#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اخلاص
#سوره_توحید
🔅🔅🔅
📌نگاشت4:نگاهی به محتوای کلی سوره اخلاص(توحید)
▪ كلمه «اللّه» از «وَلِهَ» به معناى تحيّر است، يعنى آفريده ها از درك حقيقت او عاجز و در شناخت ذات او واله و متحيّرند. چنان كه امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: معناى اللّه آن است كه او معبودى است كه آفريده ها در او حيرانند، زيرا او از درك ديدگان مستور و از دسترس افكار و عقول، محجوب است.( بحارالانوار، ج 3، ص 222.)
ميان كلمه «واحد» و «اَحد» تفاوت است. «واحد» در جايى به كار مى رود كه ثانى و ثالث براى آن فرض شود، بر خلاف «احد» كه در مورد يكتا و يگانه استعمال مى شود. چنانكه اگر گفتى: يك نفر حريف او نيست، يعنى چند نفر حريف او مى شوند، اما اگر گفتى: اَحدى حريف او نيست، يعنى هيچ حريفى ندارد.
▪ توحيد، مرز ميان ايمان و كفر است و ورود به قلعه ايمان بدون اقرار به توحيد ممكن نيست. اولين سخن پيامبر كلمه توحيد بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا». شعار توحيدى «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) تركيب شده و ذكرى است كه در گفتنش حتى لب تكان نمى خورد ولى عملش تا اطاعت از رهبرى معصوم و جانشينان آنان ادامه دارد؛ زيرا شرط توحيد طبق فرمايش امام رضاعليه السلام ايمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.
▪ در سفرى كه امام رضاعليه السلام با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدينه به مرو شد، در مسير راه وقتى به نيشابور رسيد، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هديه و رهنمود خواستند. امام رضاعليه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پيامبر خدا نقل كردند كه خداوند فرموده است: «كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحيد، قلعه من است و هر كس داخل اين قلعه شود از قهر من در اَمان است.» آنگاه امام رضاعليه السلام فرمود: البتّه توحيد شروطى دارد و من (كه امام حاضر هستم) شرط آن هستم، يعنى توحيد بى ولايت پذيرفته نيست. در زمان غيبت امام معصوم نيز، بنا بر فرمان خودشان بايد به سراغ فقهاى عادلى كه از هوى و هوس دورند، برويم. بنابراين توحيد كامل، ايمان به يكتايى خداوند، دور كردن فكر و عمل از هر نوع شرك و پيروى از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهاى عادل در زمان غيبت است.
▪ حضرت على عليه السلام در نامه اى به فرزندش امام حسن عليه السلام مى نويسد: «لَوْ كانَ لِرَبِّكَ شَريكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلَه» اگر پروردگارت شريكى داشت، او نيز پيامبرانى مى فرستاد تا مردم او را بشناسند و بندگى اش كنند.( نهج البلاغه، نامه 31.)
▪ دليل يكتايى او، هماهنگى ميان آفريده هاست. چنانكه امام صادق عليه السلام «اتّصال التدبير» را نشانه يكتايى آفريدگار مى شمارد.( تفسير نورالثقلين ج 3، ص 418.) هماهنگى ميان خورشيد و ماه و زمين و آب و باد و خاك و كوه و دشت و دريا با يكديگر و هماهنگى همه آنها با نياز انسان، نشانه يكپارچگى تدبير در نظام هستى است. انسان اكسيژن مى گيرد و كربن پس مى دهد ولى گياهان كربن مى گيرند و اكسيژن پس مى دهند. نيازهاى طفل با محبت والدين و خستگى روز با خواب شب تأمين مى شود. چشم كه از پى ساخته شده با آب شور حفظ مى شود و دهان كه راه ورودى غذا به معده است، با آب شيرين كه در هضم غذا مؤثر است، مرطوب مى شود.
▪ در جنگ جمل، يك عرب صحرانشين درباره معناى توحيد از حضرت على عليه السلام سؤال كرد. ديگر رزمندگان از او ناراحت شدند كه اين چه سؤال نابجايى است، امّا آن حضرت فرمود: جنگ ما براى توحيد است و آنگاه معناى صحيح توحيد را براى او بيان فرمود.( تفسير نورالثقلين.)
🍀🍀🍀
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اخلاص
#سوره_توحید
🔅🔅🔅
📌نگاشت5:نگاهی به محتوای کلی سوره اخلاص(توحید)
▪ خداوند، نه فقط در ذات، بلكه در صفات نيز يكتاست. او مثل ما نيست كه صفاتش از ذاتش جدا باشد. ما علم و قدرت داريم ولى در كودكى نداشتيم و در پيرى نيز از دست مى دهيم. خداوند علم و قدرت دارد ولى اين صفات براى او پيدا نشده، بلكه همراه ذات او بوده است، چنانكه صفتِ مخلوق بودن، عاجز بودن و فقير بودن هيچ گاه از ما جدا نبوده و جدا نخواهد شد.
▪ «صَمد» به معناى قصد كردن است. خداوند صمد است، يعنى همه موجودات در امورشان او را قصد مى كنند و او مقصود همگان است. چنانكه امام جوادعليه السلام در معناى «صمد» فرمود: «سيّدٌ مصمودٌ اليه: او بزرگى است كه موجودات به او رجوع مى كنند و محتاج اويند.» نظير آيه «انّ الى ربّك المنتهى».( تفسير نورالثقلين.)
▪ امام حسين عليه السلام در پاسخ اهل بصره كه از معناى صمد سؤال كرده بودند، فرمود: معناى صَمد همان جملات پس از آن يعنى «لم يلد و لم يولد» است.( تفسير نورالثقلين.)
▪ حضرت على عليه السلام در تفسير صَمد فرمود: «هو اللّه الصمد الّذى لا من شى ء و لا فى شى ء و لا على شى ء، مبدع الأشياء و خالقها و منشئ الأشياء بقدرته، يتلاشى ما خلق للفناء بمشيّته و يبقى ما خلق للبقاء بعلمه»( تفسير نورالثقلين.) خداوند صمد است، يعنى از چيزى به وجود نيامده، در چيزى فرو نرفته، و بر چيزى قرار نگرفته است، آفريننده اشياء و خالق آنها است، همه چيز را به قدرتش پديد آورده، آنچه براى فنا آفريده به اراده اش از هم متلاشى مى شود و آنچه براى بقاء خلق كرده به علمش باقى مى ماند.
▪ امام صادق عليه السلام فرمود: اگر اهلش را پيدا مى كردم از همين كلمه «صمد» توحيد و اسلام و ايمان را استخراج مى كردم.( تفسير نورالثقلين.)
▪ رابطه خداوند با موجودات، رابطه آفرينش است نه زايش. او موجودات را مى آفريند، يعنى از نيستى به هستى مى آورد، نه آنكه خود بزايد. زيرا نوزاد از جنس والدين و در واقع جزئى از آنهاست، در حالى كه هيچ چيز از جنس خداوند و يا جزئى از او نيست.
▪ چون بيشتر مشركان و اهل كتاب براى خداوند فرزند قائل بودند، لذا «لم يلد» كه به معناى نداشتن فرزند است، مقدّم بر «لم يولد» آمده است.( تفسير نوين.)
▪ موجودات، نه فقط از او زاده نشوند، بلكه حتى از او خارج نشوند، آن گونه كه ميوه از گل، درخت از هسته، آب از ابر و چشمه، آتش از چوب، كلام از دهان، نوشته از قلم، بو از گل، مزه از غذا، فكر از عقل، گرما از آتش، سرما از يخ، خواب و خيال از ذهن، اندوه و شادى و بيم و اميد از دل، صادر و خارج مى شوند.( بخشى از مطالب فوق برخاسته از سخن امام حسين عليه السلام در پاسخ مردم بصره است كه از آن حضرت معناى صمد را پرسيده بودند. (تفسير نورالثقلين))
▪ اين آيه، هم عقيده مسيحيّت كه عيسى را فرزند خدا مى دانند و هم عقيده يهود كه عُزير را فرزند خدا مى دانستند و هم عقيده مشركان جاهلى كه فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند، رد مى كند.
▪ «كُفْو» به معناى شبيه و نظير و مانند است.( نهاية ابن اثير.) چنانكه در بحث ازدواج، توصيه شده همسرى انتخاب كنيد كه «كفو» شما باشد. يعنى در دين و اخلاق شبيه و مانند شما باشد.
▪ خدا صمد است، يعنى او از ديگران بى نياز و همه به او نيازمندند. بنابراين نمى تواند همتايى داشته باشد، زيرا همتاى او بايد بى نياز از او باشد كه اين با صمد بودن خدا سازگار نيست.
▪ آيه قبل، فرزند بودن و فرزند داشتن را از خدا نفى كرد، اين آيه وجود هرگونه همسر را از او نفى مى كند. چنانكه در آيه اى ديگر مى فرمايد: «ما اتّخذ صاحبةً و لا ولداً»( جنّ، 3.) او نه همسرى انتخاب كرده و نه فرزندى دارد.
🍀🍀🍀
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📌 رؤیت ملكوت
🔹 شیطان تا مقدور اوست جلوی علم را می گیرد تا كسی عالم نشود، بر فرض عالم شد جلوی عملش را می گیرد كه این علم برای او وَبال باشد؛ این دو كار در غالب این گفته ها و نوشته ها است و خود شما هم فرمودید كه در دو جا او رهزنی می كند، این دو جا را همه ما شنیدیم و گفتیم و خواندیم؛ یكی نمیگذارد كسی عالم بشود که ﴿صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّه﴾[1] است، هم خودش منصرف می شود و هم دیگری را مصروف می كند، دوم اینكه اگر كسی عالم شد نمی گذارد او به علمش عمل بكند؛ اینها حرف های رایج است.
مهم ترین كاری كه او می كند این است كه یك روش خاص علمی را كه اگر انسان آن روش را بخواهد طی كند، نه بدون عمل می شود حدوثاً و نه عمل او را ترك می كند بقائاً [راه او را می بندد]، چون آدم دو گونه عالم می شود یا حوزه و دانشگاه می رود با علم حصولی و درس و بحث و محقق می شود و پژوهشگر می شود ـ همین معمولی ـ این علم حصولی گیرش می آید كه ممكن است عمل بكند و ممكن است عمل نكند؛ یك راه خاصی را اسلام ارائه كرده است كه «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یوْماً فَجَّرَ اللَّهُ ینَابِیعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»،[2] این راه بدون عمل حاصل نمی شود حدوثاً و با عمل همراه است بقائاً، چون شیطان می داند هر كس این راه را رفت او را طرد می كند و می گوید «اخْسَئُوا» اینجا كاملاً راهش را می بندد، چون اینجا اگر كسی رفت از دست او در رفت، از وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در رابطه با این روش شناخت آمده است که فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ الشَّیاطِینَ یحُومُونَ حَوْلَ قَلْبِ ابْنِ آدَمَ لَنَظَرَ إِلَى الْمَلَكُوتِ».[3] در سورهٴ مباركهٴ «اعراف» فرمود چرا اینها به ملكوت نگاه نمی كنند؟ ﴿أَ وَ لَمْ ینْظُرُوا فی مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾[4] ملكوت را هر كس ببیند و نگاهش صائب باشد یقیناً فیض خدا را مشاهده می كند، آن دستِ بی دستی خدا را می بیند، چون ﴿فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ﴾.[5] هر چیزی ملكوتی دارد كه به دست خداست و به منزله روح اوست. هر كس ملكوت را ببیند می بیند زمام كار به دست كیست. خدا به ما وعده داد و ترغیب كرد كه چرا درباره ملكوت نگاه نمی كنید؟! آن نظر «الی الملك» را ﴿أَفَلاَ ینظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ كَیفَ خُلِقَتْ ٭ وَإِلَی السَّماءِ كَیفَ رُفِعَتْ ٭ وَإِلَی الْجِبَالِ كَیفَ نُصِبَتْ ٭ وَإِلَی الْأَرْضِ كَیفَ سُطِحَتْ﴾؛[6] آن نتیجه اش همین علوم حوزوی و دانشگاهی است كه انسان می شود موحد عالم و دینی كه از مخلوق پی به خالق می برد؛ اما علمی نیست كه او را به مقصد برساند، آن علمی كه او را به مقصد می رساند نگاه به ملكوت است، این نگاه اگر صادقانه بود این نظر به رؤیت ختم می شود.
🔹 درباره وجود مبارك ابراهیم (سلام الله علیه) در سورهٴ مباركهٴ «انعام» فرمود: ﴿وَ كَذلِكَ نُری إِبْراهیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾[7] آنجا ارائه است. «رؤیت» یعنی دیدن، «نظر» یعنی نگاه كردن. ما در ادبیات فارسی بین نگاه و دیدن فرق می گذاریم، در ادبیات عرب هم بین نظر و رؤیت فرق می گذارند. بین امت و امام هم در نظر و رؤیت فرق است. امام ما كه «امام المسلمین» و «امام الانبیاء» بود وجود مبارك ابراهیم خلیل اهل رؤیت بود ﴿وَ كَذلِكَ نُری إِبْراهیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾ ما كه امت اوییم اهل نظریم تا به رؤیت بلكه ـ ان شاء الله ـ به رؤیت ختم بشود. اینجا وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود كه اگر اطراف قلب بنی آدم را شیاطین حلقه نزده باشند، این نگاه می كند به ملكوت، اما هر وقت می خواهد نگاه بكند می بیند راه بسته است. ما چه كنیم كه این شیاطین را اینجا راه ندهیم؟ این روش كه روش شهود است، روش رؤیت ملكوت است با عمل حاصل می شود حدوثاً و با عمل همراه است بقائاً؛ نظیر این علم حصولی نیست كه ما دیگر عالم بی عمل داشته باشیم، آنجا دیگر عالم بی عمل فرض ندارد. بنابراین آنچه که ما را تشویق كردند ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ﴾، ﴿یزَكِّیهِمْ﴾[8] را كنارش دارد. این بیان نورانی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ الشَّیاطِینَ یحُومُونَ حَوْلَ قَلْبِ ابْنِ آدَمَ لَنَظَرَ إِلَى الْمَلَكُوتِ» كه امیدواریم خدای سبحان این توفیق را نصیب همه بفرماید.
📝 پی نوشت ها:
[1] . سوره بقره، آیه217.
[2] ـ عدة الداعی و نجاح الساعی، ص232.
[3] ـ عوالی اللئالی العزیزیة، ج4، ص113.
[4] ـ سورهٴ اعراف، آیهٴ 185.
[5] ـ سورهٴ یس، آیهٴ 83.
[6] ـ سورهٴ غاشیه، آیات 17 ـ 20.
[7] ـ سورهٴ انعام، آیهٴ 75.
[8] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ 129.
📚 درس خارج فقه خیارات جلسه 79
تاریخ: 1389/01/18
@rahighemakhtoom
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📌می توان ولی الله شد!
✅تنها راه ولی الله شدن
✅ حرفهاي ديگران را شنيدن و جابهجا كردن هنر نيست، توليد #علم هنر است.
🔅🔅🔅
🔸اگر كسي خواست وليّ الله بشود علي بن ابي طالب درِ اين ولايت است و اول كسي است كه اين راه را رفته
🔸الآن وقتي ميگويند فلان شخص در خطّ امام است يعني راه امام، مسير امام، تفكّر امام را دارد.
🔸اگر گفتند كسي در ولايت الهي است يعني راه علي، فكر علي، مسير علي را دارد، نه معتقد است او وليّ الله است كه آن اعتقاد ضروري همه ماست، نه معتقد است كه او اول مسلمان است كه اعتقاد شفاف ماست، معتقد است كه اگر كسي خواست وليّ الله بشود بايد راه علي را برود ...
🔸اگر بخواهيد وليّ الله بشويد راهش اين است شب و روز نماز بخوانيد، همه مستحبّات را انجام بدهيد ولي «خوفاً من النار» باشد ميشويد زاهد، نه وليّ الله
🔸اگر همه عبادات و مناسك و مراسم را انجام بدهيد «شوقاً الي الجنّة» ميشويد عابد، نه وليّ الله
🔸اگر عباداتتان را «حُبّاً له» بر اساس علاقهاي كه به خدا داريد انجام بدهيد ميشويد وليّ الله
🔸اين راه را ادامه بدهيد اين ميشود خطّ علي
🔸اين اگر به صورت پاياننامه علمي ارائه شود، ادلّهاش بيان شود ميشود توليد علم
🔸ما خيلي از ملائكه داريم كه اينها مُردهها را جابهجا ميكنند، به واديالسلام ميرسانند؛ اما خيلي از ملائكه هم هستند كه زيرمجموعه جبرئيل هستند، حرفهاي علمي ميآورند، خُب چرا با آن ملائكه ما محشور نشويم؟!
🔸حرفهاي ديگران را شنيدن و جابهجا كردن و فارسي را عربي كردن و عربي را فارسي كردن هنر نيست.
🔸مصرف كردن هنر نيست، توليد علم هنر است.
🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره نمل، آیات 89 الی92
🍀🍀🍀
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
برشی از #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(43)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#الحمد_لله_رب_العالمین
#تفسیر
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2)
▪ عالَم و عَلامت همان كلمهي عَلَم (اسم خاص) است كه در كلمهي اوّل بعد از حرف «عين» الفي به آن افزوده شده و در واژهي دوم الفي بعد از حرف لام آمده و به تاء مختوم شده است.
▪ عالَم هم بر تمامي موجودات اطلاق مي شود، مانند: «عالَم وجود» و هم بر ماسوي الله؛ مانند: «حدوث عالَم» و «فناي عالَم» و هم بر هر نوعي از انواع موجودات؛ مانند: «عالَم جماد» و «عالَم انسان» و هم بر هر صنفي از اصناف؛ مانند: «عالَم عرب» و «عالَم غير عرب».
▪ كلمهي «العالمين» شامل همهي عوالم پيش از دنيا، عالم دنيا و عوالم پس از دنيا (برزخ و قيامت) و همچنين عالم انسان، عالم فرشتگان و ساير عوالم هستي خواهد شد.
▪ كلمهي «عالمين» در قرآن كريم گاهي به معناي همه جوامع انساني است؛ مانند: (إن أوّل بيتٍ وضع للناس للذي ببكة مباركاً وهديً للعالمين) [سورهي آل عمران، آيهي 96]، (ليكون للعالمين نذيراً) [سورهي فرقان، آيهي 1.]، (ما سبقكم بها من أحدٍ من العالمين) [سورهي عنكبوت، آيهي 28.]وگاهي به معناي همهي عوالم امكاني است؛ مانند: (قال فرعون وماربّ العالمين قال ربّ السماوات والأرض ومابينهما... ربّكم وربّ آباءكم الأوّلين ... ربّ المشرق والمغرب وما بينهما إن كنتم تعقلون)[ سورهي شعراء، آيات 23 ـ 28.]. مراد از كلمهي «عالَمين» در آيه حمد همهي نظام هستيِ امكاني است، نه خصوص جوامع انساني كه با قرينه هدايت يا انذار در آيهي آل عمران و آيهي فرقان اراده شده است؛ از اين رو معادل فارسي «عالمين»، «جهانها» است، نه «جهانيان».
🔹 تذكّر: كلمهي «جهانها» نيز معادل مناسبي براي واژهي عالمين نيست؛ زيرا واژهي عالَم، چنانكه گذشت، به معناي نشانه و علامت است؛ در حالي كه واژهي جهان به معناي «جهنده» است و اطلاق آن بر عالم، بر اثر اشتمال عالَم بر حركت و جهش است و از اين رو بايد گفت اطلاق واژهي «جهان» بر عوالمي كه در آن نشاني از حركت و جهش نيست، نادرست است.
🔅🔅🔅
✅ قرآن هم راه است و نیز همراه
✳همواره با قرآن باشیم
👇👇👇
@rahighemakhtoom
29-006.mp3
20.79M
📌 #درس_اخلاق
#اخلاق_و_تزکیه
▪️مرحوم آیت الله #فلسفی (رضوان الله علیه)
▪️شرح دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه-6-
🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
🍀بسم الله الرحمن الرحیم🍀
▪️در این صفحه آموزه ها و معارف اسلامی بر اساس منظومه فکری آیت الله جوادی آملی و مفسران بزرگ ارائه می شود.
🌿تبلیغ و انتشار سخن حق وظیفه ماست و راهبری و راهنمایی از آن خداوند...
الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
☘️ ☘️ ☘️
واژه رحیق آیه 25 سوره مطففین
🎼تماس پیامکی ادمین:
09218305249
▪️با توفیق الهی این حرکت فرهنگی را حمایت فرمایید. 🌷
👇👇👇
@rahighemakhtoom
29-007.mp3
26.53M
📌 #درس_اخلاق
#اخلاق_و_تزکیه
▪️مرحوم آیت الله #فلسفی (رضوان الله علیه)
▪️شرح دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه-7-
🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
برشی از کتاب #سروش_هدایت(122)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#اسلام_شناسی
#آموزه_های_اسلامی
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
#خدا_شناسی
#پیام_ها_و_نکته_ها
#هم_انديشي_عرفان_و_دانشجو
🔅🔅🔅
◽آنچه در اين پيام كوتاه ارائه مي شود، نكاتي است پيرامون دانش و عرفان كه عنايت به آنها براي پژوهشگران اين همايش بي اثر نيست.
✅ دوم. هرچند عرفان از سنخ بينش شهودي است نه دانش حصولي، و مسئول متعهد آن عقل عملي است نه عقل نظري، ليكن از آن جهت كه هر دو قسم عقل، همانند دو بال بالنده مرغ باغ ملكوت اند و روح مجرّد بشر در تكامل خود، از هر دو شأن بهره مي برد، ره توشه عقل نظري كه دانش مفهومي است، خواه در حكمت نظري و خواه در حكمت عملي، هم در پيدايش شهود عرفاني سهم اعداد و امداد دارد و هم در توزين صحّت و سقم آن، بعد از زوال حالت مشاهده و بازگشت عارف به حال عادي.
امّا مطلب اول، يعني كمك علم حصولي در پيدايش معرفت عيني براي آن است كه سالك قبل از هر چيز با ادلّه ذهني به مبدأ هستي آشنا و به اوصاف و افعال وي آگاه و به ضرورت وحي و نبوت مطّلع، و از دستورهاي فقهي و حقوقي او با خبر، و از پي آمد شيرين و تلخ تقوا و طغوا مستحضر، و بالاخره از بهشت و دوزخ وقوفي حاصل خواهد كرد، و با ترغيب و ترهيبي كه در اين قلمرو نصيب او مي گردد، به سير و سلوك صالحانه مي پردازد.
▪ روح سالك با چشم دل معاني امور ياد شده را مي بيند(نه مصاديق آن را) و با جوارح و جوانح عملي برابر آنها عمل مي كند، همانطوري كه يك صنعت گر با چشم مي بيند و با دست كار مي كند و چشم هيچ گونه كاري غير از ديدن مقدور او نيست، عقل نظري احكام را مي فهمد و عقل عملي آنها را امتثال مي نمايد و عقل نظري هيچ گونه كاري غير از فهميدن ميسور او نخواهد بود؛ مثلاً در فنّ اخلاق كه جهاد اوسط است و در صحنه نفس نبرد بين فضيلت اخلاقي و رذيلت آن است، عقل نظري در تأمين مطالب حكمت عملي سهم تعيين كننده دارد و جريان قبح تندروي شهوت و غضب را به خوبي مي فهمد و ضرورت تعديل آنها را ادراك مي نمايد، اما هيچ ادراكي از خود شهوت و غضب كه از سنخ گرايش اند نه دانش و از صنف كاراند نه علم ندارد.
▪ غرض آنكه دانش حصولي در رهبري مراكز تصميم گيري سهم امدادي دارد. وقتي سالك مقاطع ابتدايي و مياني صراط مستقيم را پيمود، رفته رفته به اوج شهود عروج مي نمايد، و اما مطلب دوم، يعني كمك دانش حصولي در توزين حق و باطل مشهود عرفاني، بعد از بازگشت عارف به حال عادي، براي آن است كه اگر در همان فضاي شهود، تطبيق مشهود عارف غير معصوم بر مشهود ولي معصوم مقدور يا لازم نبود و در صحنه عادي شك علمي پديد آمد كه آيا چنين مكشوفي در مثال متصل بود يا مثال منفصل و از هواجس نفساني و القاهاي شيطاني بود يا الهام هاي رحماني، آنگاه مي توان از اصول قطعي بيّن يا مُبيَّن حكمت و كلام استمداد نمود و در كفّه ميزانِ عقلِ نظري حق و باطل آن را روشن نمود؛ چه اينكه با موازين منطقي صدق و كذب قضاياي معقولِ حكمت و كلام را مي توان به دست آورد، به طوري كه اصول حكمت و كلام براي عرفان، به مثابه منطق براي حكمت و كلام باشد. بنابراين، ره آورد عقل نظري در دو مقطع آغاز و انجام مُعين و معاون نتيجه عقل عملي است.
▪ البته در اين جهت فرقي بين مستقلات عقلي محض و نقلي محض و ملفّق از عقلي و نقلي نيست، زيرا ادراك معقول صرف و منقول صرف و مُلفق از هر دو، به عهده عقل نظري است، چون فهميدن رسالت عاقله و فاهمه انسان است، خواه آن مفهوم معقول باشد و خواه منقول و خواه مُؤلَّف از آنها.
▪ اين تعاون متقابل نموداري از هماهنگي قرآن، برهان و عرفان است. هرچند مصطلح هر فنّي ويژه آن است؛ مثلاً تفكّر در فنّ برهان حركت از معلوم به مجهول و انتقال مجدد از مجهول به معلوم و نتيجه گيري است و در فنّ عرفان، عبارت از سير از باطل به حق است؛
تفكّر رفتن از باطل سوي حق
به جزو اندر بديدن كل مطلق[گلشن راز شبستري.]
🔅🔅🔅
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#عدم_تعارض_در_آیات_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 عدم تعارض در آیات قرآن(بخش دوم)
▪ خدای سبحان از طریق اسباب، ربوبیت خود را اعمال میكند، در این باره حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «ابی الله ان یجری الاشیاء الّا باسبابها» (بحار، ج 2، ص 90) یعنی سنت خداوند بر آن است كه افعال و اشیاء را به وسیله اسبابشان به جریان بیندازد. و از این جهت است كه خداوند در عین آن كه فعل واثری را به فاعل آن نسبت میدهد، استقلال را از آن سلب كرده، خود را تنها فاعل جهان معرفی میكند.
✳ معرفت نفس، راهگشای معارف
نمونه این مسئله را میتوان به وضوح در نفس خود دریافت كه «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» (غرر الحكم، ج 5، ص 194) شناخت نفس و روح انسان، در بسیاری از معارف الهی راه گشاست و بلكه بهترین راه شناخت اسمای جلال و جمال الهی همان معرفت نفس است.
▪ انسان دارای قوای تحریكی و ادراكی بیشماری است. هم حواس ظاهری دارد و هم حواس باطنی، و هم نیرویی كه این حواس را تعدیل میكند. اكنون اگر فعلی را یكی از قوای انسانی انجام داد و اثری از آن قوه صادر گردید، در عین حال كه آن فعل و اثر، مستند به آن حسّاسه و قوه است، مستند به خود انسان نیز هست، یعنی اگر به عنوان مثال گفته شود كه چشم شخص میبیند، در عین حال گفته میشود كه خود شخص میبیند، و این هر دو نسبت درست و صحیح است، زیرا هر اثری كه مربوط به قوهای از قوای نفس انسان است، در حقیقت مربوط به خود نفس هم هست، چون نفس است كه مدیر و مدبر آن قواست.
▪ البته قوای نفس غیر از اعضای بدن است، و چشم و گوش بدن، غیر از قوه باصره و سامعه است. آن چه با نفس انسان بدون واسطه ارتباط دارد و از شئون او محسوب است همان سامعه و باصره است كه گوش و چشم جسمانی، از ابزار آنهاست. بنابراین، ممكن است كاری را به دو فاعل نسبت داد و هر دو نسبت درست باشد ولی به شرط این كه دو فاعل، در عرض یكدیگر نباشند، بلكه یكی در طول دیگری و در احاطه او باشد، مانند روح انسان كه محیط و مدیر و مدبّر قوای خود است.
▪ از این رو اگر خدای سبحان فاعلیّت آثار خاص را گاهی به خود اشیای مخصوص، و گاهی به خودش نسبت میدهد مانند نسبت فعلی است كه گاهی به یكی از قوای نفس نسبت میدهیم و گاهی میگوییم، فلان قوه نفس با تدبیر نفس این كار را میكند و گاهی میگوییم خود نفس این كار را میكند... .
☘☘☘
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
#بررسیهای_قرانی #عدم_تعارض_در_آیات_قرآن #امکان_فهم_قرآن #معارف_قرانی #آموزه_های_قرآنی 🔅🔅🔅 📌 ع
#بررسیهای_قرانی
#عدم_تعارض_در_آیات_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 عدم تعارض در آیات قرآن(بخش پایانی)
▪ بنابر آن چه گذشت، تفاوت تعابیر در آیات، در كمال هماهنگی صورت پذیرفته است و شبهات ناظر به اختلاف و تنافی آیات در اثر عدم تعمق در آیات الهی و معارف قرآن كریم است...
🔹 به عبارت دیگر، تعارض حقیقی میان آیات قرآن وجود ندارد، چرا كه سخن خداست، و در سخن خدا تعارض معنی ندارد، بلكه بعضی گویای بر بعض دیگر است و بعضی دلیل و شاهد بر بعضی دیگر میباشد... .
🔹 بنابراین، آن چه از تعارض در آیات به نظر قاصر ما میآید، تعارض ابتدایی و ظاهری است،كه یا اساساً توهمی، بیش نبوده است... . و یا از ظواهر دو دسته آیات ناشی میشود كه میان آنها جمع عرفی با توجه به خصوصیات قرآن وجود دارد كه دارای محكم و متشابه، مطلق و مفید، عام و خاص، مجمل و مبین، ناسخ و منسوخ، حاكم و محكوم، وارد و مورود و غیره میباشد و باید محكم اصل قرار گیرد و ظواهر متشابه متناسب با معانی لغوی و كاربرد عرفی و وجوه مختلف كاربرد در قرآن و محتوای آیه محكم معنی شود. و در موارد دیگر نیز دلیل مقید، خاص، مبین، ناسخ، حاكم وارد و غیره اصل قرار میگیرد و آیات مقابل آنها در پرتو اصلشان معنی میگردد، كه شمول دلیلِ مطلق و عام، محدود و شمول محكوم، محدود یا توسعه، و ابهام مجمل، مرتفع، و زمان عمل به منسوخ، منتفی، و زمان عمل به مورود، مقید به عدم تحقق موضوع دلیل وارد میگردد.مثال:
▪ 1. آیه (الی ربّها ناظره) در سوره قیامت متشابه است كه در پرتو آیه محكم (لا تدركه الابصار و هو یدرك الابصار) در سوره انعام معنی میشود كه مقصود یا نظر به رحمت خداست و یا رؤیت قلبی نه بصری را نظر دارد.
▪ 2. آیه مطلق یا عام: «... و لكن یضل من یشاء و یهدی من یشاء» (نمل / 93) در نظر ابتدایی جبر الهی و عدم اختیار انسان در امر هدایت و ضلالت را مطرح میكندكه در پرتو آیه مقید (بقره / 26) و نظائر آن معلوم میگردد كه مقصود ضلالت از پس فسق ظلم و كفر است كه با اختیار از انسان سرزده است.
(یضل به كثیرا و یهدی به كثیرا و ما یضل به الا الفاسقین) (بقره / 26)، و یا «انّ الله لا یهدی القوم الظالمین» (انعام / 144). این آیات در واقع از سخن قطعی خدا سخن میگوید كه در برابر اعمال اختیاری انسان، مطرح می گردد.
🌿🌿🌿
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom