3⃣مجدد گرايان و نقادى علوم قديم و جديد:
🔸 ادبـار يـا اقبـال مفـرط بـه مدرنيتـه همـواره متفكرينى را واداشته تا مسيری ديگـر بيابنـد. ايـن مسـير، بـه عنـوان راه سـوم يـا ميانـه همـواره مى كوشد، در قبال دو #جريان تجدد گرايى و سنت گرايى، ميان آنچه از گذشته به ارث رسـيده با آنچه از مغرب زمين بر ما وارد شده است، #نقادانـه وجـه جمعـى بيابـد. اگـر جريـان متجـدد عمدتاً شيفته و دلباخته فكر و فرهنگ مسلط و غالب غربى است و چشم در فرا سوی مرز هـای ايران و جهان اسام دارد.
🔹جريـان مجـدد، بـه ارزش مواريـث خـودی و ميـراث غنـى و قـويم باز فكری و علمى مانده از پيشينيان، توجه و باور دارد و ارزيابانه و عالمانه بدان وفادار بـوده و در عين حال، به #دستاورد های فكر بشر معاصر احترام مى گذارد و در مقـام گـزينش يافتـه های معرفتى ملل ديگر بر مى آيد و در صدد تأمل و توليد و ارائه انديشه های تـازه و مسـتقل اسـت.
🔹 وجود شباهت های زيادی كه ميان اين جريان و تهذيب گرايان وجود دارد از يـك سـو، و نيـز عدم پى گيری گفت و گو هـای مجـددگرايان در بـاب تعامـل #اسـلام و علـوم جديـد، از سـوی ديگر، سبب شده تا برخى ميان آن دو جريان تمايزی برقرار نكنند؛ به ويژه آنكه ايـن جريـان فكری بر خاف گذشته كه در ذيل تلاش های علمى علامه سيد محمد حسـين طباطبـايى، امـام خمينى ( ره) و شهيد مرتضى مطهری، راهبری مى شد، امـروزه فاقـد راهبـری در پيشـاپيش خـود است و اغلب توسط #روحانيون جوانى كه تعلق فكری به آن سه متفكر دارند، بسط مى يابد.
🔸بـا اين همه، تأمل در آثار اين گروه از حوزويان، نشان مىدهد كه آنـان، هماننـد تهـذيب گرايان حوزه، در پى اسلامى سازی علوم انسانى موجـود نيسـتند. از نظـر آنـان، اسـلامى سـازی علـوم انسانى موجود، هدفى #نارسا به حساب مى آيد و ما را در دستيابى به علوم دينى گمراه مى كند؛ چرا كه حفظ قالب و تغيير محتوا و يا بالعكس، خطـايى روش شـناختى اسـت كـه بايـد مـورد توجه قرار گيرد. از اين رو بايد، با ابتناء بر تعريفى كه اسام از انسان و رفتار او ارائه مى كنـد، به طراحى #فلسفه علوم انسانى همت گماشـت و سـپس بـه توليـد نظريـه هايى مسـتقل از علـوم انسانى غرب رسيد.
🔸 از اين رو، تنها راه برون رفت از فضای گفتمانى غـرب، تـدوين نظريـه های مستقل و جديد بر پايه مبانى دينى و ارزشى خودمان و تدريس آنها در كنار #نظريه های كنونى در غرب است و اين راهى غير از تهذيب #علوم_انسانى موجود است.