eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
10.2هزار ویدیو
24 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس/ یک پیام تاریخی در ساعات اول جنگ 🔹ساعاتی پس از بمباران فرودگاه مهرآباد توسط رژیم صدام، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان نماینده حضرت امام خمینی پیامی را خطاب به ملت ایران بصورت رادیویی تلفنی صادر می‌کنند. ایشان در این پیام تاریخی ملت را رسما از تهاجم صدام به کشور باخبر کرده و آنان را به حفظ آرامش و رد شایعات دعوت میکنند و به مردم اطمینان میدهند که ارتش جمهوری اسلامی در برابر تجاوزکنندگان خواهد ایستاد. @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچه برای خود و عزیزانت نمی پسندی برای دیگران هم مپسند. روزى جوانى نزد پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» آمد و با‌كمال بی ادبی گفت: اى پيامبر خدا آيا به من اجازه مى‌دهى زنا كنم؟! با گفتن اين سخن فرياد مردم بلند شد و از گوشه كنار به او اعتراض كردند، ولى پيامبر با كمال ملايمت و اخلاق نيك به جوان فرمود: نزديك بيا، جوان نزديك آمد و در كنار پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» نشست. پيامبر از او پرسيد: آيا دوست دارى كسى با مادر تو چنين كند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم راضى نيستند با مادرشان چنين شود. بگو ببينم آيا دوست دارى با دختر تو چنين كنند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم درباره دخترانشان راضى نيستند. بگو ببينم آيا براى خواهرت می‌پسندى؟ جوان مجددا انكار كرد و از سوال خود پشيمان شد. پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» دست بر سينه او گذاشت و در حق او دعا كرد و فرمود: « خدايا قلب او را پاك گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگى بى عفتى حفظ كن». @ranggarang
❄️از تیمسار ضرغام یکی از امرای رضاشاه نقل شده؛ یکبار رضا شاه برای بازدید از پادگان در یکی از مناسبتها آمده بود... همینطور که از جلو افسران رد میشد، جلوی سرهنگی مکث کرد و در گوش او چیزی گفت... سرهنگ بلافاصله خبردار ایستاد و با صدای بلند گفت : بنده قربان! وقتی مراسم تمام شد، ضرغام سرهنگ را صدا میکنه و میگه شاه در گوش تو چه گفت که فریاد زدی بنده قربان!؟! سرهنگ نمیگه ولی بالاخره به اصرار و دستور ضرغام تعریف میکنه که : من و فلانی و اعلیحضرت در جوانی با هم دوست و رفیق بودیم . در جوانی ، یه شب من و فلانی و اعلیحضرت در بریگاد قزاق نگهبان بودیم و دور آتش نشسته بودیم... نقل از این شد که هر کس آرزویش را بگوید ، فلانی گفت من میخوام یه گله ۱۰۰۰ تایی گوسفند داشته باشم... من گفتم میخوام تمام دهاتمون رو بخرم... نوبت به اعلیحضرت که رسید، گفت: من میخوام شاه بشم...!! من و فلانی بهش خندیدیم و من گفتم: آخه قرمساق ، تو را چه به شاه شدن؟!😏 امروز صبح اعلیحضرت با دیدن من، در گوشم گفت: قرمساق کیه..؟ منم گفتم: بنده قربان..!! 💐یادمان باشد به آرزوی هیچکس نخندیم💐 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بفرست برای دهه شصتی ها تجدید خاطره بشه 😁👌 یادش بخیر اون دوران ،بدون رقابت و چشم و هم چشمی و... @ranggarang