پای آدم جایی میره که دلش رفته ...!
دل ها رو مواظب باشیم تا پاها جای بد نره...!!😉
1.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری کنید وقتی کسی شما را ملاقات می کند...
#لبیک_یا_خامنه_ای
@rafiq_shahidam96
در جبهه یک فرمانده ارتشی داشتیم که خیلی با ابراهیم رفیق بود.
مرتب به ما سر می زد و ابراهیم هم حسابی او را تحویل می گرفت.
تعجب کردم که اینها از کجا همدیگر را می شناسند.
این فرمانده می گفت:
ماجرای آشنایی ما به یک امر به معروف بر می گردد.
یکبار من عمل حرامی انجام دادم و نمی دانستم این کار گناه است.
همان روز دیدم جوانی خوش سیما از سنگر بسیجی ها به سمت من آمد.
بعد از سلام و احوالپرسی، مقداری میوه تعارف کرد و کمی صحبت کردیم.
بعد مرا از میان جمع بیرون آورد و خیلی محترمانه تذکر داد که کار من اشتباه بوده و بهتر است دیگر انجام ندهم.
اینقدر با مهربانی و روی خوش تذکر داد
که شیفته این جوان شدم و مرید اخلاق خوبش شدم.
شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند،(چون) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید.
آل عمران/۱۱۰
📚خدای خوب ابراهیم
@rafiq_shahidam96
733.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 باز کردن درب حرم مطهر خانم سیده زینب (سلام الله علیها) توسط سردار #حاج_قاسم_سلیمانی
🎊 #میلاد_حضرت_زینب 🎊
❣️ #روز_پرستار ❣️
🎊 #مبارڪ_باد 🎊
@rafiq_shahidam96
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌱🌱🌱 زندگی نامه طلبه جوان شهید محمد هادی زلفقاری #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_هشتاد_هشتم در خط مقدم م
🌱🌱🌱
زندگی نامه طلبه جوان
شهید محمد هادی زلفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_هشتاد_نهم
همانجا ديدم که هادي پيشانيبندهاي زيباي يا زهرا س را بين رزمندگان
پخش ميکند.
آن روز در تقسيم غذا بين رزمندگان کمک کرد. خيلي خوشحال و سر
حال بود.
ميگفت: جبهه ي اينجا حال و هواي دفاع مقدس ما را دارد. اين بچه ها مثل
بسيجيهاي خود ما هستند.
هادي مدتي در منطقه ي عمليات بلد حضور داشت. در چند مورد پيشروي
و حملهي رزمندگان حضور داشت و خاطرات خوبي را از خودش به يادگار
گذاشت.
در آن ايام هميشه دوربين در دست داشت و مشغول فيلمبرداري و عکاسي
بود.
يک روز من را ديد و گفت: آنجا را ببين. يک دکل مخابراتي هست که
پرچم داعش بالاي آن نصب شده. بيا برويم و پرچم را پايين بکشيم.
گفتم شايد تله باشد. آنها منتظرند ببينند چه کسي به اين پرچم نزديک
ميشود تا او را بزنند.
در ثاني شما تجربه ي بالاي رفتن از دکل داري؟ اين دکل خيلي بلند است.
ممکن است آن بالا سرگيجه بگيري. خالصه راضي شد که اين کار را انجام
ندهد.
عمليات بلد تمام شد و اين شهر آزاد شد. هادي تقاضاي اعزام به سامرا
داشت. رفتم و کار اعزام او را انجام دادم. با او راهي منطقهي سامرا شده و به
زيارت رفتيم.
سه روز بعد با هم به يک منطقهي درگيري رفتيم. منطقه تحت سيطرهي
داعش بود. من و برخي رزمندگان، خيلي سرمان را پايين گرفته بوديم. واقعاً
ميترسيديم
#ادامهدارد
@rafiq_shahidam96
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌱🌱🌱 زندگی نامه طلبه جوان شهید محمد هادی زلفقاری #پسرک_فلافل_فروش #قسمت_هشتاد_نهم همانجا ديدم که
🌱🌱🌱
زندگی نامه طلبه جوان
شهید محمد هادی زلفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_نود
هادي شجاعانه جلو ميرفت و فرياد ميزد: التخاف، التخاف ماکوشيئ ...
نترس، نترس چيزي نيست.
ما آنقدر جلو رفتيم که به دشت باز رسيديم. از صبح تا عصر در آنجا
محاصره شديم. خيلي ترس داشت. نميدانستيم چه کنيم اما هادي خيلي شاد
بود! به همه روحيه ميداد.
عصر بود که راه باز شد و برگشتيم. از آنجا با هم راهي بغداد شديم. بعد هم
نجف رفتيم و چند روز بعد هادي به تنهايي راهي سامرا شد.
ما از طريق شبکه هاي اجتماعي با هم در ارتباط بوديم. يک شب وقتي با
هادي صحبت ميکردم گفت: اينجا اوضاع ما بحراني است! من امروز در يک
قدمي شهادت بودم.
او ادامه داد: يک انتحاري پشت سر ما در ميان نيروها منفجر شد. من بالاي
پشت بام خانه بودم که بالافاصله يک انتحاري ديگر در حياط خانه خودش را
منفجر کرد و...
چند روز بعد هادي به نجف برگشت. زياد در شهر نماند و به منطقهي
مقداديه رفت. از آنجا هم راهي سامرا شد.
دو تن از دوستانم با او رفتند. دوستان من چند روز بعد برگشتند. با هادي
تماس گرفتم و گفتم: کي برميگردي؟
گفت: انشاءالله مصلحت ما شهادت است!
من هم گفتم اين هفته پيش شما ميآيم تا با هم فيلم و عکس بگيريم.
اما چند روز بعد روز دوشنبه بود که از دوستان شنيدم که هادي شهيد شده.
#ادامهدارد
@rafiq_shahidam96
گویند در حدیث کساء نیست نام او
#زینب (سلام الله علیها) همان عبای یمانی دلبرست...🌹🍃
#اللهمعجللولیکالفرجبحقسیدةزینبسلاماللهعلیها
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🇮🇷 @shahidmedadian