eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
110 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 همین‌طور میهمان پشت میهمان... اوضاع رو‌به‌راهی نداشتم و سعی می‌کردم با یک لبخند مصنوعی، حال بدم را مخفی کنم... هر کس به نوعی خوشحالی و ذوقش را نشان می‌داد... بعضی‌ها که مدام فشارش می‌دادند و بوسه‌بارانش می‌کردند، برخی هم که می‌خواستند تمام پروتکل‌ها را رعایت کرده باشند، با حفظ فاصله، در مورد شکل و قیافه‌اش حرف می‌زدند! مژه‌هایش را ببین چقدر شبیه عمه‌هایش شده! ابرو، چشم، دماغ... خلاصه هر کسی چیزی می‌گفت و حدسی می‌زد اما من جز یک کله‌ی گرد بی‌مو و دو چشم بسته‌ی پف کرده! چیز دیگری نمی‌دیدم... 🕙 بعد از چند ساعت شلوغ و پرهیاهو، من و دخترکم تنها شدیم... تازه کم‌کم دلواپسی و ترس سراغم آمد... چقدر آرزو می‌کردم که "زینب" مان هر چه زودتر به دنیا بیاید و این ثقل سنگین به زمین گذاشته بشود ولی حالا... حالا من ماندم و نوزادی به شدت ضعیف، به شدت وابسته و به شدت معصوم... تمام وجودش گواهی می‌دهند عصمت را و من حالا باید برایش مادری کنم... ✨ قرآن می‌خوانم برایش.... نه! برای خودم... سوره مبارکه مریم... سوره ای برای مادر شدن! برای مادری کردن! سوره‌ای که با ذکر رحمت پروردگار آغاز می‌شود... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم کهیعص ﴿١﴾ ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿٢﴾ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿٣﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿٤﴾ وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿٥﴾ 💫 افق دید ائمه (علیهم‌السلام) از فرزندآوری، در این آیه به تصویر کشیده شده است... بچه عصای دست پدر و مادر می‌شود! بچه نمک زندگی است! زندگی پدر و مادر را شیرین می‌کند و روابط و پیوندهای خانوادگی را قوی‌تر می‌کند! همه‌ی این گزاره‌ها درست هستند ولی هیچ کدام هدف فرزندآوری نمی‌توانند باشند... 🤲 حضرت زکریا (علیه‌السلام) از خداوند در خواست "ولی" می‌کند... یعنی کسی که دغدغه‌ی توحید دارد و خودش در میدان است و همه جانبه برای تحقق توحید در عالم جهاد می‌کند، حالا برای آینده‌ی این جریان، کسی را می‌خواهد که این مسیر را ادامه دهد... کسی که دنبال کننده‌ی راه اعتقادی خودش باشد و پرچم توحید و خداپرستی را در سرتاسر عالم برافراشته سازد... ما بچه را با تمام سختی‌هایش به دنیا می‌آوریم، با جان و دل مراقبش هستیم و بزرگش می‌کنیم با این هدف... با این غایت و افق نگاه... برای اینکه روزی بگویم من یک امام خمینی(ره) بزرگ کردم، تا مملکتی را درست کند، تا اعتقادات توحیدی را در سرتاسر عالم گسترش دهد... 🔻 زینب گریه می‌کند... بلندش می‌کنم... با احترام! با غرور! با نگاهی پر از مهر و معنا و مفهومی فراتر از عشق... شیر می‌خورد... اما نه فقط شیر... شیره‌ی وجودم را با تمام حس‌های خوب و بزرگ عالم همراه کرده‌ام برای او... او که قرار است کلمه‌ی توحید را در جهان فراگیر کند... 🖊 ز . ک @rabteasheghi
💢 به نشانه‌ی اعتراض دستم را زیر چانه‌ام گذاشته و همان‌طور ساکت و بی‌حرکت به دوردست‌ها خیره شده‌ام... اعتراض دارم ولی نمی‌دانم دقیقا از چی یا از کی!! شاید اعتراض از خودم... از لیلایی که پر از ذوق و شور بود... پر از تلاش... پر از امید اما حالا این‌گونه سرد و خاموش در بغض خود فرو رفته... بغض! و حالا بعد از مدت‌ها، یک دل سیر اشک می‌ریزم! 🔻 نمی‌خواهم توجیه کنم یا همه‌ی تقصیرها را بر گردن دیگران بیندازم! نه! اما حقایق را هم باید گفت... باید به‌شان گفت که نگاه‌ها، حرف‌ها و سرزنش‌هایشان چه بلایی بر سرم آورده است... هر وقت کسی از رشته‌ی دانشگاهی‌ام پرسید، با چشمان گرد شده سر تکان می‌داد و تأسف می‌خورد به حال شاگرد اول کلاسی که با انتخاب یک رشته‌ی بی‌نام و نشان، فاتحه‌ی شغل و آینده‌ی کاری و فلان جایگاه اجتماعی‌اش را خوانده است... یا هر وقت می‌پرسیدند چه می‌کنی و مشغول چه کاری هستی؟!! و بعد با نگاهی سرشار از حس ترحم به بچه‌هایم نگاه کرده و خود جواب سوال‌شان را می‌دادند... قطعا آن‌ها نمی‌دانند که با این نگاه، با این کلمات چه آتشی به دلم می‌زدند... ♨️ من می‌سوختم وقتی می‌دیدم آن‌ها چطور مرا قضاوت کرده و برای کارهایی که می‌کنم پشیزی ارزش قائل نیستند... ولی آخر چرا؟ مگر دویدن و نفس‌نفس زدن برای قرآن هیچ است؟ مگر کار در فرهنگسرا و مربی چند نوجوان معصوم شدن وقت تلف کردن است؟ مگر خانه‌داری و تربیت فرزند یک کار بی‌ارزشِ دمِ دستی است؟ مگر نه این‌که فتح‌الفتوح یعنی ساختن انسان‌های صالح و تمام همّ و غم پیامبران و اولیای الهی این بوده است که انسان صالح را در زمین به وجود آورند، حفظ کرده و رشد دهند؟ مگر دغدغه داشتن برای فرهنگ جامعه، برای گسترش کلمه توحید کمتر از فلان شغل و فلان جایگاه اجتماعی است؟! مگر نه اینکه هدایت یک انسان، ارزش و بهایی به اندازه‌ی هدایت همه‌ی بشریت دارد... همین چند شب پیش، مادرم می‌گوید بهتر نیست بروی سراغ یک کار مفید و نون و آبدار!!؟... یا همسرم که وقتی گلایه می‌کنم و از او همراهی بیشتری می‌خواهم، کار من را اولین قربانی می‌کند! شانه بالا می‌اندازد و می‌گوید خب کار بیرونت را کم کن... داغ کرده‌ام، گُر گرفته‌ام... اشک‌هایم تمامی ندارد... وضو می‌گیرم و به قرآن پناه می‌برم... بسم الله الرحمن الرحیم وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا... 💭 یک بار داستان زندگی حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) را در ذهنتان مرور کنید! یک لحظه تصور کنید! یک دختر جوانِ پاکدامن، در نهایت عفت در دورانی که جریان انحرافی یهود بر جامعه حاکمیت پیدا کرده است، در یک شرایط سخت و نابه‌سامان اجتماعی، بنا بر امر الهی، یک مسئولیتی بر دوش ایشان قرار می‌گیرد... 🔺 حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) بار مسئولیتی را به دوش گرفته که ثمره‌اش، اوج شماتت مردم است... ایشان در قرآن، نماد یک شیرزنی هست که یک تنه، در مقابل یک جامعه می‌ایستد... نماد کسی که ولی الهی را در پناه خود می‌گیرد تا مردم را از جهالت بیرون بیاورد... وجود مبارک حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) برای تمامی مردان و زنان عالم یک حجت است... به خصوص برای خانم‌ها... بار مسئولیت و رسالتی که به دوش ما قرار گرفته، باری که قرار نیست همه کمک کنند و همراه باشند تا به نتیجه برسد... 💡 در این راه سرزنش است، شماتت هست، ناملایمات هست ولی باید مبارز بود و زود جا نزد... بنا، بنای جهاد و مبارزه است... سلام ما بر این بانوی مجاهد و مبارز....و این سلام چقدر مرا آرام می‌کند... 🖊 ز . ک @rabteasheghi