هدایت شده از گعده و رواق نویسندگان
بررسی این یادداشت در کارگاه دوشنبه👇👇
دفاع قرآن کریم از حریم نوح نبی
مرضیه رمضانقاسم
چرا حضرت نوح علیه السلام از خدا تقاضا کردند فقط پسرشان نجات یابد؟ مگر محبت پیامبری اقتضای این را ندارد که علاوه بر فرزند برای سایر افراد قوم نیز طلب نجات کند؟
1.بیشک یکی از اقتضائات نبوت، رسالت و امامت این است که آن حضرات، مهربانتر از پدر بوده و دلسوزانه و دغدغه هدایت مردم را دارند؛ بنابراین علاوه بر ارشاد امت از خداوند خواهان نجات و هدایت آنان هستند.
2.طبق آیه ۳۶ سوره مبارکه هود از قبل از طریق وحی به حضرت نوح علیهالسلام خبر داده شده بود افرادی که گرفتار طوفان میشوند همگی کافر هستند و ایمان نخواهند آورد؛ به همین جهت حضرت برای کفار طلب نجات نکردند.
3.اما علت اینکه حضرت نوح علیهالسلام برای پسرشان تقاضای نجات کردند این بود که اولا: طبق آیه ۴۲ سوره مبارکه هود کاملا مشخص است که کفر پسر نوح پنهان بوده و کفر صریح و آشکار نبوده است و حضرت نوح علیهالسلام این قضیه را نمیدانستهاند؛ شاهد این ادعا مکالمه ایشان با پسرشان است که فرمودند: فرزندم، با کافران نباش. «وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ»،«و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.»
ثانیا: با توجه به آیه ۴۵ سوره هود به روشنی معلوم است که خداوند به حضرت نوح علیهالسلام وعده داده بود که خانوادهاش را نجات میدهد وگرنه رضایت خداوند، مورد رضایت معصوم و او تسلیم اوامر و حکمت الهیاست و طلب نجات فرزند قبل از آگاهی آن حضرت، از کفر فرزند بوده است زیرا طبق وعده الهی ایشان منتظر نجات فرزند بودهاند و از همین حیث میتوان گفت: تقاضای نجات، قبل از آگاهی از کفر فرزند و شاید همراه با تعجب و ابهام از خلف وعده بوده است والّا بعد از آگاهی از کفر فرزند، تسلیم حکمت الهی شدند و هیچ اعتراض و درخواست نجاتی نداشتند. «وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ»«و نوح [پيش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستى كه پسرم از خاندان من است و يقيناً وعدهات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترين داورانى(بسیاری از مفسرین مخصوصا علامه طباطبائی این نکته را تذکر داده اند!»
ثالثا: بر اساس آیه 46 سوره مبارکه هود خداوند به حضرت نوح علیهالسلام خبر میدهد: پسر تو هم کافر است و تصریح میفرماید تو به آن علم نداری: «قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ»«خدا فرمود: اى نوح! به يقين او از خاندان تو نيست، او [داراى] كردارى ناشايسته است، پس چيزى را كه به آن علم ندارى از من مخواه، همانا من تو را اندرز مىدهم كه مبادا از ناآگاهان باشى…!»
رابعا: پیوندهاى مادى(نسب، خویشاوندى، دوستى) نزد خداوند، همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است؛ به این صورت که سلمان فارسى که نه از خاندان پیامبر و نه از قریش، حتى از اهل مکه و از نژاد عرب نبود، جزء خاندان پیامبر محسوب میشود ولى فرزند حضرت نوح بر اثر کفر و عدم انجام عمل صالح، طرد و با نهیب «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِک» مواجه میگردد.
4.حال در پاسخ کسانی که ممکن است بپرسند مگر پیامبران علم غیب ندارند پس چگونه میگوئید حضرت نوح علم از کفر پسر نداشتند، باید گفت؛ همانگونه که خداوند در آیات ۲۶ و ۲۷ سوره مبارکه جنّ میفرماید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا»،«داناى غيب اوست و هیچکس را بر اسرار غيبش آگاه نمیسازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار میدهد.» بنابراین علم غیب مخصوص خداوند است و آگاهی دیگران نسبت به غیب، متوقف به اذن خداوند است زیرا علم پیامبران و امامان ذاتی و استقلالی نیست.
بعلاوه اینکه حضرات معصومین علیهمالسلام، مکلف نبودند بر اساس علم غیب عمل کنند بلکه مأمور به ظاهر بودند؛ پیامبرخدا میفرماید:«إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَان»،«من بین شما فقط باشاهد و قسمهایتان قضاوت میکنم»الكافي،ج7
بنابراین داشتن علم به چیزی، مانع تسلیم معصومین در برابر قضا و قدر حتمی الهی نیست و آن حضرات حتی با وجود علم، تسلیم قضا و قدر الهی بودند.
#گعده
#رواق
#اهل_قلم
https://eitaa.com/qhadeh