eitaa logo
قران پویان
492 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
758 ویدیو
768 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
✅وقایع روز سال ۶۱ هجری 🍃🍂👈در روز حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر ‏عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشت‌صد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد ‏بپيوندند. 💮👈در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدباني گماشت تا مبادا كسي از ‏شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت ‏كه پيوسته اخبار را گزارش مي‌دادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و ‏موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به‌تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ‏ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه ‏باشي و آنچه واقع مي‌شود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.‏ در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت ‏وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي ‏شبانه به كوفه بازگشت. در اين روز عمرو بن قرظه‌ي انصاري به كاروان كربلا پيوست او از ‏شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و ‏آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد. امام در گفتگوهايش با عمر سعد ‏او را براي مكالمه مي‌فرستاد و او جواب مي‌آورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره ‏قطع شد.‏ زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظه‌ي انصاري را به‌سوی عمر ‏سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي مي‌خواهد او را بين دو لشكر ‏ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.‏ 👈امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا تقواي خدايي را كه به‌سوی او ‏بازمي‌گردي پيشه نمي‌سازي؟ آيا با من مي‌جنگي، درحالی‌که مي‌داني پسر چه ‏كسي هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر ‏است عمر سعد گفت مي‌ترسم خانه‌ام ويران شود امام فرمود من آن را مي‌سازم. عمر ‏سعد گفت: می‌ترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو ‏می‌دهم. 🍁عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آن‌ها مي‌ترسم امام ساكت شدند و جواب ‏او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالی‌که مي‌گفت: تو را چه شده است؟ ‏خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق ‏چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهره‌مند نشوم جوهايش را ‏كفايت كند. 🍃👈همچنين در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسول‌الله در اين نزديكي ‏طایفه‌ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آن‌ها روم و ايشان را به‌سوی ‏تو دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام ‏اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آن‌ها رفت و آن‌ها را به ياري امام حسين ‌‏(ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير ‏راهنمايي مي‌كنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن ‏شما باشد.‏ 🍃👈در اين هنگام مردي از بنی اسد كه او را عبدالله بن بشر مي‌ناميدند بپا خاست و گفت: من ‏اولين كسي هستم كه اين دعوت را اجابت مي‌كنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود ‏نفر مي‌رسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد عمر بن ‏سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با چهارصد سوار به‌سوی آن ‏گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آن‌ها گرفتند درحالی‌که با امام فاصله چنداني نداشتند. 🛣🛣💢طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند، ‏حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را ‏برگران بگيرد.‏ هنگامی‌که طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب ‏پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن ‏سعد شبانه بر آن‌ها بتازد، 🌴💔 حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
✅وقایع روز سال ۶۱ هجری 🍃🍂👈در روز حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر ‏عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشت‌صد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد ‏بپيوندند. 💮👈در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدباني گماشت تا مبادا كسي از ‏شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت ‏كه پيوسته اخبار را گزارش مي‌دادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و ‏موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به‌تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ‏ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه ‏باشي و آنچه واقع مي‌شود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.‏ در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت ‏وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي ‏شبانه به كوفه بازگشت. در اين روز عمرو بن قرظه‌ي انصاري به كاروان كربلا پيوست او از ‏شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و ‏آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد. امام در گفتگوهايش با عمر سعد ‏او را براي مكالمه مي‌فرستاد و او جواب مي‌آورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره ‏قطع شد.‏ زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظه‌ي انصاري را به‌سوی عمر ‏سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي مي‌خواهد او را بين دو لشكر ‏ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.‏ 👈امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا تقواي خدايي را كه به‌سوی او ‏بازمي‌گردي پيشه نمي‌سازي؟ آيا با من مي‌جنگي، درحالی‌که مي‌داني پسر چه ‏كسي هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر ‏است عمر سعد گفت مي‌ترسم خانه‌ام ويران شود امام فرمود من آن را مي‌سازم. عمر ‏سعد گفت: می‌ترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو ‏می‌دهم. 🍁عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آن‌ها مي‌ترسم امام ساكت شدند و جواب ‏او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالی‌که مي‌گفت: تو را چه شده است؟ ‏خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق ‏چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهره‌مند نشوم جوهايش را ‏كفايت كند. 🍃👈همچنين در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسول‌الله در اين نزديكي ‏طایفه‌ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آن‌ها روم و ايشان را به‌سوی ‏تو دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام ‏اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آن‌ها رفت و آن‌ها را به ياري امام حسين ‌‏(ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير ‏راهنمايي مي‌كنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن ‏شما باشد.‏ 🍃👈در اين هنگام مردي از بنی اسد كه او را عبدالله بن بشر مي‌ناميدند بپا خاست و گفت: من ‏اولين كسي هستم كه اين دعوت را اجابت مي‌كنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود ‏نفر مي‌رسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد عمر بن ‏سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با چهارصد سوار به‌سوی آن ‏گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آن‌ها گرفتند درحالی‌که با امام فاصله چنداني نداشتند. 🛣🛣💢طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند، ‏حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را ‏برگران بگيرد.‏ هنگامی‌که طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب ‏پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن ‏سعد شبانه بر آن‌ها بتازد، 🌴💔 حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🔻تاملي در گفتار امام رضا ع: ، مانند در گله گوسفند هستند. ↩️"در اندیشه سیاسی صدرالمتالهین شیرازی معروف به ملاصدرا، سیاستمدارانِ منافق با لباس فقه و شریعت وارد میدان سیاست می شوند و اخلاق را نابود می کنند! وی در کتاب "رساله سه اصل" به این مهم تصریح نموده و با اشاره به کسانی که شریعت و احکام الله را سلیقه ای مطرح می کنند تا قدرت و ریاست شان را دوام بخشند، سخت می تازد و می گوید: ⭕ "اهل نفاق خود را در لباس و صلاح، نمایان می کنند." مقصد و مقصود ملاصدرا روشن است در اینکه اهل نفاق برای نهادینه کردن قدرت و ثروت از یک سو؛ از "اصطلاحات فقهی" بهره می گیرند تا امیال خود را به فروع فقهی و قوانین حقوقی تحمیل کنند! واز سوی دیگر در حوزه رفتار سیاسی؛ خود را "اهل صلاح" معرفی می کنند! جدا جایی نمی توان نفاق را با همه معنا و مفهوم اش به این کاملی پیدا کرد! 🔻ملاصدرا شاگرد مکتب ائمه اطهار(ع)است که آنان سیاست و ریاستی که فاقد اخلاق باشد را مانندِ "بودن دو گرگ درنده در ميان گله گوسفندی است که چوپان ندارد"، معرفی فرموده اند.( ر.ک:اصول كافی، ج۲ص۲۹۷) 🌱در واقع رضا(ع) در حدیث بالا از چنین سیاست ورزی شومی به دو در یک گله نام برد، تا اشارت به معنائی دقیق داشته باشد و آن این که وقتی دو گرگ به گله حمله می کند، راه فرار گوسفندان از خطر را می بندند و در نتیجه چیزی را سالم نمی گذارند. این چنین است که ملاصدرا؛ اهل بیت(ع) را چهره هایی مبارز در مصاف با ریا و نفاق معرفی می کند و می نویسد؛"اهل بیت عصمت و طهارت(ع)؛ گرچه مورد مکر ارباب رزق و ریا قرار گرفتند، اما چون مفتونِ اهل ریا و حیله و متشبّهان به اهل علم و تقوا نشدند، ذره ای از قدر و منزلت شان کم نگشت و در دنیا و آخرت مُعزز و مکرّم بودند و دشمنان دین را در دین و دنیا رسوا کردند." 👈نقطه مقابل این تفکر انسانی و اسلامی، تفکر ماکیاول است که می گوید: "شهریاری که بخواهد شهریاری را از کف ندهد می باید شیوه های ناپرهیزگاری را بیاموزد و هر جا که نیاز باشد به کار بندد.. اخلاق در این عرصه چیزی جزء شیادی نیست." (ماکیاولی،۱۱۷) بله، از کسی که تابع محض جان لاک است که صریحا سیاست را بیگانه از اخلاق می داند چنین عبارت دردآوری بعید نیست! اینجاست باید سخن گاندی را تداعی کرد که گفت: 👈"سیاست بدون نابودی است". 🔻🔻در سیاست بدون اخلاق، شرافت می رود و بجای او، همه چیز های دیگری می نشیند، مانند؛ ، استبداد، ، ، حق کشی، نفاق، چاپلوسی، خشونت، قضاوت ناحق، قانون های فردگرا، و .. خلاصه؛ سیاست بدون اخلاق، جهنمی مملو از آتش های نابود کننده انسانیت، رشد، تعالی و پیشرفت و هر چیزی که نمادی از خوبی باشد، خواهد بود." ✍️ حجت الاسلام هادی سروش. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
🗓وقایع سال ۶۱ هجری 🔹در روز حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر ‏عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشت‌صد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد ‏بپيوندند. 🔹در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدباني گماشت تا مبادا كسي از ‏شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت ‏كه پيوسته اخبار را گزارش مي‌دادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و ‏موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به‌تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ‏ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه ‏باشي و آنچه واقع مي‌شود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.