eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
4.4هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
5.9هزار ویدیو
106 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️مسلمان شدن مسیحی آگاه در محضر امام کاظم(ع) 📌یک نفر (دانشمند و کنجکاو) به محضر امام کاظم(ع) آمد و گفت: سی سال است که ازپروردگارم خواسته ام تا مرا به بهترین دینها، و به ممتازترین بندگان خود، نماید تا آنکه شبی در عالم خواب، شخصی مرا به مردی (به نام مطروان) که در علیای دمشق سکونت داشت معرفی کرد، نزد او رفتم، پس از گفتگو، گفت: اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتابهای آسمانی و اخبار را می خواهی به مدینه برو و در آنجا بپرس (ع) کیست، وقتی به خدمتش رسیدی، بگو که فلان کسی در علیای سلام رسانید و مرا به سوی تو فرستاده است. هر چه خواهی در نزد او است. 📌مرد مسیحی، به مدینه مسافرت کرد و سر انجام به محضر کاظم (ع) رسید و سرگذشت و خواب خود را بیان کرد و گفت: مطروان که مرا نزد شما فرستاده، سلام برسانید، آنگاه گفت: اگر اجازه بدهی تکفیر کنم (یعنی تواضع مخصوصی که در برابر می نمایند و اندکی خم می شوند و در کف دست خود را در میان آنها پنهان می نمایند، انجام دهم). امام کاظم: اجازه نشستن میدهم، ولی اجازه نمیدهم. 📌مرد مسیحی، نشست و کلاه خود را از سر گرفت، آنگاه گفت: آیااجازه سخن گفتن وسؤال کردن به من می دهی؟ امام کاظم: آری، تو برای همین کار به اینجا آمده ای.  مرد مسیحی: چرا جواب سلام دوستم (مطران) را ندادی؟ امام کاظم: جوال رفیقت این است که خدا هدایتش کند، اما سلام بر او، آن هنگام روا است که دین ما () را بپذیرد. مرد مسیحی: اکنون اجازه بده من چند سؤال مطرح کنم.  امام کاظم: آنچه میخواهی بپرس. مرد مسیحی: موضوع قرآن بر محمد (ص) و هدف از نزول آن چیست؟ امام کاظم: حم - و الکتاب المبین - انا انزلناه فی لیلة مبارک انا کنا منذرین... :حم - سوگند به این کتاب آشکار، که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم، ما همواره کنندگان بودیم(دخان - 1 تا 3) 📌مرد مسیحی: تفسیر این آیه چیست؟  امام کاظم: واژه حم، محمد(ص) است و این کلمه در کتابی که بر هود پیامبر نازل شده است، آمده است، و از حروفش کاسته شده است (دو حرف م و د به جهت یا به جهت دیگر، حذف شده است). اما منظور از جمله کتاب روشن امیرالمؤمنین علی(ع) است.  و اما منظور از شب مبارک (س) است.  📌و اما اینکه می فرماید: فیها یفرق کل امر حکیم: در آن شب هر امری بر طبق حکمت خدا می گردد (دخان - 4) یعنی فاطمه(س) سرچشمه خیر بسیار است، و آن خیر، مردحکیم و مرد حکیم و مرد حکیم است (یعنی امام حسن (ع)و امام حسین (ع) و امام سجاد(ع) و امامان دیگرند) مرد مسیحی: اولین و آخرین نفر این مردان را معرفی کن. امام کاظم(ع): اوصاف آنها به همدیگر شبیه است، و من سومی آنها (امام حسین) را معرفی میکنم که چه کسی (یعنی مهدی آل محمد) از او آشکار می گردد، اوصاف او درکتابهایی که بر شما نازل شده است، اگرتحریف و تغییر نداده باشید مذکور است، ولی شما از قدیم آن کتابها را تحریف کرده اید. 📌مرد مسیحی: آنچه می گویید راست است و دروغی در کار نیست... اکنون بفرما نام جدم چیست؟ امام کاظم: نام جدت بود، و من در همین مجلس نام او را عبدالرحمن گذاردم. مرد مسیحی: اومسلمان بود.  امام کاظم: آری، و شد، زیرا لشکری از مردم شام ناگهان به خانه اش ریختند و او را کشتند.  📌مرد مسیحی: نام من، قبل از آنکه کونیه ام را بگویم چه بود؟  امام کاظم: نام توعبدالصلیب بود. مرد مسیحی: شما چه مینامید؟ امام کاظم: من شما را عبدالله می نامم. مردمسیحی: من هم به خدای بزرگ ایمان آوردم و می دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست، و او آنگونه نیست که مسیحیان تعریف می کنند، و هیچ گونه شکی به او راه ندارد، و گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست که او را به راستی فرستاد، و او حق را بر اهلش آشکار نمود، و اهل در گمراهی و انحراف ماندند، و او رسول خدا(ص) به سوی همه مردم جهان از سرخ و سیاه بود، و همه مردم نسبت به او یکسان بودند، گروهی به راه رفتند، و گروهی در ضلالت و گمراهی ماندند. 📌سپس آن مسیحی زنار و طلایی را که در گردن داشت برید و شکست و بیرون آورد و به امام کاظم(ع) عرض کرد: زکات این صلیب را به چه مصرفی برساند؟ 📌امام کاظم: در اینجا برادری هم کیش تو است و از قبیله قیس بن ثعلبه است که مانند تو به گرویده، با او مواسات و همسایگی کنید و من در ادای حق اسلامی شما کوتاهی نمیکنم. 📌از آن پس، آن ، رسماً در صف مسلمین قرار گرفت، و در راه اسلام، به نیکی انجام وظیفه کرد، و با زنی از قبیله بنی فهر، ازدواج نمود، و امام کاظم(ع) از اوقاف امام علی(ع) پنجاه مهریه همسرش را پرداخت، و برای او نوکرگرفت، و خانه ای در اختیار او گذارد، و تا زمان تبعید (ع) درخدمت ایشان بود و ۲۸ روز بعد از تبعید امام فوت کرد. 🌐 @rahyafte_com
🔹در غروب30 مارچ ٢٠١۶,خانمی ٢٣ ساله روسى کتیا کتووا براى اولین بار به مسجد جامعه مسکو داخل شد، انگیزه او قبول بود. 🔸کتیا فقط دو بار به پا نهاده بود. اولین بار در زمان کودکى او بود زمانى که مادربزرگش دست کتیا سه ساله را گرفت و به مسجدمحلى باشقیرستان برد. 🔹والدین کتیا مذهبى نبودند. پدرش روسى و پیرو ارتدکس و مادرش تاتار و مسلمان قومى نژادى بود. با این وجود هیچ کدام رعایت کننده و به جا اورنده دین خود نبودند. مادربزرگ مسلمان کتیا به او خواندن را آموخته بود و مادر مادر بزرگ مسیحی او نماز خواندن به شیوه را. کتیا نماز را بدون دانستن و فهمیدن معنى آن از حفظ میخواند. 🔸در حدود ١٣ سالگى متوجه شد این همه ی کارى که باید انجام دهد نیست. گذشته از این او به عنوان ارتدکس داده شده بود و بارها در مدرسه گفته بودند که تو روسى هستى؛ بنابراین تصمیم گرفت نماز خواندن به شیوه مسلمانان را رها  و مسیح مصلوب را به گردن بیندازد....با همه ى این تفکراتى که در سرش  میچرخید کتیا ١٨ ساله به مسکو رسید. او با هدف وکالت یا مامور تحقیق و رسیدگى به دانشگاه دولتى عدالت روسیه وارد شد... 👈ادامه در سایت ولینک زیر rahyafteha.ir/34271/ 🌐 @rahyafte_com
💌به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به کشور ....کابل را از زمین برداشت 📌درباره حاج آقا سید علی اکبر ابوترابی(ره) نقل می کنند: هر وقت با خیزران می‌زدند، بعدش روضه حضرت زینب سلام الله علیها می‌خواند و گریه می‌کرد. می گفت: «ما مَردیم و بدنمون آماده رزم وای به حال زن‌ها و بچه‌ها.» . 📌افسر نزار جدی بود. از آن سنگ‌دل‌ها. از کنارشان رد می‌شد که حاج‌آقا (ره) از صف بیرون آمد و گیوه‌ای که بچه‌ها بافته بودند داد دستش. تعجب کرد پرسید این چیه؟‌ حاج‌آقا گفت هدیه است برای شما. چند لحظه‌ای مکث کرد نگاهی به حاج‌آقا انداخت و نگاهی به گیوه، دستش را بالا آورد احترام گذاشت و بیرون رفت. . 📌یک به ما دادند. حاج‌آقا گفت: «فردا صبح این کتاب را می‌برند بیاین حفظش کنیم» نهج‌البلاغه ۸۰۰ صفحه‌ای را بین ۲ هزار نفر تقسیم کرد. صبح فردا یک نهج‌البلاغه در دل ۲ هزار نفر بود. . 📌حاج آقا فیروز عباسی، خاطره ای از رفتار حاج آقا ابوترابی در ایام با سرباز دشمن زیر شکنجه نقل می کند که تامل برانگیز است: “سربازهای عراقی دو طرف راهرو ایستاده بودند و بچه ها که می خواستند از جلوی آنها رد بشوند با کابل می زدند. حاج آقا هم در بین بچه ها بود. … لحظه ای، زیر شکنجه تا کابل یکی از سربازها از دستش افتاد حاج آقا ایستاد، خم شد، را از زمین برداشت و به دست او داد. سرباز عراقی چند لحظه خیره خیره به حاج آقا نگاه کرد. بعد کابل را به زمین انداخت و رفت. آن سرباز بعد از آن، هیچ وقت با کابل به جمع نیامد.” . 📌حاج آقا ابوترابی(ره) فردی است که میشل ، رئیس هیئت صلیب سرخ جهانی در عراق، درباره شخصیتش اینگونه گفته است: “اگر دنیا بر محور وجودی ابوترابی بچرخد، عالم می شود.” 🌐 @rahyafte_com 📌حشمت الله برچلو، مترجم نیروهای سرخ در اردوگاه موصل، خاطره ای از گفت و گویش با پی یر، رئیس صلیب سرخ که پس از ملاقات یک ساعت و نیمه با حاج آقا ابوترابی انجام شده، بیان می کند: “ایشان حدود یک ساعت و نیم با حاج آقا صحبت کرد، وقتی حرفهایش تمام شد از او پرسیدم: بزرگ ما را چطور دیدید؟ گفت: اگر ما در دنیا فقط ۵ نفر مثل ایشان داشتیم، دنیا اصلاح می شد. ایشان واقعا مرد بزرگی هستند و من نظیرشان را در هیچ اردوگاهی ندیده ام.” . 📌سید یاسر ابوترابی خاطره ای از آیت الله العظمی# بهجت در واکنش به رحلت حاج آقا ابوترابی را تعریف کرده و گفته است: در دیداری که پس از ارتحال پدرم با مرحوم آیت الله بهجت داشتیم به ما فرمودند: مبادا ناراحت شوید که پدرتان از دنیا رفته است، پدر شما از اولیاءالله بوده و مرگش هم بوده است. 🌐 @rahyafte_com
✳مسلمان شدن مسیحی آگاه در محضر امام کاظم(ع) 📌یک نفر (دانشمند و کنجکاو) به محضر امام کاظم(ع) آمد و گفت: سی سال است که ازپروردگارم خواسته ام تا مرا به بهترین دینها، و به ممتازترین بندگان خود، نماید تا آنکه شبی در عالم خواب، شخصی مرا به مردی (به نام مطروان) که در علیای دمشق سکونت داشت معرفی کرد، نزد او رفتم، پس از گفتگو، گفت: اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتابهای آسمانی و اخبار را می خواهی به مدینه برو و در آنجا بپرس (ع) کیست، وقتی به خدمتش رسیدی، بگو که فلان کسی در علیای سلام رسانید و مرا به سوی تو فرستاده است. هر چه خواهی در نزد او است. 📌مرد مسیحی، به مدینه مسافرت کرد و سر انجام به محضر کاظم (ع) رسید و سرگذشت و خواب خود را بیان کرد و گفت: مطروان که مرا نزد شما فرستاده، سلام برسانید، آنگاه گفت: اگر اجازه بدهی تکفیر کنم (یعنی تواضع مخصوصی که در برابر می نمایند و اندکی خم می شوند و در کف دست خود را در میان آنها پنهان می نمایند، انجام دهم). امام کاظم: اجازه نشستن میدهم، ولی اجازه نمیدهم. 📌مرد مسیحی، نشست و کلاه خود را از سر گرفت، آنگاه گفت: آیااجازه سخن گفتن وسؤال کردن به من می دهی؟ امام کاظم: آری، تو برای همین کار به اینجا آمده ای. مرد مسیحی: چرا جواب سلام دوستم (مطران) را ندادی؟ امام کاظم: جوال رفیقت این است که خدا هدایتش کند، اما سلام بر او، آن هنگام روا است که دین ما () را بپذیرد. مرد مسیحی: اکنون اجازه بده من چند سؤال مطرح کنم. امام کاظم: آنچه میخواهی بپرس. مرد مسیحی: موضوع قرآن بر محمد (ص) و هدف از نزول آن چیست؟ امام کاظم: حم - و الکتاب المبین - انا انزلناه فی لیلة مبارک انا کنا منذرین... :حم - سوگند به این کتاب آشکار، که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم، ما همواره کنندگان بودیم(دخان - 1 تا 3) 📌مرد مسیحی: تفسیر این آیه چیست؟ امام کاظم: واژه حم، محمد(ص) است و این کلمه در کتابی که بر هود پیامبر نازل شده است، آمده است، و از حروفش کاسته شده است (دو حرف م و د به جهت یا به جهت دیگر، حذف شده است). اما منظور از جمله کتاب روشن امیرالمؤمنین علی(ع) است. و اما منظور از شب مبارک (س) است. 📌و اما اینکه می فرماید: فیها یفرق کل امر حکیم: در آن شب هر امری بر طبق حکمت خدا می گردد (دخان - 4) یعنی فاطمه(س) سرچشمه خیر بسیار است، و آن خیر، مردحکیم و مرد حکیم و مرد حکیم است (یعنی امام حسن (ع)و امام حسین (ع) و امام سجاد(ع) و امامان دیگرند) مرد مسیحی: اولین و آخرین نفر این مردان را معرفی کن. امام کاظم(ع): اوصاف آنها به همدیگر شبیه است، و من سومی آنها (امام حسین) را معرفی میکنم که چه کسی (یعنی مهدی آل محمد) از او آشکار می گردد، اوصاف او درکتابهایی که بر شما نازل شده است، اگرتحریف و تغییر نداده باشید مذکور است، ولی شما از قدیم آن کتابها را تحریف کرده اید. 📌مرد مسیحی: آنچه می گویید راست است و دروغی در کار نیست... اکنون بفرما نام جدم چیست؟ امام کاظم: نام جدت بود، و من در همین مجلس نام او را عبدالرحمن گذاردم. مرد مسیحی: اومسلمان بود. امام کاظم: آری، و شد، زیرا لشکری از مردم شام ناگهان به خانه اش ریختند و او را کشتند. 📌مرد مسیحی: نام من، قبل از آنکه کونیه ام را بگویم چه بود؟ امام کاظم: نام توعبدالصلیب بود. مرد مسیحی: شما چه مینامید؟ امام کاظم: من شما را عبدالله می نامم. مردمسیحی: من هم به خدای بزرگ ایمان آوردم و می دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست، و او آنگونه نیست که مسیحیان تعریف می کنند، و هیچ گونه شکی به او راه ندارد، و گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست که او را به راستی فرستاد، و او حق را بر اهلش آشکار نمود، و اهل در گمراهی و انحراف ماندند، و او رسول خدا(ص) به سوی همه مردم جهان از سرخ و سیاه بود، و همه مردم نسبت به او یکسان بودند، گروهی به راه رفتند، و گروهی در ضلالت و گمراهی ماندند. 📌سپس آن مسیحی زنار و طلایی را که در گردن داشت برید و شکست و بیرون آورد و به امام کاظم(ع) عرض کرد: زکات این صلیب را به چه مصرفی برساند؟ 📌امام کاظم: در اینجا برادری هم کیش تو است و از قبیله قیس بن ثعلبه است که مانند تو به گرویده، با او مواسات و همسایگی کنید و من در ادای حق اسلامی شما کوتاهی نمیکنم. 📌از آن پس، آن ، رسماً در صف مسلمین قرار گرفت، و در راه اسلام، به نیکی انجام وظیفه کرد، و با زنی از قبیله بنی فهر، ازدواج نمود، و امام کاظم(ع) از اوقاف امام علی(ع) پنجاه مهریه همسرش را پرداخت، و برای او نوکرگرفت، و خانه ای در اختیار او گذارد، و تا زمان تبعید (ع) درخدمت ایشان بود و ۲۸ روز بعد از تبعید امام فوت کرد. 🌐 @rahyafte_com
🔹والدین کتیا مذهبى نبودند. پدرش روسى و پیرو ارتدکس و مادرش تاتار و مسلمان قومى نژادى بود. با این وجود هیچ کدام رعایت کننده و به جا اورنده دین خود نبودند. مادربزرگ مسلمان کتیا به او خواندن را آموخته بود و مادر مادر بزرگ مسیحی او نماز خواندن به شیوه را. کتیا نماز را بدون دانستن و فهمیدن معنى آن از حفظ میخواند. 🔸در حدود ١٣ سالگى متوجه شد این همه ی کارى که باید انجام دهد نیست. گذشته از این او به عنوان ارتدکس داده شده بود و بارها در مدرسه گفته بودند که تو روسى هستى؛ بنابراین تصمیم گرفت نماز خواندن به شیوه مسلمانان را رها  و مسیح مصلوب را به گردن بیندازد....با همه ى این تفکراتى که در سرش  میچرخید کتیا ١٨ ساله به مسکو رسید. او با هدف وکالت یا مامور تحقیق و رسیدگى به دانشگاه دولتى عدالت روسیه وارد شد... 🔻ادامه در سایت ولینک زیر rahyafteha.ir/34271/ 🌐 @rahyafte_com
🔹والدین کتیا مذهبى نبودند. پدرش روسى و پیرو ارتدکس و مادرش تاتار و مسلمان قومى نژادى بود. با این وجود هیچ کدام رعایت کننده و به جا اورنده دین خود نبودند. مادربزرگ مسلمان کتیا به او خواندن را آموخته بود و مادر مادر بزرگ مسیحی او نماز خواندن به شیوه را. کتیا نماز را بدون دانستن و فهمیدن معنى آن از حفظ میخواند. 🔸در حدود ١٣ سالگى متوجه شد این همه ی کارى که باید انجام دهد نیست. گذشته از این او به عنوان ارتدکس داده شده بود و بارها در مدرسه گفته بودند که تو روسى هستى؛ بنابراین تصمیم گرفت نماز خواندن به شیوه مسلمانان را رها و مسیح مصلوب را به گردن بیندازد....با همه ى این تفکراتى که در سرش میچرخید کتیا ١٨ ساله به مسکو رسید. او با هدف وکالت یا مامور تحقیق و رسیدگى به دانشگاه دولتى عدالت روسیه وارد شد... 🔻ادامه در سایت ولینک زیر rahyafteha.ir/34271/ 🌐 @rahyafte_com