📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام
📍ایشان برای چاپ #نهج_البلاغه بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آنها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی #باران می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کردهای؟
📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه اینها را به #امیرالمؤمنین(ع) دادم و یک جا همه اینها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، #صاحبخانه هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم.
📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به #محضر می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که #امیرالمؤمنین(ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند.
🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره)
@rahyafte_com
📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام
📍ایشان برای چاپ #نهج_البلاغه بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آنها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی #باران می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کردهای؟
📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه اینها را به #امیرالمؤمنین(ع) دادم و یک جا همه اینها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، #صاحبخانه هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم.
📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به #محضر می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که #امیرالمؤمنین(ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند.
🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره)
@rahyafte_com
📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام
📍ایشان برای چاپ #نهج_البلاغه بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آنها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی #باران می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کردهای؟
📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه اینها را به #امیرالمؤمنین(ع) دادم و یک جا همه اینها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، #صاحبخانه هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم.
📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به #محضر می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که #امیرالمؤمنین(ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند.
🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره)
@rahyafte_com
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
📍مرحوم حاج شیخ غلامرضا فقیه یزدی(ره) در طول اقامت خود در یزد رسیدگی به اوضاع #محرومان را سرلوحه کار خود قرار داده بودند. آقای سید احمد دعایی در این باره می گوید: «ایشان یک منزل معمولی داشتند که محل مراجعات مردم بود. یک جوی آب هم در آن روان بود. این منزل را علی الظاهر، آقای حاج شیخ سه مرتبه فروختند و وجه آن را به مصرف فقرا و #طلاب و امور دینی رساندند و مردم دوباره خریدند و به ایشان باز برگرداندند تا اینکه آخرین بار، مردم آن را به اسم فرزند ایشان نمودند تا حاج شیخ نتوانند آن را بفروشند.
📍در گره گشایی از کار مردم خسته نمی شدند. در وجوهی که به ایشان می رسید، خودشان #تصرف نمی کردند؛ حتی پاکتهایی را که برای منبر به ایشان می دادند، خیلی وقتها از جلسه خارج می شدند، به دیگران می دادند. فردی که ایشان پاکت وی را به دیگری داده بودند، گفته بود: «آقا اوّل باز کنید و ببینید چقدر است، بعد #هدیه بدهید»؛ اما ایشان گفته بودند: «خدا می داند تو به من چقدر دادی دیگر کارت نباشد.»
📍او حتی در زمان جنگ جهانی دوم به اقلیتهای دینی ساکن #یزد که دچار قحطی شده بودند کمک و مساعدت کردند. به همین سبب، آنان در مرگ وی به شدت متأثر بودند.
📍رهبر معظم انقلاب:رسیدگی ایشان به فقرای #زردشتی و #کلیمی یزد، خیلی نکته مهمّی است. یک روحانیِ باتقوایِ مقدّسی مثل مرحوم حاج شیخ غلامرضا، برود نان و #آرد و غذا بگذارد درِ خانه یهودی بخاطر اینکه او فقیر است. امروز در دنیا این چیزها وجود ندارد.
📍نقل شده است: که زمانی در یزد، هفت شبانه روز #باران آمد و بسیاری از بناهای خشت و گلی فرو ریخت. مردم به آب انبارها و ساختمانهای آجری پناه بردند. شب هفتم بود که نیمه های شب دیدم حاج شیخ، عمّامه شان را برداشته اند و زیر باران، در وسط #حیات ایستاده اند و با صدای بلند تضرع می کنند و می گویند: «ای خدا! همه مردم به دنبال کسب و کار و اطاعت و عبادت اند. در این شهر فقط غلامرضا گنه کار است؛ اگر این باران برای عذاب #غلامرضا است تو او را عفو کن.» خدا شاهد است که پس از نیم ساعت، ابرها به حرکت درآمدند و باران ایستاد.
📍مرحوم آقا سید رضا بهاء الدینی در مورد یکی از علمای یزد به نام مرحوم حاج شیخ غلامرضا یزدی می گفت: ایشان در یزد از #حمالی تا آیت اللهی همه کاری انجام می دهد.
📍حاج شیخ غلامرضا می فرمود اگر یک ساعت از عمرم باقی مانده باشد، آن ساعت را به خدمت خلق می گذرانم؛ ولو به #استخاره گرفتن باشد.
🌐 @rahyafte_com
📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام
📍ایشان برای چاپ #نهج_البلاغه بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آنها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی #باران می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کردهای؟
📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه اینها را به #امیرالمؤمنین(ع) دادم و یک جا همه اینها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، #صاحبخانه هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم.
📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به #محضر می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که #امیرالمؤمنین(ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند.
🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره)
@rahyafte_com