‏ 🔹در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت ‏وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي ‏شبانه به كوفه بازگشت. در اين روز عمرو بن قرظه‌ي انصاري به كاروان كربلا پيوست او از ‏شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و ‏آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد. 🔹امام در گفتگوهايش با عمر سعد ‏او را براي مكالمه مي‌فرستاد و او جواب مي‌آورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره ‏قطع شد.‏ زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظه‌ي انصاري را به‌سوی عمر ‏سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي مي‌خواهد او را بين دو لشكر ‏ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.‏ 🔹امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا تقواي خدايي را كه به‌سوی او ‏بازمي‌گردي پيشه نمي‌سازي؟ آيا با من مي‌جنگي، درحالی‌که مي‌داني پسر چه ‏كسي هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر ‏است عمر سعد گفت مي‌ترسم خانه‌ام ويران شود امام فرمود من آن را مي‌سازم. عمر ‏سعد گفت: می‌ترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو ‏می‌دهم. 🔹عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آن‌ها مي‌ترسم امام ساكت شدند و جواب ‏او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالی‌که مي‌گفت: تو را چه شده است؟ ‏خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق ‏چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهره‌مند نشوم جوهايش را ‏كفايت كند. 🔹همچنين در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسول‌الله در اين نزديكي ‏طایفه‌ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آن‌ها روم و ايشان را به‌سوی ‏تو دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام ‏اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آن‌ها رفت و آن‌ها را به ياري امام حسين ‌‏(ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير ‏راهنمايي مي‌كنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن ‏شما باشد.‏ 🔹در اين هنگام مردي از بنی اسد كه او را عبدالله بن بشر مي‌ناميدند بپا خاست و گفت: من ‏اولين كسي هستم كه اين دعوت را اجابت مي‌كنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود ‏نفر مي‌رسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد عمر بن ‏سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با چهارصد سوار به‌سوی آن ‏گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آن‌ها گرفتند درحالی‌که با امام فاصله چنداني نداشتند. 🔹طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند، ‏حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را ‏برگران بگيرد.‏ هنگامی‌که طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب ‏پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن ‏سعد شبانه بر آن‌ها بتازد، حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله. 💫زیست قرآنی ┏━━🍃═🌸━━┓ @zistequrani ┗━━🌸═🍃━━┛ https://chat.whatsapp.com/EcWfio5iuIq01Dy5YeT0Tt https://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d
🔻تاملي در گفتار امام رضا ع: ، مانند در گله گوسفند هستند. ↩️"در اندیشه سیاسی صدرالمتالهین شیرازی معروف به ملاصدرا، سیاستمدارانِ منافق با لباس فقه و شریعت وارد میدان سیاست می شوند و اخلاق را نابود می کنند! وی در کتاب "رساله سه اصل" به این مهم تصریح نموده و با اشاره به کسانی که شریعت و احکام الله را سلیقه ای مطرح می کنند تا قدرت و ریاست شان را دوام بخشند، سخت می تازد و می گوید: ⭕ "اهل نفاق خود را در لباس و صلاح، نمایان می کنند." مقصد و مقصود ملاصدرا روشن است در اینکه اهل نفاق برای نهادینه کردن قدرت و ثروت از یک سو؛ از "اصطلاحات فقهی" بهره می گیرند تا امیال خود را به فروع فقهی و قوانین حقوقی تحمیل کنند! واز سوی دیگر در حوزه رفتار سیاسی؛ خود را "اهل صلاح" معرفی می کنند! جدا جایی نمی توان نفاق را با همه معنا و مفهوم اش به این کاملی پیدا کرد! 🔻ملاصدرا شاگرد مکتب ائمه اطهار(ع)است که آنان سیاست و ریاستی که فاقد اخلاق باشد را مانندِ "بودن دو گرگ درنده در ميان گله گوسفندی است که چوپان ندارد"، معرفی فرموده اند.( ر.ک:اصول كافی، ج۲ص۲۹۷) 🌱در واقع رضا(ع) در حدیث بالا از چنین سیاست ورزی شومی به دو در یک گله نام برد، تا اشارت به معنائی دقیق داشته باشد و آن این که وقتی دو گرگ به گله حمله می کند، راه فرار گوسفندان از خطر را می بندند و در نتیجه چیزی را سالم نمی گذارند. این چنین است که ملاصدرا؛ اهل بیت(ع) را چهره هایی مبارز در مصاف با ریا و نفاق معرفی می کند و می نویسد؛"اهل بیت عصمت و طهارت(ع)؛ گرچه مورد مکر ارباب رزق و ریا قرار گرفتند، اما چون مفتونِ اهل ریا و حیله و متشبّهان به اهل علم و تقوا نشدند، ذره ای از قدر و منزلت شان کم نگشت و در دنیا و آخرت مُعزز و مکرّم بودند و دشمنان دین را در دین و دنیا رسوا کردند." 👈نقطه مقابل این تفکر انسانی و اسلامی، تفکر ماکیاول است که می گوید: "شهریاری که بخواهد شهریاری را از کف ندهد می باید شیوه های ناپرهیزگاری را بیاموزد و هر جا که نیاز باشد به کار بندد.. اخلاق در این عرصه چیزی جزء شیادی نیست." (ماکیاولی،۱۱۷) بله، از کسی که تابع محض جان لاک است که صریحا سیاست را بیگانه از اخلاق می داند چنین عبارت دردآوری بعید نیست! اینجاست باید سخن گاندی را تداعی کرد که گفت: 👈"سیاست بدون نابودی است". 🔻🔻در سیاست بدون اخلاق، شرافت می رود و بجای او، همه چیز های دیگری می نشیند، مانند؛ ، استبداد، ، ، حق کشی، نفاق، چاپلوسی، خشونت، قضاوت ناحق، قانون های فردگرا، و .. خلاصه؛ سیاست بدون اخلاق، جهنمی مملو از آتش های نابود کننده انسانیت، رشد، تعالی و پیشرفت و هر چیزی که نمادی از خوبی باشد، خواهد بود." ✍️ حجت الاسلام هادی سروش. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━