eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
394 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
9هزار ویدیو
81 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ ... کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: از کانادا آمده بود آقا را ببیند، از پدر و مادری لبنانی و کانادایی بود. چیزهایی شنیده بود و کنجکاو بود. دلهره و شک در چهره‌اش پیدا بود. وارد اتاق شد، دید آقا دارد تسبیح می‌چرخاند. به لب‌های آقا خیره شد، دید تکان نمی‌خورند. با خود گفت: «این چه عالِمی است که تسبیح می‌گرداند و ذکر نمی‌گوید؟!» هنوز ننشسته بود که آقا فرمود: «بله! ذکری از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده است که هرکس آن ذکر را بعد از نماز صبح بخواند، تا غروب هرچه تسبیح بگرداند، برای او ذکر می‌نویسند.» رنگش پرید. فقط سکوت کرد. آن‌هایی که نشسته بودند، چیزی نفهمیدند؛ نمی‌دانستند چه خبر است؟! (این بهشت، آن بهشت، ص۵۶؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
🗓 سه‌شنبه ۴ بهمن ماه ١۴٠١ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ با امام خمینی قدس‌سره سَر و سِرّی داشتند. ▫️ یک‌بار من هم با امام به خانۀ آقای بهجت رفتم. ▫️ وارد که شدیم، آن‌ها نشستند به صحبت. ▫️ امام نگاهی به من انداخت. خودم فهمیدم که باید بروم بیرون. ▫️ ساعتی توی کوچه قدم زدم تا صحبت‌شان تمام شود. ▫️ اینکه چه می‌گفتند و از کجا می‌گفتند را کسی نمی‌داند. ▫️ امام می‌فرمود: آقای بهجت قدرش نامعلوم است. ▫️ از آقای بهجت هم چند بار شنیدم که می‌فرمود: «من از آقای خمینی قدس‌سره مسائلی می‌دانم که نه می‌گویم و نه خواهم گفت. چیزهایی که گفتنی نیست...» 📚 به شیوه باران، ص۴۴ ⭐ @rahekhoda
🗓 سه‌شنبه ١١ بهمن ماه ١۴٠١ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️این دهه‌های آخر عمر با اینکه خیلی سختش بود، ▫️باز هم کارهای شخصی را مثل همیشه خودش انجام می‌داد. ▫️برای تجدید وضو رفته بود توی حیاط. ▫️چند ساعتی گذشت و اهل خانه متوجه نبودنش شدند. ▫️دیدند روی زمین افتاده و همان‌طور تسبیح به دست ذکر می‌گوید. ▫️گفتند: «وقتی زمین خوردید، چرا صدا نزدید؟» ▫️گفته بود: «گفتم شاید خواب باشید، یا کاری داشته باشید.» 📚 به شیوه باران، ص۶٩ ⭐ @rahekhoda
🗓 سه‌شنبه ٢۵ بهمن ماه ١۴٠١ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ پرسید: «شما کاری دارید؟» ▫️ گفتم: «هفت‌هشت دقیقه می‌خواهم وقت‌تان را بگیرم.» ▫️ گفت: «اگر هفت‌هشت دقیقه باشد، اشکالی ندارد.» ▫️ حساب و کتاب زمان را داشت؛ ▫️ می‌گفت: «بنا نداریم بیش از ضروریات حرفی بزنیم.» 📚 به شیوه باران، ص۶٢ 🔻مناسبت‌ها: 🔹صدور حكم تاریخی حضرت امام خمینی قدس‌سره مبنی بر ارتداد سلمان رشدی، نویسنده خائن كتاب «آیات شیطانی»؛ ۱۳۶۷ش. @rahekhoda👈
... کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: زمستان‌ها به‌خاطر سردی هوا، آقا دو جوراب با هم می‌پوشید. به ایشان جوراب پشمی دادم، ایشان از ناحیۀ شست پای راستش مشکل داشت؛ وضو که می‌گرفت، می‌دیدم که اغلب آن را با پارچه‌ای بسته است. چیزی به ما نمی‌گفت. چند روزی گذشت، و من هر روز که آقا را می‌دیدم، حواسم می‌رفت به پاهایش، دوست داشتم جوراب‌هایی را که به ایشان هدیه داده‌ام، بپوشد. اما بعد از سه روز جوراب را آورد و گفت: «اینها ظاهراً اندازۀ من نمی‌شود، باشد برای خود شما.» بعد هم فرمود: «خمسش را هم داده‌ام، دیگر نیاز نیست شما خمسش را بپردازید.» مطمئن بودم که اندازه هستند، خودم اندازه گرفته بودم. بعدها دانستم، مهم اندازه‌اش نبود؛ نمی‌خواست جوراب گران‌تر از معمول بپوشد. 📚 (این بهشت، آن بهشت، ص٨٣-٨۴؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان معظم‌له) 👈
🗓 سه‌شنبه ٢ اسفند ماه ١۴٠١ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ گفتم: «آقا! شوهرخواهرم مریض است؛ توی حرم دعایش کنید.» ▫️ پرسید: «چه بیماری‌ای دارد؟» ▫️ با شرمندگی گفتم: «روانی است.» ▫️ گفت: «همۀ ما روانی هستیم؛ اگر نبودیم، گناه نمی‌کردیم...». 📚 به شیوه باران، ص١٩
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ دست‌فروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد. ▫️ ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس. ▫️ گفتیم حالا بیدار می‌شود، حالا بیدار می‌شود... ▫️ ولی بیدار نشد. ▫️ با ورود آقا، یکی از طلبه‌ها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛ ▫️ آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!» ▫️ بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟[آیا ما خواب نیستیم؟]... مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...» 📚 به شیوه باران، ص٢٨ ⭐ @rahekhoda
🗓 دوشنبه ١۵ اسفند ماه ١۴٠١ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ این طرف حیاط، کنار حوض یک درخت انار بود. ▫️ کنار انار، بوتۀ گل محمدی. ▫️ آن‌طرف حیاط هم یک درخت خرزهرۀ بزرگ که مدام گل‌برگ‌هاش می‌ریخت؛ ▫️ و یک نفر باید هر روز جارو ‌به‌دست، به داد حیاط می‌رسید. ▫️ جمعه بعد از روضه داشت کنار حوض وضو می‌گرفت. ▫️ گفتم: «آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط حیاط را کثیف می‌کند.» ▫️ با مهربانی و خنده گفت: «نه! این را علی آقا [فرزند ایشان] کاشته؛ نباید بِبُرید.» ▫️ مهربانی، از چشم‌هایش می‌بارید. 📚 به شیوه باران، ص۴۵ ⭐ @rahekhoda
🗓 سه‌شنبه ٢٢ فروردین ماه ١۴٠٢ ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ◾️ به فکر همه بودند. ◾️ حتی کفار را هم فراموش نمی‌کردند. ◾️ می‌گفتند: «مرحوم سید ابن‌طاووس می‌گوید در شب قدر، کفار چین برای دعا مستحق‌ترند؛ آخر، راه‌نیافته و گمراهند.» 📚 برگرفته از کتاب صحبت سال‌ها (مجموعه خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ علی بهجت) @rahekhoda