eitaa logo
ره توشه معلمان
10.2هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
7.5هزار ویدیو
6.6هزار فایل
🔰جهت تبادل و هرگونه انتقاد و پیشنهاد @Yazahra8054 سایر کانالهای ما @yavarannamaz @yavaraneQoran1
مشاهده در ایتا
دانلود
ع س 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
✅ محتواهای
15 poster eid fetr (www.mplib.ir).zip
حجم: 1.3M
🔹 15 پوستر به مناسبت « عید فطر » 📍 منبع : سایت های اینترنتی 🔹 گردآوری: وبلاگ معاون پرورشی 🔺 موضوع :
💐 پوستر دعای قنوت نماز عید فطر - شماره 4 ( جهت استفاده در مساجد و هیئت ها ) 🌺 منبع : وبلاگ معاون پرورشی 🌼
15 poster eid fetr (www.mplib.ir).zip
حجم: 1.3M
🔹 15 پوستر به مناسبت « عید فطر » 📍 منبع : سایت های اینترنتی 🔹 گردآوری: وبلاگ معاون پرورشی 🔺 موضوع : 🌐 لینک دانلود از وبلاگ : http://www.mplib.ir/post/4375
💐 پوستر دعای قنوت نماز عید فطر - شماره 2 ( جهت استفاده در مساجد و هیئت ها ) 🌺 منبع : وبلاگ معاون پرورشی 🌼
doa ghonoot eid fetr 04 (www.mplib.ir).zip
حجم: 6.08M
💐 پوستر دعای قنوت نماز عید فطر - شماره 4 ( جهت استفاده در مساجد و هیئت ها ) 🌺 منبع : وبلاگ معاون پرورشی 🌼
روزی روزگاری، در یک دهکده کوچک، پسری به نام علی زندگی می‌کرد. علی همیشه منتظر ماه رمضان بود، چون در این ماه، خانواده‌اش دور هم جمع می‌شدند، افطار می‌کردند و کارهای خوبی انجام می‌دادند. او هر شب به آسمان نگاه می‌کرد و ستاره‌ها را می‌شمرد و آرزو می‌کرد که این ماه هرگز تمام نشود. اما روزی، وقتی که ماه رمضان به پایان می‌رسید، علی احساس غم و ناراحتی کرد. او نمی‌خواست با این ماه عزیز وداع کند. او به مادرش گفت: "مادر، چرا ماه رمضان تمام می‌شود؟ من نمی‌خواهم این ماه را از دست بدهم!" مادرش با لبخند گفت: "عزیزم، ماه رمضان تمام می‌شود، اما ارزش‌های آن همیشه در دل ما باقی می‌ماند. ما می‌توانیم کارهای خوبی که در این ماه انجام دادیم را ادامه دهیم." علی کمی فکر کرد و گفت: "اما چطور می‌توانیم این کارها را ادامه دهیم؟" مادرش پیشنهاد داد: "بیایید یک جشن وداع با ماه رمضان برگزار کنیم. در این جشن، می‌توانیم درباره کارهای خوبی که انجام دادیم صحبت کنیم و یادآوری کنیم که این ارزش‌ها باید در زندگی‌مان ادامه پیدا کند." علی با اشتیاق گفت: "بله! این ایده عالی است!" آن روز، علی و مادرش شروع به برنامه‌ریزی جشن کردند. آن‌ها از دوستان و همسایه‌ها دعوت کردند و همه با هم جمع شدند. در جشن، علی داستان‌هایی از کارهای خوبی که در ماه رمضان انجام داده بود تعریف کرد. او از کمک به نیازمندان و وقت گذراندن با خانواده‌اش صحبت کرد. دوستانش نیز داستان‌های خود را گفتند. یکی از دوستانش، سعید، گفت: "من در این ماه به بچه‌های کوچک‌تر از خودم کمک کردم و خیلی خوشحال شدم." علی و دوستانش تصمیم گرفتند که بعد از ماه رمضان نیز کارهای خوبی انجام دهند. آن‌ها یک گروه تشکیل دادند و هر هفته با هم به نیازمندان کمک می‌کردند و در کنار هم وقت می‌گذرانیدند. در پایان جشن، علی با چشمانی پر از شادی گفت: "ما ماه رمضان را از دست ندادیم، بلکه ارزش‌های آن را در دل خود نگه‌داشتیم. ما می‌توانیم هر روز مانند ماه رمضان زندگی کنیم!" همه با هم گفتند: "بله! ما می‌توانیم!" از آن روز به بعد، علی و دوستانش هر روز سعی می‌کردند که نور محبت و دوستی را در دل‌هایشان نگه‌دارند و کارهای خوب را ادامه دهند. آن‌ها فهمیدند که ماه رمضان تنها یک زمان خاص نیست، بلکه یک راه زندگی است که باید همیشه در زندگی‌شان جاری باشد.