✳️مسلمان شدن مسیحی آگاه در محضر امام کاظم(ع)
📌یک نفر #مسیحی (دانشمند و کنجکاو) به محضر امام کاظم(ع) آمد و گفت: سی سال است که ازپروردگارم خواسته ام تا مرا به بهترین دینها، و به ممتازترین بندگان خود، #هدایت نماید تا آنکه شبی در عالم خواب، شخصی مرا به مردی (به نام مطروان) که در علیای دمشق سکونت داشت معرفی کرد، نزد او رفتم، پس از گفتگو، گفت: اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتابهای آسمانی و اخبار را می خواهی به مدینه برو و در آنجا بپرس #موسی_بن_جعفر(ع) کیست، وقتی به خدمتش رسیدی، بگو که فلان کسی در علیای #دمشق سلام رسانید و مرا به سوی تو فرستاده است. هر چه خواهی در نزد او است.
📌مرد مسیحی، به مدینه مسافرت کرد و سر انجام به محضر #امام کاظم (ع) رسید و سرگذشت و خواب خود را بیان کرد و گفت: مطروان که مرا نزد شما فرستاده، سلام برسانید، آنگاه گفت: اگر اجازه بدهی تکفیر کنم (یعنی تواضع مخصوصی که در برابر #سلاطین می نمایند و اندکی خم می شوند و در کف دست خود را در میان آنها پنهان می نمایند، انجام دهم).
امام کاظم: اجازه نشستن میدهم، ولی اجازه #تکفیر نمیدهم.
📌مرد مسیحی، نشست و کلاه #نصرانیت خود را از سر گرفت، آنگاه گفت: آیااجازه سخن گفتن وسؤال کردن به من می دهی؟
امام کاظم: آری، تو برای همین کار به اینجا آمده ای.
مرد مسیحی: چرا جواب سلام دوستم (مطران) را ندادی؟
امام کاظم: جوال رفیقت این است که خدا هدایتش کند، اما سلام بر او، آن هنگام روا است که دین ما (#اسلام) را بپذیرد.
مرد مسیحی: اکنون اجازه بده من چند سؤال مطرح کنم.
امام کاظم: آنچه میخواهی بپرس.
مرد مسیحی: موضوع #نزول قرآن بر محمد (ص) و هدف از نزول آن چیست؟
امام کاظم: حم - و الکتاب المبین - انا انزلناه فی لیلة مبارک انا کنا منذرین...
:حم - سوگند به این کتاب آشکار، که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم، ما همواره #انذار کنندگان بودیم(دخان - 1 تا 3)
📌مرد مسیحی: تفسیر #باطنی این آیه چیست؟
امام کاظم: واژه حم، محمد(ص) است و این کلمه در کتابی که بر هود پیامبر نازل شده است، آمده است، و از حروفش کاسته شده است (دو حرف م و د به جهت #تخفیف یا به جهت دیگر، حذف شده است).
اما منظور از جمله کتاب روشن امیرالمؤمنین علی(ع) است.
و اما منظور از شب مبارک #فاطمه (س) است.
📌و اما اینکه می فرماید: فیها یفرق کل امر حکیم: در آن شب هر امری بر طبق حکمت خدا #تنظیم می گردد (دخان - 4)
یعنی فاطمه(س) سرچشمه خیر بسیار است، و آن خیر، مردحکیم و مرد حکیم و مرد حکیم است (یعنی امام حسن (ع)و امام حسین (ع) و امام سجاد(ع) و امامان دیگرند)
مرد مسیحی: اولین و آخرین نفر این مردان را معرفی کن.
امام کاظم(ع): اوصاف آنها به همدیگر شبیه است، و من سومی آنها (امام حسین) را معرفی میکنم که چه کسی (یعنی مهدی آل محمد) از #نسل او آشکار می گردد، اوصاف او درکتابهایی که بر شما نازل شده است، اگرتحریف و تغییر نداده باشید مذکور است، ولی شما از قدیم آن کتابها را تحریف کرده اید.
📌مرد مسیحی: آنچه می گویید راست است و دروغی در کار نیست...
اکنون بفرما نام جدم چیست؟
امام کاظم: نام جدت #جبرئیل بود، و من در همین مجلس نام او را عبدالرحمن گذاردم.
مرد مسیحی: اومسلمان بود.
امام کاظم: آری، و #شهید شد، زیرا لشکری از مردم شام ناگهان به خانه اش ریختند و او را کشتند.
📌مرد مسیحی: نام من، قبل از آنکه کونیه ام را بگویم چه بود؟
امام کاظم: نام توعبدالصلیب بود.
مرد مسیحی: شما چه مینامید؟
امام کاظم: من شما را عبدالله می نامم.
مردمسیحی: من هم به خدای بزرگ ایمان آوردم و #گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست، و او آنگونه نیست که مسیحیان تعریف می کنند، و هیچ گونه شکی به او راه ندارد، و گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست که او را به راستی فرستاد، و او حق را بر اهلش آشکار نمود، و اهل #باطل در گمراهی و انحراف ماندند، و او رسول خدا(ص) به سوی همه مردم جهان از سرخ و سیاه بود، و همه مردم نسبت به او یکسان بودند، گروهی به راه #هدایت رفتند، و گروهی در ضلالت و گمراهی ماندند.
📌سپس آن مسیحی زنار و #صلیب طلایی را که در گردن داشت برید و شکست و بیرون آورد و به امام کاظم(ع) عرض کرد: زکات این صلیب #طلا را به چه مصرفی برساند؟
📌امام کاظم: در اینجا برادری هم کیش تو است و از قبیله قیس بن ثعلبه است که مانند تو به #اسلام گرویده، با او مواسات و همسایگی کنید و من در ادای حق اسلامی شما کوتاهی نمیکنم.
📌از آن پس، آن #مسیحی، رسماً در صف مسلمین قرار گرفت، و در راه اسلام، به نیکی انجام وظیفه کرد، و با زنی از قبیله بنی فهر، ازدواج نمود، و امام کاظم(ع) از اوقاف امام علی(ع) پنجاه #دینار مهریه همسرش را پرداخت، و برای او نوکرگرفت، و خانه ای در اختیار او گذارد، و تا زمان تبعید #امام_کاظم(ع) درخدمت ایشان بود و ۲۸ روز بعد از تبعید امام فوت کرد.
🌐 @rahyafte_com
🔹در غروب30 مارچ ٢٠١۶,خانمی ٢٣ ساله روسى کتیا کتووا براى اولین بار به مسجد جامعه مسکو داخل شد، انگیزه او قبول #اسلام بود.
🔸کتیا فقط دو بار به #مسجد پا نهاده بود. اولین بار در زمان کودکى او بود زمانى که مادربزرگش دست کتیا سه ساله را گرفت و به مسجدمحلى باشقیرستان برد.
🔹والدین کتیا مذهبى نبودند. پدرش روسى و پیرو ارتدکس و مادرش تاتار و مسلمان قومى نژادى بود. با این وجود هیچ کدام رعایت کننده و به جا اورنده دین خود نبودند.
مادربزرگ مسلمان کتیا به او #نماز خواندن را آموخته بود و مادر مادر بزرگ مسیحی او نماز خواندن به شیوه #مسیحى را. کتیا نماز را بدون دانستن و فهمیدن معنى آن از حفظ میخواند.
🔸در حدود ١٣ سالگى متوجه شد این همه ی کارى که باید انجام دهد نیست. گذشته از این او به عنوان ارتدکس #تعمید داده شده بود و بارها در مدرسه گفته بودند که تو روسى هستى؛ بنابراین تصمیم گرفت نماز خواندن به شیوه مسلمانان را رها و #صلیب مسیح مصلوب را به گردن بیندازد....با همه ى این تفکراتى که در سرش میچرخید کتیا ١٨ ساله به مسکو رسید. او با هدف وکالت یا مامور تحقیق و رسیدگى به دانشگاه دولتى عدالت روسیه وارد شد...
👈ادامه در سایت #رهیافته ولینک زیر
rahyafteha.ir/34271/
🌐 @rahyafte_com
💌به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به کشور
....کابل را از زمین برداشت
📌درباره حاج آقا سید علی اکبر ابوترابی(ره) #اسرا نقل می کنند: هر وقت با خیزران میزدند، بعدش روضه حضرت زینب سلام الله علیها میخواند و گریه میکرد.
