eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی👈 آنتی شایعه ( رفع شبهه)👌
876 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
19.9هزار ویدیو
80 فایل
هرگونه ناهنجاری را با ما درمیان بگذارید. این کانال شهید،کاملا مردمی است و به ارگانی وابسته نیست. خادم کانال @Cma555↙️ Ante_hsaye
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🌸 ⁉️ آیا در گذشته هم داشته ایم؟! 🤔 🔰 ، وقتی حضرت علی(علیه السلام) آن رشادت‌ها و از خودگذشتی‌هایی را نشان داد، 🌸 : ✨ «لا سَیف إلّا ذوالفَقار وَ لا فَتی إلّا عَلی»،✨ 👈🏻 و کسانی که در آنجا بودند آن ندا را از آسمان شنیدند... 👤 به ابن مسعود گفت: پایداری علی در اُحُد مایه‌ی تعجب است!😳 👤 می‌گوید: اگر تو می‌کنی، به تحقیق، ملائک از آن تعجب کردند! 🔹مگر نمی‌دانی جبرئیل در آن روز در حالی که به آسمان می‌رفت، گفت: ✨«لا سَیف إلّا ذوالفَقار وَ لا فَتی إلّا عَلی»✨؟ 👤 گفت: 😳از کجافهمیدند ندای‌جبرئیل است؟⁉️ 👤 پاسخ داد: مردم، را شنیدند که از آسمان این مطلب را فریاد می‌زند، از پیامبر در موردش سؤال کردند، 🌷ایشان فرمودند: ✨ .✨ 📘در جلد ۴۲ بحار نیز حدیثی نقل شده که: 👇🏻 🔸 بعد از شهادت حضرت علی(علیه السلام) با صدایی که هر فرد بیدار، آن را می‌شنید چنین ندایی سر داد: 🌸✨ ! پایه های هدایت منهدم شد، ستارگان آسمان و نشانه های تقوا خاموش شد و ریسمان‌های محکم، پاره گشت! پسر عموی محمدمصطفی کشته شد، وصی و برگزیده کشته شد...✨ 📗 الخصال، ج۲، ص۶۰۰ و ۶۰۷ 📘 الإرشاد، ج۱، ص۸۷ و ۸۳ _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 🔴 🌸 ⁉️ آیا در گذشته هم داشته ایم؟! 🤔 🔰 ، وقتی حضرت علی(علیه السلام) آن رشادت‌ها و از خودگذشتی‌هایی را نشان داد، 🌸 : ✨ «لا سَیف إلّا ذوالفَقار وَ لا فَتی إلّا عَلی»،✨ 👈🏻 و کسانی که در آنجا بودند آن ندا را از آسمان شنیدند... 👤 به ابن مسعود گفت: پایداری علی در اُحُد مایه‌ی تعجب است!😳 👤 می‌گوید: اگر تو می‌کنی، به تحقیق، ملائک از آن تعجب کردند! 🔹مگر نمی‌دانی جبرئیل در آن روز در حالی که به آسمان می‌رفت، گفت: ✨«لا سَیف إلّا ذوالفَقار وَ لا فَتی إلّا عَلی»✨؟ 👤 گفت: 😳از کجافهمیدند ندای‌جبرئیل است؟⁉️ 👤 پاسخ داد: مردم، را شنیدند که از آسمان این مطلب را فریاد می‌زند، از پیامبر در موردش سؤال کردند، 🌷ایشان فرمودند: ✨ .✨ 📘در جلد ۴۲ بحار نیز حدیثی نقل شده که: 👇🏻 🔸 بعد از شهادت حضرت علی(علیه السلام) با صدایی که هر فرد بیدار، آن را می‌شنید چنین ندایی سر داد: 🌸✨ ! پایه های هدایت منهدم شد، ستارگان آسمان و نشانه های تقوا خاموش شد و ریسمان‌های محکم، پاره گشت! پسر عموی محمدمصطفی کشته شد، وصی و برگزیده کشته شد...✨ 📗 الخصال، ج۲، ص۶۰۰ و ۶۰۷ 📘 الإرشاد، ج۱، ص۸۷ و ۸۳ _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
