eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
4.4هزار دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
105 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🍃🌼 🍃🌼✧✦•﷽‌ ✧✦• 🌼 📌نجات یک جوان مست با دعای ندبه ✳️قبل از انقلاب ، روزی در خیابان ری می گذشتم ، جوانی وار جلوی مرا گرفت و گفت: «من اینجا مغازه دارم و کارهای تعمیر ماشین انجام می دهم. دوست دارم چند دقیقه به مغازۀ بیایی و با هم یک چای بخوریم». رفتم و ساعتی با او نشستم. او می گفت: «شبی در حال مستی، حوالی حسن آباد افتاده و خوابم برده بود . صبح روز بعد ، که جمعه هم بود ، پیش‌نماز مسجد همت آباد در مسیر رفتن به مسجد مرا در آن وضع دید. خیلی با محبت  بیدارم کرد و با اصرار برای خوردن چای و صبحانه به مسجد برد. مراسم ندبه بود و شما منبر رفتید. من در همان جلسه تصمیم جدی گرفتم و همۀ کارهای بد را ترک کردم. پس از چندی دختر خانمی را عقد کرده، قرار گذاشتم که باید با حجاب شود؛ ولی اکنون که سه ماه می گذرد، او اصرار دارد که بی حجاب شود، این در حالی است که من او را خیلی دارم و اکنون نمی دانم باید چه کنم؟». 🌐 @rahyafte_com ✳️به او گفتم: «اگر واقعا دلت می خواهد ، در چند جلسه من حرفهایی را یادت می دهم تا به او بگویی . اگر قبول کرد که هیچ و گرنه ببینم چه باید کرد». پس از چهار – پنج ، گفت: «فایده ای ندارد». گفتم : « اگر می توانی برای خدا از او بگذر ، خداوند عوضی بهتر می دهد ، قرآن می فرماید : « عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ» . آن جوان گفت : « تو به من قول میدهی که چنین شود ؟ » گفتم : « قول میدهم . » او هم رفت و زنش را داد . سه – چهار ماه گذشت ، هر بار که مرا می دید می گفت ، قولت چی شد ؟ چرا عمل نشد ؟ و من می گفتم ان شاء الله عمل میشود . روزی به پروردگار عرضه داشتم : پروردگارا ، من از جانب تو قول داده ام . این آدم هم که و عرق خور بوده ، به راه تو برگشته است . لطفا کاری برایش بکن تا هم دلش به دست آید و هم این قدر مرا مواخذه نکند . » 🌐 @rahyafte_com ✳️چندی بعد او را در حضرت رضا(ع) دیدم، گفتم : « حالت چطور است ؟ » گفت : « بسیار عالی . دختر خانمی بسیار مومن پیدا کرده ام که خیلی هم از اولی است . با هم عروسی کرده ایم و خیلی راضی ام . » چند سال بعد او را دیدم . احوالش را پرسیدم . گفت : « شاد و خرم هستم . دوبچه هم دارم . اسم یکی را و دیگری را ابوالفضل گذاشته ام . » ✳️این هم از برکت دعای ندبه آن مسجد بود که امام جماعتش فردی بسیار با و مهربان بود . امام جماعت آنجا ، حاج آقا مصطفی مسجد جامعی ، پدر آقای مسجد جامعی، بود . مراسم دعای ندبه بسیار شلوغ می شد و خود حاج آقا در طول مراسم در خدمت می کرد ، به همه مهر می ورزید و اگر کسی نمی آمد ، به او زنگ می زد و احوالش را می پرسید . 🌈به نقل از حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان 🌼 🍃🌼🌐 @rahyafte_com 🕊🍃🌼
بازگشت تکان دهنده لات سابقه‌دار 🔻متحول شدن و بازگشت به آغوش جامعه انگار فصل مشترک زندگی بسیاری از لات‌های تهران قدیم بوده است. برخی از آنها به واسطه همنشینی با روحانیون یا حشر و نشر با پهلوان‌ها و عابدان و زاهدان محلی به کلی تغییر رفتار دادند و دست آخر عاقبت‌به‌خیر شدند. عابدین سیاه، اسم و رسم‌دارترین لات شهرری در دهه ۵۰ نام بود. او در بحبوحه مبارزه انقلابیون علیه رژیم شاه با یاران و نزدیکان شهید بهشتی آشنا شد و در جلسات مخفیانه آنها برای ضربه زدن به حکومت پهلوی حضور پیدا می‌کرد. همین رفت و آمدها در نهایت او را به شهید بهشتی نزدیک می‌کند. عابدین سیاه، در بحبوحه انقلاب، آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را در خانه دنج و کوچکی در حوالی چشمه‌علی پنهان می‌کند تا گزندی به روند فعالیت‌های انقلابی آنها وارد نشود. کانال و سایت رهیافتگان را دنبال کنید👇 🌐 @rahyafte_com
حیات دوباره یک اعدامی 🔻 مصطفی طبیب، ورزشکار باستانی دربار و از نوچه‌های شعبان جعفری (شعبان‌بی‌مخ) بود. وقتی به دلیل شرارت‌هایش برایش حکم اعدام صادر شد،او در زندان، در مدح امام‌حسین(ع) چند شعر و غزل می‌خواند و این کارش به گوش مسئولان وقت زندان می‌رسد. خواندن در وصف ائمه(ع) باعث می‌شود که عمومصطفی از چوبه اعدام نجات پیدا کند. از آن به بعد او در محله سنگلج به نوعی صاحب منشور اخلاقی و الگو شده بود و دوست نداشت جوانان پا در مسیر خلاف بگذارند. کانال و سایت رهیافتگان را دنبال کنید👇 🌐 @rahyafte_com لینک تلگرام https://t.me/+pgT4TgbgqH43Y2I8 لینک ایتا https://eitaa.com/joinchat/3085303808Ccb87cac80c