می گفت: «ما مَردیم و بدنمون آماده رزم وای به حال زنها و بچهها.»
.
📌افسر نزار جدی بود.
از آن سنگدلها.
از کنارشان رد میشد که حاجآقا #ابوترابی(ره) از صف بیرون آمد و گیوهای که بچهها بافته بودند داد دستش.
تعجب کرد پرسید این چیه؟
حاجآقا گفت هدیه است برای شما.
چند لحظهای مکث کرد نگاهی به حاجآقا انداخت و نگاهی به گیوه، دستش را بالا آورد احترام #نظامی گذاشت و بیرون رفت.
.
📌یک #نهجالبلاغه به ما دادند.
حاجآقا گفت: «فردا صبح این کتاب را میبرند بیاین حفظش کنیم»
نهجالبلاغه ۸۰۰ صفحهای را بین ۲ هزار نفر تقسیم کرد.
صبح فردا یک نهجالبلاغه در دل ۲ هزار نفر بود.
.
📌حاج آقا فیروز عباسی، خاطره ای از رفتار حاج آقا ابوترابی در ایام #اسارت با سرباز دشمن زیر شکنجه نقل می کند که تامل برانگیز است: “سربازهای عراقی دو طرف راهرو ایستاده بودند و بچه ها که می خواستند از جلوی آنها رد بشوند با کابل می زدند. حاج آقا هم در بین بچه ها بود. … لحظه ای، زیر شکنجه تا کابل یکی از سربازها از دستش افتاد حاج آقا ایستاد، خم شد، #کابل را از زمین برداشت و به دست او داد. سرباز عراقی چند لحظه خیره خیره به حاج آقا نگاه کرد. بعد کابل را به زمین انداخت و رفت. آن سرباز بعد از آن، هیچ وقت با کابل به جمع #اسرا نیامد.”
.
📌حاج آقا ابوترابی(ره) فردی است که میشل #مسیحی، رئیس هیئت صلیب سرخ جهانی در عراق، درباره شخصیتش اینگونه گفته است: “اگر دنیا بر محور وجودی ابوترابی بچرخد، عالم #گلستان می شود.”
🌐 @rahyafte_com
📌حشمت الله برچلو، مترجم نیروهای #صلیب سرخ در اردوگاه موصل، خاطره ای از گفت و گویش با پی یر، رئیس صلیب سرخ که پس از ملاقات یک ساعت و نیمه با حاج آقا ابوترابی انجام شده، بیان می کند: “ایشان حدود یک ساعت و نیم با حاج آقا صحبت کرد، وقتی حرفهایش تمام شد از او پرسیدم: بزرگ ما را چطور دیدید؟ گفت: اگر ما در دنیا فقط ۵ نفر #سیاستمدار مثل ایشان داشتیم، دنیا اصلاح می شد. ایشان واقعا مرد بزرگی هستند و من نظیرشان را در هیچ اردوگاهی ندیده ام.”
.
📌سید یاسر ابوترابی خاطره ای از آیت الله العظمی# بهجت در واکنش به رحلت حاج آقا ابوترابی را تعریف کرده و گفته است: در دیداری که پس از ارتحال پدرم با مرحوم آیت الله بهجت داشتیم به ما فرمودند: مبادا ناراحت شوید که پدرتان از دنیا رفته است، پدر شما از اولیاءالله بوده و مرگش هم #اختیاری بوده است.
🌐 @rahyafte_com
✳مسلمان شدن مسیحی آگاه در محضر امام کاظم(ع)
📌یک نفر #مسیحی (دانشمند و کنجکاو) به محضر امام کاظم(ع) آمد و گفت: سی سال است که ازپروردگارم خواسته ام تا مرا به بهترین دینها، و به ممتازترین بندگان خود، #هدایت نماید تا آنکه شبی در عالم خواب، شخصی مرا به مردی (به نام مطروان) که در علیای دمشق سکونت داشت معرفی کرد، نزد او رفتم، پس از گفتگو، گفت: اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتابهای آسمانی و اخبار را می خواهی به مدینه برو و در آنجا بپرس #موسی_بن_جعفر(ع) کیست، وقتی به خدمتش رسیدی، بگو که فلان کسی در علیای #دمشق سلام رسانید و مرا به سوی تو فرستاده است. هر چه خواهی در نزد او است.
📌مرد مسیحی، به مدینه مسافرت کرد و سر انجام به محضر #امام کاظم (ع) رسید و سرگذشت و خواب خود را بیان کرد و گفت: مطروان که مرا نزد شما فرستاده، سلام برسانید، آنگاه گفت: اگر اجازه بدهی تکفیر کنم (یعنی تواضع مخصوصی که در برابر #سلاطین می نمایند و اندکی خم می شوند و در کف دست خود را در میان آنها پنهان می نمایند، انجام دهم).
امام کاظم: اجازه نشستن میدهم، ولی اجازه #تکفیر نمیدهم.
📌مرد مسیحی، نشست و کلاه #نصرانیت خود را از سر گرفت، آنگاه گفت: آیااجازه سخن گفتن وسؤال کردن به من می دهی؟
امام کاظم: آری، تو برای همین کار به اینجا آمده ای.
مرد مسیحی: چرا جواب سلام دوستم (مطران) را ندادی؟
امام کاظم: جوال رفیقت این است که خدا هدایتش کند، اما سلام بر او، آن هنگام روا است که دین ما (#اسلام) را بپذیرد.
مرد مسیحی: اکنون اجازه بده من چند سؤال مطرح کنم.
امام کاظم: آنچه میخواهی بپرس.
مرد مسیحی: موضوع #نزول قرآن بر محمد (ص) و هدف از نزول آن چیست؟
امام کاظم: حم - و الکتاب المبین - انا انزلناه فی لیلة مبارک انا کنا منذرین...
:حم - سوگند به این کتاب آشکار، که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم، ما همواره #انذار کنندگان بودیم(دخان - 1 تا 3)
📌مرد مسیحی: تفسیر #باطنی این آیه چیست؟
امام کاظم: واژه حم، محمد(ص) است و این کلمه در کتابی که بر هود پیامبر نازل شده است، آمده است، و از حروفش کاسته شده است (دو حرف م و د به جهت #تخفیف یا به جهت دیگر، حذف شده است).
اما منظور از جمله کتاب روشن امیرالمؤمنین علی(ع) است.
و اما منظور از شب مبارک #فاطمه (س) است.
📌و اما اینکه می فرماید: فیها یفرق کل امر حکیم: در آن شب هر امری بر طبق حکمت خدا #تنظیم می گردد (دخان - 4)
یعنی فاطمه(س) سرچشمه خیر بسیار است، و آن خیر، مردحکیم و مرد حکیم و مرد حکیم است (یعنی امام حسن (ع)و امام حسین (ع) و امام سجاد(ع) و امامان دیگرند)
مرد مسیحی: اولین و آخرین نفر این مردان را معرفی کن.
امام کاظم(ع): اوصاف آنها به همدیگر شبیه است، و من سومی آنها (امام حسین) را معرفی میکنم که چه کسی (یعنی مهدی آل محمد) از #نسل او آشکار می گردد، اوصاف او درکتابهایی که بر شما نازل شده است، اگرتحریف و تغییر نداده باشید مذکور است، ولی شما از قدیم آن کتابها را تحریف کرده اید.
📌مرد مسیحی: آنچه می گویید راست است و دروغی در کار نیست...
اکنون بفرما نام جدم چیست؟
امام کاظم: نام جدت #جبرئیل بود، و من در همین مجلس نام او را عبدالرحمن گذاردم.
مرد مسیحی: اومسلمان بود.
امام کاظم: آری، و #شهید شد، زیرا لشکری از مردم شام ناگهان به خانه اش ریختند و او را کشتند.
📌مرد مسیحی: نام من، قبل از آنکه کونیه ام را بگویم چه بود؟
امام کاظم: نام توعبدالصلیب بود.
مرد مسیحی: شما چه مینامید؟
امام کاظم: من شما را عبدالله می نامم.
