eitaa logo
رهنامه پژوهش
1.1هزار دنبال‌کننده
237 عکس
5 ویدیو
33 فایل
🔻 معاونت پژوهش حوزه های علمیه 🔻 مدیریت ترویج پژوهش ☘️رهنامه پژوهش، فصلنامه ای برای ترویج فرهنگ پژوهش، ارتقای مهارتهای پژوهشی و افزایش سواد پژوهش در میان طلاب جوان: www.rahnamehmag.ir ▫️ارتباط با سردبیر ✅ @sadramah ارسال پیامک 5000400030096
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠در باب اهمیت تکرار 🔻1. سالهای آغازین ورودم به حوزه، درسی داشتیم با عنوان سیره‌ی علما. روز های سه شنبه. زمانش دوساعت به غروب بود به گمانم. گاهی با چشمهای پف کرده وارد کلاس می شدیم. جذابیت درس کلاس را لذت بخش می کرد. استاد ما دانشمند فاضلی به نام حاج آقای افضلی بود. مشی و سلوک عرفانی داشت. الان هم دارد. مدیر مدرسه هم بود. می‌گفت من خودم را مربی می‌دانم نه مدیر. شوخ طبعی‌اش هم برای ما جالب بود. یک روز برای کاری به دفترش رفته بودم. تازه کیوی به بازار آمده بود. سیب‌زمینی آب پز را به من نشان می داد و می‌گفت بفرما کیوی! خب برای ما جالب بود. 🔻یادم می‌آید که استاد دکتر احمد عابدی در کلاس درس به طلبه‌ای که زیادی اشکال می‌کرد گفته بود: در گذشته کتک خوردن از استاد برای خودش یک اجر و قرب محسوب می‌شد. می‌گفت گاهی استاد از منبر پایین می‌شد و با عصا از خجالت اشکال و سوال بی ربط مستشکل در می آمد! و محصل نه تنها ناراحت نمی‌شد، بلکه پیش دیگران پز می‌داد که استاد به من توجه دارد! 🔻شوخی استاد ما هم حتی اگر برای خواننده بی‌مزه بنماید، برای من جالب بود. آقای افضلی اصرار داشت بر این تعارفش، و تکرار می‌کرد: بفرما کیوی. به گمانم سالهای نخستی بود که کشت نهالش در منطقه باغهای گرگان توسعه پیدا کرده بود. آن زمان برای خودش اجر و قربی در ظرف میوه داشت. من که از همان اول تشخیص داده بودم سیب زمینی داخل ظرفه، خندیدم و گفتم در سفره‌ی طلبگی ما از این کیوی‌ها فروان پیدا می‌شه‌. 🔻با اینکه روحیه لطیف و پوست‌پیازی داشت و نمازهای صبحش با حال گریه همراه بود؛ اما هیبت و هیمنه‌ای داشت نزد ما. بچه‌ها از ایشان حساب می‌بردند. گاهی صدایش را از آن سوی مدرسه می‌شنیدیم. در فاصله‌ی تقریبی پنجاه شصت متر دورتر از ما که در حال تذکر به طلبه‌‌ای بود. مکرر از اهل بیت(ع) می‌گفت. اشعار مولوی را هم می‌خواند. اصلاً مولوی پژوه بود. کتاب سروش آسمانی‌اش را بعدها که به دیدنش رفتم به من هدیه داد. البته مشروط که بخوانمش. خواندم؛ اما نه همه‌اش را. تقریباً کلامش را با بیت دوم این شعر سعدی تمام می‌کرد: گفتم که الف، گفت؛ دگر، گفتم هیچ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. همیشه گویی این شعر توسط حاج آقای ما از جنس تکرار بود! 🔻2. در سال‌های اخیر با همکاران‌مان در مدیریت ترویج پژوهش سیر فعالیت‌های پژوهشی طلبه را طراحی کردیم. اگر بودجه و اعتباری داشتیم می توانستیم به صورت موشن گرافیک منتشر کنیم. چه کنیم. نداریم! در این سیر یک صفحه‌ای تمام برنامه‌هایی که اجرای آن موجب پرورش پژوهشی طلبه می‌شود، درج شده است. اولین گام این سیر مرحله ی توجیه و انگیزه بخشی علمی و پژوهشی است. می‌بایست طلبه را با ضرورت و اهمیت امر پژوهش آشنا کنیم. 🔻اما مسأله این بود که مگر ایجاد روحیه تحقیق و پژوهش با یک بار و دوبار و چند بار شکل می‌گیرد. جنس کار روانشناختی است. باید این مسأله که پژوهش چه دردی را دوا می‌کند و چرا باید پژوهش کرد درونی شود. اگر بگوییم نظیر توصیه‌های اخلاقی است پرت نگفتیم. اگر یک بار موعظه کافی بود، چرا کلاس‌های درس اخلاق و وعظ و خطابه با برگزاری یک جلسه برای هر نفر متوقف نمی‌شود؟ چرا باید مکرر تذکر بشنویم؟ سیره ی اخلاقی علما را چرا به طلبه های جوان آموزش می دادند؟ و چرا باید مستمرا بشنویم؟ چرا باید سیره و منش اخلاقی مدیریتی امام و بزرگان دائما باید به مدیران گفته شود؟چرا به یکی دو جلسه بسنده نمی شد و نمی شود؟ چرا این‌همه تکرار در آیات قران دیده می‌شود؟ و... ضرورت پژوهش، اهمیتش، چرایی نیاز امروز ما به پژوهش، حجم انتظارات از جامعۀ اسلامی، نقش پژوهشگر در اصلاح امور، سیره‌ی علما و دانشمندان در پژوهش و نظایر اینها چیزی نیست که با یک بار و دو بار سخنرانی و کلاس و کارگاه آموزش پژوهش احساس بی نیازی کنیم... اساساً ساختار ذهنی انسان به نحوی است که برای اینکه به طور کامل مفاهیم و گزاره‌ها را دریافت کنیم، نیازمند چند مرتبه برخورد و درگیری هستیم. پژوهش نیز اینگونه است. تکرار توجیه و انگیزه بخشی یک رکن مستمر در این عرصه است. @masaelepazuheshi