eitaa logo
مجمع رهروان وصال
1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2هزار ویدیو
45 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ:)!』 کانال رسمی مجمع رهروان وصال 🇮🇷 عاشقیـم و قوتِ غالبـمان دیانـت است و سیاسـت! حرفی سخنی🍀 @Aliakbar2
مشاهده در ایتا
دانلود
فرازی از زندگی نامه شهید والامقام ماشا اله یتیمیان در آستانه سالروز شهادتش :ماشاالله یتیمیان در خانواده­ای پرجمعیّت و مستضعف چشم به دنیا گشود. پدر توان مالی نداشت تا او را به مدرسه بفرستد. از همان کودکی در کنار خانواده به قالی­بافی پرداخت. قبل از دوران خدمت مقدّس سربازی در سن ۱۶ سالگی ازدواج نمود که حاصل آن ۵ فرزند می­باشد. زندگی خود را با قالی­بافی و کارگری در کارخانة ریسندگی کاشان سپری کرد. علی­رغم داشتن ۵ فرزند قد و نیم­ قد برای پیوستن به مدافعان میهن اسلامی بی­قرار بود و دوباره به جبهه جنگ اعزام شد که در نهایت در آخرین روزهای جنگ در تاریخ 1367/0۶/05 در پادگان شوشتر مقرّ لشکر ۸ نجف در حین مأموریت به شهادت رسید. روحش شاد و راهش پررهرو باد
هدایت شده از صراط انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢صحبت های رهبری که سانسور شد! ♦️در ارتباط تصویری رهبر معظم انقلاب با جلسه هیئت دولت، بخش های مهم و حیاتی از فرمایشات ایشان، کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. 📌این سخنان مهم را از دست ندهید و منتشر کنید ☑️ #کارگاه تولیدات رسانه ای لقمان
✅ لبیک یا حسین(ع) 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 ✏ همزمان با ششمین روز از محرم به عشق آقا امام حسین(ع) دل دو نو عروس نیازمند از خانواده های مومن و آبرومند شاد شد . ✏ در این اقدام خدا پسندانه که از طرف یکی از خیرین بزرگوار و گمنام انجام پذیرفت لوازم ضروری زندگی به ارزش 16 میلیون و 650 هزار تومان به این دو نوع عروس هدیه گردید. انشالله خداوند این عمل صالح را توشه آخرت این خیر عزیز قرار دهد . 👈 لازم به ذکر است در همین راستا چند خانواده آبرومند هستند که دختران دم بخت دارند و بعضا ازدواج هم نموده اند ولی به خاطر محرومیت قادر به تکمیل جهیزیه آنان نیستند . و در انتظار یاری و مهربانی شما خوبان هستند . چنانچه به هر مقدار نیت خیری داشتید اطلاع دهید . ☎ هماهنگی : 👇👇👇 09906959826 ⛳ گروههای جهادی شهید قاسم سلیمانی مستقر در مجمع رهروان وصال
mokhtasi (301).jpg
249.1K
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 15 چهارشنبه 20 مهر ماه 1362 – مطابق با روز پنجم محرم شهید حسین مختص آبادی مثل روزهای آخر همه شهدا ، حسین هم همانطور شده بود . محرم امسال در پادگان 7 تیر ، کار خودش را کرده بود . حسین شوخ و بذله گو و شلوغ ، دیگر آن حسین نبود . حالا بیشتر اوقاتش به جای شلوغی و شوخی با این و آن ، در سکوت و نجوا و راز و نیاز می گذرد . تسبیح همیشه در دست و فقط ذکر و صلوات . وقت رفتنش شده . خوابی را که دیده برای دوستش عباس رئیسی تعریف می کند ولی عباس با شوخی و مسخره بازی از آن می گذرد . هادی دوربین به دست از حسین و عباس می خواهد عکس یاگاری بگیریم . این آخرین عکس ، و سر پائین حسین و تسبیحی که در دست دارد، گویای همه چیز است . حسین هیچوقت اینطوری عکس نگرفته بود . تلگرام https://t.me/gpjme ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
شهید حسین مختصی.jpg
486.4K
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 16 چهارشنبه 20 مهر ماه 1362 – مطابق با روز پنجم محرم شهید حسین مختص آبادی2 خط دشمن شکسته شده بود . هوا گرگ و میش صبحگاهی بود . رزمندگان مشغول تثبیت خط ، انتقال مجروحین و شهدا و نقل و انتقال مهمات و آب و غذا بودند . عباس کناری نشسته بود و حوادث دیشب تا حالا را در ذهن خود مرور می کرد . نبرد سختی کرده بودند . تعدادی از نیروهای دسته اش مجروح و شهید شده بودند . حسین ، بچه محل ، رفیق و همرزم چندین ساله و معاون دسته اش، از دیشب به تدبیر فرماندهان به دسته ای دیگر منتقل شده و حالا عباس روی تخته سنگی کنار تپه نشسته تا در میان رفت و آمدهای رزمندگان حسین را ببیند . هوا هنوز کامل روشن نیست . مسیر هم مسیر پیچ در پیچ کوهستانی است با درختان بلوط . گاهی همانطورکه نشسته کمرش را خم می کند تا مسیر و پشت درختی را بهتر ببیند اما خبری نیست . ⬇⬇⬇ 👇👇👇
یاد خوابی که حسین دیده بود و برایش تعریف کرده بود می افتد . از حالا به بعد دلشوره دارد . نشستن فایده ندارد . بلند می شود و از بچه ها سراغ حسین را می گیرد تا بالاخره یکی با دست به وسط میدان مین اشاره می کند . عباس به میدان خیره می شود . آدرسی که داده اند عباس را بی تاب می کند . بخشی از میدان مین هنوز پاکسازی نشده و پیکر برخی شهدا در آن میان دیده می شود . عباس بدون توجه به خطرات میدانی که هنوز پاکسازی نشده جلو می رود . نمیتواند که نرود ، کشیده می شود به آنطرف . می خواهد باور نکند که این پیکر حسین است . می خواهد از همان وسط میدان ، بلند به بچه ها بگوید این که حسین نیست ، بیاید پیکر این شهید را ببرید . برای اولین بار در سختی های جنگ زانوها یش سست می شود و با زانو روی زمین می افتد . چقدر سخت است این لحظه . تا چند دقیقه قبل منتظر حسین بود که بیاید و با همان شوخ طبعی همیشگی اش ، ماجراهای از دیشب تا حالا را تعریف کند . اما دیگر حسین با او حرف نمی زند . خیره می شود به صورت حسین . با دست ، خاک و علف های خشک شده روی صورت حسین را پاک می کند . ردی از خون که از دهان حسین خارج و گوشه لبش خشک شده بود ، دیده می شود . این همان حالتی است که حسین گفته بود می خواهد موقع شهادت داشته باشد. رزمنده شهید حسین مختص آبادی ، دلاوری بود که از سن نوجوانی و با اصرار و التماس ، برای اولین بار در سال 1360 به جبهه های کردستان رفته بود و از آن زمان تا لحظه شهادتش ، به جززمان های مجروحیت هیچوقت جبهه را ترک نکرد و هیچ عملیاتی را از دست نداد . عملیات فتح المبین – بیت المقدس – رمضان – محرم و حالا والفجر 4 در منطقه مریوان . اولین باری که به جبهه آمد ، جبهه مریوان به فرماندهی ، قهرمان جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بود و حالا برای آخرین بار هم منطقه عملیاتی مریوان در ارتفاعات مشرف بر شهر پنجوین عراق ، شهادتگاه او گردیده بود . مزار مطهر این شهید دلاور گلزار شهدای امامزاده حسین بیدگل است . تلگرام https://t.me/gpjme ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
مجمع رهروان وصال
@rahrovan_vesal
فرازی از وصیت نامه شهید والامقام عباس اصیلیان از شهرستان آران و بیدگل :سلام بر تو مادر عزیز، مبادا آه و ناله کنی و اجرت را در پیشگاه خدا کم نمایی. راستی مادر آن روزی که پسرت به‌دنیا آمد تربتی که به دهانش گذاشتی چه بود و از کدام خاک؟ آیا این تربت پاک حضرت امام حسین(ع) نبود و تو با زبان بی‌زبانی نگفتی یا حسین این پسرم را برای تو بزرگ می‌کنم که ادامه‌دهنده راه اسلام عزیز باشد؟ و حال حسین زمان ما را به فریادرسی اسلام خوانده و ما هم فریاد برمی‌آوریم لبیک یاخمینی. لبیک یاخمینی. راستی با کدامین امید و آرزو اذان در گوش من خواندی و مرا برای نگه‌داشتن اسلام عزیز و نگهبانی از قرآن این کتاب اسلام‌ساز بزرگ کردی؟ و خدا ما را چه توفیقی داده که پاسخگوی فریادهای مظلومآنی‌که در زیر چکمه‌های ابرقدرت‌های شرق و غرب له می‌شوند، باشیم. پاسخگوی مردی از تبار حسین(ع) که ما را برای دادخواهی خون مظلومان می‌خواند، باشیم. های ای مادران به‌پا خیزید و بچه‌های عزیز خود را هم‌چون مادران شهید داده مهیا کنید که این خود پاسخی به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان امام‌خمینی است . شما ای جوان‌ها بشتابید که مظلومان با چشمان گریان و مهدی(عج) با رهبری و فرماندهی بی‌مانند و حسین زمان با قلبی شکسته دست به دعا برداشته‌اند و شما را همراهی می‌کنند بشتابید و حق را دریابید و از این خوان نعمت گسترده توشه‌ای برگیرید که تجارت گرانبهایی است. «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه روحش شاد و راهش پر رهرو باد @rahrovan_vesal
شهدارایادکنیم باذکرصلوات برمحمدوآل محمد رهروان وصال @rahrovan_vesal
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 17 سه شنبه 10 مهر ماه 1363 – مطابق با روز ششم محرم سال 63 اولین سال از دفاع مقدس است که از این به بعد یک عملیات اصلی و آن هم در فصل زمستان صورت می گیرد . قبل از آن در سال 60 ، عملیات های ثامن الائمه علیه السلام و طریق القدس – سال 61 ، عملیات های فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، محرم و والفجر مقدماتی – سال 62 ، عملیات های والفجرهای 1 و 2 و 3 و 4 و عملیات خیبر . در سال 63 تنها ، عملیات بدر در اسفندماه این سال ، به عنوان عملیات اصلی رزمندگان در آب های هورالعظیم انجام شد . تلگرام https://t.me/gpjme ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 18 دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم با یاد شهدای عملیات قادر محرم سال 64 ، شهرستان های کاشان و آران و بیدگل حال و هوای خاصی دارد . یک هفته به آغآز محرم در غرب کشور منطقه اشنویه عملیات قادر انجام شده است . اجرای عملیات قادر با نیروهای ارتش بوده که بعد از دو مرحله ، آنها از سپاه تقاضای همکاری و شرکت در عملیات را می نمایند و لشکر8 نجف اشرف از استان اصفهان به فرماندهی حاج احمد کاظمی در مرحله سوم وارد عملیات می شوند . رزمندگان این دو شهرستان در گردان های انبیاء ، فتح ، امام حسین و چهارده معصوم سازماندهی شده اند . شب 18 شهریور عملیات آغاز و رزمندگان با یک پیاده روی 7 ساعته شبانه در کوهستان ، موفق به تصرف پایگاه های دشمن می شوند . اما با روشن شدن هوا و صعب العبوربودن منطقه کوهستانی عملیات ، کار پشتیبانی و اعزام نیروهای تازه نفس به منطقه ممکن نمی شود و رزمندگان مجبور به بازگشت می شوند که در این میان تعداد زیادی مجروح اسیر و شهید می گردند و چون امکان انتقال شهدا به عقب نبوده ، پیکر مطهر اکثر شهدا در منطقه می ماند . در محرم این سال برخی ، شهدای خود را تشییع کرده و در حال اجرای مراسمات بزرگداشت هستند ، تعدادی خانواده ها به دنبال مجروحیت فرزندانشان ، در بیمارستان ها هستند و تعداد زیادی از خانواده ها ، بی خبر از سرنوشت فرزندان خود ، به این سو و آن سو برای کسب خبر می روند . یکی به آنها می گوید من دیدم شهید شد و دیگری می گوید نه مجروح بود و آن یکی می گوید اسیر شده است . شهدای عملیات قادر سال ها بعد و طی عملیات تفحص ، شناسایی و به زادگاهشان منتقل گردید . تلگرام https://t.me/gpjme ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
1.jpg
247K
دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم با یاد شهدای عملیات قادر شهید علی محمد اربابی در این مقطع زمانی همزمان مسئول واحد بسیج و آموزش نظامی لشکر 8 نجف اشرف بود . تعدادی از دوستان قدیمی اش که تازه اعزام شده بودند ، به عنوان مربی در واحد آموزش با ایشان همکاری می کردند . از جمله این دوستان شهید عباس منعمی – شهید علی طالبی و شهید علی محمد سیفی پور بودند . مربیان آموزش نه الزام و نه اجازه ای برای شرکت در عملیات داشتند ولی هر وقت زمان عملیات می شد با اصرار و خواهش و اینکه فعلا آموزشی در کار نیست ، از مسئولین اجازه می گرفتند و در گردان های پیاده سازماندهی می شدند . برای عملیات قادر وقتی نیروها به غرب اعزام شدند ، شهیدان منعمی و طالبی با کسب اجازه از شهید اربابی ، خود را به جبهه های غرب رساندند و هر دوی این دلاوران در همین عملیات به توفیق شهادت نایل آمدند . در عکس فوق تصویری با افراد مشترک از جمله این شهدای سرافرازوجود دارد که یکی قبل از اعزام به غرب در پایگاه شهید مدنی اهواز و دیگری در مقر خندق منطقه اشنویه قبل از اعزام به عملیات است . تلگرام https://t.me/gpjme ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid