فرازی از زندگی نامه شهید والامقام ماشا اله یتیمیان در آستانه سالروز شهادتش :ماشاالله یتیمیان در خانوادهای پرجمعیّت و مستضعف چشم به دنیا گشود. پدر توان مالی نداشت تا او را به مدرسه بفرستد. از همان کودکی در کنار خانواده به قالیبافی پرداخت. قبل از دوران خدمت مقدّس سربازی در سن ۱۶ سالگی ازدواج نمود که حاصل آن ۵ فرزند میباشد. زندگی خود را با قالیبافی و کارگری در کارخانة ریسندگی کاشان سپری کرد. علیرغم داشتن ۵ فرزند قد و نیم قد برای پیوستن به مدافعان میهن اسلامی بیقرار بود و دوباره به جبهه جنگ اعزام شد که در نهایت در آخرین روزهای جنگ در تاریخ 1367/0۶/05 در پادگان شوشتر مقرّ لشکر ۸ نجف در حین مأموریت به شهادت رسید.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
هدایت شده از صراط انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢صحبت های رهبری که سانسور شد!
♦️در ارتباط تصویری رهبر معظم انقلاب با جلسه هیئت دولت، بخش های مهم و حیاتی از فرمایشات ایشان، کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.
📌این سخنان مهم را از دست ندهید و منتشر کنید
☑️ #کارگاه تولیدات رسانه ای لقمان
✅ لبیک یا حسین(ع)
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
✏ همزمان با ششمین روز از محرم به عشق آقا امام حسین(ع) دل دو نو عروس نیازمند از خانواده های مومن و آبرومند شاد شد .
✏ در این اقدام خدا پسندانه که از طرف یکی از خیرین بزرگوار و گمنام انجام پذیرفت لوازم ضروری زندگی به ارزش 16 میلیون و 650 هزار تومان به این دو نوع عروس هدیه گردید.
انشالله خداوند این عمل صالح را توشه آخرت این خیر عزیز قرار دهد .
👈 لازم به ذکر است در همین راستا چند خانواده آبرومند هستند که دختران دم بخت دارند و بعضا ازدواج هم نموده اند ولی به خاطر محرومیت قادر به تکمیل جهیزیه آنان نیستند . و در انتظار یاری و مهربانی شما خوبان هستند . چنانچه به هر مقدار نیت خیری داشتید اطلاع دهید .
☎ هماهنگی : 👇👇👇
09906959826
⛳ گروههای جهادی شهید قاسم سلیمانی مستقر در مجمع رهروان وصال
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
mokhtasi (301).jpg
249.1K
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 15
چهارشنبه 20 مهر ماه 1362 – مطابق با روز پنجم محرم
شهید حسین مختص آبادی
مثل روزهای آخر همه شهدا ، حسین هم همانطور شده بود . محرم امسال در پادگان 7 تیر ، کار خودش را کرده بود . حسین شوخ و بذله گو و شلوغ ، دیگر آن حسین نبود . حالا بیشتر اوقاتش به جای شلوغی و شوخی با این و آن ، در سکوت و نجوا و راز و نیاز می گذرد . تسبیح همیشه در دست و فقط ذکر و صلوات . وقت رفتنش شده . خوابی را که دیده برای دوستش عباس رئیسی تعریف می کند ولی عباس با شوخی و مسخره بازی از آن می گذرد . هادی دوربین به دست از حسین و عباس می خواهد عکس یاگاری بگیریم . این آخرین عکس ، و سر پائین حسین و تسبیحی که در دست دارد، گویای همه چیز است . حسین هیچوقت اینطوری عکس نگرفته بود .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
شهید حسین مختصی.jpg
486.4K
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 16
چهارشنبه 20 مهر ماه 1362 – مطابق با روز پنجم محرم
شهید حسین مختص آبادی2
خط دشمن شکسته شده بود . هوا گرگ و میش صبحگاهی بود . رزمندگان مشغول تثبیت خط ، انتقال مجروحین و شهدا و نقل و انتقال مهمات و آب و غذا بودند . عباس کناری نشسته بود و حوادث دیشب تا حالا را در ذهن خود مرور می کرد . نبرد سختی کرده بودند . تعدادی از نیروهای دسته اش مجروح و شهید شده بودند . حسین ، بچه محل ، رفیق و همرزم چندین ساله و معاون دسته اش، از دیشب به تدبیر فرماندهان به دسته ای دیگر منتقل شده و حالا عباس روی تخته سنگی کنار تپه نشسته تا در میان رفت و آمدهای رزمندگان حسین را ببیند . هوا هنوز کامل روشن نیست . مسیر هم مسیر پیچ در پیچ کوهستانی است با درختان بلوط . گاهی همانطورکه نشسته کمرش را خم می کند تا مسیر و پشت درختی را بهتر ببیند اما خبری نیست .
⬇⬇⬇
👇👇👇
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
یاد خوابی که حسین دیده بود و برایش تعریف کرده بود می افتد . از حالا به بعد دلشوره دارد . نشستن فایده ندارد . بلند می شود و از بچه ها سراغ حسین را می گیرد تا بالاخره یکی با دست به وسط میدان مین اشاره می کند . عباس به میدان خیره می شود . آدرسی که داده اند عباس را بی تاب می کند . بخشی از میدان مین هنوز پاکسازی نشده و پیکر برخی شهدا در آن میان دیده می شود . عباس بدون توجه به خطرات میدانی که هنوز پاکسازی نشده جلو می رود . نمیتواند که نرود ، کشیده می شود به آنطرف . می خواهد باور نکند که این پیکر حسین است . می خواهد از همان وسط میدان ، بلند به بچه ها بگوید این که حسین نیست ، بیاید پیکر این شهید را ببرید .
برای اولین بار در سختی های جنگ زانوها یش سست می شود و با زانو روی زمین می افتد . چقدر سخت است این لحظه . تا چند دقیقه قبل منتظر حسین بود که بیاید و با همان شوخ طبعی همیشگی اش ، ماجراهای از دیشب تا حالا را تعریف کند . اما دیگر حسین با او حرف نمی زند . خیره می شود به صورت حسین . با دست ، خاک و علف های خشک شده روی صورت حسین را پاک می کند . ردی از خون که از دهان حسین خارج و گوشه لبش خشک شده بود ، دیده می شود . این همان حالتی است که حسین گفته بود می خواهد موقع شهادت داشته باشد.
رزمنده شهید حسین مختص آبادی ، دلاوری بود که از سن نوجوانی و با اصرار و التماس ، برای اولین بار در سال 1360 به جبهه های کردستان رفته بود و از آن زمان تا لحظه شهادتش ، به جززمان های مجروحیت هیچوقت جبهه را ترک نکرد و هیچ عملیاتی را از دست نداد . عملیات فتح المبین – بیت المقدس – رمضان – محرم و حالا والفجر 4 در منطقه مریوان . اولین باری که به جبهه آمد ، جبهه مریوان به فرماندهی ، قهرمان جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بود و حالا برای آخرین بار هم منطقه عملیاتی مریوان در ارتفاعات مشرف بر شهر پنجوین عراق ، شهادتگاه او گردیده بود .
مزار مطهر این شهید دلاور گلزار شهدای امامزاده حسین بیدگل است .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
مجمع رهروان وصال
@rahrovan_vesal
فرازی از وصیت نامه شهید والامقام عباس اصیلیان از شهرستان آران و بیدگل :سلام بر تو مادر عزیز، مبادا آه و ناله کنی و اجرت را در پیشگاه خدا کم نمایی. راستی مادر آن روزی که پسرت بهدنیا آمد تربتی که به دهانش گذاشتی چه بود و از کدام خاک؟ آیا این تربت پاک حضرت امام حسین(ع) نبود و تو با زبان بیزبانی نگفتی یا حسین این پسرم را برای تو بزرگ میکنم که ادامهدهنده راه اسلام عزیز باشد؟ و حال حسین زمان ما را به فریادرسی اسلام خوانده و ما هم فریاد برمیآوریم لبیک یاخمینی. لبیک یاخمینی. راستی با کدامین امید و آرزو اذان در گوش من خواندی و مرا برای نگهداشتن اسلام عزیز و نگهبانی از قرآن این کتاب اسلامساز بزرگ کردی؟ و خدا ما را چه توفیقی داده که پاسخگوی فریادهای مظلومآنیکه در زیر چکمههای ابرقدرتهای شرق و غرب له میشوند، باشیم. پاسخگوی مردی از تبار حسین(ع) که ما را برای دادخواهی خون مظلومان میخواند، باشیم. های ای مادران بهپا خیزید و بچههای عزیز خود را همچون مادران شهید داده مهیا کنید که این خود پاسخی به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان امامخمینی است . شما ای جوانها بشتابید که مظلومان با چشمان گریان و مهدی(عج) با رهبری و فرماندهی بیمانند و حسین زمان با قلبی شکسته دست به دعا برداشتهاند و شما را همراهی میکنند بشتابید و حق را دریابید و از این خوان نعمت گسترده توشهای برگیرید که تجارت گرانبهایی است. «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
@rahrovan_vesal
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 17
سه شنبه 10 مهر ماه 1363 – مطابق با روز ششم محرم
سال 63 اولین سال از دفاع مقدس است که از این به بعد یک عملیات اصلی و آن هم در فصل زمستان صورت می گیرد . قبل از آن در سال 60 ، عملیات های ثامن الائمه علیه السلام و طریق القدس – سال 61 ، عملیات های فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، محرم و والفجر مقدماتی – سال 62 ، عملیات های والفجرهای 1 و 2 و 3 و 4 و عملیات خیبر .
در سال 63 تنها ، عملیات بدر در اسفندماه این سال ، به عنوان عملیات اصلی رزمندگان در آب های هورالعظیم انجام شد .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 18
دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم
با یاد شهدای عملیات قادر
محرم سال 64 ، شهرستان های کاشان و آران و بیدگل حال و هوای خاصی دارد . یک هفته به آغآز محرم در غرب کشور منطقه اشنویه عملیات قادر انجام شده است . اجرای عملیات قادر با نیروهای ارتش بوده که بعد از دو مرحله ، آنها از سپاه تقاضای همکاری و شرکت در عملیات را می نمایند و لشکر8 نجف اشرف از استان اصفهان به فرماندهی حاج احمد کاظمی در مرحله سوم وارد عملیات می شوند . رزمندگان این دو شهرستان در گردان های انبیاء ، فتح ، امام حسین و چهارده معصوم سازماندهی شده اند .
شب 18 شهریور عملیات آغاز و رزمندگان با یک پیاده روی 7 ساعته شبانه در کوهستان ، موفق به تصرف پایگاه های دشمن می شوند . اما با روشن شدن هوا و صعب العبوربودن منطقه کوهستانی عملیات ، کار پشتیبانی و اعزام نیروهای تازه نفس به منطقه ممکن نمی شود و رزمندگان مجبور به بازگشت می شوند که در این میان تعداد زیادی مجروح اسیر و شهید می گردند و چون امکان انتقال شهدا به عقب نبوده ، پیکر مطهر اکثر شهدا در منطقه می ماند .
در محرم این سال برخی ، شهدای خود را تشییع کرده و در حال اجرای مراسمات بزرگداشت هستند ، تعدادی خانواده ها به دنبال مجروحیت فرزندانشان ، در بیمارستان ها هستند و تعداد زیادی از خانواده ها ، بی خبر از سرنوشت فرزندان خود ، به این سو و آن سو برای کسب خبر می روند . یکی به آنها می گوید من دیدم شهید شد و دیگری می گوید نه مجروح بود و آن یکی می گوید اسیر شده است .
شهدای عملیات قادر سال ها بعد و طی عملیات تفحص ، شناسایی و به زادگاهشان منتقل گردید .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid
هدایت شده از پژوهش های تاریخی جبهه مقاومت اسلامی
1.jpg
247K
دوشنبه 1 مهر ماه 1364 – مطابق با روز هفتم محرم
با یاد شهدای عملیات قادر
شهید علی محمد اربابی در این مقطع زمانی همزمان مسئول واحد بسیج و آموزش نظامی لشکر 8 نجف اشرف بود . تعدادی از دوستان قدیمی اش که تازه اعزام شده بودند ، به عنوان مربی در واحد آموزش با ایشان همکاری می کردند . از جمله این دوستان شهید عباس منعمی – شهید علی طالبی و شهید علی محمد سیفی پور بودند .
مربیان آموزش نه الزام و نه اجازه ای برای شرکت در عملیات داشتند ولی هر وقت زمان عملیات می شد با اصرار و خواهش و اینکه فعلا آموزشی در کار نیست ، از مسئولین اجازه می گرفتند و در گردان های پیاده سازماندهی می شدند .
برای عملیات قادر وقتی نیروها به غرب اعزام شدند ، شهیدان منعمی و طالبی با کسب اجازه از شهید اربابی ، خود را به جبهه های غرب رساندند و هر دوی این دلاوران در همین عملیات به توفیق شهادت نایل آمدند .
در عکس فوق تصویری با افراد مشترک از جمله این شهدای سرافرازوجود دارد که یکی قبل از اعزام به غرب در پایگاه شهید مدنی اهواز و دیگری در مقر خندق منطقه اشنویه قبل از اعزام به عملیات است .
تلگرام https://t.me/gpjme
ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid