پیشنهاد #موضوع_پژوهش
📚عنوان: «بررسی تقابل روش شناسی فلسفه و روش شناسی دین»
🔻توضیحات:
▫️موضوع فلسفه، هستی شناسی به لحاظ کلی ( وجود شناسی) و احکام وجود به ما هو وجود. یعنی کلی ترین و عمیق ترین شناخت نسبت به هستی است.
روش شناسی مطالعات فلسفی ـ مانند روش ریاضی و منطق ـ روش عقلی مستقل از نوع برهان (با استفاده از بدیهیات اولیه) است.معیار صدق و کذب در این گونه مطالعات نیز واقع گرایی عقل و کاشفیت ذاتی آن در واقع نمایی است در نتیجه، نتیجه برهان، عین واقعیت است.
▫️موضوع دین نیز عبارت است از معرفی معارف، احکام و اموری که در سعادت دنیوی و اخروی بشر نقش اساسی دارد و بشر مستقلا در دریافت آن عاجز است و نیاز به وحی دارد.
روش شناسی مطالعات دینی، اجتهادی یا همان روش نقلی عقلی است که البته در اکثر موارد، عقل در اینجا یا به عنوان ابزار فهم مطرح است، و یا در تایید و تبیین وحی است. تعداد مواردی که عقل به طور مستقل و بدون کمک وحی به معرفتی یا حکمی رسیده بسیار نایاب است.
همچنین ملاک صدق و کذب در این گونه مطالعات حجیت یعنی اجتهاد و کوشش تا رسیدن به حجت است.
🔴 با این حال فلسفه و فیلسوف مدعی است که اساسی ترین معارف بشری را مستقل از وحی می تواند شناسایی کند.
لذا به نظر می رسد این ادعا، بنیان دین را به چالش می کشد چرا که رسالت دین بیان اساسی ترین معارفی است که بشر قدرت دستیابی به آن را ندارد و بشر برای سعادت بدان نیازمند دین است.
بنابراین آیا فلسفه، عقل کل (=وحی) را در مسیر شناسایی حذف می کند و خود مستقلا به شناخت می پردازد؟ اگر اینگونه باشد که عقل گرایی محض در فلسفه می تواند به همان چالشی دچار شود که تجربه گرایی محض دچار آن شده است!
✅نکته:
با اینکه ادعای فیلسوفان این است که گزاره های فلسفی بدیهی هستند و یا منجر به بدیهی می شوند؛ اما در عین حال اکثر گزاره های فلسفی توسط خود فیلسوفان نقض شده است. برخلاف کلام و اصول که جز در موارد معدودی عقل استقلال نداشته و در پناه وحی و با روش اجتهادی به شناسایی می پردازد.
💎البته این بدان معنی نیست که اساسا انسان را راهی برای شناخت عوالم هستی نیست و یا گزاره هایی که دینی اند فراعقلی اند و عقل را بدان راه نیست؛ بلکه مراد این است که شناخت های اساسی نیازمند عقل کل (وحی) است؛ والا به خطا می رود.
💎حرکت عقل با عصای وحی، همان روش اجتهاد است که در روش علم کلام وجود دارد.
✍️نویسنده: حجت الاسلام رضا فخاری (@Rfakhari)
#سطح_سه
#روش_شناسی
👉@rahnameh
💢پیشنهاد #موضوع_پژوهش
📚عنوان: «تاثیر نگاه اجتماعی و نظام گرا به دین و شریعت در اصول و فرایندهای استنباط»
🔻توضیحات:
تاکنون نگاه به فقه فردی و با هدف برائت ذمه (یا تحصیل مؤمّن از عذاب برای) فرد مکلف بوده است. در این نگاه افراد جامعه بریده از هم فرض می شوند که رفع نیازهایی آنها را مجبور به تعاملات اجتماعی می کند.
اما در نگاه اجتماعی کل گرا، افراد جامعه به مانند اجزای یک بدن هستند که در راستای یک هدف واحد تلاش می کنند.
در این نگاه هدف دین، رسیدن نظام و جامعه انسانی ( نه صرفِ فرد) به سعادت است.
در این راستا قرآن علاوه بر کارنامه فردی، از کارنامه امت نام می برد.
🍃این نوع نگاه تاثیرات فراوانی در فقه و کلا شناخت گزاره های دینی دارد و می توان آن را در فصول زیر مورد بررسی قرار داد:
۱. تفاوت هستی شناسی فرد گرا و جامعه گرا ( جامعه به مثابه کل) و تاثیرات آن در فقه.
۲. تفاوت معرفت شناسی فردگرا و جامعه گرا ( نظام گرای اجتماعی) و تاثیرات آن در فقه.
۳. تفاوت روش شناسی فردگرا و جامعه گرا (در موضوع شناسی، حکم شناسی، فهم نصوص، تحقق و اجرای احکام و ...)
✍️حجت الاسلام رضا فخاری (@Rfakhari)
#سطح_چهار
#روش_شناسی
👉@rahnameh