مردمسیحی: من هم به خدای بزرگ ایمان آوردم و #گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست، و او آنگونه نیست که مسیحیان تعریف می کنند، و هیچ گونه شکی به او راه ندارد، و گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست که او را به راستی فرستاد، و او حق را بر اهلش آشکار نمود، و اهل #باطل در گمراهی و انحراف ماندند، و او رسول خدا(ص) به سوی همه مردم جهان از سرخ و سیاه بود، و همه مردم نسبت به او یکسان بودند، گروهی به راه #هدایت رفتند، و گروهی در ضلالت و گمراهی ماندند.
📌سپس آن مسیحی زنار و #صلیب طلایی را که در گردن داشت برید و شکست و بیرون آورد و به امام کاظم(ع) عرض کرد: زکات این صلیب #طلا را به چه مصرفی برساند؟
📌امام کاظم: در اینجا برادری هم کیش تو است و از قبیله قیس بن ثعلبه است که مانند تو به #اسلام گرویده، با او مواسات و همسایگی کنید و من در ادای حق اسلامی شما کوتاهی نمیکنم.
📌از آن پس، آن #مسیحی، رسماً در صف مسلمین قرار گرفت، و در راه اسلام، به نیکی انجام وظیفه کرد، و با زنی از قبیله بنی فهر، ازدواج نمود، و امام کاظم(ع) از اوقاف امام علی(ع) پنجاه #دینار مهریه همسرش را پرداخت، و برای او نوکرگرفت، و خانه ای در اختیار او گذارد، و تا زمان تبعید #امام_کاظم(ع) درخدمت ایشان بود و ۲۸ روز بعد از تبعید امام فوت کرد.
🌐 @rahyafte_com
🔹والدین کتیا مذهبى نبودند. پدرش روسى و پیرو ارتدکس و مادرش تاتار و مسلمان قومى نژادى بود. با این وجود هیچ کدام رعایت کننده و به جا اورنده دین خود نبودند.
مادربزرگ مسلمان کتیا به او #نماز خواندن را آموخته بود و مادر مادر بزرگ مسیحی او نماز خواندن به شیوه #مسیحى را. کتیا نماز را بدون دانستن و فهمیدن معنى آن از حفظ میخواند.
🔸در حدود ١٣ سالگى متوجه شد این همه ی کارى که باید انجام دهد نیست. گذشته از این او به عنوان ارتدکس #تعمید داده شده بود و بارها در مدرسه گفته بودند که تو روسى هستى؛ بنابراین تصمیم گرفت نماز خواندن به شیوه مسلمانان را رها و #صلیب مسیح مصلوب را به گردن بیندازد....با همه ى این تفکراتى که در سرش میچرخید کتیا ١٨ ساله به مسکو رسید. او با هدف وکالت یا مامور تحقیق و رسیدگى به دانشگاه دولتى عدالت روسیه وارد شد...
🔻ادامه در سایت #رهیافته ولینک زیر
rahyafteha.ir/34271/
🌐 @rahyafte_com
🔹والدین کتیا مذهبى نبودند. پدرش روسى و پیرو ارتدکس و مادرش تاتار و مسلمان قومى نژادى بود. با این وجود هیچ کدام رعایت کننده و به جا اورنده دین خود نبودند.
مادربزرگ مسلمان کتیا به او #نماز خواندن را آموخته بود و مادر مادر بزرگ مسیحی او نماز خواندن به شیوه #مسیحى را. کتیا نماز را بدون دانستن و فهمیدن معنى آن از حفظ میخواند.
🔸در حدود ١٣ سالگى متوجه شد این همه ی کارى که باید انجام دهد نیست. گذشته از این او به عنوان ارتدکس #تعمید داده شده بود و بارها در مدرسه گفته بودند که تو روسى هستى؛ بنابراین تصمیم گرفت نماز خواندن به شیوه مسلمانان را رها و #صلیب مسیح مصلوب را به گردن بیندازد....با همه ى این تفکراتى که در سرش میچرخید کتیا ١٨ ساله به مسکو رسید. او با هدف وکالت یا مامور تحقیق و رسیدگى به دانشگاه دولتى عدالت روسیه وارد شد...
🔻ادامه در سایت #رهیافته ولینک زیر
rahyafteha.ir/34271/
🌐 @rahyafte_com