📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(28)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✳ واحد سنجش و ارزیابی کمال ها
#شهادت
#علم_الهی
5⃣ پنجم: اَرزْيابي هر چيزي مناسب ارجمندي ويژهاي است كه آن را با همان معيار مي سنجند جريان شهادت در راه خدا، واحد ارزيابي بسياري از فضايل نفساني است، به طوري كه اصالت آن به عنوان وَزْن احراز شده است و امور ديگر به عنوانِ موزون، در ميزان قسط و عدل، با آن وزن، سنجيده ميشوند.
🔹 محور ارزيابي كمالها در اسلام، همانا شهادت است كه ارج دانش انديشوران را با آن ارزيابي مينمايند، گرچه مِداد و مُركّب عالِم متعهّد كه بر صفحهي زرين كتاب، رقم مي خورد، مايهي صلاح دل و نجاح روح است، ليكن اگر در مسير حفظ ارزشهاي شهادت نباشد، هرگز با آن مقياس سنجيده نخواهد شد، چه رسد به اين كه بر آن فزوني گيرد.
🔹 از اين كه مركّب قلمانديشوران با شهادت در راه حقّ مقايسه شده است، معلوم ميشود كه وظيفهي يك انديشور باهوش در صحنهي جهاد اكبر، فقط يكي از دو چيز است؛ يا پيروزي بر هوا و سلطه بر اغراض نفساني و غرايز حيواني يا شهادت در راه تهذيب و تسليم خواستههاي اهريمن درون و بيرون نشدن و به دام اسارت هوس تن ندادن.
🔹 اگر دانشمندي توان چيرگي بر دشمن درون را پيدا كرد و در ميدان تهذيب روح بر نَفْس مُسَوّله و نَفْس اَمّاره فايق آمد، به فيض فوز عظيم نايل آمده است و اگر هم بر اميال باطل خود پيروز نشد، لااقل اسير آن هم قرار نگرفت و تا پايان عمر در جنگ با دشمن و گريز از او بسر برد و سرانجام بدون تسليم شدن رحلت كرد، همانند قَتيل در معركهي نبردْ پاداش شهيد را خواهد داشت.
🔹 غرض آن كه آن چه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است كه «إذا كان يوم القيامة يوزن دم الشهداء بمداد العلماء فيرجّح مداد العلماء علي دم الشهداء»[ كنز العُمّال، حديث 28899.]، ناظر به آن است كه انديشمندان بكوشند كه:
🔹 اولاً، معارف الاهي را به خوبي فرا گيرند؛
🔹 ثانياً، مطالب آموخته آن ها قابل ضبط و نگارش باشد؛
🔹 ثالثاً، مطالب صالح نگارش را مرقوم دارند؛
🔹 رابعاً، سنّت و سيرت آنان در قلم و رقم زدن در مسير جهاد با اهريمن درون و بيرون باشد؛
🔹 خامساً؛ روح حماسه و استقلال طلبي و نفي هر گونه سلطهگري و سلطهپذيري از آثار قلمي آنان محسوب گردد تا رزمندگان دو جبههي جهاد اكبر و اصغر را در كنار مائدهي الاهي و آثار بجا مانده از خويش، به خوبي بپرورانند و نظام اسلامي را مستقرّ كنند.
🔹 نمونه بارز آن چه گذشت، زندگي پربار و عمر پربركت امام راحل(قدّسسرّه) است كه هم از علم نافع برخوردار بود، هم امّت اسلامي را به فراگيري علوم نافع فرا مي خواند، هم آثار بَنان و بَيان ايشان در تحميس و تشجيع و ترغيب به برقراري نظام قسط و عدل و تهديم هرگونه بنيان سلطهطلبي، سهم مُؤثّر مي داشت
🔹 و خلف صالح و صادق ايشان مقام معظّم رهبري نيز همان راه را ادامه ميدهند، و تداوم آن سنّت حسنه را از خداوند مسئلت مينمايند.
ادامه دارد....
⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
@rahighemakhtoom
#روز_بزگداشت_شیخ_کلینی
#علم_الهی
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📌شبهه توحیدی
📋مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در همان جلد اوّل کافی در جوامع توحید، اوّلین حدیث توحیدی که نقل می کند، یک خطبه نورانی از حضرت امیر است که حضرت امیر بار دوم که عازم صفین بود و افراد را تجهیز می کرد یک خطبه غرّائی خواند. مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) با اینکه در کتاب کافی کم صحبت است، ایشان فقط حدیث نقل می کند، در آن جا چند جمله ای دارد؛ می گوید اگر تمام جن و انس جمع بشوند و در بین اینها پیغمبر نباشد هیچ کس نمی تواند به اندازه علی (علیه السلام) «بِأَبِی وَأُمِّی» که پدرم و مادرم فدای او باد سخنرانی کند، بعد این خطبه را با آن عظمت شرح می دهد. آن نکته حساس این خطبه را کلینی در همین جلد اوّل کافی بیان می کند که چرا من می گویم اگر همه جمع بشوند «لَیسَ فِیهَا لِسَانُ نَبِی»، نمی توانند مثل علی حرف بزنند،[1] آن را شرح می دهد که در این خطبه چه خبر است و مگر حضرت چه گفته است؟ آن راز و آن شبهه ثنویه را نقل می کند، میگوید این شبهه ثنویه یک غده بدخیمی بود که دامن گیر همه متفکران بود و حضرت امیر حلّ کرد.
📋 همان جملهای که مرحوم کلینی می گوید مشکل اساسی را او حلّ می کند حلّ اساسی مشکل این جمله است؛ 25 سال قبل از اینکه علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) این خطبه را ایراد کند، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) این جمله را ایراد کرد در آغاز خطبه «فدکیه». آقایان حواستان جمع باشد! اینها مثل کفایه نیست که با یک روز دو روز درس حلّ بشود. می گویید نه! جلد اوّل اصول کافی را بخوانید و تطبیق بدهید که چرا کلینی می گوید اگر همه جمع بشوند! همه جن و انس! همه جن و انس جمع بشوند و در بین اینها پیغمبر نباشد نمی توانند مثل این جمله علی (علیه السلام) حرف بزنند!
📋 مرحوم صدر المتألهین در شرح اصول کافی این قسمت را که شرح می کند، بر حرف کلینی صحّه می گذارد و می گوید کلینی درست گفته است؛ منتها کمبودی دارد و آن این است که ایشان گفته اگر در بین جمعیت پیغمبر نباشد نمی توانند، باید قید بیاورد، پیغمبر اولواالعزم نباشد؛ چون پیغمبر غیر اولواالعزم هم کار علی ساخته نیست.[2] این یعنی چه؟! اینها با بنای عقلا و فهم عرف حلّ می شود؟! این مطالب ها همین طور غریب است! مظلوم است!
[1]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص136؛ «... أَلَاتَرَوْنَ إِلى قَوْلِهِ لَا مِنْ شَیءٍ كَانَ ، وَلَا مِنْ شَیءٍ خَلَقَ مَا كَانَ ».
[2]. شرح أصول الكافی (صدرا)، ج4، ص47.
🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1397/11/04