فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ادامه ظلم و ستم هندوها به مسلمانان/
تصاویر دلخراش حمله هندوها به زنان مسلمان ...
🔹از دیروز طبق حکم دادگاه ایالت "کارناتاکا" در هند، پوشیدن حجاب برای دختران در مدارس این ایالت تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام شد و در اکثر مدارس این منطقه، در هنگام ورود، دختران وادار به برداشتن روسری خود شدند...
🏝اشارت :
#غرب وحشی وسران استکبار جنایتکار که هیچ؛
👈ولی آیا به نظر شما با دیدن این صحنه های رقت انگیز ، صدایی از اصلاح طلبان مدعی حقوق بشر و آزادی ، بلند خواهد شد؟؟
آیا از سلبریتیها صدایی در خواهد آمد؟!
((همونایی که برای قانون برخورد با سگهای مزاحم،در فضای مجازی کلی داد و فریاد را انداختند؛
ویا اونهایی که برای کشته شدن حادثه تروریستی در اروپا ، رفتند درب سفارت اون کشور و شمع روشن کردند...))
▪آیا این حرکت پلیس هند؛ تاکید بر بی حجابی اجباری نیست؟!؟
▪آیا این زنان و دختران محجبه، بشر نیستند !؟
▪آیا اصولا اصلاح طلبان و همفکران آنها،مسلمان نیستند ؟!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 ببینید | کشتار روزانه هزار و سیصد انسان در ایران !!!!
😔وقتی دستگاه کورتاژ وارد رحم مادر میشه ، جنین برای دفاع، خود را تا حد ممکن کنار میکشد و مقاومت میکند؛ حتی به رحم مادرش با چنگ زدن، پناه میبرد؛ تا اینکه درنهایت با، اعضا وجوارحش چرخ می شود ...
این داستانِ غم انگیزِ برای ١٣٠٠ انسان زنده (جنین) که اکثرا هم شیعه هستند؛ در طول یک روز اتفاق می افتد!!
البته این آمار رسمی است! [آمارهای غیر رسمی چندین برابر این آمارست!]
اونم با این وضعیت بحران جمعیت در چند سال آینده و پیر شدن ایران!❗️
👈یک لحظه روی آمار تأمل کنیم!!!
سازمان جهانی بهداشت WHO احیاناً نگران نیست؟!
فقط باید مردم را از کرونا ترساند ؟!؟
#سقط_جنین
#غربالگری
#نفوذ_در_بهداشت_ایران
=_=_=_=_=_=_=_=
🏝☀️اشارت:
والله قسم گریه دارد...
اگر این کار، آدم کشی و قتل نیست، پس چیست؟!
👈آیا نمیشود پدر، مادر و دکتری را که چنین عملی را بدون هیچ مجوز شرعی مرتکب میشوند ، قاتل نامید؟؟
👆خلاف دستور خدای تعالی عمل میکنیم بعدش انتظار رحمت و وسعت در زندگی داریم ...
▪چرا گفتم "عمل میکنیم" ؟
چون من و شما هم اگر قلباً، راضی به این عمل حرام، غیر شرعی و ظالمانه شویم ، شریک آنهائیم ... شریک جرم!
👌حداقلِ وظیفه ما ، تذکر ونهی از منکر به کسانیست که میدانیم قصد چنین کاری را دارند!
------------🔹🔸🔹
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | چرا #جهاد_تبیین ضرورت دارد؟
⁉️ چگونه #امیدآفرینی کنیم؟
⁉️ آیا آیه لا اکراه فیالدین با جهاد تبیین در تضاد است؟
⁉️ آیا تبیین در سیره ائمه و آیات قرآن هم وجود دارد؟
📺 برشی از صحبت حجتالاسلام #راجی در گفتگوی ویژه خبری از شبکه دو سیما
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
🔴تزهای بنیصدری❗️
🔸«زمین میدهیم، زمان میگیریم!». این تز بنیصدر در شروع جنگ تحمیلی بود. یعنی ما اجازه ورود دشمن به خاک کشور را بدهیم و ناگهان در یک زمان مناسب او را قیچی کنیم!
