eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.4هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
88 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
سید ابراهیم فرمانده @shahid__mostafa_sadrzadeh1 خواستم بگویم اولین بار بابا گفتنش ...👶🏻 شیرین زبانی اش...💚 قدم های اول راه افتادن...👣 مدرسه رفتن ...📚 سرمشق بابا نوشتنش...✏️ اما می دانم خدای تو یکی و جوابت یکی است: (زنم و بچه ام و همه هفت جد و آبادم فدای یه کاشی حرم بی بی(زینب) سلام الله علیها) @shahid__mostafa_sadrzadeh1 @shahid__mostafa_sadrzadeh2 💝🌹💕💝🌹💕💝🌹💕 https://www.instagram.com/p/CXychIhoUSc/?utm_medium=share_sheet
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت #بیست_ودوم و
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت از آموزش و پرورش برای ایوب نامه آمده بود که باید برگردی سر شغلت، یا بابت اینکه این مدت نیامده ای، پنجاه هزار تومان خسارت بدهی. پنجاه هزار تومان برای ما خیلی زیاد بود. گفتم: + بالاخره چه کار میکنی؟ _ برمیگردم سر همان معلمی، اما نه توی شهر، می رویم اسباب و اثاثیه مان را جمع کردیم رفتیم ، روستایی که با یک ساعت و نیم فاصله داشت. ایوب یا بود یا یا می فرستاد یا هر روز صحبت می کردیم. چند روزی بود از او خبری نداشتیم. تنهایی و بی هم زبانی دلتنگیم را بیشتر می کرد. هدی را باردار بودم و حالت تهوع داشتم. از صدای مارشی، که تلویزیون پخش می کرد معلوم بود شده. شب خواب دیدم ایوب می گوید "دارم می روم " شَستم خبر دار شد دوباره شده. صبح محمد حسین را بردم توی حیاط و سرش را با دوچرخه اش گرم کردم. خودم هم روی پله ها نشستم و دستم را گذاشتم زیر چانه ام. نمیدانم چه مدت گذشت که با صدای _"عیال، عیاااااال" گفتن ایوب به خودم آمدم. تمام بدنش باندپیچی بود. حتی روی چشم هایش گاز استریل گذاشته بودند. + چی شده ایوب؟ کجایت زخمی شده؟ _ میدانستم هول می کنی، داشتند مرا می بردند بیمارستان مشهد. گفتم خبرش به تو برسد نگران می شوی، از برادرها خواستم من را بیاورند شهر خودم، پیش تو.. شیمیایی شده بود با مدتی طول کشید تا برگشت. توی بیمارستان آمپول بهش تزریق کرده بودند و شده بود. پوستش داشت و نفس می کشید. گاهی فکر می کردم ریه ی ایوب اندازه یک هم قدرت ندارد و هر لحظه ممکن است نفسش بند بیاید. برای ایوب فرقی نمی کرد. او رفته بود همه را یک جا بدهد و خدا از او می گرفت. . نفس های ثانیه ای ایوب از زندگیمان شده بود. تا آن وقت از شیمیایی شدن فقط این را می دانستم که روی پوست های ریز و درشت می زند. دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را می خورد ولی تاول ها بیشتر شده بود. صورتش می شد و از زخم ها می آمد. را با زد تا زخم ها نکند. وقتی از سلمانی به خانه برگشته بود خیلی گرفته بود. گفت: _"مردم چه شده اند، می گویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا؟؟" به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت بستری شدن ایوب آنقدر زیاد بود که بیمارستان و اتاق ریکاوری مثل خانه خودم شده بود. از اتاق عمل که بیرون می آوردنش نیمه هوشیار شروع می کرد به حرف زدن: _"شهلا من فهمیدم توی کدام دانشگاه معتبر خارجی، پزشکی تدریس می شود. بگذار خوب بشوم، می رویم آنجا و من بالاخره پزشکی می خوانم." عاشق بود. شاید از بس که زیر رفته بود... و نصف عمرش را توی بیمارستان گذرانده بود. چند بار پیش آمد که وقتی پیوند گوشت به دستش نگرفت خودش فهمید عمل خوب نبوده. یک بار بهش گفتم: + ایوب نگو، چیزی از عملت نگذشته صبر کن شاید گرفت. سرش را بالا انداخت. مطمئن بود. دکتر که آمد بالای سرش از اتاق آمدم بیرون تا نماز بخوانم. وقتی برگشتم تمام روپوش دکتر قرمز شده بود. بدون اینکه ایوب را کند با چاقوی جراحی گوشت های فاسد را بود. وگرنه کمی بعد به جایی رسید که دیگر گوشت دست خود ایوب بود و خون... ملافه ی زیر ایوب و لباس دکتر را قرمز کرده بود. ایوب از حال رفته بود... که پرستارها برای مسکن قوی آمدند. دوست نداشت کسی کنارش باشد. هم خیلی کرد اما ایوب قبول . ایوب وقتی خانه بود کنار رختخواب و بساط چایش همیشه بود. از هر موضوعی،کتاب می خواند. یک کتاب دو هزار صفحه ای به دستش رسیده بود که از سر شب یک لحظه ام آن را زمین نگذاشته بود. گفتم: + دیر وقت است نمیخوابی؟ سرش را بالا انداخت + مگر دنبالت کرده اند؟ سرش توی،کتاب بود. _ باید این را تا صبح تمام کنم. صبح که بیدار شدم، تمامش کرده بود. با پلک هایش را از هم باز نگه داشته بود. تا دوساعت بعد هنوز جای دوتا فرورفتگی کوچک، بالا و پایین چشم هایش باقی مانده بود به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
حواست ھسټـ؟ ما ڪہ میگیمـ منتظر امامیمـ ٺا بیاد و یاریش می کنیمـ ایا آمادگے یار؁ ڪردݩ رۅ در درۅن خودمۅݩ ایجاد ڪردیمـ؟ آیا بہ مـ؏ـناێ واقعے ڪلمہ منتٺظریمـ؟ یافقط بودݩ ڷقلقہ ی زبانمۅݩ هسټــ... +پیشنهاد:👇 سوره بیّنه رو با نگاه بخونید(◍•ᴗ•◍)❤ •° https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
•نفس ، خلق ، دنیا ، شیطان و «الله» اینها مشتری ما هستند! کدام یک توانایی دارد قیمت ما را بپردازد که با او معامله کنیم؟! [ با هر که غیر او معامله کنیم باخته‌ایم ] 🚫 - - - - - - - - - - - - https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود💔 تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم😭 https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
اگر درآمد ناخن کار و ارایشگر بیشتر از پزشک و مهندسه معنیش این نیست که درس خوندن فایده نداره معنیش اینه که مردم از ظاهرشون بیشتر خجالت میکشن تا مغز خالیشون :) 🚫 https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
اما اونی که دلش پاکه راضے نمیشہ کہ خلق خدا رو به گناھ بندازه..! خودمونو گول نزنیم..!(:🤦‍♂️ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
•🔗🌺• • : ❍زِندگیاتونو وقفِ امام‌زمان ڪنین ❍وقفِ جبهِه‌ۍفرهنگی ❍وقفِ ظهور... ⊰وقتۍ زندگیاتون این شِڪلۍ بشه، مجبور میشین نڪنین! ⊰وَ وقتے ڪه گناه‌هاتون ڪمُ ڪمتر شد؛ دریچه‌اۍاز حقایق به روتون باز میشه✨ ❪اونوقته ڪه میشین شبیهِ ... اول بشین، بعد بشین❫ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↳⋮❥⸽‹ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
توبعضی‌مسائل جوری‌از‌هم‌دیگه‍‌سبقت‌میگیرید که‍‌اگه‍‌دردین‌همین‌سبقتو‌بگیرید میشید‌آیت‌الله‍‌بهجت.. ! در‌دین‌از‌یکدیگر‌سبقت‌بگیرید.... 🖐🏻 - - - - - - - - - - - https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
اگہ‌از‌تہ‌دلت‌بخوای‌بہ‌امام‌زمانت‌ ڪمڪ‌ڪنے،خیلےڪارا‌بھ‌‌ذهنت‌ میرسھ‌‌و‌میتونےانجام‌بدےبراے ظہور‌امام‌زمان!😊 _درس‌میخونے؟ +بھ‌‌نیت‌خدمت‌بھ‌‌جامعہ‌ امام‌زمان‌‌جانمون♡،درس‌بخون🤓_ڪارمیڪنے؟ +بھ‌‌نیت‌خدمت‌بھ‌‌امام‌زمان‌و‌فرزندان‌ امام‌زمان‌ڪار‌ڪن‌ڪہ‌فرزندان‌امام‌زمان‌ همین‌مردم‌هستند!🙂 _خانہ‌دارےمیڪنے؟!+بھ‌‌نیت‌خوشحالےو‌رضایت‌امام‌زمان‌! اصلا‌هرڪارےمیڪنےبھ‌‌این‌نیت‌باشھ‌‌ ببین‌زندگیت‌چجورےعوض‌میشھ‌‌!🙃 ↳⋮❥ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا