.
به شوخی به کریمی گفتم این ریش ها را بزن.
گفت:
«این ریشها جان میدهد که با خون خضاب شود.
من خیلی دوست دارم مثل حضرت علی اکبر اربا اربا شوم».
گفتیم :
هیچ کسی با گلوله اربا اربا نمیشود.
پیش از عملیات به ما بازو بند ندادند.
در عملیات نیز محاصره کامل و مهماتمان هم تمام شد.
زینبیون و فاطمیون عقب کشیده بودند...
مجروحین را گذاشتیم در ماشین که ناگهان صدایی آمد.
گفتم:
«چی شد؟»
گفتند :
مرتضی پرید . (موشک به تویوتا خورده بود)
دیدم کنار تویوتا سرش یکجا و تنش یکجای دیگر افتاده است.
همانطور که گفته بود دوست دارم علی اکبری شهید شوم، شهید شد.💚
راوی:
همرزم شهید
#شهید_مرتضی_کریمی
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@rafigheshahidm
#حدیث_روز
امام على عليه السلام:
مَن حَذّرَكَ كَمَن بَشّرَكَ
كسى كه به تو هشدار مى دهد همانند كسى است كه به تو مژده مى دهد
📚حکمت ۵۹ نهج البلاغه
#روایت_عشق
@rafigheshahidm
مولاعلیمیفرمود
- لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ '
کاش جان من با نالھ هایم
از بدنم خارج میشد . .💔😔!
#فاطمیه 🖤
#روایت_عشق 🖤
@rafigheshahidm
#شهید_محمد_استحکامی❤️
#عاشقانههایشهدا💚
#روایت_عشق 🧡
تو جلسہ خواسـتگارے آن قدر سر بزیر بود که گفتــم تمام گلهاے قالے را شمرد ....
ولی پــس از ازدواج احساسات و محبتش را به راحتی بروز میداد 💞💝
محـــمد من را « عاشقانه من» خطاب میکند.💗
نام مرا در تلـــفن همراهــش «عاشقانه من» ذخیره ڪرده بود...
هـر وقت دلـــم برای محـــمد تنگ میشود...
با گوشے محــمد شماره خودم را میگیرم یا به محمد زنگ میزنم و میگــویم محمــد تو رفتی و عاشقانهات را تنها گذاشتی»
همہ عاشقانہ هاے زندگیــش را فداے اهل بیت ع کرد 💜
@rafigheshahidm
.
به شوخی به کریمی گفتم این ریش ها را بزن.
گفت:
«این ریشها جان میدهد که با خون خضاب شود.
من خیلی دوست دارم مثل حضرت علی اکبر اربا اربا شوم».
گفتیم :
هیچ کسی با گلوله اربا اربا نمیشود.
پیش از عملیات به ما بازو بند ندادند.
در عملیات نیز محاصره کامل و مهماتمان هم تمام شد.
زینبیون و فاطمیون عقب کشیده بودند...
مجروحین را گذاشتیم در ماشین که ناگهان صدایی آمد.
گفتم:
«چی شد؟»
گفتند :
مرتضی پرید . (موشک به تویوتا خورده بود)
دیدم کنار تویوتا سرش یکجا و تنش یکجای دیگر افتاده است.
همانطور که گفته بود دوست دارم علی اکبری شهید شوم، شهید شد.💚
راوی:
همرزم شهید
#شهید_مرتضی_کریمی
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@rafigheshahidm