eitaa logo
روابط عمومی پلیس درمیان(خراسان‌جنوبی)
1.3هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
13.9هزار ویدیو
68 فایل
کانال اطلاع رسانی، فرهنگی، اجتماعی و ....
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ «... شما، از پيشواىِ خود - در امر حق - نافرمانى مى کنيد، در حالى که یاران معاویه - در امر باطل - مطيعِ فرمان پيشواىِ خویش اند» (نهج‌البلاغه، ادامه‌ی خطبه ۲۵) شرح: امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه‌ی بیان عوامل و علت‌های پيروزى و شکستِ ملت‌ها، یکی از علت‌های شکست هر ملّتی - دیندار یا بی‌دین - را «عدم پیروی از رهبر جامعه» و یکی از علت‌های پیروزی هر ملّتی - دیندار یا بی‌دین - را «پیروی از رهبر جامعه» بیان می‌فرمایند. جوامع بشری اگر بر گِرد «رهبریِ» آن جوامع حرکت کنند، گامی بسیار بلند و اساسی در مسیر تحققِ اهدافشان برداشته‌اند. نکته‌ی بسیار زیبا و دقیقی که امیرالمؤمنین به صورت تلویحی به آن اشاره می‌کند، این است که جامعه و مردمِ «ولایت پذیر»ی، که امامِ آن‌ها، «امام نار» است، بر مردم «ولایت ناپذیر»ی که امام آن‌ها «امام نور» است، غلبه پیدا می‌کنند و به اهداف باطل خود دست می‌یابند. بنابراین «مردم حرف گوش کن»ی که امام آن‌ها «معاویه» است، بر «مردم حرف گوش نکن»ی که امام آنها «امیرالمؤمنین» (علیه السلام) است، پیروز می‌شوند، و در نتیجه «جامعه‌ی اُمَوی» بر «جامعه‌ی علوی» تسلّط پیدا می‌کند و آن‌ها را به ذلّت و خواری می‌کشاند. 🇮🇷روابط عمومی ثامن الحجج(ع)🇮🇷
🔻رهبر انقلاب:توصیه میکنم امسال فعالان عرصه فرهنگی به مطالعه و آموزش نهج‌البلاغه توجه ویژه داشته باشند. (قسمت اول) توبیخ سخت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نسبت به یارانش؛ نکند بر ما نیز صدق کند!!! «ما در رکابِ رسول خدا (مخلصانه می‌جنگیدیم، و گاهی) پدران و فرزندان و برادرها و عموهاى خود را از پاى درمی‌آوردیم (و اين کار نه تنها از ايمان و استقامت ما نمی‌کاست، بلکه) بر ايمان و تسليمِ ما می‌افزود و ما را در شاهراهِ حقّ و صبر و استقامتِ در برابر درد و رنج‌ها، و در طريق جهادِ پيگير در مقابلِ دشمن، ثابت قدم می‌ساخت، گاهى يکى از ما با یکی از دشمنان، به صورت دو قهرمان با هم نبرد مى کردند؛ بگونه‌ای که هريک می‌خواست کار ديگرى را بسازد و جامِ مرگ را به او بنوشاند. گاه ما بر دشمن پيروز مى شديم و گاه دشمن بر ما (ولى نه این پيروزى، ما را مغرور مى کرد و نه آن شکست نوميدمان می‌ساخت) و هنگامیکه خداوند، صدق و اخلاصِ ما را ديد ذلّت و خوارى را بر دشمنان ما نازل کرد، و پيروزى و نصرت را به ما عنايت فرمود، تا آنجا که اسلام در همه‌جا استقرار يافت و در کشور پهناور خود جاى گرفت. به جانم سوگند! اگر ما (در مبارزه با دشمنان اسلام) همانند شما بوديم، هرگز ستونى از دين بر پا نمى شد و شاخه‌ای از درختِ ايمان، سبز نمی‌شد (و به ثمر نمی‌نشست). به خدا سوگند، شما (با اين پراکندگى و نفاق، و عدم اطاعت از رهبرى) سرانجام از شتر خلافت به جاى شير، خون مى دوشيد و به زودى پشيمان می‌شوید. 📚 نهج‌البلاغه (صبحی صالح)، خطبه۵۶
