eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
5هزار دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
16.1هزار ویدیو
190 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
ربنا ربنا ... چه بی تابم وقت افطار در پی ِ آبم کربلا، کربلا و کربُ و بلا شب دوم دخیل اربابم التمــــــاس دعــــــا🌸✋ عاشقاے حسین♡بسم الله 🆔 @rafiq_shahidam96
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ🌿 « باید به قلبتان برسانید که هر کاری انجام می دهید، در محضر خدا هستید » حوالی ساعت ۲۰:۳۰ شما به کلیپ صوتی مبحث اعتقادی مجموعه فرهنگی شهید ابراهیم هادی دعوت شدید🍂 نظری،انتقادی،سوالی،پیشنہادی، درخواستی،تشویقی،تنبیہی، هرچیزی;داشتیددرخدمتیم: 🆔 @Ebrhim_h14 خلاصہ;کہ;بگوشیم ! لینک مشاهده کلیپ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3515417411C80906178d5
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خاطر حجاب من را شکنجه میکردند! دو ماه من را حبس کردند! روایت سوزناک زندگی بانوی اهل کشور آذربایجان در برنامه محفل شبکه سه 🆔 @rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 ۲۶ •قهرمان مسابقات قهرمانی ۷۴ کیلو باشگاه ها بود. همه حریفان را یکی پس از دیگری شکست داد و به نیمه نهائی رسید. آن سال خیلی خوب تمرین کرده بود. اکثر حریف ها را با اقتدار شکست داد. اگر این مسابقه را می زد حتماََ در فینال قهرمان می شد . اما در نیمه نهائی خیلی بد کشتی گرفت.بالاخره با یک امتیاز بازی را واگذار کرد! آن سال مقام سوم را کسب کرد . اما سال ها بعد ، همان پسری که حریف نیمه نهائی بود را دیدم. آمده بود به سر بزند. آن آقا از خاطرات خودش با تعریف می کرد. همه ما هم گوش می کردیم. تا اینکه رسید به ماجرای آشنایی خودش با و گفت: آشنایی ما بر می گردد به نیمه نهائی کشتی باشگاه ها در وزن ۷۴ کیلو ، قرار بود من با کشتی بگیرم. اما هرچه خواست آن ماجرا را تعریف کند بحث را عوض می کرد! آخرهم نگذاشت که ماجرا تعریف شود! روز بعد همان آقا را دیدم و گفتم: اگه می شه قضیه کشتی خودتان را تعریف کنید. او هم نگاهی به من کرد. نَفَس عمیقی کشید و گفت: آن سال من در نیمه نهائی حریف شدم . اما یکی از پاهایم شدیداََ آسیب دید. به که تا آن موقع نمی شناختمش گفتم: رفیق ، این پای من آسیب دیده . هوای ما رو داشته باش. هم گفت: باشه داداش ، چَشم. بازی های او را دیده بودم . توی کشتی استاد بود. با اینکه شگرد فن هایی بود که روی پا می زد . اما اصلا به پای من نزدیک نشد! ادامع دارد... 🆔 @rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصلش این بود که ما قدمون بلند شه و برسه به آسمون اما خب انگار خدا دیده دستمون نمی‌رسه یک‌ماه شاخه های آسمونو واسه ما کوتوله‌های معنوی هم آورده پایین ..