🕊🌹#زیارتنامه_شهدا🌹🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🕊🌷
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
#یادشان_باصلوات🌹
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
وَ چہ احساسِ قشنگێ اسٺ : )✨
ڪه در اوݪ صبـح🌥
یادِ یڪ خوب
ٺۆ را غرق ٺمنا سازد💕🍃
#رفیقشهیدمـ♥️
#شهیدابراهیم🌙
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
❤️❤️❤️❤️
#روایت_عشق 💌
یکبار که آمده بود مرخصی. خواهرش حدوداً ۵ ماهه بود. بغلش کرده بود و با بچه حرف می زد، بازی می کرد باهاش. این بچه ی کوچک قه قه می خندید، مجید کیف می کرد. از اتاق آمد بیرون، حواسم بهش بود، داشت با خودش حرف می زد: «تو با این خنده ها و شیرین کاری هات، نمی تونی منو به این دنیا وابسته کنی. با این کارها نمی شه منو از جبهه واداشت.» ساکش رو بست و رفت !
#شهیدمجید_زین_الدین
🌷یاد عزیزش با *صلوات*
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🍃🌹🍃
#شهیدانه
⚘کار هر شبش بود!
با این که از صبح تا شب کار و درس داشت و فعالیت میکرد، نیمههای شب هم بلند میشد نمازشب میخواند.
⚘یک شب بهش گفتم: «یه کم استراحت کن. خستهای.» با همان حالت خاص خودش گفت: «تاجر اگه از سرمایهاش خرج کنه، بالاخره ورشکست میشه؛ باید سود بدست بیاره تا زندگیش به چرخه، ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ورشکست میشیم.»
#شهید_مصطفی_چمران♥️🕊
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#ماجرای_توسل💕
🔹در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود.`
🔸محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه"!!.🔥
🔹گفت:بریم جلوترببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم"
🔸رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی.🍃
🔹محمود دورو بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:
🔸" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط"💪
🔹جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!".🤔
🔸گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه".🙁
🔹گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد".🙂
🔸گفتم:" چه کاری؟"🤔
🔸با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم".💜
#شهید_محمود_کاوه❤️🕊
#روایت_همرزم🌿
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌿#کلام_شهید💌
ڪاری ڪه مـن انجام میدهم
برای آماده سازی ظهور است و
حضرت صاحب الزمان(عج)
پدرم همهچیز را به شخص
امام زمان(عج) مربوط میدانستند..
#شهید_حسن_تهرانیمقدم♥️🕊
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
『وَ فاش بگۆیَـم هیچ ڪس جُز آڹڪہ
دݪ بہ خـُدا سپردھ اسـٺ؛
رسݥ دوست داشٺݩ رآ نمےداند : )💕』
#شھیدابراهیم❤️
.[ 🌹#خدای_خوب_ابراهیم 🌹].
ساعت ها زیر باران مشغول صحبت بود. برای اینکه رفیق چاقو کش خود را هدایت کند. دست آخر برای او شغل مناسبی هماهنگ کرد و او را مشغول نمود.دوسن او رفته رفته تغییر کرد. ازدواج کرد و فرد مؤمنی شد. ابراهیم خوش حال بود که زمینه هدایت یک انسان را فراهم کرده. اکنون همان شخص از معتمدین محل است. به راستی که ابراهیم، مانند پیامبر به هدایت افراد حریص بود...
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ:به یقین، پیامبری از میان شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد. و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است. (توبه/128)
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c