♨️ «... آن‌ها (یاران معاویه) در اصلاح شهرها و ديارشان می‌کوشند، در حالى که شما، مشغول فساد می‌باشید» (نهج‌البلاغه، خطبه ۲۵) شرح: امیرالمومنین در ادامه‌ی خطبه ۲۵، پیرامون علت پیروزی و شکست ملت‌ها، به چهارمین علت می‌رسند؛ حضرت علی (علیه السلام) در این بخش بیان می‌دارند یاران معاویه، با اهداف نامناسب و رهبری بی‌شرم؛ همچون معاویه، اما با تلاشی منظم در جهت آبادانی شهرها و بهبود شرایط زندگی، گام برمی‌دارند. یعنی با وجود آنکه انگیزه‌های نادرستی دارند، اما بهبود معیشت و ارتقای شهرها را در برنامه‌ی خود دارند و در صدد ایجاد نتایج ملموس در بهبود معیشت افراد جامعه‌اند، و اهتمام به همین امر باعث پیروزی «جبهه باطل» می‌شود. اما در سوی دیگر، یاران امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار دارند که با اهدافی والا و تحت رهبری حقیقت‌جو به نام «علی بن ابی‌طالب»، به‌جای توسعه، به تخریب و نابودی معیشت، شهر و دیارشان می‌پردازند. و «عدم اهتمام به اصلاح شهرها» باعث شکست آن‌ها می‌شود. بنابراین، اصلاح و بهبود شهرها و زندگی مردم، تأثیر چشمگیری بر سرنوشت ملت‌ها دارد، و موجب تقویت انسجام و وحدت اجتماعی می‌شود که پایه و اساس یک ملت قدرتمند را شکل می‌دهد. بر این اساس، رویکردی که با برنامه‌ریزی دقیق و رهبری الهی و حق‌طلب، همراه باشد، می‌تواند زمینه‌های پیروزی و سربلندی ملت را مهیا سازد. برعکس، تخریب و بی‌نظمیِ ویرانگر، می‌تواند به ضعف و شکست ملت بینجامد 🇮🇷روابط عمومی ثامن الحجج(ع)🇮🇷
♨️ «صبر و استقامت را شعارخود سازيد! که بيش از هر چيز، پيروزى را به سوى شما فرا مى خواند» ( نهج‌البلاغه، خطبه ۲۶) شرح: درگیری میان حق و باطل، امری است که از ابتدای آفرینش انسان، وجود داشته است و این مسیر تا نهایت عالم - که انسانی یافت می‌شود - وجود دارد. در میدان درگیری میان حق و باطل، توجه به این نکته ضروری است که این درگیری را سردمداران اصلی جریان باطل به راه انداختند و با این نگاهِ کلان و ریشه‌ای، می‌توان دریافت که «جبهه حق» دائماً مشغول دفاع بوده است. در مسیر دفاع در برابر «جبهه باطل»، مهمترين راهِ رسيدن به پیروزی و غلبه‌ی بر دشمن، «صبر و شکیبایی» است. ظرافت عبارت حضرت که می‌فرماید: «اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ» جناب توجه است؛ زیرا «استشعار» از مادّه «ش ع ر» و به معناى «لباس زير» است. با این بیان، روشن می‌شود که صبر و استقامت، بايد در درونِ جان، جاى گيرد و روح انسان را در برابر حوادث سخت، زير بال و پرِ خود بگیرد. 🇮🇷روابط عمومی ثامن الحجج(ع)🇮🇷
(قسمت دوم) 🔻 رنگِ رخساره، خبر می‌دهد از سِرِّ درون ... امیرالمومنین می‌فرماید: «كسى چيزى را در درونش پنهان نمی‌کند، مگر اينكه از سخنان بى تأمّلش، و در صفحه‌ی صورتش، آشکار می‌گردد» (نهج‌البلاغه، حکمت۲۶) نکته اول: «بازتاب نیت‌ها»؛ اعمال انسان به طور طبیعی بازتاب نیت‌ها و خواسته‌های اوست و به دو بخش اختیاری و غیر اختیاری تقسیم می‌شود؛ اعمال اختیاری، مثل «تصمیم به فرار هنگام ترس» و اعمال غیر اختیاری، مثل «تغییر رنگ صورت هنگام ترس». نکته دوم: «دوگانگی و غفلت»؛ انسان ممکن است دوگانگی بین سخن و رفتارش ایجاد کند، تا نیت‌هایِ درونیِ خود را پنهان کند. اما هنگام غفلت، نیت‌هایِ درونی، ناخواسته در اعمال یا سخنانِ ناپخته‌ی انسان، ظاهر می‌شوند. همچنین پنهان کردنِ قسمت غیر اختیارى، مانند «آثارى که در چهره انسان نمایان مى شود» کار آسانى نیست. نکته سوم: «قرآن، و شناسایی افراد از طریق چهره و لحنِ گفتار»: قرآن به این موضوع اشاره دارد که منافقان با چهره و لحنِ سخنانشان، شناسایی می‌شوند (سوره محمد، آیه ۳۰). •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
♨️ (قسمت سوم) 🔻 دنبال عمل باش؛ نه اصل و نسب امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید: «کسى که عملش او را کُند سازد (و به جایی نرساند)، اصل و نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشيد (و فایده‌ای برایش نخواهد داشت) 📚 نهج‌البلاغه (صبحی صالح)، حکمت۲۳ «اصمعى» می‌گوید: شبى خانه خدا را طواف مى کردم که صدایی گوشم را نوازش داد. به دنبال صاحب صدا گشتم، که چشمم به جوانی خوش قامت افتاد که پرده کعبه را گرفته بود و با خدا مناجات مى کرد، و آنقدر ادامه داد که مدهوش شد و به روى زمین افتاد. نزدیک رفتم و سرش را به دامان گرفتم. ناگهان دیدم على بن الحسین (علیه السلام) است. سخت به حال او گریستم. اشکم بر صورتش چکید و به هوش آمد و فرمود: «کیست که من را از یاد مولایم، به خودش مشغول کرده است؟!» عرض کردم: «اصمعى» هستم. اى مولاىِ من! این چه گریه و زاری‌ای است! شما از خاندان نبوت هستید؛ مگر خدا در مورد شما نفرمود: «إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا‍ً»!! امام نشست و فرمود: «هرگز. خداوند بهشت را براى انسانِ اطاعت کننده آفریده است، هرچند غلام حَبَشى باشد؛ و جهنم را براى انسانِ سرکش و گنهکار خلق کرده است، هرچند بزرگى از خاندانِ قریش باشد. مگر این سخن خدا را نشنیدی: «هنگامی‌که قیامت برپا گردد، نَسَب‌ها به درد نمى خورد و کسى از آن سؤال نمی‌کند» 📚 مؤمنون/۱۰۱ •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
♨️ حضرت اين خطبه را در شرايطى كه ياران خود را براى خاموش كردن آتش فتنه‌ی «طلحه و زبير» بسيج كرده بود، ايراد کرده‌است. ابن عباس می‌گوید: در «ذى قار» (محلی نزديک بصره) خدمت امیرالمؤمنین (ع) رسیدم. ایشان در حالى كه مشغول وصله كردن كفش خود بود رو به من كرد و فرمود: ارزش اين كفش چه قدر است؟ گفتم: ارزش خاصی ندارد. فرمود: به خدا سوگند! همين كفش بی‌ارزش، براى من، از حكومت بر شما بهتر است؛ مگر اين كه با اين حكومت، حقّى را به پا دارم، يا باطلى را دفع كنم. سپس حضرت (از خيمه) بيرون آمد و مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «خداوند، محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) را هنگامى مبعوث کرد که هيچ کس از عرب کتاب آسمانى نمى خواند و ادّعاى نبوّتى نداشت (از دعوت انبيا دور مانده بودند و از کتب آسمانى، محروم) او مردم را تا سر منزل سعادتشان سوق داد و به محيط رستگارى و نجات رساند. نيزه هاى آنها صاف و (در مسير صحيح) پابرجا، و جاى پاى آنها محکم شد (قدرتشان تثبيت گشت و دشمن در برابر آنها تسليم شد.) خداوند، محمّد(ص) را هنگامى مبعوث کرد که هيچ عربی کتاب آسمانى نمی‌خواند و ادّعاى نبوّتى نداشت (از دعوت انبيا دور مانده بودند و از کتب آسمانى، محروم). او مردم را تا سر منزل سعادتشان سوق داد، و به محيط رستگارى و نجات رساند. پس حال و روزِ آن‌ها مانندِ نیزه‌هایشان صاف و پابرجا، و جاى پاى آنها محکم شد (قدرتشان تثبيت، و دشمن در برابر آنها تسليم شد). به خدا قسم! من در اين لشکر بودم و آنها را به پيشروى وامى داشتم تا طرفداران باطل، به طور کامل عقب نشينى کردند (و حقْ پيروز گشت). من در انجام اين وظيفه هرگز ناتوان نشدم و ترس به خود راه ندادم و هم اکنون نيز مسيرِ من (در حرکت به سوى جنگ جمل) به سوى همان هدف است. به خدا سوگند! من پرده باطل را مى شکافم! تا حق از پهلوى آن خارج گردد ( یعنی هرگاه تعليمات گمراه کننده و عارضیِ جریان باطل از ميان برداشته شود، نور حق پرتوافکن و فطرت انسانى شکوفا می‌گردد).» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۳) 🇮🇷روابط عمومی ثامن الحجج(ع)🇮🇷
♨️ این خطبه توسط امام علی (علیه السلام) پس از پایان جنگ نهروان ایراد شده است. به نظر می‌رسد که امام این خطبه را در همین سرزمین نهروان بیان کرده، اما برخی گزارش‌ها نیز اشاره دارند که امام بعد از بازگشت به کوفه و مشاهده بی‌میلی سپاهیان برای جنگ با شامیان، آن را ایراد کرده است. ایشان در نهروان بر ضرورت آمادگی سریع لشکر برای حرکت به سوی شام تأکید داشتند تا دیگران هم به آنها ملحق شوند. امام می‌دانست که اگر سپاهیان به کوفه بروند و از لباس جنگ خارج شوند، آماده‌سازی مجدد آنها دشوار خواهد بود. اما سپاهیان به بهانه‌هایی چون سردی هوا، وجود مجروحین و کمبود تسلیحات از اطاعت امام سر باز زدند. امام ناچار به کوفه آمد و بر لزوم آمادگی برای جهاد تأکید کرد، اما متأسفانه آنان همچنان تعلل کردند و این موضوع باعث ناراحتی امام شد و ایشان این خطبه را ایراد کردند؛ «نفرين بر شما! از بس شما را سرزنش کردم خسته شدم! آيا زندگى پست دنيا را به جاى حيات (سعادت بخش و جاويدان) آخرت پذیرفته‌اید؟ و در برابر عزت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را برگزیده‌اید؟ هنگامى که شما را به سوى جهاد با دشمن فرا مى خوانم، چشمانتان از ترس بى اختيار در حدقه ها دور می‌زند، گويى وحشتِ از مرگ، هوش را از سرتان برده و مانند مستانى از خود بى خود شده‌اید! سخنان مکرّر من به گوش شما فرو نمی‌رود (و در پيدا کردن راه صحيح زندگى) سرگردان گشته‌اید و گويى عقلهای شما از دست رفته و چيزى درک نمى کنيد. شما هرگز مورد اعتماد من نيستيد و شما هيچ گاه تکيه گاه مطمئنّى نمی‌باشید، تا (در برابر دشمنان خونخوار و حيله گر) بتوان بر شما اعتماد کرد؛ و نه ياران قدرتمندى هستيد که در نيازها بتوان رو به سوى شما آورد. شما مثل شتران بدونِ ساربان هستید که هرگاه از يک طرف گردآورى شوند، از سوى ديگر، پراکنده می‌گردند. به خدا سوگند! شما وسیله‌ی بدى براى افروختن آتش جنگ (ضدّ دشمنان) هستيد. نقشه هاى شوم و خطرناکى ضدّ شما کشيده مى شود، امّا شما طرح و نقشه‌ای در برابر آن نداريد، و پيوسته اطراف شما کم می‌شود، (شهرهاى اطراف شما را می‌گیرند و انسان ها را از بين می‌برند) و شما به خشم نمی‌آیید ، دیده‌ی دشمن (براى ضربه زدن به شما) به خواب نمی‌رود، در حالى که شما در غفلت و بی‌خبری به سر می‌برید. به خدا قسم! شکست براى کسانى که دست از يارىِ یکدیگر بردارند حتمى است. به خدا قسم! من گمان مى کنم، اگر جنگ سختى درگيرد و حرارت و سوزشِ مرگ به شما نزديک شود، از فرزند ابوطالب جدا می‌شوید؛ مانند جدا شدن سر از بدن، که التيامى در آن نيست» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴) 🇮🇷روابط عمومی ثامن الحجج(ع)🇮🇷
🔻 قسمت هشتم خطاب به اهالی بصره (همان‌هایی که همراه طلحه و زبیر، جنگ جمل را به راه انداختند): «عقل‌هایتان سبک و افکارتان سفيهانه است! به همین دلیل، هدفِ خوبى براى تيراندازان، لقمه‌ی چربى براى مفت خواران، و شکارِ خوبى براى صيّادان و درندگان هستید» (نهج‌البلاغه، خطبه۱۴) شرح: افراد کم‌فکر و ناآگاه، به سادگی در دام دین‌فروشان، قدرت‌طلبان و سیاست‌بازان می‌افتند. از این رو، بهترین راه برای بیمه‌کردن جامعه در برابر چنین افرادی، «ارتقای سطح فکری» و «افزایش آگاهی مردم نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی» است؛ همان موضوعی که در اسلام بسیار بر آن تأکید شده و یکی از اهداف اصلی «خطبه‌های نماز جمعه» نیز ارائه‌ی مستمر این نوع آگاهی است. اگر مردم «بصره» قدری در امور خود تأمل می‌کردند و از اوضاع زمانه آگاه بودند، هرگز بازیچه‌ی دست افرادی چون «طلحه» و «زبیر» نمی‌شدند، تا بیعت با امام‌شان را بشکنند و علیه او شورش کنند، که نتیجه‌اش آن همه کشته و رسوایی باشد. •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
♨️ (قسمت سی و ششم) «به خدا سوگند فريب خورده واقعى کسى است که فريب شما را بخورد و کسی که بخواهد به وسيله شما پيروز شود، به خدا قسم، همانند کسى است که در قرعه کشى و بخت آزمايى، برگ بازنده‌ای نصيبش شود، و کسى که بخواهد به وسیله‌ی شما تيرى به سوى دشمن پرتاب کند، مانند کسى است که با تيرِ سر و ته شکسته‌ای تيراندازى می‌کند. به خدا سوگند! به آنجا رسيدم که گفتارتان را تصديق نمى کنم و به يارى شما اميدى ندارم و دشمن را به وسيله شما تهديد نخواهم کرد. درد شما چيست!؟! داروى شما کدام است!؟! طبابت و درمانتان از چه طریقی ممکن است!؟! اين گروه (شامی‌ها) مردانى مانند شما هستند (چرا آنها اين گونه متّحدند و گوش به فرمان معاویه هستند، ولى شما اين گونه پراکنده و عصيانگريد!؟) آيا سخن بدون آگاهى (مشکلى را حل مى کند!؟)، و غفلتِ آميخته با بی‌تقوایی و اميد به پيروزى، در حالى که شايستگى آن را نداريد، (شما را به جايى نمی‌رساند)» (نهج‌البلاغه، خطبه ۲۹) شرح: اين سخنان، در عين اين که وضع مردم کوفه را مشخص مى کند، مشکلات طاقت فرساى امیرالمؤمنین (عليه السلام) را نیز در آن مقطع تاريخى نشان می‌دهد. حقیقتاً خواندن این عبارات دل انسان را به درد می‌آورد، و دردناک‌تر از آن این است که نکند ما نیز با ولی زمانمان همانند کوفیان بی‌وفا رفتار کنیم. امام علی (ع) در این سخنان با شدت مردمانِ آن زمان را به خاطر فریب‌کاری، سستی و بی‌تفاوتی مورد مؤاخذه قرار می‌دهد. چرا که یک دغل‌کار ممکن است دارایی یا لباس و خانه‌ای را از انسان برباید، اما آن مردم، با ریاکاریِ خود، تمام آرمان‌ها و اساس دین را نابود کردند؛ عدل، پاکی، تقوا، عزت و حقوق مستضعفان، هیچ‌کدام برایشان ارزشی نداشت. امام بر این نکته تأکید دارد که کوفیان فاقد نیروهای اصلی مانند ایمان، شجاعت، وفاداری و تقوا هستند و چنان در زندگی روزمره‌ی زرق و برق‌دار خود غرق شده‌اند که همه ارزش‌ها را به فراموشی سپرده‌اند. در پایان این بیانات - که از جمله سخنان پرغصه و دردناکی است که از امام شنیده شده -، حضرت همچنان کوفیان را سرزنش می‌کند. ایشان امیدوار است این ملامت‌ها باعث شود تا مردم از خواب غفلت برخیزند و با توجه به امکانات وسیعی که دارند، قدرت شیطانی دشمن را درهم بشکنند. بر اساس دیدگاه مدیریتی امیرالمؤمنین (ع)، سه عامل «گفتار بدون عمل، جهل همراه با بی‌تقوایی و امید به پیروزی بدون فراهم‌سازیِ اسباب آن»، هر جامعه‌ای را به سوی بدبختی و شکست می‌کشاند. این عوامل در جامعه‌ای که فراهم شوند، سرآغاز زوال و افول آن قوم خواهد بود. امام برای بیداری مردم کوفه این واقعیت‌ها را مطرح می‌کند تا شاید بتوانند راه درست را بیابند و به آن بازگردند.
