eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا امشب براٰیت همانی را بنویسدکه همواره برای دیگران خواسته‌ای...! آرزوهای دیگرم در فراقت معنا ندارند...! @rafiq_shahidam
4_6006088503018915355.mp3
28.97M
۞دعاے کمیل 🎙مهدی رسولی التماس دعا 🙏 🏴 ✨به جمع ما بپیوندید✨ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam96 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرائت دعای فرج ب نیابت از شهید ابراهیم هادی........ التماس دعای فرج ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam96 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
🥀 بسم رب الحسین علیه السلام🥀 🌺 فردا روز جمعه است برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا. 🎁هدیه به امام ره و شهدا تعجیل در ظهور امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزمون و هدیه به تمامی شهدا و شهدای گمنام حاجت روایی عزیزان و هدیه به تمامی اموات عالم و پدران و مادران شهدا و اموات گروه و هدیه به روح پدر بزرگوارم . و به نیت ازدواج جوانان و فرزند دار شدن پدر و مادر ها و سالگرد شهادت شهیدانی که در این ماه به شهادت رسیدند. شهید مدافع حرم محمد علی الله دادی شهید نواب صفوی 🕊شهید مدافع حرم "علی سعد" 🕊شهید مدافع حرم "محمد کامران" 🕊شهید مدافع حرم "سعید انصاری" 🕊شهید مدافع حرم "جابر حسین‌پور" 🕊شهید مدافع حرم "علی آقا عبدالهی" 🕊شهید مدافع حرم "سعید سیاح‌طاهری" شهادت دکتر شهید مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران و دانشمند هسته‌ای ایران (۱۳۸۸ ه.ش) شهید عباس آبیاری شهدای کرمان مهلت قرائت تا جمعه هفته آینده. 🌺🌺🌺🌺🌺 جزء ۱.✅ جزء ۲✅ جزء ۳.✅ جزء ۴.✅ جزء ۵.✅ جزء ۶.✅ جزء ۷.✅ جزء ۸.✅ جزء ۹✅ جزء ۱۰✅ جزء ۱۱✅ جزء ۱۲.✅ جزء ۱۳✅ جزء ۱۴✅ جزء ۱۵.✅ جزء ۱۶.✅ جزء ۱۷.✅ جزء ۱۸✅ جزء ۱۹.✅ جزء ۲۰.✅ جزء ۲۱.✅ جزء ۲۲✅ جزء ۲۳✅ جزء ۲۴✅ جزء ۲۵.✅ جزء ۲۶✅ جزء ۲۷✅ جزء ۲۸ ✅ جزء ۲۹.✅ جز ۳۰.✅ برای گرفتن جز مورد نظر به بنده پیام بدهید . 👇👇 @rogaye_khaton315 اجر همه شما بزرگواران با حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام
✍تقدیم به شهید الله دادیِ مهربان... شهید الله دادی مهربان بود یکی دُردانه ای اندر جهان بود تبسم ها یِ زیبا بر لبش بود همیشه نامِ زهرا بر سرش بود گُلی بود در گلستانِ خداوند چو البرز بود و الوند بود و اروند یگانه آرشِ کرمان همو بود گمانم رستم دستان همو بود به چشمانش همی نورِ خدا بود ز این دنیایِ دون دانم جدا بود به قلبم مهرِ او پیوسته باشد شفیعم این شهیدِ زنده باشد مرتضی امیرتیموری (سمرقند) کرمان... ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam96 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
فصل سوم💖 هستم ز هست تو،عشقم برای توست. شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 از ساعتی که مَحرم شدیم
شهید مدافع حرم.حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 از دانشگاه که بیرون آمدم چیزی ندیدم.مطمئن شدم که حمید شوخی کرده .صدمتری از در ورودی دانشگاه فاصله گرفته بودم که صدای بوق موتوری توجه من را به خودش جلب کرد.خوب که دقت کردم دیدم خود حمید است.با موتور به دنبالم آمده بود. پرسیدم؛مگه شما نرفتی مأموریت؟کلاه ایمنی را از سرش برداشت و گفت:از شانس خوبمون مأموریت لغو شده. خیلی خوشحال بود.من بیشتر از حمید ذوق کردم.حال و حوصله مأموریت،آن هم فردای روز عقدمان را نداشتم.همین چند ساعت هم به من سخت گذشته بود،چه برسد به این که بخواهم چندماه منتظر حمید باشم. تا گفت:سوار شو بریم،با تعجب گفتم:بی خیال حمید آقا،من تا الآن موتور سوار نشدم،می ترسم.راست کار من نیست.تو برو،من با تاکسی میام.ول کن نبود.گفت:سوار شو،عادت می کنی.من خیلی آروم میرم. چندبار قل هو الله خواندم و سوار شدم.کل مسیر شبیه آدمی که بخواهد وارد تونل وحشت بشود چشم هایم را از ترس بسته بودم.یاد سیرک های قدیمی افتادم که سر محله هایمان برپا می شد و یک نفر با موتور روی دیوار راست رانندگی می کرد.تا برسیم نصفه جان شدم.سر فلکه وقتی خواستیم دور بزنیم از بس موتور کج شد صدای یا زهرای من بلند شد !گفتم الآن است که بخوریم زمین و برویم زیر ماشین ها! حالا که مأموریت حمید لغو شده بود،قرار گذاشتیم سه شنبه برای آزمایش و کلاس ضمن عقد به مرکز بهداشت شهید بلندیان برویم.تا سه شنبه کارش این بود که بعدازظهر ها به دنبالم می آمد ،ساعت کلاس هایم را پرسیده بود و می دانست چه ساعتی کلاس هایم تمام می شود. راس ساعت منتظرم می شد. این کارش عجیب می چسبید.با همان موتور هم می آمد؛یک موتور هوندای آبی و سبز رنگ که چندباری با آن تصادف کرده بود و جای سالم نداشت. وقتی با موتور می آمد،معمولا پنجاه متر،گاهی اوقات صدمتر جلوتر از درب اصلی منتظرم می شد.این مسیر را پیاده می رفتم.روز دوشنبه از شدت خستگی نا نداشتم.از در دانشگاه که بیرون آمدم،دیدم باز هم صد متر جلوتر موتور را نگه داشته. وقتی قدم زنان به حمید رسیدم،با گلایه گفتم؛شما که زحمت می کشی میای دنبالم،چرا این کار و می کنی؟خب جلوی دانشگاه نگه دار که من این همه راه پیاده نیام.حمید رک و راست گفت؛از خدا که پنهون نیست،از تو چه پنهون.می ترسم دوست های نزدیکت ببینن ما موتور داریم،خجالت بکشی.دورتر نگه می دارم که شما پیش بقیه اذیت نشی.)گفتم:این چه حرفیه ؟فکر دیگران و این که چی میگن اهمیتی نداره.اتفاقا مرکب یاور امام زمان عجل باید ساده باشه. از این به بعد مستقیم بیا جلوی در. روزهای بعد همین کار را کرد؛مستقیم می آمد جلوی در دانشگاه. من بعد از خداحافظی با دوستانم ترک موتور سوار می شدم و می رفتیم. سه شنبه رفتیم آزمایش دادیم.بعد هم جداگانه سر کلاس ضمن عقد نشستیم.یک ساعتی که کلاس بودیم،چندبار پیام داد؛حالت خوبه؟تشنه نشدی؟گرسنه نیستی؟حتی وقتی کنار هم نبودیم دنبال بهانه بود برای صحبت.کلاس که تمام شد،حمید من را به دانشگاه رساند.بعدازطهر دو تا کلاس داشتم. همان شب عروسیِ آقا مهدی،پسرعمه حمید بود.جور نشد همدیگر را بعد از عروسی ببینیم.چون از صبح درگیر آزمایشگاه بودیم و بعدهم دانشگاه و مراسم عروسی حسابی خسته شده بودم.به خانه که رسیدم ،زودتر از شب های قبل خوابم برد. کانال فرهنگی انقلابی پرستوےگمنام کمیل ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
. شبکه ۳ برنامه مخاطب خاص رو گذاشته و زنده داره کربلا رو نشون‌میده دوست داشتید ببینید .