eitaa logo
سید | رحیل
315 دنبال‌کننده
791 عکس
361 ویدیو
90 فایل
در پیِ: نگاهی نو از پس اندیشه نو اندیشه نو در گرو: کوچ از ذهنیت به عینیت «عصر، عصرِ یه تنه یه لشگرهاست! باید قوی شدو استقامت کرد» فضای مجازی: https://zil.ink/rahill_info ارتباط با ادمین: @amirhusseintorkaman
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺تحلیل حجت الاسلام و المسلمین رسایی از دو حادثه سوءقصد در بابلسر، تهران و قم مقدس. @rahille_ir
سید | رحیل
🔸 رهبری حوادث مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره) ⬅️ الان هم شنيده مي‏شود كه مي‏گويند، ‏خارجيها تا پنج
💠 رویکرد «حل مسأله» از سه منظر خرد، کلان و تکاملی 🔸آنچه امروزه تحت عنوان «حل مسأله» مطرح می شود، مواجهه با مسأله در مقیاس «پاسخگویی به مسائل مستحدثه» است و امروزه خلاء عمده ما در مقوله حکمرانی فقدان اندیشه در مقیاس «حادثه سازی» و «سرپرستی حوادث» است. 🔸به طور کلی سه مقیاس برای مواجهه با «حل مسأله» می توان در نظر گرفت: 1. مقیاس خرد که آن را در عرصه فقاهت، فقه موضوعات می‌نامیم 2. مقیاس کلان که آن را فقه نظامات می‌نامیم 3. مقیاس تکاملی که آن را فقه سرپرستی می‌نامیم ⬅️ مقیاس خرد یعنی مساله را فارغ از دیگر مسائل ملاحظه کنیم و برای آن پاسخ ارائه دهیم ⬅️ مقیاس کلان یعنی آن مساله را در ارتباط با دیگر مسائل ملاحظه کنیم و نظام مسائل را مورد توجه قرار دهیم چطور شما برای بدن انسان می گویید: برای شناخت بیماری و درمان آن می بایست روابط اعضای بدن را ملاحظه کرد، اگر کسی تپش قلب دارد ممکن است از معده اش باشد و به درمان معده می پردازیم. لذا قبل از تخصص روی اعضاء می بایست شناخت صحیحی از کل بدن به دست آورد. جامعه نیز می بایست در یک نگاه مجموعه نگر و به مثابه یک نظام ملاحظه شود سپس به ابعاد، اضلاع و مولفه های آن پرداخت. بنابراین حل مساله در مقیاس کلان نیازمند داشتن نقشه جامعی از جامعه است که برخی اساتید تحت عنوان فقه الاجتماع به آن پرداخته اند. ⬅️ مقیاس سوم، ملاحظه تکاملی مساله است، که «حادثه سازی» (در مقابل پاسخگویی به مسائل مستحدثه) و «مساله سازی» (در مقابل حل مسأله) در این مقیاس تعریف می شود. مقتضای این مقیاس، - علاوه بر نگاه ترکیبی و مجموعه نگر- هدایت و اداره جامعه به سوی چشم انداز مطلوب است که می وبایست از طریق ایجاد و خلق حادثه و مساله واقع شود. ✔️ نظام اسلامی در تقابل با جبهه کفر و استکبار جهانی می بایست پیش دستی کند و حادثه بیافریند و به مرحله ای برسد که مدیریت مسائل را به دست بگیرد (به تعبیر حضرت امام ره: نبض حوادث جامعه را در اختیار بگیرد) ↩️ بنابراین حوزه های علمیه نمی‌بایست منتظر باشند تا مساله ای از سوی تمدن غرب ایجاد شود و به یک معضل در جامعه اسلامی تبدیل گردد سپس آن را حل کند، بلکه می بایست دین را در مقیاس سرپرستی مسائل اجتماعی معرفی کرده و کارآمدی آن را نشان دهد. 🆔 @rahille_ir
🔸آری فقط خمینی‌‌ها میتوانستند حرکت تاریخ را به سمت عصر ظهور و پذیرش ولایت امام زمان «سلام‌الله‌علیه» تغییر دهند. ایشان تنها فقیه موضوع‌شناس، حکم‌شناس و اهل تحقیق نبودند؛ یعنی همهٔ این ویژگی‌ها را داشتند امّا آنچه متمایزکنندهٔ ایشان از معاصرینِ‌شان می‌شود این بود که فقیه اقامه‌گر بودند! ⬅️ عصر جدید؛ دوران خمینی؛ دوران زمینه‌سازی برای تحقّق ولایت امام زمان «عجّل‌الله تعالی فرجه» دوران بازگشت تاریخ و بشریت به سمت خدا و خلیفة‌الله (رنسانس معنوی)، که با انقلاب سیاسی ۵۷ شروع شد تا فرآیند انقلاب اجتماعی‌اش را تا ساخت تمدّنی جدید طی کند و ظهور حضرت را رقم بزند. 🔸توجه شما را به یکی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای جلب میکنم. در این بیان ایشان، شأن فقها را و گسترهٔ دین را، نه تنها فهم دین و تحقیق در بیانات معصومین «علیهم السلام» و دین میدانند بلکه تعهد به تحقّق دین را هم جزئی از دین می‌دانند. به عبارت دیگر، ساخت دولت اسلامی و جامعهٔ اسلامی و تمدن اسلامی، در کنار دولت‌پژوهی و جامعه‌پژوهی و تمدن‌پژوهی، جزء دین است‌؛ نه امری زائد و مستحب! 🔆حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔸"آنچه بنده به ذهنم بود عرض كنم اين بود كه حوزه‌هاى علميّه مركز آموزش اسلامند؛ بالاخره دين بايد فهميده بشود، شناخته بشود، دانسته بشود، عمق‌يابى بشود، [لذا] مركز لازم دارد؛ اين مركز، حوزه‌هاى علميّه‌اند كه عالِم دينى درست ميكنند. حوزه‌هاى علميّه، مركز تعليم اسلامند. اسلام فقط معرفت نيست، تعهّد به عمل و تحقّق احكام اسلام هم جزو اسلام است؛ يعنى يك وقت هست كه ما اسلام را - كه ميخواهيم در حوزه ياد بگيريم - فقط عبارت ميدانيم از اصول و فروع و اخلاق و همينهايى كه هست - [كه] واقعيّت هم همين است؛ [يعنى] اصول دين، فروع دين، ارزشهاى اخلاقى، سبك زندگى، آئين حكمرانى، اينها همه جزو اسلام و جزو معارف اسلامى است - خب اينها را بايد برويم در حوزه‌ى علميّه ياد بگيريم. لكن اين [برداشت] درست نيست؛ اين بخشى از كار حوزه‌هاى علميّه است؛ چرا؟ چون اين بخشى از اسلام است؛ بخش ديگر اسلام عبارت است از محقّق كردنِ اين حقايق در متن جامعه، در متن زندگى مردم، يعنى هدايت؛ اين بخشى از اسلام است ديگر. اسلام فقط توحيد به معناى علم توحيد با همان عمق و معرفتِ عرفانى و فلسفى و [مانند] اينها نيست، بلكه اسلام عبارت است از استقرار توحيد در جامعه؛ يعنى جامعه موحّد بشود؛ اين هم جزو اسلام است"1398/02/18 🆔 https://eitaa.com/joinchat/875757862Cb346882e07