#زندگی_بهشتی
🌈💛
گفتم:«مصطفي من عصر که داشتم کنار کارون قدم ميزدم احساس کردم اين قدر دلم پر است که ميخواهم فرياد بزنم خيلي گرفته بودم.
احساس کردم هرچه در اين رودخانه فرياد بزنم باز نميتوانم خودم را خالي کنم. آن قدر در وجودم #عشق بود که حتي اگر تو ميآمدي نميتوانستي مرا تسلي بدهي.»
خنديد و پاسخ داد:
💛تو به #عشق بزرگتر از من نياز داري و آن #عشق خداست. بايد به اين مرحله از تکامل برسي که تو را جز خدا و #عشق خدا هيچ چيز راضي نکند. حالا من با اطمينان خاطر ميتوانم بروم."
#شهید_مصطفی_چمران🌹
📚#چمران_به_روایت_همسر
@rahe_ebrahim