♨️ (قسمت سی و نهم) امیرالمؤمنین (عليه السلام) بعد از ذکر گروههاى چهارگانه‌ی دنياپرست و گنهکار، به سراغ گروه پنجمى مى رود که اولياءالله هستند، و درباره‌ی آن‌ها می‌فرماید: «(در اين ميان)، گروهى باقى مانده‌اند که ياد قيامت، چشمهايشان را فرو افکنده و ترس دادگاه محشر اشکهايشان را جارى ساخته است. آنان (به خاطر حق گويى و حق جويى) يا از جامعه رانده و آواره شده‌اند و يا ترسان، به گوشه‌ی تنهايى خزيده، و يا خاموشند و مُهر سکوت، بر دهان زده‌اند (چرا که گوش شنوا و دل بيدارى که حق را درک کند نمى يابند)، يا مخلصانه (به اميد تأثير در بعضى از دل ها) به سوى خدا دعوت مى کنند و يا با چشمى گريان و دلى پردرد (به صحنه هاى پرفسادى که قادر بر تغيير آن نيستند) می‌نگرند. تقيّه، آنان را منزوى ساخته و به فراموشى سپرده، (به خاطر نبودن يار و ياور) ناتوانى و ذلّت وجودشان را فرا گرفته است. آنها به کسانى می‌مانند که در درياى نمک فرورفته‌اند (که هرگونه حرکتى براى آن‌ها سبب سوزش بيشتر است)؛ دهانشان بسته و قلوبشان مجروح است؛ آن قدر نصحيت کرده‌اند که خسته شده‌اند، و به قدرى تحت فشار قرار گرفته اند که ناتوان گشته‌اند، و آن قدر (در ميدان مبارزه) کُشته داده‌اند که به از تعدادشان کم شده است.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۲)
‌ ♨️ (قسمت هفتاد و هفتم) «درحالی‌که نشسته بودم، خواب چشمانم را فراگرفت. ناگهان رسول خدا (ص) را دیدم. عرض کردم: اى رسول خدا! چقدر کژی‌ها و دشمنی‌ها از امّتت ديدم!!! پیامبر فرمود: آن‌ها را نفرين کن! عرض کردم: خداوند بهتر از آنان را به من بدهد و به جاى من، شخص بدى را بر آنها مسلّط کند» (نهج‌البلاغه، خطبه ۷۰) شرح: گاهی اوقات، ناسپاسی و طغیان برخی گروه‌ها به حدّی می‌رسد که تمام مسیرهای رحمت و فیض را بر خود مسدود می‌کنند و تنها گزینه‌ای که باقی می‌ماند، عذاب و محرومیت از نعمت‌ها است. در این شرایط، نفرین به عنوان یک واکنش حکیمانه تلقی می‌شود. در تاریخ انبیا مشاهده می‌کنیم که با وجود صبر و شکیبایی فراوانشان، در مواردی خاص، به نفرین به عنوان آخرین راهکار روی می‌آورده‌اند. به عنوان مثال، حضرت نوح (ع) پس از نهصد و پنجاه سال تلاش در تبلیغ، نهایتاً گفت: «پروردگارا، هیچ کافری را بر زمین زنده نگذار». این امر نشان‌دهنده‌ی شدت آزارهایی است که او متحمّل شده بود. نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، ادب امام علی (ع) در برابر پیامبر (ص) است. او قبل از هر اقدامی برای نفرین، از پیامبر(ص) اجازه گرفت، و سپس اقدام به نفرین کرد. 🌐 به کانال روابط‌عمومی ف.انتظامی شهرستان درمیان بپیوندید 👇👇 🆔https://eitaa.com/r_fe_darmyan