eitaa logo
🇮🇷رهرواט عشق🇵🇸
469 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
بسم‌رب‌المهدی❤️ کاردیگری‌ازدست‌این‌خادم‌بی‌دست‌وپابرمی‌آید؟ حالاکه‌رسیده‌ام‌به‌بودنت حالاکه‌صاحب‌روزگارم‌شده‌ای حالاکه‌آرزوی‌شیخ‌الائمه،سهم‌من‌شده‌است کاش‌بتوانم"صادقانه"خدمتگزارت باشم🥺 کپی؟حلالت‌هدف‌ما‌چیز‌دیگریست
مشاهده در ایتا
دانلود
[بیست و هفت روز و یک لبخند(:] زندگینامه ✨🕊 بچه هارو جمع کردیم که بریم باند هلی‌کوپتر رو پاک کنیم؛چون اونجا وقتی برف می باره، جاده ها صعب العبور میشن و برای مواقع اضطراری یا کمک رسوندن به پایگاه‌هایی که دور از ما، تو دل کوه ها قرار دارن،باید همیشه آماده باشه. چند نفر از بچه ها که وقت رفتنشون بود ازم خواستن باهاشون یه عکس بگیرم. اون زمان، نگهبانی می‌داد. دیدم هی دست تکون میده و یه چیزی می‌گه رفتم جلوتر و گفتم «چیه، ؟». گفت« میشه من هم بیام باهاتون عکس بگیرم؟».یه کاپشن بادی سفید پوشیده و کلاه سرش بود. سوز هوا، صورتش رو قرمز کرده بود. گفتم «تو که سرِ پست‌ای، پسر!». سرش رو انداخت پایین. داشت برمیگشت؛ و گفتم «باشه ترک پست کن و بیا.». با خوشحالی ،همون جور تفنگ به دوش دوید و اومد دست دور گردنم انداخت، و عکس گرفتیم. یه خاطره‌ی دیگه اینه که هر زمان وقت خالی گیر می آورد،سالن رو مرتب می کرد و ازم میخواست بیام براشون از خاطرات بگم. یا برای تمام مراسم هایی که به مناسبت اعیاد یا سوگواری برگزار می‌شد، برنامه‌ای آماده می‌کرد و مشغول پذیرایی از بچه ها می شد. انگشتم را بر لبه‌ی لیوان می‌چرخانم. تماس پوستم با سطح صاف بلور، صدای بمی ایجاد می کند. فکر میکردم سردار خیلی حرفا از دارد. فکر میکردم همین ک مصاحبه شروع شود، تمام جملات سردا به بابک ختم می‌شود؛ اما اینطور نشده، . 🌱@rahrovaneshg313