"این شد که پارههای تن این ملت به قتلگاه رفتند"
مسؤولین محترم تصمیمگیر در فضای مجازی❗️
🔸ما در جنگ مجازی (بخوانید جنگ تمامعیار حقیقی) هستیم. دشمن با سلاحی جدید و با ظاهری فریبنده و جذاب وارد سرزمین قلب و فکر ما شده است.
پارههای تن ما و شما در خطرند❗️اسلام و انقلاب در خطرند❗️
⚠️ مراقب تزهای بنیصدریِ جریان نفوذ و لیبرال باشید❗️
🔔 هشیار باشید! اگر دیر بجنبید، هم زمین را دادیم هم زمان را❗️
✅ مدیریت زمین و زمان را به دست بگیرید و فضا را به نفع ما تغییر دهید✌️
✍️ سیدجواد میرزا زاده
#مدیریت_فضای_مجازی
#شبکه_ملّی_اطّلاعات
Part06_انسان 250 ساله.mp3
24.15M
📗کتاب صوتی
#انسان_دویست_و_پنجاه_ساله
قسمت 6⃣
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توانستید هر شب نتوانستید هفته ای یک شب. نتوانستید ماهی یک شب. نتوانستید سالی یک شب؛ نتوانستید در عمرتان یکبار نمازشب بخوانید. دلیل آنرا بشنوید
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
زینب از تل دید دارد بیبرادر میشود
آستین بر سر گرفت و گفت معجر میشود
کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ
«ما رأیت إلّا جمیل ِ» کیست بی سر میشود؟
▪️وفات بانوى صبر، حضرت زينب(س) تسليت باد😔😔😔😔
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
کبوترانمهاجر.mp3
3.84M
🕊️ #کبوتران_مهاجر
🎧 بخش معرفی شهدا در برنامه مهربان باشیم راديو معارف
⏯️ این قسمت: شهید یدالله ندرلو
تولیدی رادیو معارف
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
#قسمت_شصت_وهفت
+این بشر با این اخلاقش اخر روح الله رو هم مثل خودش میکنه .
از حرفش خندم گرف.
چقدر محمد سخت گیر بود.
نمیدونم میتونستم با اینا کنار بیام یا نه...
ولی تنها چیزی ک میدونستم این بود ک اخلاقش خیلی برام شیرین بود.
ریحانه ادامه داد:
+بیا بریم خونمون بعد از شام زنگبزن بیان دنبالت.
_نه اصلا امکان نداره.
این دفعه تا تو نیای من نمیامخجالت میکشم عه .
+نه دیگه فک کردی زرنگی!!!
الان اینجا نزدیک خونه ی ماس.
باید بیای.
وگرنه باهات کات میکنم همینجا برای همیشه.
خواستم بلند بخندم که سعی کردم جلوی خودمو بگیرم.
_خدایی نمیام خونتون
نزاشت حرفم تموم شه
دستمو کشید و منو با خودش برد.
دلم میخواست از خواستگاری داداشش بپرسم و بگم عکس دختره رو بهم نشون بده.
ولی روم نمیشد.
دیگه در مقابلش مقاومت نکردم.
اتفاقا دوست داشتم که برم خونشون.
فرصت خوبی بود که ازش حرف بکشم. تو راه راجع ب درسو انتخاب رشته حرف زدیم تا رسیدیم. خونشون سه تا خیابون پایین تر از پاساژ تندیس بود.
چند دقیقه ای بود ک رسیده بودیم خونشون با مامان تماس گرفتمو گفتم که خونه ریحانه اینام که قرار شد بعد از اذان بیاد دنبالم با باباش سلام علیک کردمو تو اتاقش منتظر نشسته بودم تا ریحانه لباساشو عوض کنه این دفعه محمد نبود اصلا نبود میخواستم بحث خواستگاریو پیش بکشمو بازش کنم ولی هم رومنمیشد هم نمیدونستم باید چی بگمو چجوری رفتار کنم که ضایع نباشه و ریحانه نفهمه داشتم تو ذهنم یه جوری جمله بندی میکردم که ریحانه گفت:بیا بریم پیش بابام تنهاس میخام قرصاشو بدم.
چادرمو رو سرم مرتب کردمو دنبالش رفتم. دوباره با همون صحنه مواجه شدم. لنگه ی شلوار خالی باباش. دلم میخاست ازش بپرسم چی شده
که فکر کنم از نگاهم فهمید برای همین گفت:تو جبهه جامونده.
با این حرفش با فاصله نشستم نزدیکش.
نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
#ناحله
#پارت_شصت_و_هشت
ریحانه مشغول قرص ها بود در جواب بابای ریحانه با تعجب گفتم:پس چیکار میکنین؟
اشاره زد به پای مصنوعی کنارش بغضم گرفت از نگاه باباش چه خانواده ی زجر کشیده ای...
یه دفعه باباش گفت:میخوای برات تعریف کنم؟
بی اختیار سرمو تکون دادم.باباش شروع کرد به حرف زدن و من با دقت به حرفاش گوش میکردم از داستان زندگیش میگفت از اینکه چندین نفر تو بغلش شهید شدن و خودش جامونده بود بعد از اینکه حرفاش تموم شد، اشاره کرد به چفیه ای که روی کتابخونه ی چوبی ای که بالا سرش نصب شده بود و رو به من گفت:مال همون موقع هاس.
ریحانه پاشد و چفیه رو داد دست باباش باباش هم چفیه رو دراز کرد سمت من و گفت:بیا دخترم.
نمیدونستمباید چیکار کنم چفیه رو ازش گرفتم بهش نگاه کردم جاذبه ای که داشت باعث شد بچسبونمش به صورتم و ببوسمش که یه دفعه متوجه شدم این اشکامه که روی چفیه میریزه و خیسش میکنه تو حال و هوای خودم بودم که صدای محمد از تو حیاط اومد
داد زد:ریحانه هی ریحانه بیا اینا رو از دستم بگیر کمرم شکست بدو دیگه خسته شدم آهای کجایی پس؟
بعد دوباره یه دفعه داد زد:اهههه بیا دیگه چهار ساعته دارم صدات میکنم.
دوباره دلم یجوری شده بود تپش قلب گرفتم محمد بود؟جدی محمد بود؟
وای خدای من سعی کردم آرامشم رو حفظ کنمو کاری نکنم که بیشتر از من بدش بیاد دست ب روسریم کشیدمو خودم رو تو صفحه ی مشکی گوشیم نگاه کردم خب زیاد هم بد نبودم اشکامو با گوشه ی چادرم پاک کردم چفیه رو دادم دست پدرش که محمد با پاش به در لگد زدو گفت:یا الله
و وارد شد فهمیده بود من اونجام؟نه قطعا متوجه نشده اگه میدونست که داد و بیداد راه نمینداخت خب اگه نمیدونست پس چرا گفت یا الله.
داشتم به سوالای تو ذهنم جواب میدادم که یهو ریحانه پرید سمتش و چیزایی که دستش بود رو ازش گرفت.
میخواستم بهش نگاه کنم ولی از پدرش میترسیدم.
ی دفعه باباش گفت:آقا محمد خونه رو گذاشتی رو سرتااا...
مهمون داریم پسرم.
از جام بلند شدم و آروم گفتم:سلام.
اول رو به باباش سلام کرد بعد روشو برگردوند سمت من که جواب سلامم رو بده ولی چیزی نگفت ثانیه ها رو شمردم ۳ ثانیه چیزی نگفت طبق شمارشم واردچهارمین ثانیه شدم که گفت:سلام
نگاهم دائم رو دست چپش میچرخید میخواستم ببینم حلقه پیدا میشه تو دستش یا نه با دیدن انگشتر عقیق تو دستاش خشکم زد انگار وا رفته بودم محمد رفت سمت آشپزخونه بغض تو گلوم سخت اذیتم میکرد ازدواج کرده بود؟ به همین زودی! حالا چرا عقیق انداخته دستش؟احساس میکردم کلی سوال تو سرم رژه میره برای همین سرگیجه گرفتم با هر زحمتی که شده بود خودمو رسوندم به اتاق ریحانه تلفنم رو برداشتم و زنگ زدم به مامان که زودتر بیاد دنبالم ریحانه هم بعد چند دقیقه اومد پیشم دیگه نتونستم طاقت بیارم بالاخره با بغض گفتم:این داداشت میخواست ازدواج کنه؟چیشد؟ازدواج کرد؟چرا به من نگفتی؟جشن عقد نگرفتن؟
وای وای من چی گفتم؟تاریخ عقد رو پرسیدم؟
از حرف خودم حالم بد شد میخواستم بلند داد بزنم گریه کنم ک ریحانه گفت:نه بابا توهم دلت خوشه!دختره گفت باهاش به تفاهم نرسیدم.چی چیو به تفاهم نرسیدی.تا پریروز داشت واسش میمرد.
یه خورده مکث کرد و بعدش ادامه داد:خودش محمد و رد کرد بعد تازه از اون موقع با منم سرسنگینه .به زور سلام میکنه هه.
حس کردم اگه اینا رو الان نمیگفت دیگه چیزی ازم باقی نمیموند حرفاش بهم انرژی داد تونستم خودمو کنترل کنم نفهمیدم چطوری ولی حالم خیلی خوب شده بود بغضم جاش رو به یه لبخند داد این یعنی یه فرصت طلایی دوباره خیلی خوشحال شده بودم حس میکردم الان دیگه دارم تو آسمون رو بال فرشته ها راه میرم میدونستم این رد کردن اتفاقی نبود میدونستم این اتفاق الکی نیست خدا بالاخره جواب گریه ها و دعاهامو داده بود دلم میخواست تا صبح برام حرف بزنه همینجوری بگه من بشنومو انرژی بگیرم که صدای تلفنم مانع ادامه ی حرفش شد از جام پاشدمو بوسیدمش.
فاطمه:مرسی بابت امروز ریحانه خیلی دوست دارم بمونی برام تو دخترک مهربونم فرشته ی منی اصن تو.
اونم منو بغل کرد و با تعجب در جواب حرفام گفت:بری؟
فاطمه:اره مامانم اومد بالاخره.
دلم میخواست با محمد هم خداحافظی کنم دوباره ببینمش دوباره از نو قند تو دلم آب کنم ولی تو هال نبود از اتاق رفتم بیرون رو ب پدرش گفتم:دست شماهم درد نکنه خیلی زحمت دادم شرمنده ببخشید تو رو خدا.
این دفعه لنگه ی شلوارش خالی نبود از جاش پاشد و گفت:نه دخترم مراحمی همیشه بهمون سر بزن خوشحال میشیم.
بهش یه لبخند گرم زدمو گفتم:خداحافظ
بابای محمد:خدانگهدار
بندای کفشموکه بستم برای ریحانه دست تکون دادمو از خونه خارج شدم سوار ماشین مامان شدم با دیدن چهرم ذوق زده شد.
یه سلامو احوال پرسی گرم کردیمو بعدش روندتاخونه حالم بهتر شده بود خیلی بهتر از قبل
نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
🎥چند جمله درمورد وضعیت سلبریتی ها در جشنواره فیلم فجر
🚫ببخشید که موهامو پوشوندم!!!
🚫عاشق طرف باشی،عقد لازم نیس!
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای علمدار. سایه ات مستدام.
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin