت مى كند بر اينكه مساءله ، خود يكى از احكام دينى است كه در 👈👈همه شرايع و حتى قديمى ترين آنها كه شريعت نوح (عليه السلام) است تشريع شده و تا به امروز نيز به قوت خود باقى بوده و نسخ نگرديده است." 📚تفسير المیزان http://quranpuyan.com/yaf_postst5573_Hty-pymbr-hm-mjz-bh-jbr-mrdm-nyst---brrsy-jbr-w-lzm-dr-dyn-w-Hkwmt-slmy.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
🛑🛑احتمال وجود با وجود غلبه ، است . علي ع نه زندان سياسي داشت نه قتل سياسي ✅ یعنی رشد هماهنگ این سه بعد (آزادي، عشق، برابري) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس می‌کنیم، در درون خویش عظمت بودایی را برپا سازیم و در همان حال انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر اینکه می‌توانیم، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش، با باز نداریم و به نام اصول، مقدس‌ترین اصل را، که انسان از طریق و و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکینم، 🔻🔻 زیرا هنگامی که « » غالب است، احتمال اینکه در جریان باشد، باوری و خطرناک است و هنگامی که «سرمایه‌داری» حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک ساده‌لوحی است. و اگر به تکامل نوعی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادی فکری آدمی و کمترین بی‌تابی در برابر تحمل تنوع اندیشه‌ها و ابتکارها، یک است. ✅اگر یک روشنفکر مسلمان است و به ویژه شیعه، نیازی به چنین ترکیب مصنوعی از سه شخصیت برای داشتن یک «امام» ندارد، زیرا را دارد. او که حساستر از مزدک و انقلابی‌تر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهره‌کشان کینه ورزید و با محرومان همدرد بود ✅روحی که در برابر چنان بی‌تاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او سپاهیان دشمن یورش آورده‌اند و یک زن یهودی را که در ذمه حکومت او بوده است، آزار کرده‌اند، بر روی منبر از بیتابی درد آنچنان بر چهره‌اش سیلی نواخت و فریاد زد که «اگرکسی از این درد بمیرد او را نباید سرزنش کرد». ✅و اما حرمت و تا بدانجا که نماز می‌خواند و خوارج، که دشمنان خونی وی بودند، نمازش را در هم می‌شکنند، سخن می‌گفت سخنش را قطع می‌کردند، و حتی او را استهزا می‌کردند و او در اوج قدرت بود و هرگز کوچکترین بر کسی وارد نساخت، او حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند اما نداشت، حتی یک زندانی سیاسی و . و طلحه و زبیر قدرتمندترین شخصیتهای با نفوذ و خطرناکی که در رژیم او کرده بودند، هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند، و می‌دانست که به یک توطئه خطرناک می‌روند، اما اجازه داد، زیرا نمی‌خواست این سنت را برای قداره‌بندان و قلدران به جای گذارد که👈👈 به خاطر ، را پامال کند. ✅اسلام با اینکه خود را دینی الهی می‌داند و پیامبرش را فرستاده از سوی خداوند برای نشان دادن راه راست به انسانها می‌شناسد، با این همه اعلام می‌کند که: در پذیرش دین نیست و تلاش ما تنها برای آگاه کردن انسان‌ها است تا راه «رشد» از راه «غی» تشخیص داده شود و آنگاه آن با خود آنها است: «لا فی الدین، قد تبین الرشد من الغی». ✅و علی، به فرمانده خود دستور می‌دهد که: «با توده درآمیز و از اشراف دوری کن و بدان که توده یا برادر تواند در دین و یا همانند تو در نوع، خون آنان همچون خون ما است و مال آنان همچون مال ما، هر دو را حرمت نه»، و یک شاعر بدبین نابینای تنها، در هنگامی که قدرت اسلام شرق و غرب عالم را فرا گرفته می‌تواند با همه تنهایی اعتراض خویش را علیه ایمان حاکم، علیه اسلام حاکم، و حتی علیه خدا و مذهب برآورد و بماند. 🔻🔻اکنون این مسلمان رنج دیده چگونه می‌تواند پس از ۱۴ قرن، چهارده قرنی که زخمهای کاری از و از خشونت خلفا و از سیطره جبارانه قداره‌بندان و و بر دل دارد، نظامی را بپذیرد که در آن آنچه را که در یک حکومت واقعي مذهبی از آن برخوردار بوده است، از او باز گیرند؟😔😔 اندیشیدن به این ، هم سنگینی بار خودسازی، و هم هوشیاری‌ای را که باید با آن همراه باشد، مشخص می‌کند و این درس بزرگ را به ما می‌آموزد که 👈👈👈 شدن بیش از هرچیز مستلزم یک ، یک انقلاب در بینش و یک انقلاب در شیوه تفکر ما است. انقلابی توأم با این آگاهی، که ثمره تجربه بزرگ تاریخ انسان است، و در عین حال دست یافتن به یک لیاقت ذهنی است که بتواند وحدت میان مفاهیم و و را دریابد و مهمتر از آن با جان خویش تجربه کند و این سه را ملکه خویش سازد و با فطرتش عجین کند، و این آرمان‌ها نه تنها در عقیده‌اش که دربودنش ریشه گیرد و در نهایت تا بدانجا رسد که جدایی این سه مفهوم را در خویش احساس نکند و هر یک را در عین حال با آن دو دیگر یکی بداند، تثلیثی که در عمق و در حقیقت یک توحید است." 🖌برگرفته از مقاله خودسازي انقلابي، زنده ياد دكتر علي . @quranpuyan
✳بررسی در حکومت دینی: 🔴قسمت چهاردهم: ❓آیا به لحاظ می توان زنان مسلمان را به رعایت حجاب شرعی ساخت یا نه؟ ♦در این زمینه میان فقیهان شیعه اختلاف نظر وجود دارد که عمدتاً به سه موضوع باز میگردد: ↩️۱. الزام با توسل به : ↩️۲. الزام با توسل به : ↩️ 3. و : ✳طر فداران عمدتاً عملی را کافی میدانند. این موضوع به ویژه چند دلیل دارد: ↩️۱. : این دسته از فقیهان بر این باورند که آیات قرآن دربارۀ امربه معروف و نهی ازمنکر، مطلق است و هر نوع از امر و نهی را در بر میگیرد که یکی از آن انواع، با توسل به خشونت و زور است. ↩️۲. : همچنین با استفاده از روایاتی که جلوگیری از فعل حرام را تجویز میکنند، به این نتیجه می رسند که زنان بدون حجاب شرعی رامیتوان از کار حرامشان بازداشت. ↩️۳. : این گروه از فقیهان در پی آن اند که نشان دهند بادلیل عقلی می توان اثبات کرد اجرای شریعت امری لازم است. درنتیجه میگویند عقل حکم میکند که باید از اشاعۀ گناه و ترویج آن در جامعه با هر وسیله ای که ممکن است جلوگیری کرد. البته در مواردی که به کشتن برسد،عقل دلیلی ندارد یا اجازۀ حاکم شرعی را لازم میدانند. 👈این گروه از فقیهان معتقدند آیات و روایات نفی ، ناظر به ممنوعیت اکراه و اجبار در حوزۀ اعتقادات است و قلمروی تکالیف عملی و رفتارها را در بر نمیگیرد. 🔻🔺در مقابل، چند دلیل دارند: 1⃣۱. آ نها معتقدند نهی ازمنکر عملی درواقع، نهی ازمنکر نیست و باید عنوان دیگری مانند تعزیر برای آن در نظر گرفت. 2⃣۲. آ نها میگویند اگر تعزیر باشد نیز قاعده ای عمومی نمی توان تشکیل داد که بر آن اساس همۀ گناهان اجتماعی . 3⃣۳. به باور این گروه، حکومت اسامی و ولایت مطلقۀ فقیه دلایل کافی و موجه ندارند. 4⃣۴. اینان معتقدند عقل حکمی در این باره ندارد که مسلمانان موظف اند به هر شکل ممکن از ارتکاب حرام جلوگیری کنند. 5⃣۵. در مقابل، آیات و روایاتی مانند «لا إکراه فی الدین » )بقره، ۲۵۶( یا «الهدایة انّها من الله » )کلینی، الکافی، ج ۱:ح ۱۶۶ (، قیدی ندارند که تنها درخصوص اعتقادات و باورهای شخصی اند؛ بلکه نشان میدهد انسان ها چه در موقع و چه پس ازآن، در حیطۀ رعایت احکام شرعی و نمی توان آنان را به زور به رعایت احکام شرعی وادار کرد. 🖌نقل از پژوهش "آیند ه نگاری الزام به حجاب در افق 1411، بررسی ابعاد مسئله الزام به حجاب در ایران" 💫مشروح ديدگاهاي مختلف را در لينك زير مطالعه نماييد http://www.quranpuyan.com/yaf_postst5547_y-qrn-w-mSwmyn--Hkwmt-r-bh-jbr-Hjb-bry-khnm-h-mlzm-krdh-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به چه معناست؟ آيا تقيه در ذكر شده است؟ مفهوم درست آن چيست؟❓ 🛑قسمت سوم: 🔻بررسي مرتبط با 🔸ايه 106 سوره نحل 🔹مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «106» كسى‌كه بعد از ايمان به خدا كافر (و مرتد) شود، نه آنكه او را به زور وادار كرده‌اند (كه با زبان اظهار كفر كند) در حالى كه قلبش به ايمان خويش مطمئن است، بلكه كسى كه سينه به روى كفر بگشايد (و بعد از ايمان با شادى به استقبال كفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برايشان عذابى بزرگ است. ✳👈در آغاز اسلام كفّار مكّه، پدر و مادر عمّار ياسر را بخاطر اسلام آوردن با شهيد كردند، همين كه نوبت شكنجه به رسيد او كلماتى كه كفّار مى‌خواستند به زبان جارى كرد و جان خود را نجات داد، عمّار مورد سرزنش بعضى قرار گرفت كه او از اسلام دست برداشته است، عمّار گريه‌كنان نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و حضرت دست نوازش بر سر او كشيد و فرمود: اگر باز هم افتاد اين كلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ايمان هستى. 👈اين عمل را در اصطلاح مى‌گويند كه در اسلام احكامى را به دنبال دارد، ليكن بايد بدانيم كه موارد تقيه مختلف است؛ گاهى تقيه واجب است و گاهى بايد تا پاى جان ايستاد و حرف حقّ خود را زد وتقيه نكرد، نظير كارى كه ساحران فرعون انجام دادند، آنها همين كه معجزه‌ى حضرت موسى‌ را ديدند، يك‌سره ايمان آوردند و در برابر تهديدات فرعون ترسى به خود راه نداده و به او گفتند: هر كارى مى‌خواهى بكن، ما دست از ايمان خود برنمى‌داريم.فرعون آنان را شهيد كرد و اين مقاومت مورد ستايش قرآن قرار گرفته است. 👈البتّه نشانه‌ى ارتداد، ضعف و ترس و عقب نشينى و خودباختگى و ، بلكه‌ يك نوع استتار و تاكتيك براى حفظ نيروها و برنامه‌هاست. ودر روايات به سپر و حرز تشبيه شده است. ⏬پیام ها 1⃣- اسلام براى موارد و ضرورت‌ها، حساب جداگانه‌اى باز نموده است. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ» 2⃣- وظيفه‌ى انسان در حال اكراه تغيير مى‌كند. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ» 3⃣- اقرار و ، در حال اكراه (فشار و ) ارزش ندارد. مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ‌ ... 4⃣- روح اسلام ايمان قلبى است. «وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ» 5⃣- اكراه پذيرى مربوط به جسم است نه قلب. «أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ» 📚تفسير نور ✳جمله (الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان ) استثنايى است از عموم شرط، و مراد از ، شدن به گفتن كلمه و به آن است، زيرا قلب هيچ وقت (اكراه ) نمى شود، و حاصل مقصود اين است كه: كسانى كه بعد از ايمان تظاهر به كفر مى كنند و مجبور به گفتن كلمه كفر شوند، ولى دلهايشان مطمئن به ايمان است از غضب خدامستثناء هستند. 📚تفسير الميزان ✳كفر به خدا كلاً ممنوع است، مگر آنكه با حفظ‍‌ ايمان درونى و به منظور دورى از خطر بيشتر احياناً با اجبار و اكراه كافران زبان به كفر گشوده شود،👈👈 گرچه اين اكراه هم احياناً كفر زبانى را تجويز نمى‌كند، مانند و و ، و بالاخره مردمان معروف به ايمان كه كفر زبانيشان، ديگران را در عقايد ايمانى سُست كند، و يا بنياد ايمان را از بيخ برَ مى‌كَنَد، مانند رسول گرامى اسلام ص كه در نهايت اكراه و اضطرار بود، و در آخر كار كفار قصد جانش را كردند، ولى نه تنها زبان به كفر نگشود، بلكه ظاهر و باطن ايمانش را قوى‌تر نمود و اگر آن حضرت كمى تقيه مى‌كرد اصلاً اسلامى بوجود نمى‌آمد. تفسير فرقان ✳ايه، اشاره‌اي است به امثال «عمار ياسر» و مصاديق مشابه او، که زير فشار و ستمگران، تحمل و طاقت خود را از دست داده و مجبور شدند براي ، سخني خلاف باورهاي خود به زبان آورند. 💫تفسير بازرگان http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm19923_tqyh-bh-chh-mnst--y-tqyh-dr-qrn-dhkr-shdh-st--mfhwm-drst-n-chyst.aspx#post19923 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به چه معناست؟ موارد كاربرد تقيه چيست؟❓ 🛑قسمت هشتم: ⁉️ايا فقط در برابر است؟ ⁉ايات قران، تقيه در برابر را بيان كرده است. چرا شيعه، از تقيه مي كند؟ 1⃣"ممکن است کسی بگوید آیه 106 سوره نحل در مورد کفار است،‌ مسلمان اگر از کافر بترسد،‌حتماً‌باید تقیه کند و حال آنکه شیعه از کافر تقیه نمی‌کند بلکه از مسلمان تقیه می‌کند؟ جوابش این است که مورد مخصّص نیست، میزان حفظ جان است، آنکس که شلاق دستش است، ظالم و قلدر است چه فرق می‌کند که مسلمان باشد یا کافر، آیه در این مورد نمی‌تواند سبب تخصیص بشود. اتفاقاً این جمله از شافعی خواهد آمد که فرق نمی‌کند که انسان از کافر تقیه کند یا از مسلمان. 🔻ما عرض می‌کنیم که هر چند این آیات مورد و شأن نزولش تقیه مسلم از کافر است، ولی ملاک و میزان یکی است فلذا فرق نمی‌کند که مسلمان از کند یا مسلمان از دیگر که است تقیه کند." 🖌ايت الله سبحاني 2⃣ "شافعی یکی از پیشوایان چهارگانة مذاهب فقهی اهل سنّت گفته است: «انّ الحالة بین المسلمین اذا شاکلت الحالة بین المسلمین و المشرکین حلّت التقیة محاماة علی النفس» (فخر رازی، 1420ه‌، ج8، ص13)؛ هرگاه وضعیت مسلمانان از حیث روابط با یکدیگر، همچون حالت بین مسلمانان و مشرکان شود (یعنی از ناحیة برخی از مسلمانان نسبت به برخی دیگر‌، و اعمال شود) تقیه مجاز است تا جان مظلوم حفظ شود 3⃣همچنین محمد عزه دروزه در تفسیر خود، به همین امر تصریح کرده است: 👈«فقد یصح أن یقال ان مذهب التقیة او المداراة وجیه و حق فی حالة مواجهة الخطر و الضرر المؤکّدین اللذین لا یمکن اتقاؤهما بغیر ذلک و سواء أ کان هذا إزاء الکفّار ام إزاء شرار المسلمین و بغاتهم و القادرین علی الکید و الضرر و الأذی منهم. » (دروزه، 1383ق، ج4، ص 370) مضمون سخن وی این است‌: درست آن است که گفته شود روش به ­کارگیری و یا امری پسندیده و حق است در فضای مواجه شدن با خطر و که برون ­رفت از آن فضا جز با به‌کارگیری تقیه و یا مدارا امکان­پذیر نیست. و فرق هم نمی‌کند که آن حالت و فضا را کفّار به وجود آورده باشند یا اشراری از و ­گران آنان که توانمند هستند و می‌توانند ایجاد ضرر و آزار نمایند." 🖌 از مقاله "تقیه از نگاه مفسّران و فقیهان فریقین " نویسنده :غلامحسین اعرابی 💫جهت مطالعه قسمتهای قبلی و سایر نظرات به لینک زیر مراجعه نمایید B2n.ir/p04053 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و از 📎 ✅ در دین و نیست! چه در عقايد و چه در اعمال 💠🔆 لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ 256/بقره 🌱در (پذيرش) دين، اكراهى نيست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، ❓ایا عدم اکراه و اجبار فقط در مرحله قبول دین و است؟ یا در مرحله ، میتوان اجبار نمود؟ ✅پاسخ: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، اجبار در هر دو مرحله را حتی از رسول الله هم نفی می کند: 🔸مرحله اول در اصل ایمان و پذیرش دین: "و در جمله : ((لا اكراه فى الدين ))، نفى شده است ، چون دين عبارت است از يك سلسله معارف علمى كه معارفى عملى به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف ، يك كلمه است و آن عبارت است از ((اعتقادات ))، و اعتقاد و ايمان هم از امور قلبى است كه اكراه و اجبار در آن راه ندارد،و اين آيه شريفه يكى از آياتى است كه دلالت مى كند بر اينكه مبنا و اساس دين اسلام و خون نيست ، و و زور را تجويز نكرده " 🔸مرحله دوم: اجبار مسلمانان به اجرای احکام "اطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلى رَسولِنَا الْبَلَغُ الْمُبِينُ سوره تغابن ایه 12 و معناى جمله اين است : كه اگر شما از اطاعت خدا در آنچه از دين تشريع كرده ، و يا از اطاعت رسول بدان جهت كه ولى امر شما است در آنچه به شما دستور مى دهد اعراض كنيد، رسول ما نمى تواند شما را بر كند، براى اينكه او تنها مأمور شده كه رسالت خدا را به شما برساند، كه رسانيد. " ✅ واجب است . خيانت در حقوق دیگران را با توجيه نكنيم. قران در سوره آل عمران ضمن بيان رفتار و باورهاي نادرست يهوديان، يكي از اعمال زشت آنها را خيانت در امانت غير يهوديان عنوان مي كند. وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ انصاریان: و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شماری، آن را به تو بازمی گرداند؛ و از آنان کسی است که اگر او را به یک دینار امین شماری، آن را به تو بازنمی گرداند، مگر آنکه همواره بالای سرش بایستی [و مال خود را با سخت گیری از او بستانی]. این به خاطر آن است که آنان گفتند: [چون ما اهل کتابیم] رعایت کردن حقوق غیر اهل کتاب بر عهده ما نیست، [و در ضایع کردن حقوق دیگران گناه و عقوبتی نداریم] و اینان [در حالی که باطل بودن گفتار خود را] می دانند بر خدا دروغ می بندند.﴿۷۵﴾ 👈 -اين آيه منحصر به يهود آن زمان نيست. نكند ما هم با توجيهات و تقسيم بندي ها و قضاوتهاي ناموجه مثل و غير خودي، مومن و بي ايمان، نمازخوان و بي نماز ، مسلمان و كافر ،انقلابي و ضدانقلاب و ... ،در امانت ديگران خيانت كنيم و انها را از حقوقي كه بطور امانت تحت اختيار ماست، محروم كنيم. ✒ سيدكاظم فرهنگ جهت مطالعه ساير نكات جزء سوم، به لينك زير مراجعه نماييد http://www.quranpuyan.com/yaf_postst213_nkht-khlydy-z-jz-swm-qrn-khrym-db-nfq-w-Sdqt.aspx ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
▪️با گرامی‌داشت 29خرداد سالروز درگذشت دکتر علی .🥀 🛑🛑احتمال وجود با وجود غلبه ، است . علي ع نه زندان سياسي داشت نه قتل سياسي ✅ یعنی رشد هماهنگ این سه بعد (آزادي، عشق، برابري) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس می‌کنیم، در درون خویش عظمت بودایی را برپا سازیم و در همان حال انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر اینکه می‌توانیم، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش، با باز نداریم و به نام اصول، مقدس‌ترین اصل را، که انسان از طریق و و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکینم، 🔻🔻 زیرا هنگامی که « » غالب است، احتمال اینکه در جریان باشد، باوری و خطرناک است و هنگامی که «سرمایه‌داری» حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک ساده‌لوحی است. و اگر به تکامل نوعی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادی فکری آدمی و کمترین بی‌تابی در برابر تحمل تنوع اندیشه‌ها و ابتکارها، یک است. ✅اگر یک روشنفکر مسلمان است و به ویژه شیعه، نیازی به چنین ترکیب مصنوعی از سه شخصیت برای داشتن یک «امام» ندارد، زیرا را دارد. او که حساستر از مزدک و انقلابی‌تر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهره‌کشان کینه ورزید و با محرومان همدرد بود ✅روحی که در برابر چنان بی‌تاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او سپاهیان دشمن یورش آورده‌اند و یک زن یهودی را که در ذمه حکومت او بوده است، آزار کرده‌اند، بر روی منبر از بیتابی درد آنچنان بر چهره‌اش سیلی نواخت و فریاد زد که «اگرکسی از این درد بمیرد او را نباید سرزنش کرد». ✅و اما حرمت و تا بدانجا که نماز می‌خواند و خوارج، که دشمنان خونی وی بودند، نمازش را در هم می‌شکنند، سخن می‌گفت سخنش را قطع می‌کردند، و حتی او را استهزا می‌کردند و او در اوج قدرت بود و هرگز کوچکترین بر کسی وارد نساخت، او حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند اما نداشت، حتی یک زندانی سیاسی و . و طلحه و زبیر قدرتمندترین شخصیتهای با نفوذ و خطرناکی که در رژیم او کرده بودند، هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند، و می‌دانست که به یک توطئه خطرناک می‌روند، اما اجازه داد، زیرا نمی‌خواست این سنت را برای قداره‌بندان و قلدران به جای گذارد که👈👈 به خاطر ، را پامال کند. ✅اسلام با اینکه خود را دینی الهی می‌داند و پیامبرش را فرستاده از سوی خداوند برای نشان دادن راه راست به انسانها می‌شناسد، با این همه اعلام می‌کند که: در پذیرش دین نیست و تلاش ما تنها برای آگاه کردن انسان‌ها است تا راه «رشد» از راه «غی» تشخیص داده شود و آنگاه آن با خود آنها است: «لا فی الدین، قد تبین الرشد من الغی». ✅و علی، به فرمانده خود دستور می‌دهد که: «با توده درآمیز و از اشراف دوری کن و بدان که توده یا برادر تواند در دین و یا همانند تو در نوع، خون آنان همچون خون ما است و مال آنان همچون مال ما، هر دو را حرمت نه»، و یک شاعر بدبین نابینای تنها، در هنگامی که قدرت اسلام شرق و غرب عالم را فرا گرفته می‌تواند با همه تنهایی اعتراض خویش را علیه ایمان حاکم، علیه اسلام حاکم، و حتی علیه خدا و مذهب برآورد و بماند. 