. 💚بِسْـم‌ِﷲِاَلْـࢪَّحْمٰـن‌‌ِاَلْࢪَّحْیـمـ💚 خاطره من از در 🎡🎢🎠 من و خانواده‌ام وارد فضای پارک شدیم و همین جور که داشتیم به سمت می‌رفتیم دور و اطراف کسایی که بودند به چشم می‌خوردند👩🏻👱🏻‍♀ خدا رو شکر تعدادشون خیلی زیاد نبود... ولی باز توی دلمون می‌خوردیم 😔😢 توی راه سعی میکردیم به اونائیکه از ‌کنارمون رد میشن بدیم (عزیزم سرتونو بپوشونین، گناهه هااااا....) فکر کنم لفظ( گناهه هاااا ) خیلی بود...چون بعضیا با کراهت سرشون میکردن😒 منو دخترام سوار ، دختر بزرگم رفت اون عقب نشست😬 منو کوچیکه جلو... ردیف جلویی مونم یه دختر بچه ای بود با ی بلند و هیکل درشت...اما مشخص بود سنش کمه🤏 تصمیم گرفتم موقع پیاده شدن بهش بدم، ولی چون سنش ‌کمتر بود مدام بهش میزدم که ذهنیت بدی ازم نداشته باشه☺️ همین طور که داشتیم تاب میخوردیم، دخترِ داشت نگامون میکرد و صداهای عجیب و غریبی از خودش درمیاورد🙄 درحالیکه سرعت حرکت کم بود و بقیه ساکت... اما چون مردا هم سوار بودن یکم نداشت🤐 با لبخندگفتم نترس عزیزم، دیگه تندتر ازین نمیره، خیالت راحت👌 و شروع کردیم به صحبت کردن که آروم شد😓🤗 ازلحن صحبتام خیلی خوشش اومده بود و مدام ازم می‌کرد😍 راستشو بخوایین منم ازش خوشم اومده بود میگفت: شما چه خوبین با بقیه فرق دارین😍(فهمیدم منظورش ) گفتم چطووووور؟! 😃 یواشکی گفت بخاطر اینکه گیر نمیدین(با دستش به اشاره کرد💁‍♀) گفتم خب هر کس اینو میگه بدون خیلی دوسِت داره و براش 👌...گفت: چطور؟! آروم گفتم خب چون دوست ندارن مردا بد نگات کنن و فکرای بد نسبت بتو تو سرشون بیاد😉(خودش گرفت چی میگم😁) خندید گفت آره ...😅 گفتم حالا که اینهمه و خدا دوسِت داره، بهتر نیست با گوش کردن به حرفش، خدا رو خودت بکنی😍❤️ و بنفع خودمونه😌 خدا رو شکر حرفام به دلش نشسته بود و مدام و میکرد🤩 منم تا میتونستم قربون صدقه اش می‌رفتم😚☺️ تا اینکه پیاده شدیم و هر کدوم رفتیم سمتی ... یکم بعد که رفتیم قسمت 🏎در کمال دیدم شال پوشیده و ازون مهمتر، موهای بافته شده شم دیده نمیشد😍😍😍 اصلا باورم نمیشد😢 یعنی حرفام روش گذاشته بود؟!😃 موقع ماشین سواری مدام نگام میکرد و با چشماش ازم میخواست🙂 منم کم نذاشتم و مدام بهش و قلب و😘 میفرستادم.... گذشت... و من در حالیکه دست پسر کوچیکمو گرفته بودم و میزدیم، دیدم از دور دوتا خانم و چنتا دختر بچه دارن میان که از در خروجی برن بیرون... دیدم همون دختره ست، شالشم افتاده بود😩ولی تا منو دید فوری سرش کرد🤪 همون طور که بای بای کنان از کنار هم رد میشدیم به مامانش گفتم خیلی خوبی دارین خدا حفظشون کنه☺️ تشکر کردن و رفتن بعدش با تصور کردن چهره مادرِ متوجه شدم اون وسطا به مامانِ هم داده بودم😁 در کل شااااید من و م کار بزرگی نکرده باشیم... ولی همین که احساس غم و غصّه‌ی اولیه مون تبدیل به احساس رضایت خداوند و لبخند شد و بقیه ی شبمون رو بی و احساس گناه سپری کردیم، برامون کافیه🙃🙂 داشتم به این حرف رهبر عزیزمون، که می‌فرمودن شکننده ترین چیزهاست و ریشه گناه میخشکه...فکر میکردم🤔 واقعا اگه بشه و همه مومنین و به واجب دینی شون عمل کنن، هم جلوی و عادی شدن گناهان گرفته میشه 💯 و هم برادری مون رو در عمل به نشون دادیم🤝 خاطره های خوبتون و برای تشویق ....دیگران ثبت کنید چیه ما ارسال کنید 🌹 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
13.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ❌چرا می کنی خانوم جون😳😳 یاالله بکش کِل واسه بچه هامون😡😡😡 تکرار شده در کانال 👆..نشر باشما عزیز🍀 نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷👇 ••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔 https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a ••••••••••♡♡♡♡•••••••••••