فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اینم عملکرد پدافند خوزستان 👌
واقعا تو چند متری از خانه ها منهدمشون کردن!
واقعابهترازاین دیگه نمیشه
دم بچه های پدافندگرم واقعاگل کاشتن💪
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آیا فیلتر کردن و محدودیت
کاری عقلانیه؟
🔹حجتالاسلام محمد کهوند
🔹#فیلترینگ
🔹#شبکۀ_ملی_اطلاعات
#اهل_معرفت_را_به_کانال.
#حرف_حساب_دعوت_کنید.
#جامعه_نیازمند_آگاهیست.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 سخنان جالب امام جمعه کازرون چند ماه قبل از شهادت:
🔹در تعداد امام جمعه های شهید، ما (کازرون) ۳ به ۲ از تبریزی ها عقبیم! آنها سه امام جمعه شان شهید شده و ما دو امام جمعه مان! منتظر سومی هستیم
✍تا امروز کازرون و تبریز باهم شش امام جمعه شهید تقدیم اسلام کرده اند.
#شهدا_شرمنده_ایم
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با نام خدا وبا یاد خدا و در راه خدا و به ذات خدا و اذن خدا
سید ما، مولای ما
رها نکن دست ما
سید ما، مولای ما
دعا کن برای ما
صاحب ما شمایی
صاحب این کشور شمایی
صاحب این انقلاب شمایی
صاحب زمانه شمایی
یاور مظلوم مان شمایی
نماینده حزب الله شمایی
نماینده حق شمایی
پشتیبان ما شما هستید
ان شاء الله ما این راه را ادامه خواهیم داد
با قدرت هم ادامه خواهیم داد
در راه ما را با دعای خود، با توجه خود و با حمایت خود پشتیبانی بفرما
یا صاحب الزمان عج ادرکنی
یا صاحب الزمان عج اغثنی
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
🌎🌎🌎
❎ خیلی مهم و بصیرتی
♦️مدتی است که مطلبی از رهبری منتشر میشود مبنی بر اینکه:
🔸«اگر حمله کردند ظرف نیم ساعت باید به آنها پاسخ دهید و الا سیاسیون مانع حمله میشوند.»
🔹این کلیپ مربوط به بیش از ۲۰ سال پیش (دولت خاتمی) است
که در یک جلسه خصوصی بوده و عمومیت ندارد
🔹آخرین فرمایش حضرت آقا در جمعه نصر برای عموم در خصوص این سگ هار:
🔸«برنامه مشخص است
نه تعلل میکنیم
نه شتابزده عمل میکنیم.»
♦️اطمینان داشته باشید اکنون که تصور میکنید ایران در لاک خود فرو رفته
با سلاح صبر و تعقل و استفاده از سلاح زمان در حال نبرد و حداکثر استفاده از افکار جهانی و ترس و ناآرامی در لشکر دشمن
و ارزیابی و تحلیل شرایط است.
🔷 رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز ۱۴۰۳/۸/۶ در دیدار خانوادههای شهدای امنیت:
-شرارت دو شب پیش رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچکانگاری
باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. باید قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند.
-کیفیت فهماندن قدرت و اراده ملت ایران به رژیم صهیونیستی را باید مسئولان تشخیص دهند و آنچه را که صلاح این ملت و کشور است انجام گیرد.
#اهل_معرفت_را_به_کانال.
#حرف_حساب_دعوت_کنید.
#جامعه_نیازمند_آگاهیست.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
♨️مقایسه قیمتها در آغاز دولت پزشکیان و دو ماه بعد از آن
شب دراز است و قلندر بیدار....
هنوز بنزین گرون نشده!
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶۵ سال پیش در چنین روزی، ششم آبان ماه ۱۳۳۸، کودکی در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد که آرمانش، نابودی اسرائیل شد.
تولدت مبارک پدر موشکی ایران
سرلشکر شهید حسن طهرانی مقدم /
#شهدا_شرمنده_ایم
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇.
🌍eitaa.com/rahSalehin
433200898_1506908429.mp3
21.59M
🍃 *﷽ 🍃
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
(سرعت مناسب برای قرائت روزانه)
🌼🍃🌺🍃🌼
✿💚لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💚✿
نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
🌺ظهور امام_زمان(عج) صلوات دعای فرج *
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
#مُشکین74
دست عماد بین زمین و هوا معلق مونده و فریبا با بینی خونی و گونهی کبود، بیصدا ایستاده و نگاه ناباورش روی صورت عماد بالا و پایین میشد. تموم توانم رو جمع کردم و گفتم:
_ خدای بالای سر شاهده که من هیچ وقت برای عماد بد نخواستم و به زبون که هیچ حتی به دل هم نیوردم.
ایستادن جایز نبود به اندازه کافی شکسته بودم تموم غم و درد و مصیبت این چند وقت رو توی نگاهم ریختم و معطوف عماد کردم و رو برگردوندم.
صدای مرجان بلند شده بود.
- تو به خاطر زنت دست رو خواهرت بلند کردی؟ تو نبودی که به من گفتی حق اینکه دو ثانیه دیر جواب خونوادهت رو بدم ندارم؟ تو نبودی که برام خط و نشون کشیدی که احترام خونوادهت رو نگه دارم تا بیحرمت نشم؟
معصومه استثناست یا همهی شاخ و شونه کشیدنات مال منه؟
- خفه شو مرجان، به تو هیچ ربطی نداره.
- داره، ربط داره! اون اگه خواهر توئه زن داداش منم هست.
عماد با پوزخند مشهود توی صداش جواب داد:
- پس همون، نادونی و بیعقلی شما خونواده بهش سرایت کرده.
- حرف دهنت رو بفهم عماد، تو داری به خونوادهی من توهینمیکنی.
عماد عصبیتر از قبل چنان فریاد زد که من توی اتاق دستم رو کنار گوشهامگرفتم.
- انسیخانوم این رو بردار ببر بالا دارم خودم رو به خاطر وضعیتش کنترل میکنم ببر تا تموم بدبختیهام رو سرش آوار نکردم.
مرجان بلندتر جیغ زد:
- تو بیخود میکنی.
شنیدم صدای قدمهای عتاب و شتابدار عماد که حتما داشت به طرف مرجان میرفت و جیغهای مرجان رو.
همهمهیی شده بود و در اون بین صدای علی بلندتر بود که عماد رو دعوا میکرد و ازش میخواست تا از خونه بیرون بره.
فریبا با صدای بلند و گریه داد زد:
- خودت بیخود میکنی دخترهی هرزه زبون به چه اجازهیی با برادر من اینطور حرف میزنی هر چی هم که وضعیتت بد باشه.
دعوای من و داداشم به تو یکی هیچ ربطی نداره.
- من دیوونه رو بگو که از تو دفاع میکنم.
- تو دلت از این میسوزه که چرا معصومه رو حمایت کرده.
بحث دوباره بین مرجان و فریبا بالا گرفت و فرخندهسادات بیچاره گریه میکرد و از آبرویی میگفت که داشت میرفت و پشت سر هم تکرار میکرد:
- هیس هیس، صداتون کل آبادی رو برداشته.
توی همون حین و بین بود که صدای حاجبابا توی راهرو ورودی پیچید.
- بس کنید چه خبرتونه صداتون کل محل رو گرفته یک عمر با ابرو زندگی نکردم که حالا شماها آب و گلش کنید.
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
* 💞﷽💞
#مُشکین75
اون که تازه از راه رسیدهی این ماجرا بود چنان با غضب و جدیت این حرف رو زد که سکوت همه جا رو گرفت و فقط صدای هقهق فریبا به گوش میرسید.
علی از پدرش میخواست که آروم باشه و حاجبابا رو به عماد ادامه داد:
- ببین عماد، ببین که با ندونمکاریهات چه به روز خودت و این خونواده آوردی؟
- لاالهالاالله، این چه حرفیه حاجبابا؟
فرخنده سادات هم به دفاع از عماد گفت:
- شما هم هر چی میشه از چشم این بچه میبینی اصلا عماد کارهیی نبود اینجا.
چندلحظهیی نگدشته بود که صدای به هم خوردن در به گوش رسید و حتما عماد رفته بود. علی سرزنشوار و آروم فریبا رو هدف گرفته بود. زهرا برای دلجویی اومد اما اونقدر حالم بد بود که فقط نگاهش کردم و اشک ریختم.
دستش رو روی بازوم گذاشت و عمدار گفت:
- تو رو خدا گریه نکن، کور شدی از بس که اشک ریختی، کاش هیچ وقت پات رو توی این خونه نمیذاشتی.
- من که میخواستم نیام نذاشت اونقدر اومد و رفت که خسته شدم، حالا که من خودم با بدبختی و سیاهروزگاریم کنار اومدم هم دست از سرم بر نمیدارن.
- گریه نکن معصوم تو رو خدا آروم باش. خدا جای حق نشسته خودش میدونه چه جوری تقاص بگیره.
علی توی چارچوب در ایستاد و غمگین و کلافه نگاهم کرد و رو به زهرا گفت:
- برو انسی و مرجان رو بفرست بالا تا دوباره شر به پا نکردن.
زهرا بیرون رفت و انگار موفق بود و اون دو تا رو راهی طبقهی بالا کرد.
صدای فرخندهسادات رو میشنیدم که دخترش رو نصیحت میکرد. فریبا اما هق میزد و باز هم تند و بیوقفه من رو نفرین میکرد. دستهام رو پناه گوشهام کردم تا کمتر صداش توی گوشم بپیچه.
در همین گیر و دار صدای بلند و محکم حاج بابا که فریبا رو مخاطب داشت، از جا پروندم. سکوت شده بود و فقط صدای پرصلابت اون پیرمرد پرجذبه و حامی به گوش میرسید.
_ به خدای احد و واحد، به ولای علی( ع) اگه یک کلمهی دیگه از دهنت در بیاد، دیگه دختری به اسم فریبا ندارم. حواست هست داری چی میگی؟ میفهمی داری به کی توهین میکنی؟ این بدبخت که اسیر کل نامردیها و ندونمکاریهای برادر توئه، نکنه عقلت زایل شده فریبا؟ کجای کارم اشتباه بود که این شده آخر کارم؟
اونقدر مبهوت دقایق گذشته بودم که نمیتونم بگم اون لحظه از حمایت حاج مصباح خوشحال شدم یا نه!
صدای فریبا رو شنیدم که گفت:
- بیا، بیا و ببین که به خاطر تو حتی بابام هم میخواد اسمم رو از سجلش پاک کنه...
عصبی و معترض داد زد :
- بس کن فریبا!
✍🏻 #مژگان_گ
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin