eitaa logo
قرآن ودعا
328 دنبال‌کننده
9هزار عکس
11.7هزار ویدیو
352 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⬆️ادامه پست قبلی 🔅حالا فکر کن این سبد چطوری تو رودخونه جلو می‌ره و دقیقاً همون‌جایی توقف می‌کنه که باید! سبد به دست آسیه، همسر فرعون، می‌رسه. آسیه که دلش از دیدن بچه نرم شده بود، تصمیم می‌گیره اونو بزرگ کنه. این شد که موسی در کاخ فرعون، در دل دشمنش، بزرگ شد. انگار خدا داشت یه نقشه عجیب برای آینده می‌کشید! ⚜سال‌ها گذشت و موسی (ع) به‌عنوان یک شاهزاده مصری تو کاخ فرعون رشد کرد، ولی خداوند از اول براش یه مأموریت خاص در نظر داشت. یه روز، بعد از ماجرایی که باعث شد موسی در سن ۳۰ سالگی از مصر فرار کنه و به سرزمین مدین بره و داماد شعیب نبی بشه، خدا اونو به پیامبری مبعوث کرد. حالا وقتش بود که برگرده و قوم خودش رو از دست فرعون نجات بده. ولی، خب این کار اون‌قدرها هم آسون نبود! موسی حدود ۴۰ سالگی با یاری خدا به کاخ فرعون برگشت. اول با زبون خوش به فرعون گفت: «بنی‌اسرائیل رو آزاد کن.» اما فرعون با اون غرور و تکبرش حتی یه لحظه هم فکر نکرد که کوتاه بیاد. «تو کی هستی که بخوای برای من تعیین تکلیف کنی؟» جوابش همین بود. موسی هم که معجزاتی از طرف خدا داشت، عصاشو به زمین زد و تبدیل به مار شد. اما فرعون با سِحر و جادوگرای دربارش دست از سر موسی برنمی‌داشت. ➰وقتی زبون نرم کار نکرد، خداوند به فرعون و مردم مصر بلایای ده‌گانه رو نازل کرد. اول رود نیل تبدیل به خون شد، بعد هجوم ملخ‌ها و قورباغه‌ها، طاعون، مرگ دام‌ها، و تاریکی مطلق کل مصر رو فرا گرفت. این بلاها به قدری سنگین بودن که حتی فرعون رو هم به زانو درآوردن. دیگه راهی براش نمونده بود؛ باید تسلیم می‌شد. در نهایت، با دل ناخواستنی اجازه داد که موسی و قومش از مصر خارج بشن. ▫️اما ماجرا اینجا تموم نمی‌شه. وقتی بنی‌ اسرائیل به رهبری موسی (ع) مصر رو ترک کردن و به سمت دریای سرخ رفتن، فرعون از تصمیمش پشیمون شد. «چرا گذاشتم اینا برن؟» سریع لشکری عظیم جمع کرد و به دنبال اونا راه افتاد. یه تعقیب و گریز نفس‌گیر شروع شد؛ از یه طرف بنی‌اسرائیل با موسی که به دریای سرخ رسیدن، از طرف دیگه فرعون و لشکرش با سرعت به سمتشون می‌اومدن. حالا قرار هست چی بشه؟! 🟢 بقیه ماجرا رو فردا شب می‌گم... فقط بدون که این وسط، معجزه‌ای بزرگ منتظره! ✍ [سید روح الله ستاره حیات] 🍃https://eitaa.com/quranvdoaa/29502
ادامه قسمت پنجم👆 🔹 حالا برگردیم به بنی‌اسرائیل که بعد از عبور از دریا، وارد بیابون داغ و خشک سینا شدن (همون شبه‌جزیره سینا تو مصر). اونا بعد از عبور از دریا باید مسیری حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر رو تا کنعان طی می‌کردن، اما با مشکلات زیادی روبه‌رو شدن و مسیرشون طولانی‌تر از حد معمول شد. بازم شروع کردن به غر زدن: «چرا ما رو آوردی اینجا؟ تو مصر حداقل یه تیکه نون داشتیم!» اما خدا بازم هوای این قوم غرغرو رو داشت و از آسمون براشون مَنّ (یه جور نون بهشتی) و سَلوی (پرنده خوشمزه) فرستاد تا بخورن و راضی بشن (سوره بقره، آیه ۵۷؛ سوره طه، آیات ۸۰-۸۲). حتی با عصای موسی از یه سنگ چشمه های دوازده گانه جاری شد که دیگه جای گِله نمونه (سوره بقره، آیه ۶۰). 🔅 بعد از اینا، قوم بنی‌اسرائیل به سمت کوه طور (کوه سینا) حرکت کردن، جایی که حضرت موسی (ع) رفت بالای کوه تا ده فرمان الهی رو بگیره. اما همون موقع که موسی مشغول عبادت بود، مردمش دست به یه کار عجیب زدن. به حرف سامری گوش کردن و یه گوساله طلایی ساختن و شروع کردن به پرستیدنش😟 (سوره طه، آیات ۸۳-۹۷). تو تورات (کتاب خروج، باب ۳۲) این ماجرا هم هست، البته اونجا هارون مقصر شناخته شده، ولی قرآن می‌گه کار سامری بوده و هارون هیچ تقصیری نداشته.😒 🔸 خداوند بخاطر این نافرمانی ها و عدم ورودشون به کنعان بخاطر ترس از جنگ با قوم عَمالِقه که اونجا ساکن بودن، بنی‌اسرائیل رو به مدت چهل سال تو بیابون سرگردون کرد (سوره مائده، آیات ۲۴-۲۶). تو این مدت، نسل جدیدی از بنی‌اسرائیل متولد شدن که ایمان بیشتری داشتن و آماده بودن تا وارد سرزمین موعود بشن. در نهایت، حضرت یوشع بن نون، جانشین حضرت موسی (ع)، اونا رو به کنعان برد (بر اساس منابع اسلامی و تورات، کتاب یوشع). 🔺 امروزه، صهیونیست‌های افراطی با استناد به همین داستان‌ها ادعای مالکیت بر فلسطین رو مطرح می‌کنن. اونا می‌گن اینجا همون "سرزمین موعود"یه که حضرت موسی به بنی‌اسرائیل وعده داده بود. ولی خب، خیلی از یهودیان سنتی و مذهبی با این حرفا مخالفن و معتقدن این بازگشت باید با ظهور منجی یهود و خواست خدا باشه، نه با زور و اشغال. قسمت پنجم بخش دوم 🍃https://eitaa.com/quranvdoaa/29571
. ⚠️ مطالب مرتبط با داستان یهود ۱. عاقبت حضرت موسی (ع) حضرت موسی (ع) در ۱۲۰ سالگی در کوه نبو (הר נבו، هَر نِبو) وفات یافت. مطابق با تثنیه ۳۴:۷، «موسی در هنگام وفات ۱۲۰ ساله بود، اما چشمانش ضعیف نشده بود و نیروی جسمانی‌اش کاهش نیافته بود.» موسی علیه السلام از به سرزمین کنعان نرسید اما از کوه نبو به آن نگاه کرد. طبق منابع یهود، خداوند او را در محلی ناشناخته دفن کرده است که تا به امروز نامشخص باقی مانده است. برخی از مفسران یهودی این ناشناختگی را نشانه‌ای از قداست مرگ او می‌دانند. در قرآن، محل دقیق وفات موسی (ع) ذکر نشده، اما روایات اسلامی نیز از وفات او پیش از ورود بنی‌اسرائیل به کنعان یاد کرده‌اند. در روایات اسلامی، به جانشینی حضرت یوشع بن نون (יְהוֹשֻׁעַ בִּן־נוּן، یهوشوع بن نون) بعد از وفات موسی اشاره شده است، که قوم را به سرزمین موعود هدایت کرد. ۲. عاقبت حضرت هارون (ع) برادر حضرت موسی علیه السلام حضرت هارون (ع) ( אַהֲרֹן، اَهرون) در ۱۲۳ سالگی در کوه هور ( הֹר הָהָר، هور ها‌هار) درگذشت. طبق سفر اعداد ۳۳:۳۸-۳۹، هارون در اولین روز ماه پنجم از چهلمین سال خروج از مصر، زمانی که ۱۲۳ سال داشت، وفات یافت. قبل از مرگ، لباس کاهنی خود را به پسرش العازر (در عبری: אֶלְעָזָר، الِعازار) منتقل کرد، که بعد از او به‌عنوان کاهن اعظم بنی‌اسرائیل منصوب شد. در تورات، وفات او در کوه هور تأیید شده و برخی از منابع یهودی مرگ او را همراه با آرامش الهی توصیف کرده‌اند. در منابع اسلامی، مرگ حضرت هارون (ع) نزدیک به وفات حضرت موسی (ع) و در جریان سرگردانی بنی‌اسرائیل در بیابان ذکر شده است. با وجود اینکه به مکان دقیق مرگ او در قرآن اشاره‌ای نشده، اما روایات اسلامی هم به وفات او پیش از حضرت موسی و پیش از ورود به سرزمین موعود تأکید دارند. ۳. عاقبت همسر و فرزندان حضرت موسی (ع) حضرت موسی (ع) با صفورا ( צִפוֹרָה، زیپوره) دختر حضرت شعیب (ع) ( יִתְרוֹ، یترو) ازدواج کرد. از این ازدواج دو پسر به دنیا آمدند: جرشوم (גֵּרְשֹׁם، گِرْشوم) که به معنای «من در سرزمینی غریب هستم» است، و الیعزر (אֶלְעָזָר، الِعازار) که به معنای «خدا یاری‌گر من است.» در تورات (سفر خروج ۱۸:۲-۴)، اشاره شده که صفورا و پسرانش به‌خصوص در زمانی که موسی (ع) در کوه طور بود، در کنار او حضور داشتند. با این حال، در منابع یهودی و اسلامی نقش مهمی از فرزندان حضرت موسی در حوادث تاریخی بعدی ذکر نشده است. به‌طور کلی، فرزندان موسی نقش برجسته‌ای در تاریخ بنی‌اسرائیل ایفا نکرده‌اند. ۴. عاقبت حضرت شعیب (ع) حضرت شعیب (ع) (יִתְרוֹ، یترو) پیامبر قوم مدین بود. طبق قرآن، شعیب (ع) قومش را به توحید دعوت کرد و همچنین به‌عنوان پدرزنش و مشاور حضرت موسی (ع) نقش مهمی ایفا کرد. در تورات (سفر خروج ۱۸:۲۴-۲۷)، شعیب به موسی توصیه کرد که قضات را برای رسیدگی به امور مردم منصوب کند تا بار مسئولیت بر دوش موسی کاهش یابد. در منابع اسلامی و یهودی، جزئیات زیادی در مورد عاقبت حضرت شعیب (ع) نیامده است. او پس از مشاوره به موسی به مدین بازگشت و احتمالاً در همان‌جا وفات یافت. قرآن و تورات جزئیات دقیق مرگ او را ذکر نمی‌کنند. 🍃https://eitaa.com/quranvdoaa/29587
. ۵. تفاوت عمران پدر حضرت موسی و عمران پدر حضرت مریم (ع) عمران ( עַמְרָם، عِمرام) پدر حضرت موسی (ع) و هارون (ع) از نسل لاوی بود. او در مصر و در حدود ۱۴۰۰ سال قبل از میلاد زندگی می‌کرد و به‌عنوان یک فرد مذهبی و دیندار در جامعه بنی‌اسرائیل شناخته می‌شد. عمران در تورات با نام "عمرام" شناخته شده و در سفر خروج ۶:۱۸-۲۰ به او اشاره شده است. او نقش برجسته‌ای در رهبری قوم نداشت اما به‌عنوان پدر حضرت موسی و حضرت هارون اهمیت ویژه‌ای داشت و احتمالا در همان مصر در دوران جوانی موسی علیه السلام از دنیا رفته است در مقابل، عمران پدر حضرت مریم (ع) طبق قرآن (سوره آل‌عمران)، از نسل داوود نبی بود و در حدود ۱۳۰۰ سال پس از عمران پدر حضرت موسی زندگی می‌کرد ( سالهای نزدیک به میلاد حضرت عیسی علیه السلام) این دو شخصیت به لحاظ تاریخی کاملاً متفاوت هستند و نباید با یکدیگر اشتباه گرفته شوند. ۶. الواح و ده فرمان: عاقبت ده فرمان الهی ده فرمان الهی بر دو لوح سنگی به حضرت موسی (ع) در کوه طور (הר סיני، هَر سینای) نازل شد. این لوح‌ها شامل اصول اخلاقی و دینی بودند که بنی‌اسرائیل باید رعایت می‌کردند. در تورات (سفر خروج ۳۱:۱۸)، آمده است که این الواح با انگشت خدا نوشته شده بود. وقتی موسی از کوه طور بازگشت و قوم خود را در حال پرستش گوساله طلایی دید، لوح‌ها را شکست (سفر خروج ۳۲:۱۹). سپس خداوند دستور داد که لوح‌های جدیدی ساخته شود و ده فرمان دوباره نوشته شد (سفر خروج ۳۴:۱). در قرآن، اشاره به الواح سنگی نیز وجود دارد (سوره اعراف، آیه ۱۴۵)، اما جزئیات شکست و بازنویسی آن ذکر نشده است. ۷. تابوت عهد: مقدس‌ترین اثر بنی‌اسرائیل تابوت عهد (אֲרוֹן הַבְּרִית، آرون هابریت) محفظه‌ای مقدس بود که الواح ده فرمان در آن نگهداری می‌شد و در زمان حضرت موسی علیه السلام در بیابان سینا ساخته شد. این تابوت در تورات (سفر خروج ۲۵:۱۰-۲۲) به تفصیل توصیف شده و با طلا پوشیده بود. تابوت عهد به همراه بنی‌اسرائیل در سفرها و جنگ‌ها حمل می‌شد و به‌عنوان نماد حضور خداوند شناخته می‌شد. در قرآن نیز به این تابوت به نام «تابوت سکینه» اشاره شده است (سوره بقره، آیه ۲۴۸) که نمادی از آرامش و سکینه الهی برای بنی‌اسرائیل بود. پس از نابودی معبد سلیمان (ع) توسط بابلی‌ها در سال ۵۸۶ قبل از میلاد، سرنوشت تابوت عهد نامشخص شد. برخی روایات یهودی و مسیحی اشاره به پنهان شدن تابوت در مکان‌های مخفی دارند، اما تاکنون هیچ اثری از آن پیدا نشده است. 🍃 https://eitaa.com/quranvdoaa/29587
🔰 قسمت ششم: "یوشع، معجزه رود و سقوط دیوارهای اریحا" ⚠️[همین اول داستان بگم که این قسمت بیشتر بر اساس منابع تاریخی یهود هست و تو منابع اسلامی درباره این برهه تاریخی اطلاعات کمی داریم] 👈یوشع که بعضی ها میگن از نسل یوسف و زلیخا بوده، به‌عنوان جانشین موسی، مسئولیت هدایت دوازده قبیله بنی‌اسرائیل (اسباط دوازده گانه) رو برعهده گرفت. این قبایل از دوازده پسر حضرت یعقوب (ع) شکل گرفته بودن و از جمله مهم‌ترین اون‌ها می‌شد به قبایل یهودا، روبیل (رئوبن)، شمعون، بنیامین، افرایم و منشه اشاره کرد. هرکدوم از این قبایل، خصلت‌های خاص خودشون رو داشتن و گاهی اوقات اختلافات زیادی بینشون پیش می‌اومد. این اختلافات، خصوصاً با قبیله‌های بزرگ‌تر و قدرتمند مثل یهودا، بیشتر می‌شد که همیشه دنبال برتری‌طلبی بودن. 💢اولین چالش جدی یوشع و قومش، عبور از رود اردن بود. رود اردن درست مثل مانعی بزرگ جلوی اون‌ها قرار گرفته بود و عبور ازش غیرممکن به‌نظر می‌رسید. اما طبق دستورات الهی، کاهنان تابوت عهد رو به رود بردن و وقتی که پای تابوت به آب رسید، آب‌ها از هم شکافته شدن. قوم بنی‌اسرائیل با حیرت از مسیر خشک شده عبور کردن، درست شبیه به معجزه‌ای که موسی در دریای سرخ انجام داده بود (تورات، کتاب یوشع، باب ۳). این رود، در مرز بین اردن و فلسطین امروزی قرار داره و عبور از اون، نشونه‌ای از حمایت خداوند از رهبری یوشع بود. 🔹بعد از عبور از رود، یوشع و قومش به شهر اریحا (در کرانه باختری رود اردن) رسیدن. این شهر به‌خاطر دیوارهای بزرگ و مستحکم‌ش به دژی نفوذناپذیر تبدیل شده بود. طبق روایات یهودی در تورات (کتاب یوشع، باب ۶)، خداوند به یوشع دستور داد که مردم باید هفت روز دور شهر بچرخن و دعا کنن. در روز هفتم، کاهنان، شوفار (شاخ قوچ) نواختن و مردم فریاد بلندی سر دادن. همون لحظه، دیوارهای عظیم شهر فرو ریختن (😐) و بنی‌اسرائیل بدون حتی یک نبرد وارد شهر شدن این یکی از معروف‌ترین معجزات در تاریخ یهود و بنی‌اسرائیل محسوب می‌شه. 🔸اما وقتی به شهر عای (نزدیک بیت‌المقدس امروزی) رسیدن، اتفاق ناخوشایندی افتاد. برخی از افراد قوم برخلاف دستورات یوشع، از غنایم جنگی دزدیدن و نافرمانی کردن. همین نافرمانی باعث شد که بنی اسرائیل در این نبرد شکست بخورن و عده‌ای از جنگجویان‌شون کشته بشن (تورات، کتاب یوشع، باب‌های ۷ و ۸). این ماجرا به یوشع یادآوری کرد که برای دستیابی به پیروزی، باید دستورات الهی رو به‌دقت رعایت کنن. بعد از توبه و بازگشت به اطاعت خدا، یوشع دوباره به شهر عای حمله کرد و این‌بار با موفقیت شهر رو فتح کردن. قسمت ششم بخش اول 🍃
ادامه پست قبلی 👆 دلیله راز قدرت شمشون رو به فلسطینی‌ها لو داد و وقتی شمشون خواب بود، اونا موهاش رو بریدن. با بریدن موهاش، قدرت خارق‌العاده‌اش هم از بین رفت(😅 خدا بگم چکار کنه این یهودی ها رو با این داستان سازیهاشون) و فلسطینی‌ها راحت دستگیرش کردن. بعد از اینکه چشماش رو کور کردن، انداختنش زندان. حالا قهرمان بزرگ بنی‌اسرائیل، که یه زمانی با یه فک الاغ هزار نفر رو زده بود، تو یه سیاه‌چال تاریک، بدون قدرت و امید مونده بود. 🔸اما داستان اینجا تموم نمی‌شه. شمشون تو زندان به خدا التماس کرد که یه‌بار دیگه بهش قدرت بده تا از دشمنانش انتقام بگیره. فلسطینی‌ها یه جشن بزرگ راه انداخته بودن تا پیروزی‌شون رو جشن بگیرن و شمشون رو هم برای نمایش آوردن توی معبد. شمشون که تو این مدت توبه کرده بود، به دو تا ستون معبد تکیه داد و با تمام وجود از خدا خواست قدرتش رو برگردونه. خدا هم دعاش رو قبول کرد و با نیرویی عجیب، ستون‌های معبد رو انداخت. معبد فرو ریخت و هزاران فلسطینی همراه با شمشون کشته شدن (سفر داوران، فصل ۱۶:۲۳-۳۰). مرگش مثل یه حماسه تراژیک بود؛ ترکیبی از قدرت و ضعف انسانی... ➖ولی با وجود این حوادث، بنی‌اسرائیل درس نگرفتن. انحرافات دینی و اختلافات داخلی همچنان ادامه داشت. مردم از خدا خواستن براشون یه پادشاه تعیین کنه تا بتونه نظم و عدالت برقرار کنه. خدا هم شائول (که تو قرآن به نام طالوت اومده) رو به‌عنوان اولین پادشاه بنی‌اسرائیل انتخاب کرد (سفر اول سموئیل، فصل ۱۰:۱-۲۴؛ قرآن، سوره بقره، آیه ۲۴۷). البته این انتخاب مستقیم از طرف خدا نبود، بلکه توسط سموئیل نبی انجام شد. این انتخاب پایان عصر داوران و شروع دوره پادشاهی بود که با داوود و سلیمان به اوج خودش رسید. ⚠️یه نکته جالب اینه که روایات تورات و قرآن درباره این دوره تفاوت‌هایی داره. تو تورات (کتاب تثنیه، فصل ۲۰)، بنی‌اسرائیل مأمور شدن که اقوام کنعانی رو به‌طور کامل نابود کنن، ولی تو قرآن (سوره مائده، آیه ۲۱) فقط دعوت به ورود به سرزمین موعود مطرح شده و خبری از نابودی بومیان نیست . این تفاوت‌ها می‌تونه نشونه‌ای از تحریف در متون تورات باشه! ادامه داستان بمونه برای فرداشب☺️ شبتون بخیر✨ قسمت هفتم بخش دوم ✍ [سید روح الله ستاره حیات] 🍃 https://eitaa.com/quranvdoaa/29725
. 👇بنی‌اسرائیل، یعنی همون فرزندان حضرت یعقوب (ع) که توسط حضرت موسی (ع) از اسارت فرعون نجات پیدا کردن و به سرزمین موعود رسیدن، توی قرآن در چندین جا مورد تمجید و یادآوری نعمت‌های الهی قرار گرفتن. مثلاً توی سوره مائده، آیه ۲۰ خداوند می‌فرماید: «...إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمينَ.» «[به یاد آورید] وقتی که در میان شما پیامبرانی قرار داد، شما را فرمانروا ساخت، و نعمت‌هایی به شما عطا کرد که به هیچ‌یک از جهانیان نداده بود.» یا در سوره دخان، آیه ۳۲ می‌فرماید: «وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِینَ.» «و به یقین آن‌ها را بر پایه علم خود بر جهانیان برتری دادیم و برگزیدیم.» در سوره اعراف، آیه ۱۳۷ هم خداوند می‌فرماید: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِی بارَكْنا فِیها.» «و ما آن قوم مستضعف را وارث شرق‌ها و غرب‌های سرزمین‌هایی کردیم که در آن‌ها برکت نهادیم.» در سوره بقره، آیه ۴۷ خداوند به بنی‌اسرائیل می‌فرماید: «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِینَ.» «ای بنی‌اسرائیل! نعمت‌های مرا که بر شما ارزانی داشتم، به یاد آورید و اینکه شما را بر جهانیان برتری دادم.» این آیات نشون می‌ده که بنی‌اسرائیل در برهه‌هایی از تاریخ از نعمت‌ها و برتری‌های زیادی برخوردار بودن. حتی بزرگ‌ترین پادشاهی جهان تا زمان ظهور امام زمان (عج)، یعنی پادشاهی حضرت سلیمان (ع)، به این قوم داده شد. اما همه‌ی بنی‌اسرائیل همیشه خوب نبودن؛ در میانشون عده‌ای قلیل مومن و نیکوکار باقی موندن، ولی اکثریت اون‌ها ناسپاس، بهانه‌گیر و ترسو بودن. در طول تاریخ مدام از راه حق منحرف می‌شدن و فساد می‌کردن. سوره بقره ۶۱ : وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ ٱلذِّلَّةُ وَٱلْمَسْكَنَةُ وَبَآءُو بِغَضَبٍۢ مِّنَ ٱللَّهِ ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ بِـَٔايَـٰتِ ٱللَّهِ وَيَقْتُلُونَ ٱلنَّبِيِّینَ بِغَيْرِ ٱلْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوا۟ وَّكَانُوا۟ يَعْتَدُونَ و (مهر) ذلّت و مسكنت بر پيشانى آن‌ها ( بنی اسرائیل) زده شد، و آن‌ها گرفتار غضب خدا شدند؛ چرا كه آن‌ها به آيات الهى كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را بناحق مى‌كشتند. اين‌ها به‌خاطر آن بود كه گناه كردند و (به حقوق ديگران) تجاوز مى‌نمودند.» بعد از وفات حضرت سلیمان (ع)، این قوم به‌طور گسترده‌ای به ظلم و فساد آشکار روی آوردن. این فساد و پیامبرکشی از دوران داوران شروع شد و در زمان حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) هم دیده می‌شد، ولی بعد از حضرت سلیمان (ع) به اوج خودش رسید و رسماً فساد علنی در جامعه بنی‌اسرائیل رواج پیدا کرد. البته، همیشه در میان بنی‌اسرائیل افرادی بودن که بر ایمان و عمل صالح ثابت قدم موندن، اما بیشتر اون‌ها به فساد و انحراف کشیده شدن. توی قسمت‌های بعدی، در مورد این تفاوت‌ها بیشتر صحبت می‌کنیم! 😊 https://eitaa.com/quranvdoaa/29725
⬆️⚠️پرسش و پاسخ داستان یهود 🔺وقتی بنی‌اسرائیل به سرزمین کنعان رسیدن، اوضاع پیچیده شد. توی کنعان، خبری از زمین‌های خالی و صلح و صفا نبود؛ بلکه پر از اقوامی مثل کنعانی‌ها، فلسطینی‌ها، یَبوسی‌ها و اموری ها و چند قوم دیگه بود که هر کدوم معبد خودشون رو داشتن و کلی خدای مختلف رو پرستش می‌کردن. یکی از مشهورترین این خدایان بعل بود که حسابی بین کشاورزهای کنعانی طرفدار داشت. از طرفی، مولوخ خدای خشن بود که به‌خاطر قربانی‌های انسانی معروف شده بود. ▫️بنی‌اسرائیل هم طبق تورات، با دستوری از جانب خداوند وارد شدن که باید این اقوام رو از بین ببرن یا از سرزمین بیرون کنن. البته این دستور فقط در تورات هست؛ اما اگه نگاهی به قرآن بندازیم، ماجرای ورود به سرزمین موعود کمی متفاوت‌تر روایت شده. در قرآن کریم (سوره مائده، آیه ۲۱)، خداوند به بنی‌اسرائیل دستور می‌ده که وارد سرزمین مقدس بشن، اما حرفی از نابودی ساکنان بومی نیست. این یعنی دستوری که در تورات هست، دست‌کاری شده و تحریف‌شده به نظر میاد، چون خداوند هیچ‌وقت به نابودی اقوام و مردم بدون دلیل راضی نمی‌شه! 🔸اما بعضی از بنی‌اسرائیل، به‌خصوص اون‌هایی که از نسل یهودا بودن، به‌شدت اهل مدارا نبودن و انگار دوست داشتن همیشه در حال جنگ باشن! چه با اقوام بومی مثل فلسطینی‌ها، و چه با قبایل دیگه بنی‌اسرائیل. اصلاً اگه یه روز نمی‌جنگیدن، انگار زندگیشون ناقص بود! همش به دنبال این بودن که قدرت بیشتری از بقیه داشته باشن و توی سهم‌بندی سرزمین، یه چیزی بیشتر گیرشون بیاد. 🔹البته جنگ‌ها با بومی‌ها هم همیشه موفق نبود. مثلاً شهرهای مهمی مثل غزه، عسقلان و جت در دست فلسطینی‌ها باقی موندن و بنی‌اسرائیل هرچی تلاش کردن، نتونستن این شهرها رو بگیرن. پس با خودشون گفتن: "فعلاً بریم سراغ بخش‌هایی که می‌تونیم بگیریم". نتیجه چی شد؟ برخی از قبایل حتی با بومی‌ها سازش کردن و با اون‌ها همزیستی کردن. از این همزیستی بود که کم‌کم بت‌پرستی و آیین‌های کنعانی بین بعضی از بنی‌اسرائیل رواج پیدا کرد، کلا مستعد انحراف بودن 😒 👈یهودا و هم‌نسل‌های افراطی‌شون توی این مدت هم با بومی‌های بت‌پرست جنگیدن، هم با قبایل دیگه مثل افرایم و بنیامین سرِ تقسیمات جنگ داشتن. انگار نه با خودشون کنار می‌اومدن، نه با بقیه اقوام! می‌خواستن به همه ثابت کنن که مدارا و دوستی به درد نمی‌خوره، و جنگ راه‌حل همه چیزه! https://eitaa.com/quranvdoaa/29725
🔰 قسمت دهم : "سلیمان؛ وارث علم و حکمت الهی و پادشاه جن و انس" 🌫هوای خنک اورشلیم توی دربار پیچیده بود و سلیمان بن داوود (ع)، پادشاهی که هم پیامبر خدا بود و هم فرمانروای سرزمین‌های وسیع، روی تخت طلاییش نشسته بود. انگشتر اسم اعظم خداوند در انگشتش می‌درخشید و نشونه‌ای بود از قدرتی که به او اجازه می‌داد نه‌تنها بر انسان‌ها، بلکه بر جن‌ها، شیاطین و بادها هم حکومت کنه (نمل: ۱۵-۱۶). سلیمان در ۲۰ سالگی به تخت سلطنت نشست و ۴۰ سال فرمانروایی کرد (اول پادشاهان ۱۱:۴۲). قلمروش از مصر تا فرات گسترده بود و اورشلیم به مرکز این پادشاهی باشکوه تبدیل شد. 🔹حکومت سلیمان خالی از چالش نبود. تو برخی منابع تاریخی گفتن از همون ابتدای سلطنتش، آدونیا، برادر ناتنیش، تلاش کرد تاج و تخت رو تصاحب کنه. اما سلیمان با مشورت آصف و برخی بزرگان دربار، این توطئه رو خنثی کرد (اول پادشاهان ۲:۲۵-۳۵). علاوه بر این، کاهنان یهودی هم که مخالف استفاده سلیمان از جن‌ها و نیروهای ماورایی بودن، سعی داشتن با تحریک درباریان، حکومت رو بی‌ثبات کنن. بعضی جاها هم گفتن در مقطعی، انگشتر معروف سلیمان که به او قدرتی الهی می‌داد، برای مدتی از دستش خارج شد🤔. در نبود این انگشتر، جن‌های شرور به فتنه‌گری پرداختن، اما سلیمان با کمک آصف دوباره قدرتش رو به‌دست آورد و اوضاع رو سر و سامان داد. 🕌 یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های عمرانی دوران سلیمان، ساخت معبد بیت‌المقدس بود. البته اول اسمش این نبود، بعدها بیت‌المقدس نام گرفت، ۷ سال طول کشید تا ساخته بشه. برای اجرای این پروژه، ۷۰ هزار کارگر، ۸۰ هزار سنگ‌تراش و ۳۳۰۰ ناظر به کار گرفته شدن (اول پادشاهان ۵:۱۳-۱۸). سلیمان همچنین برای این پروژه از جن‌ها و شیاطین استفاده کرد (سبأ: ۱۲-۱۳). این موجودات، مجسمه‌ها، حوض‌های برنزی و تزئینات طلایی رو ساختن و در صورت نافرمانی، فوراً به دستور سلیمان در زنجیرهای آهنین بسته می‌شدن😎 قسمت دهم بخش اول ادامه در پست بعدی 👇 https://eitaa.com/quranvdoaa/29835
ادامه پست قبلی 👆 🕊در یکی از روزها، سلیمان متوجه شد که هدهد غایبه. با اخم گفت: «این پرنده کجاست؟ اگه بدون دلیل غیبت کرده باشه، حسابی تنبیه می‌شه»😠 (نمل: ۲۰). وقتی هدهد برگشت، گفت: «از سبأ (یمن امروزی) اومدم و خبری مهم آوردم. اونجا ملکه‌ای به نام بلقیس حکومت می‌کنه و مردمش خورشیدپرستن» (نمل: ۲۲-۲۳). سلیمان دستور داد نامه‌ای بنویسن و به هدهد گفت: «این نامه رو به بلقیس برسون و دعوتش کن که تسلیم خدای یگانه بشه» (نمل: ۳۰-۳۱). 🔅چند روز بعد، بلقیس خانوم با کاروانی باشکوه وارد اورشلیم شد. اما قبل از ورودش، سلیمان دستور داد تختش رو بیارن و بازهم جناب آصف بن برخیا به میدون اومد و در یک چشم‌به‌هم‌زدن آش و با جاش آورد 🛌 (نمل: ۳۸-۴۰). وقتی بلقیس وارد قصر شد و روی کف شیشه‌ای قدم گذاشت، جا خورد و گفت: «اینجا آبه یا دریاست؟» سلیمان با لبخندی گفت: «نه، شیشه‌ست! حقیقت خدا رو هم باید با دل ببینی، نه با چشمت.» تحت تأثیر حکمت سلیمان، بلقیس ایمان آورد و به توحید روی آورد و چون با جهیزیه ش اومده بود دیگه بله رو گفت و همسر جناب سلیمان نبی شد.😊 🐜 در یکی از سفرهای سلیمان، او و لشکر عظیمش از دره‌ای عبور می‌کردن که محل زندگی مورچه‌ها بود. یکی از مورچه‌ها به بقیه گفت: «زود باشین برین تو لونه‌هاتون که سلیمان و لشکرش شما رو ندیده له نکنن» (نمل: ۱۸). سلیمان با شنیدن این حرف، لبخند زد و گفت😊: «خدایا! به من توفیق بده که همیشه شکرگزار نعمت‌هات باشم و در راه رضای تو قدم بردارم» (نمل: ۱۹). این ماجرا نشون‌دهنده توجه و مهربانی سلیمان نسبت به حتی کوچک‌ترین موجودات بود. ☁️سلیمان همچنین بر بادها فرمان داشت و بادها او رو در یک روز از شام به یمن می‌بردن (سبأ: ۱۲). جن‌ها هم وظیفه داشتن گنجینه‌های دریایی رو براش استخراج کنن و اگر از فرمانش سرپیچی می‌کردن، بلافاصله در زنجیر بسته می‌شدن (سبأ: ۱۳). این فرمانروایی بی‌نظیر باعث شد حکومت سلیمان به اوج قدرت و ثروت برسه👑 👨‍🦯سلیمان در ۶۰ سالگی، در حالی که به عصاش تکیه داده بود، در سکوت از دنیا رفت (سبأ: ۱۴). جن‌ها که فکر می‌کردن پادشاه هنوز زنده‌ست، به کارهاشون ادامه دادن. تا اینکه موریانه‌ها عصا رو جویدن و وقتی پیکر سلیمان روی زمین افتاد، تازه فهمیدن که مدت‌هاست از دنیا رفته. این ماجرا نشون داد که علم غیب فقط در دست خداوند است. ▪️پس از مرگ سلیمان، پسرش رِحُبعام به تخت نشست. اما سیاست هاش جالب نبود و باعث شد پادشاهی بنی اسرائیل به دو بخش تقسیم بشه: بنی اسرائیل در شمال و طایفه یهودا و طرفدارانش در جنوب (اول پادشاهان ۱۲:۱۶-۱۹). این اتفاق پایان دوران طلایی بنی‌اسرائیل رو رقم زد. ⚜با افتادن پیکر سلیمان، بادها برای لحظه‌ای ایستادن و پرندگان ساکت شدن. اما حکمت و یاد او برای همیشه در تاریخ موندگار شد. سلیمان به همه نشون داد که قدرت واقعی، زمانی ارزش داره که در خدمت عدالت و ایمان باشه. ✍ [سید روح الله ستاره حیات] قسمت دهم بخش دوم 🍃 https://eitaa.com/quranvdoaa/29835