eitaa logo
در محــــ قرآن و أهل بيت ــــضر
261 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
747 فایل
✍برنامه کلی کانال تفسیر صوتی محسن قرائتی ترجمه تفسیری و پیام‌رسان مطالعه روزانه ترجمه نهج‌البلاغه مطالعه دعاهای صحیفه سجادیه و.. الگوهای ولایت‌مداری aparat.com/olgohayvelayatmaduri تفسیر تخصصی eitaa.com/tafsire_tasnim114 📮راه ارتباطی @M_M_Ansari
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 📝مطالعه در ۶۹ روز 🗓 🔰 ✍(آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه «نُخَيله» حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند: اى امير مؤمنان! ما آنان را كفايت مى‌كنيم، فرمود:) شما از انجام كار خود درمانده‌ايد! چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى‌كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى‌ناليدند، امروز من از رعيّت خود مى‌نالم، گويى من پيرو، و آنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. وقتى سخن امام در يك سخنرانى طولانى كه برخى از آن را در ضمن خطبه‌هاى گذشته آورديم، به اينجا رسيد. (دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، اى امير المؤمنان فرمان ده تا هرچه خواهى انجام دهم، امام فرمود:) شما كجا و آنچه من مى‌خواهم كجا؟!. 🔰 ✍(حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پندارى كه من اصحاب جَمَل را گمراه مى‌دانم‌؟ چنين نيست، امام فرمود:)اى حارث! تو زير پاى خود را ديدى، امّا به پيرامونت نگاه نكردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مى‌باشند؟ و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بشناسی. (حارث گفت: من و سعد بن مالك، و عبد الله بن عمر، از جنگ كنار مى‌رويم، امام فرمود:) همانا سعد و عبدالله بن عمر، نه حق را يارى كردند، و نه باطل را خوار ساختند. 🔰 ✍همنشين پادشاه، شير سوارى را ماند كه ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولى خود مى‌داند كه در جاى خطرناكى قرار گرفته است. 🔰 ✍به بازماندگان ديگران نيكى كنيد، تا حرمت بازماندگان شما را نگاهدارند. 🔰 ✍گفتار حكيمان اگر درست باشد درمان، و اگر نادرست، درد جان است. 💠منبع:نرم‌افزار نهج‌البلاغه گویا، جامع شروح و ترجمه 🌷↪️ @Quranvahlebeyt
📔 📜مطالعه در ۲۲۶ روز 🗓 🔰(برخی این خطبه را به آغاز سال ۳۷ هجری نسبت به تحرّکات معاویه در بصره، و برخی در یکی از روزهای جنگ صفّین نسبت می‌دهند.) 🔵 یاد مبارزات دوران پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ در صفّین ✍در رکاب پیامبر خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می‌کردیم، که این مبارزه بر ایمان و تسلیم ما می‌افزود، و ما را در جاده وسیع حق و صبر و بردباری برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برابر دشمن، ثابت قدم می‌ساخت. گاهی یک نفر از ما و دیگری از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد می‌کردند، و هر کدام می‌خواست کار دیگری را بسازد و جام مرگ را به دیگری بنوشاند. گاهی ما بر دشمن پیروز می‌شدیم و زمانی دشمن بر ما غلبه می‌کرد. پس آن‌گاه که خدا، راستی و اخلاص ما را دید، خواری و ذلت را بر دشمنان ما نازل و پیروزی را به ما عنایت فرمود، تا آن‌جا که اسلام استحکام یافته، فراگیر شد و در سرزمین‌های پهناوری نفوذ کرد. به جانم سوگند! اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم، هرگز پایه‌ای برای دین استوار نمی‌ماند، و شاخه‌ای از درخت ایمان سبز نمی‌گردید. به خدا سوگند! شما هم اکنون از سینه شتر خون می‌دوشید و سرانجامی جز پشیمانی ندارید. 🔰(در سال ۴۰ هجری، روزهای آخر عمر شریف خود در نکوهش و هشدار کوفیان ایراد فرمود.) 🔵 خبر از سلطه ستمگری بی‌باک ✍آگاه باشید! پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ، بر شما مسلط خواهد شد، که هرچه بیابد می‌خورد، و تلاش می‌کند آن‌چه ندارد به دست آورد، او را بکُشید! ولی هرگز نمی‌توانید او را بکشید. آگاه باشید! به زودی معاویه شما را به بیزاری و بدگویی من وادار می‌کند. بدگویی را به هنگام اجبار دشمن اجازه می‌دهم که مایه بلندی درجات من و نجات شماست، اما هرگز در دل از من بیزاری نجویید که من بر فطرت توحید تولد یافته‌ام و در ایمان و هجرت از همه پیش قدم تر بوده‌ام. 💠منبع: نرم‌افزار نهج‌البلاغه نوین 🌷↪️ @Quranvahlebeyt
📔 📝مطالعه در ۶۹ روز 🗓 🔰 ✍(آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه «نُخَيله» حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند: اى امير مؤمنان! ما آنان را كفايت مى‌كنيم، فرمود:) شما از انجام كار خود درمانده‌ايد! چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى‌كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى‌ناليدند، امروز من از رعيّت خود مى‌نالم، گويى من پيرو، و آنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. وقتى سخن امام در يك سخنرانى طولانى كه برخى از آن را در ضمن خطبه‌هاى گذشته آورديم، به اينجا رسيد. (دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، اى امير المؤمنان فرمان ده تا هرچه خواهى انجام دهم، امام فرمود:) شما كجا و آنچه من مى‌خواهم كجا؟!. 🔰 ✍(حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پندارى كه من اصحاب جَمَل را گمراه مى‌دانم‌؟ چنين نيست، امام فرمود:)اى حارث! تو زير پاى خود را ديدى، امّا به پيرامونت نگاه نكردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى كه اهل حق چه كسانى مى‌باشند؟ و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بشناسی. (حارث گفت: من و سعد بن مالك، و عبد الله بن عمر، از جنگ كنار مى‌رويم، امام فرمود:) همانا سعد و عبدالله بن عمر، نه حق را يارى كردند، و نه باطل را خوار ساختند. 🔰 ✍همنشين پادشاه، شير سوارى را ماند كه ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولى خود مى‌داند كه در جاى خطرناكى قرار گرفته است. 🔰 ✍به بازماندگان ديگران نيكى كنيد، تا حرمت بازماندگان شما را نگاهدارند. 🔰 ✍گفتار حكيمان اگر درست باشد درمان، و اگر نادرست، درد جان است. 💠منبع:نرم‌افزار نهج‌البلاغه گویا، جامع شروح و ترجمه 🆔 @Quranvahlebeyt
📔 📜مطالعه در ۷۰ روز 🗓 🔰 (نامه به فرماندار بصره عثمان بن حنیف انصاری در سال ۳۶ هجری، که دعوتِ مهمانیِ سرمایه‌داری از مردم بصره را پذیرفت.) 3⃣ امام و دنیای دنياپرستان ✍ای دنیا! از من دور شو، مَهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگال‌های تو رهایی یافتم، و از دام‌های تو نجات یافته، و از لغزشگاه‌هایت دوری گزیده‌ام. کجایند بزرگانی که به بازیچه‌های خود فریبشان داده‌ای؟ کجایند امت‌هایی که با زَر و زیورت آن‌ها را فریفتی که اکنون در گورها گرفتارند و درون لَحَدها پنهان شده‌اند!؟. ای دنیا! به خدا سوگند! اگر شخصی دیدنی بودی، و قالب حس کردنی داشتی، حدود خدا را بر تو جاری می‌کردم، به جهت بندگانی که آن‌ها را با آرزوهایت فریب دادی، و ملت‌هایی که آن‌ها را به هلاکت افکندی، و قدرتمندانی که آن‌ها را تسلیم نابودی کردی، و هدف انواع بلاها قرار دادی که دیگر راهِ پس و پیش ندارند، امّا هیهات! کسی که در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد کرد، و آن کس که بر امواج تو سوار شد غرق گردید، کسی که از دام‌های تو رهایی یافت پیروز شد، آن کس که از تو به سلامت گذشت نگران نیست که جایگاهش تنگ است، زیرا دنیا در پیش او چونان روزی است که گذشت. از برابر دیدگانم دور شو، سوگند به خدا! رامِ تو نگردم که خوارم سازی و مهارم را به دست تو ندهم که هر کجا خواهی مرا بکشانی. به خدا سوگند! سوگندی که تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان، هرگاه بیابم شاد شود، و به نمک به جای نان خورش قناعت کند، و آن‌قدر از چشم‌ها اشک ریزم که چونان چشمه‌ای خشک در آید، و اشک چشمم پایان پذیرد. آیا سزاوار است که چرندگان، فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا کردن به آغُل رو کنند، و علی نیز [ همانند آنان ] از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند؟ چشمش روشن باد! که پس از سالیان دراز، چهارپایان رها شده، و گله‌های گوسفندان را الگو قرار دهد!!. خوشا به حال آن کس که مسؤولیت های واجب را در پیشگاه خدا به انجام رسانده، و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خریده، و به شب زنده‌دارى پرداخته است، و اگر خواب بر او چیره شده بر روی زمین خوابیده، و کف دست را بالین خود قرار داده و در گروهی است که ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته، و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت و با استغفار طولانی گناهان را زدوده‌اند: «آنان حزب خداوند هستند و همانا حزب خدا رستگار است». پس از خدا بترس ای پسر حُنیف! و به قرص‌های نان خودت قناعت کن، تا تو را از آتش دوزخ رهایی بخشد. 💠منبع: نرم‌افزار نهج‌البلاغه نوین 🆔 @Quranvahlebeyt
📔 📜مطالعه در ۲۲۶ روز 🗓 🔰(برخی این خطبه را به آغاز سال ۳۷ هجری نسبت به تحرّکات معاویه در بصره، و برخی در یکی از روزهای جنگ صفّین نسبت می‌دهند.) 🔵 یاد مبارزات دوران پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ در صفّین ✍در رکاب پیامبر خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می‌کردیم، که این مبارزه بر ایمان و تسلیم ما می‌افزود، و ما را در جاده وسیع حق و صبر و بردباری برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برابر دشمن، ثابت قدم می‌ساخت. گاهی یک نفر از ما و دیگری از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد می‌کردند، و هر کدام می‌خواست کار دیگری را بسازد و جام مرگ را به دیگری بنوشاند. گاهی ما بر دشمن پیروز می‌شدیم و زمانی دشمن بر ما غلبه می‌کرد. پس آن‌گاه که خدا، راستی و اخلاص ما را دید، خواری و ذلت را بر دشمنان ما نازل و پیروزی را به ما عنایت فرمود، تا آن‌جا که اسلام استحکام یافته، فراگیر شد و در سرزمین‌های پهناوری نفوذ کرد. به جانم سوگند! اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم، هرگز پایه‌ای برای دین استوار نمی‌ماند، و شاخه‌ای از درخت ایمان سبز نمی‌گردید. به خدا سوگند! شما هم اکنون از سینه شتر خون می‌دوشید و سرانجامی جز پشیمانی ندارید. 🔰(در سال ۴۰ هجری، روزهای آخر عمر شریف خود در نکوهش و هشدار کوفیان ایراد فرمود.) 🔵 خبر از سلطه ستمگری بی‌باک ✍آگاه باشید! پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ، بر شما مسلط خواهد شد، که هرچه بیابد می‌خورد، و تلاش می‌کند آن‌چه ندارد به دست آورد، او را بکُشید! ولی هرگز نمی‌توانید او را بکشید. آگاه باشید! به زودی معاویه شما را به بیزاری و بدگویی من وادار می‌کند. بدگویی را به هنگام اجبار دشمن اجازه می‌دهم که مایه بلندی درجات من و نجات شماست، اما هرگز در دل از من بیزاری نجویید که من بر فطرت توحید تولد یافته‌ام و در ایمان و هجرت از همه پیش قدم تر بوده‌ام. 💠منبع: نرم‌افزار نهج‌البلاغه نوین 🆔 @Quranvahlebeyt