🔻🔻اکنون این مسلمان رنج دیده چگونه می‌تواند پس از ۱۴ قرن، چهارده قرنی که زخمهای کاری از و از خشونت خلفا و از سیطره جبارانه قداره‌بندان و و بر دل دارد، نظامی را بپذیرد که در آن آنچه را که در یک حکومت واقعي مذهبی از آن برخوردار بوده است، از او باز گیرند؟😔😔 🖌برگرفته از مقاله خودسازي انقلابي، زنده ياد دكتر علي . http://quranpuyan.com/yaf_postst5525_Hkwmt-w-dlt-dr-slm--msy-wlyt-Hkm-dr-brbr-mrdm-z-ngh-qrn-w-nhj-lblGh.aspx @quranpuyan
❇نگاه فقها به و حجاب مصوب مجلس 🛑قسمت چهارم؛ ⚡️ فوق حق است. مبنای دین، ازادی است ⚡️ و نداریم. اکراه با ازادی و دین نمی سازد. ✅یکی از اصولی که هم پشتوانه‌ی کلامی، هم پشتوانه‌ی فلسفی، هم پشتوانه‌ی عرفانی، هم پشتوانه‌ی قرآنی و هم پشتوانه‌ی روایی دارد، است. ❓آیا آزادی حق است؟ ما می‌گوییم آزادی فوق حق است. آزادی بالاتر از است. چرا؟ برای این‌که آزادی را نمی‌شود حذف کرد. طرف می‌تواند بگوید من از حقم می‌گذرم، اما کسی نمی‌تواند بگوید من از آزادی‌ام می‌گذرم. آزادی قابل گذشت نیست. آزادی مقوّم ذات انسان است. آزادی جزء ذاتیات انسان است. آزادی را اگر از انسان بگیرید، دیگر خبری از انسان نخواهد بود. نمی‌توان گفت او انسان است، ولی آزاد نیست. انسان غیرآزاد انسان نیست. ♦️ آزادی یعنی چی؟ یعنی خودش باید برای خودش تصمیم بگیرد و نه دیگری. آزادی خدادادی است. خدا من را جبراً آزاد خلق کرده است. دین مبنایش بر آزادی است. دلیل؟ آیه‌ی مبارکه‌ آیت الکرسی. دین با نمی‌سازد. به همین دلیل در سوره‌ مبارکه‌ نور آمده است که «قل للمومنین».به کسانی که ما را قبول دارند بگو. نمی‌گوید خودت بکن. نمی‌گوید خودت به سرشان کن. شما به آنها بگو خدا می‌گوید شما این‌گونه خودتان را حفظ کنید. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ.» به مؤمنین بگویید، به مؤمنات بگویید. مؤمنین یعنی کسانی که شما را قبول دارند. ♦️ اکراه با آزادی نمی‌سازد. اساس دین بر آزادی است. من وقتی پیامبر را قبول می‌کنم که بشناسمش و دلیل بر صدقش داشته باشم. من حق ندارم همین جوری پیامبر را بپذیرم. وقتی می‌پذیرم که او را صادق بدانم، گذشته‌اش را بشناسم، برایم دلیل بیاورد که راست می‌گوید. من معرفت را با آزادی می‌پذیرم، توحید را آزادانه می‌پذیرم، معاد را آزادانه می‌پذیرم، حجاب را آزادانه می پذیرم. اگر آزادی نباشد که پذیرش معنا پیدا نمی‌کند. ♦️ ما بهشت و جهنم اجباری هم نداریم بلکه بهشت و جهنم انتخابی است. انسان خودش انتخاب می‌کند. ♦️ یکی از شرایط آزادی میل است. فردی از امام موسی بن جعفر (ع) سؤال کرد که روایت می گوید نماز اول وقت ثوابش خیلی بالاست اما من الان خسته‌ام. آیا الان بخوانم و اول وقت را مراعات کنم یا دو-سه ساعت بعد بخوانم که حالم سر جایش بیاید و با حال خوب بخوانم؟ امام فرمود چرا با خستگی می‌خواهی نماز بخوانی؟ وقتی که پیدا شد بخوان. ♦️ من باید برسم به اینکه این کار و آن کار خوب است یا بد. چگونه می‌شود به این خوب و بد رسید؟ با فهمیدن. ♦️ این حرف را بارها گفته‌ایم که مردم در عصر غیبت، پیامبر و امام زمان را نمی‌بینند، بلکه منِ را می‌بینند. گفتار و عمل و رفتار و تعریف من باید با قرآن بخواند. ✴️ نباید با تحقیر و ذلت و خواری همراه باشد. قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ.» نمی‌گوید «عظمنا»، نمی‌گوید «فضلنا»، می گوید «کرمنا». یعنی چی؟ در تفضیل ممکن است بزرگی از بیرون باشد، اما کرامت معنایش این است که انسان ذاتاً بزرگ است، نه اینکه بزرگی را به او وصل کرده باشند. انسان به گونه‌ای آفریده شده است که با ملک فرق می کند. 🔻ما در دنیای امروز و حتی در محیط‌های علمی‌مان گرفتار دو چیز هستیم: اشعری‌گری (اشاعره آمدند و عقل را از حجیت انداختند و انسان را آوردند پایین)؛ و اینکه کتاب خدا را گذاشتیم کنار. اگر عقل و قرآن را ملاک قرار دادیم، دین‌مان قابل عرضه است و امورش قابل پیاده شدن خواهد بود و الا که نباشد، دینی که همراه با خشونت باشد، دینی که با و نباشد، نه قابل عرضه است و نه قابل حمایت. 🎙آیت‌الله بیات زنجانی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇نگاه فقها به 🛑قسمت پنجم؛ ▪با گرامیداشت سالگرد ارتحال مرحوم آیت الله ، بخشي از ديدگاههاي ایشان راجع به و نهي از منكر و اجبار در احکام ارایه میگردد: 🛑اول انقلاب وقتی که تصمیم بر اجرای تدریجی قانون حجاب شد، از جمله افرادی که نقش موثری در رسمیت پیدا کردن این قانون داشت، آیت الله منتظری بود که صراحتاً گفت: «حجاب دستور خداست و باید اجرا شود.» 👈از جمله اموری که معمولاً الزام حجاب با آن توجیه می‌شود، مساله «نهی از منکر» است . بسیاری از فقها اجبار در حد کتک زدن و...را از اختیارات عامه مردم خارج کرده‌اند، اما حکومت را مجاز به آن دانسته‌اند. این مساله معمولاً با این سوال مواجه می‌شود که اگر چنین اختیاراتی تحت عنوان نهی از منکر وجود دارد، پس چگونه است که در قرآن گفته شده: لا اکراه فی الدین؟ برخی آیه را ناظر به یک امر تکوینی می‌دانند که عقیده، اساساً بر اساس به وجود نمی‌آید. ( آیت الله جوادی آملی) بعضی نیز می‌گویند آیه ناظر به یک امر اعتباری و تشریعی است و آن اینکه قبل از مسلمان شدن شخصی، نباید او را به احکام اسلامی ملزم کرد. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۲۳۵) بنابراین بعد از مسلمان شدن و پذیرفتن اسلام، حق اکراه با ضوابط نهی از منکر، رسمیت پیدا می‌کند. ♦آیت الله منتظری در هر دو مطلب یعنی نهی از منکر و لا اکراه فی الدین، نظر متفاوتی پیدا کرد. ♦درباره معنای منکر گفت: «برخی معروف و منکر را در ردیف احکام واجب و حرام تصور کرده و گمان کرده‌اند که امر به معروف و نهی از منکر بیان احکام و الزام مردم به احکام است. معروف در جامعه باید به نحوی باشد که همه مردم خوب بودنش را بشناسند، لذا در جایی که حکم به این مرحله نرسیده، باید زمینه آشنایی و آگاهی مردم را فراهم کرد.» (اسلام دین فطرت، ص۶۴۳) 🔻در شماره ۱۲۵ مجله چشم انداز ایران اینگونه امده است: ❓«اگر فرض کنیم مردم مسلمان، بخشی از احکامی که فقها فکر می‌کند جزو شرع است و واقعا هم هست را نخواهند در حکومت دینی اجرا شود، تکلیف حاکم اسلامی‌ چیست؟» آقای منتظری در جواب می‌گوید: «در این صورت هیچ کاری نمی‌توان کرد، لا اکراه فی الدین...مثلا مردم گفتند ما نمی‌خواهیم زنانمان محجبه باشند، آیا با زور می شود را بر آن‌ها تحمیل کنید؟ با نمی‌شود.» ♦ از ایشان می‌پرسند: «پس نظر را می توان ملاک اجرا، نه ملاک حق، قرار داد، هر چند غلط باشد؟» و او جواب می‌دهد: «بله، نظر اکثریت ملاک اجراست. اصلا غیر این نمی‌شود و ، دوام ندارد و دین هم با زور محقق نمی‌شود. دین بایستی با مردم باشد و حاکمیت هم باید در اختیار مردم و اکثریت مردم باشد.» ❓ آیا دولت اسلامی مجاز است حجاب را اجباری و به مردم تحمیل کند؟ آیا مسلمان‌ها در انتخاب نوع پوشش خود آزاد هستند یا خیر؟ 👈پاسخ: «اصل حجاب و پوشش زن از احکام ضروری اسلام است و این هم در رابطه با ظرافت زن و ارزش والای اوست که مورد طمع و تجاوز ناپاکان قرار نگیرد. البته خصوصیت ندارد بلکه نوع و شکل پوشش به اختیار و انتخاب خود زن وابسته است و کسی حق ندارد شکل خاصی را به او تحمیل نماید. و دولت اسلامی باید نسبت به کسانی که حجاب را رعایت نمی‌کنند با تبلیغات صحیح و اقدامات فرهنگی، آن‌ها را به رعایت حجاب اسلامی نماید و اقدامات خشونت آمیز و رفتارهای پلیسی در این گونه موارد معمولاً اثر معکوس داشته است». (کتاب پاسخ به پرسشهای دینی ص ۳۶۴) ♦ برخورد حکومت دینی با تکالیف فردی از قبیل ترک نماز، روزه و حتی امور فرهنگی و اجتماعی همچون حجاب، چگونه باید باشد؟ «همان طور که در عقیده و استفاده از زور برای پذیرش عقیده ممکن و جایز نیست، اگر کسی بخواهد جامعه‌ای را متدین و مقید به تکالیف دینی کند نمی‌تواند مردم را به زور و اجبار متدین کند و ارزشی ندارد. حکومت دینی می‌تواند برنامه‌ریزی کند تا مردم با اشتیاق به عبادت و دعا بپردازند، نماز بخوانند و روزه بگیرند، اما حق اجبار و اکراه آنان را ندارد». ♦ «اصل حجاب زن در مقابل از اسلام است؛ اما شکل و نوع آن در اسلام مطرح نیست و در اختیار زن می‌باشد، و او در انتخاب نوع حجاب آزاد است و کسی نمی‌تواند نوع و شکل خاصی از حجاب را به زن تحمیل نماید». «دین – اعم از اصول، فروع و اخلاق – قابل تحمیل نیست و اصولاً دین تحمیلی در هر یک از امور ذکر شده ارزشی ندارد؛ بلکه باید با منطق و استدلال و موعظه‌ی حسنه و عمل صحیح، دین را تبلیغ نمود تا افراد از روی اعتماد و رغبت به دین روی آورند».(ص ۷۸ جلد دوم دیدگاه‌ها) ❇جهت ملاحظه نظر سایر فقها به لینک زیر مراجعه نمایید https://B2n.ir/t42501 کانالِ قرآن‌پویان  تدبر در  قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan  ┗━━🌹💠🌹━━┛
و از 📎 ✅ در دین و نیست! چه در عقايد و چه در اعمال 💠🔆 لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ 256/بقره 🌱در (پذيرش) دين، اكراهى نيست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، ❓ایا عدم اکراه و اجبار فقط در مرحله قبول دین و است؟ یا در مرحله ، میتوان اجبار نمود؟ ✅پاسخ: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، اجبار در هر دو مرحله را حتی از رسول الله هم نفی می کند: 🔸مرحله اول در اصل ایمان و پذیرش دین: "و در جمله : ((لا اكراه فى الدين ))، نفى شده است ، چون دين عبارت است از يك سلسله معارف علمى كه معارفى عملى به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف ، يك كلمه است و آن عبارت است از ((اعتقادات ))، و اعتقاد و ايمان هم از امور قلبى است كه اكراه و اجبار در آن راه ندارد،و اين آيه شريفه يكى از آياتى است كه دلالت مى كند بر اينكه مبنا و اساس دين اسلام و خون نيست ، و و زور را تجويز نكرده " 🔸مرحله دوم: اجبار مسلمانان به اجرای احکام "اطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلى رَسولِنَا الْبَلَغُ الْمُبِينُ سوره تغابن ایه 12 و معناى جمله اين است : كه اگر شما از اطاعت خدا در آنچه از دين تشريع كرده ، و يا از اطاعت رسول بدان جهت كه ولى امر شما است در آنچه به شما دستور مى دهد اعراض كنيد، رسول ما نمى تواند شما را بر كند، براى اينكه او تنها مأمور شده كه رسالت خدا را به شما برساند، كه رسانيد. " ✅ واجب است . خيانت در حقوق دیگران را با توجيه نكنيم. قران در سوره آل عمران ضمن بيان رفتار و باورهاي نادرست يهوديان، يكي از اعمال زشت آنها را خيانت در امانت غير يهوديان عنوان مي كند. وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ انصاریان: و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شماری، آن را به تو بازمی گرداند؛ و از آنان کسی است که اگر او را به یک دینار امین شماری، آن را به تو بازنمی گرداند، مگر آنکه همواره بالای سرش بایستی [و مال خود را با سخت گیری از او بستانی]. این به خاطر آن است که آنان گفتند: [چون ما اهل کتابیم] رعایت کردن حقوق غیر اهل کتاب بر عهده ما نیست، [و در ضایع کردن حقوق دیگران گناه و عقوبتی نداریم] و اینان [در حالی که باطل بودن گفتار خود را] می دانند بر خدا دروغ می بندند.﴿۷۵﴾ 👈 -اين آيه منحصر به يهود آن زمان نيست. نكند ما هم با توجيهات و تقسيم بندي ها و قضاوتهاي ناموجه مثل و غير خودي، مومن و بي ايمان، نمازخوان و بي نماز ، مسلمان و كافر ،انقلابي و ضدانقلاب و ... ،در امانت ديگران خيانت كنيم و انها را از حقوقي كه بطور امانت تحت اختيار ماست، محروم كنيم. ✒ سيدكاظم فرهنگ جهت مطالعه ساير نكات جزء سوم، به لينك زير مراجعه نماييد http://www.quranpuyan.com/yaf_postst213_nkht-khlydy-z-jz-swm-qrn-khrym-db-nfq-w-Sdqt.aspx ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