#شهیده_نجمه_قاسم_پور🌹
نجمه بعد از #نماز صبح، اعضای منزل را بیدار می کرد.
به قول برادرش، نجمه مسئول بیدارباش #نماز صبح ما بود.
همیشه می گفت:
#نماز اول وقتش خوبه، بلند شید.
📚 کتاب کد 82، خاطرات و زندگینامه #شهیده_نجمه_قاسم_پور
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#قرار_بندگی
#نماز_اول_وقت
#سیره_شهدا
@rahe_ebrahim
#شهیده_نجمه_قاسم_پور🌹
هر بار عصبانی می شدم و سر #نجمه داد می کشیدم،
با اینکه حق با او بود اما هیچ جوابی نمی داد.
توی اتاقش می رفت و در را می بست.
بعد از یک ساعت می آمد بیرون، دست دور گردنم می انداخت یا با #محبت تمام، با آن خنده ای که همیشه روی لب داشت به من می گفت:
مامان شما خسته بودید ببخشید عصبانی شدید، الان بهترید؟
آرام ترید؟
و این گونه من آرام می شدم.
#به_روایت_مادر
#قرار_بندگی🌸🍃
#نیکی_به_والدین
#سیره_شهدا
#الگو
#تمرین_کنیم
@rahe_ebrahim
یکی از حرف هایی که می زد این بود که وقتی آدم اشتباهی می کند،
#گناهی می کند و یا #غیبتی می کند
باعث می شود که تا چند روز نتواند از وجود با ارزش #امام_زمان (عج) بهره مند شود.
#شهیده_نجمه_قاسم_پور🌹
#تمرین_کنیم
#قرار_بندگی
#غیبت🚫
@rahe_ebrahim
#محاسبه_نفس
💠 #نجمه یک دفترچه داشت که داخل آن پر از درد دل با خدا بود.
علاوه بر این، دفتر حساب و کتاب اعمالش نیز بود.
💠همیشه این دفتر را در کیفش داشت.
یک بار به من گفت:
💠یک دفتر درست کن و بعضی چیزها را داخل آن بنویس، تا بعد از مدتی بفهمی اشتباهت چیست و آن را ترک کنی.
#شهیده_نجمه_قاسم_پور 🌹
#سیره_شهدا
#دفترچه_اعمال