7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی شهید مهدی باکری برای
جنازه برادرش هم پارتیبازی نکرد...
#رمضان_الکریم
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
🆔 @rafiq_shahidam96
ربنا ربنا ... چه بی تابم
وقت افطار در پی ِ آبم
کربلا، کربلا و کربُ و بلا
شب دوم دخیل اربابم
التمــــــاس دعــــــا🌸✋
عاشقاے حسین♡بسم الله
#ماه_رمضان
🆔 @rafiq_shahidam96
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ🌿
« باید به قلبتان برسانید
که هر کاری انجام می دهید،
در محضر خدا هستید »
حوالی ساعت ۲۰:۳۰ شما به #بیستمین_وششمین کلیپ صوتی مبحث اعتقادی مجموعه فرهنگی شهید ابراهیم هادی دعوت شدید🍂
نظری،انتقادی،سوالی،پیشنہادی،
درخواستی،تشویقی،تنبیہی،
هرچیزی;داشتیددرخدمتیم:
🆔 @Ebrhim_h14
خلاصہ;کہ;بگوشیم !
لینک مشاهده کلیپ👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3515417411C80906178d5
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خاطر حجاب من را شکنجه میکردند! دو ماه من را حبس کردند!
روایت سوزناک زندگی بانوی اهل کشور آذربایجان در برنامه محفل شبکه سه
#ماه_رمضان
#حجاب
🆔 @rafiq_shahidam96
#سلامبرابراهیم۱🍃
#قسمت ۲۶
•قهرمان
مسابقات قهرمانی ۷۴ کیلو باشگاه ها بود. #ابراهیم همه حریفان را یکی پس از دیگری شکست داد و به نیمه نهائی رسید. آن سال #ابراهیم خیلی خوب تمرین کرده بود. اکثر حریف ها را با اقتدار شکست داد.
اگر این مسابقه را می زد حتماََ در فینال قهرمان می شد . اما در نیمه نهائی خیلی بد کشتی گرفت.بالاخره با یک امتیاز بازی را واگذار کرد!
آن سال #ابراهیم مقام سوم را کسب کرد . اما سال ها بعد ، همان پسری که حریف نیمه نهائی #ابراهیم بود را دیدم. آمده بود به #ابراهیم سر بزند.
آن آقا از خاطرات خودش با #ابراهیم تعریف می کرد. همه ما هم گوش می کردیم.
تا اینکه رسید به ماجرای آشنایی خودش با #ابراهیم و گفت: آشنایی ما بر می گردد به نیمه نهائی کشتی باشگاه ها در وزن ۷۴ کیلو ، قرار بود من با #ابراهیم کشتی بگیرم.
اما هرچه خواست آن ماجرا را تعریف کند #ابراهیم بحث را عوض می کرد!
آخرهم نگذاشت که ماجرا تعریف شود! روز بعد همان آقا را دیدم و گفتم: اگه می شه قضیه کشتی خودتان را تعریف کنید.
او هم نگاهی به من کرد. نَفَس عمیقی کشید و گفت: آن سال من در نیمه نهائی حریف #ابراهیم شدم . اما یکی از پاهایم شدیداََ آسیب دید.
به #ابراهیم که تا آن موقع نمی شناختمش گفتم: رفیق ، این پای من آسیب دیده . هوای ما رو داشته باش.
#ابراهیم هم گفت: باشه داداش ، چَشم.
بازی های او را دیده بودم . توی کشتی استاد بود.
با اینکه شگرد #ابراهیم فن هایی بود که روی پا می زد . اما اصلا به پای من نزدیک نشد!
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
ادامع دارد...
#ماه_رمضان
🆔 @rafiq_shahidam96
اصلش این بود که
ما قدمون بلند شه و برسه به آسمون
اما خب انگار خدا دیده دستمون نمیرسه
یکماه شاخه های آسمونو واسه ما
کوتولههای معنوی هم آورده پایین ..
#ماه_رمضان