#داستان_
🌸✨ #داستان حضرت نوح 🌸✨
قسمت نهم👇
📢هلاك شدن كنعان پسر نوح
يكى از پسران حضرت نوح كنعان نام داشت كه به زبان عربى به او يام مى گفتند. حضرت نوح با روش و گفتار گوناگون او را به سوى توحيد دعوت كرد، ولى او با كمال گستاخى و لجاجت به دعوت پدر اعتنا ننمود و مثل ساير مردم به بت پرستى ادامه داد.
هنگامى كه بلاى جهان گير طوفان فرا رسيد، نوح ديد پسرش كنعان در خطر غرق شدن است، دلش به حال او سوخت، از ميان كشتى او را صدا زد و گفت:
✨يا بُنَىّ اِركَب مَعَنا وَ لا تَكُن مَع الكافِرِينَ؛ ✨
پسرم! با ما به كشتى سوار شو و از گروه كافران مباش!
ولى كنعان به جاى اين كه به دعوت دلسوزانه پدر پاسخ دهد و خود را كه در پرتگاه هلاكت بود نجات بخشد، با كمال غرور و گستاخى تقاضاى پدر را رد كرد و در پاسخ او گفت:
✨سَآوى الى جبَلٍ يَعصِمُنى مِن الماءِ؛✨
به زودى به كوهى پناه مى برم تا مرا از آب حفظ كند.
نوح گفت: اى پسر! امروز هيچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نيست، مگر آن كس كه خدا به او رحم كند. هنگامى كه طوفان از هر سو وارد زمين شد، كنعان در خطر شديد قرار گرفت و ديگر چيزى نمانده بود كه هلاك گردد. نوح فرياد زد:
✨رَبّ اءِنَّبنی مِن اَهلى وَ اءنَّ وَعدَكَ الحَقُّ؛✨
پروردگارا! پسرم از خاندان من است، و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است.
خداوند در پاسخ نوح فرمود:
✨اءِنَّهُ لَيسَ مِن اهلِكَ اءِنَّه عَمل غيرُ صالِحٍ... ؛ ✨
اى نوح! او از هل تو نيست، او عملش ناصالح است و فرد ناشايسته اى مى باشد، بنابراين آن چه را از آن آگاه نيستى از من مخواه، به تو اندرز مى دهم تا از جاهلان نباشى.
نوح عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه مى برم كه از درگاهت چيزى بخواهم كه آگاهى به آن ندارم، و اگر مرا نبخشى و به من رحم نكنى از زيانكاران خواهم بود. به اين ترتيب عذاب الهى، حتى فرزند ناخلف نوح را نيز شامل شد و حتی شفاعت نوح به درگاه خداوند فایده نداشت، چرا كه او با نوح و مكتب نوح مخالف بود و بر اثر انحراف و گناه، رشته خانوادگيش با نوح قطع شده بود، چنان كه سعدى مى گويد:
ادامه دارد ۰۰۰
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب كهف روزى چند
پى نيكان گرفت و مردم شد
_______________
💠در سوره هود آیات 40 تا 47 داستان پسر نوح ذکر شده است.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺عزاداری مردم کشمیر هند برای شهید رئیسی
🔹عزاداری مردم کشمیر هند برای رئیس جمهور شهید و فقید ایران با شعارهای فارسیِ خامنهای رهبر ماست، ما اهل کوفه نیستیم.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مشاور احمدی نژاد: به احمدی نژاد گفتم با هرکی میخوای دربیفت ولی آقا رهبر و ولی فقیه توعه
احمدی نژاد گفت مشکل ما خود ایشونه !
✍ خود همین یه جمله طبق قانون باعث رد صلاحیت احمدی نژاد میشه
@ranggarang
📣 نصرالله: رئیسی در خدمت ولایت فقیه بود
دبیرکل حزبالله:
🔸️ایشان با این روحیه در خدمت ولایت فقیه بود و این از مولفههای شخصیتی او بود.
🔸️در ایران هرکس رئیسجمهور میشود با دو چالش مستقیم مواجه است. چالش نخست موضوع اقتصادی و معیشت است و دوم روابط منطقهای و سیاست خارجی است.
🔸️منشا این دو چالش این است که جمهوری اسلامی از زمان پیروزی با خطرات و تهدیدات زیادی تا به امروز نظیر تحریمها و جنگ تحمیلی صدام و حتی جنگ جهانی مواجه بوده است که بسیاری از دیکتاتورها از آن حمایت کردند.
@ranggarang
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری....
#سید_شهیدان_خدمت💔
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حسین شریعتمداری: مردم قطعا به دنبال کسی که با رئیسی زاویه دارد نمیروند/نمیتوان با شمر و یزید زمان فالوده خورد و ادای حُر را در آورد
🔹حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان گفت:
🔹مردم به دنبال الگویی مثل رئیسی هستند و قطعا به دنبال کسی که با شیوه او زاویه دارد نخواهند رفت بلکه سراغ کسی را میگیرند که بینش و منش او در همین مسیر باشد.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️این تصاویر حرفهای زیادی دارد
🔹«عملکرد دولت قبل، باعث شد، اعتمادم از بین برود و در انتخابات قبل، شرکت نکردم و به آقای #رئیسی رای ندادم؛ الان از این شهید، شرمندهام و آمدهام اینجا که حلالم کند»
🔰خبرگزاری کیهان
#شهید_جمهور
#سید_شهیدان_خدمت
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشور و دولتی که روحانی تحویل داد چه مشکلاتی داشت؟!
حجت الاسلام ماندگاری خیلی خوب توضیح میدن.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطرهای شنیدنی از درخواست شهید رئیسی از امیرالمومنین در نجف
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ فیلم یکی از روستاهای هندوستان
در سوگ رئیس جمهور
@ranggarang
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_سی_وپنجم
با تردید و ترس پرسیدم: شما چکار می کنید یعنی شغلتون چیه؟
یه دستمال از جعبه ی دستمال کاغذی برداشت و عرق پیشونیش را پاک کرد و گفت: بخوام مختصر بگم من با همسر خانوم مائده و داداششون همکارم...
گفتم: همکار! خوب همکار در چه کاری؟
سرش را آورد بالا مستقیم توی چشمام نگاه کرد...
نفسم بالا نمی اومد ایندفعه من جهت چشمهام را عوض کردم...
از نوع نگاهش دلم می خواست بشینم زار زار گریه کنم خدایا من چقدر بدبختم خواستگارمن کیه! خواستگار فرزانه کیه!
خدایا می دونم که هیچ کارت بی حکمت نیست ولی من ظرفیت چنین چیزهایی ندارم...
دستی به محاسنش کشید و گفت: من راجع به شغلم باید مفصل باهاتون صحبت کنم چون شرایط خاص کاری دارم و می دونم هر دختری حاضر نیست این جور سختی ها را تحمل کنه...
بعد با یک حالت خاصی که صداش هم می لرزید ادامه داد با توجه به صحبتهای مامانم از روحیات شما احساس می کنم لطف خدا شامل حالم میشه اگر شما توی زندگی همراهم باشید...
ترجیح دادم دیگه حرف نزنیم ...
فشارم افتاده بود، دستهام مثل یک تیکه یخ منجمد چسبیده بودن به چادرم ...
خیلی خودم را کنترل کردم ولی چند قطره اشک که دیگه سد احساسات من نمی تونست جلوشون را بگیره از گوشه ی چشمم سرازیر شد روی گونه هام...
سکوت کردم...
سکوتم که طولانی شد و گفت: شما چیزی نمی خواید بگید؟
باتوجه به حرف مامان مستقیم نگفتم نه ! هر چند که دلم می خواست صراحتا با به چالش کشیدن عقایدش نابودش کنم که بره و دیگه هیچ وقت این اطراف پیداش نشه...
ولی به خاطر مامانم چاره ایی نبود گفتم: من باید بیشتر فکر کنم و بعد از روی صندلی بلند شدم...
با کمی تعجب پرسید: نمی خواید ملاک هاتون را بگید یا شرایط من را بدونید؟!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: اگر به نتیجه رسیدم جلسه ی دیگه ایی راجع به بقیه ی موارد هم صحبت می کنیم ...
توی دلم گفتم: البته دیگه تو خواب اگر من رو ببینی...
ناچار بلند شد و گفت: باشه چشم پس منتظرم...
لبخند مصنوعی زدم و رفتیم پیش خانواده ها...
تا نشستیم فاطمه خانم گفت: چقدر زود حرف هاتون تموم شد خوب حالا دخترم نظرت چیه؟
خیلی سخته همه ی نگاهها به سمتت باشه و منتظر باشند ببینن چی می خوای بگی ...
سعی کردم لرزش دستم را با محکم گرفتن چادرم مهار کنم با همون لبخند مصنوعی و صدای لرزان گفتم: توکل بر خدا بعد هم سرم را انداختم پایین ...
مامانم به دادم رسید و گفت: فاطمه خانم هر چی خیره...
بعد هم خیلی حرفه ایی بحث را برد زمان خواستگاری خودشون و آداب و رسوم های آن زمان...
تمام این مدت من هم در سکوت محض نشسته بودم و شنونده ی از هر دری سخنی در جلسه ی خواستگاری بودم، مثل بقیه با ظاهری آرام ولی دلی آشوب...
او هم ساکت نشسته بود با همان جذبه ی خاصش! انگشت های دستش مدام بهم گره می خورد و باز می شد انگار درونش متلاطم بود نمی دونم شاید احساس کرد بود که جوابم منفیه...
ادامه دارد..
#سیده_زهرا_بهادر
@ranggarang
#افزایش_ظرفیت_روحی 73
اما برای پاسخ به این سوال چند تا موضوع رو باید دقت کرد:
☢️ این که یه نفر بیاد و از شما پول قرض بخواد بستگی به شرایط شما داره:
👈🏼 یه موقع هست که شما پول اضافی دارید یه موقع ندارید. خب اگه دارید و شرایط بعدی هست بدید.
👈🏼 یه موقع پول دارید ولی ..
ادامه دارد..
#تنها_مسیر_آرامش
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکیمی را ناسزا گفتند
هیچ جوابی نداد...
حکیم را گفتند:
حکیم از چه روی جوابی ندادی؟
حکیم گفت:
در جنگی داخل نمیشوم
که برندهی آن، بدتر از بازنده است!
#شبتون_بخیر_
@ranggarang
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله)
#سلام_امام_زمانم💔
دلمان تنگ است و جانمان بیقرار ...
دلخوشیم به اینکه شما
از حجم تنهایی ما آگاهید ...
روزگار فراق به درازا کشیده ...
به اندازه ی یک عمر ...
یک عمر چشم براهی ،
ای کاش می آمدید،
ای کاش خدا فرج شما را هر چه زودتر برساند ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@ranggarang
🌤#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.
📚بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۵
#روایت
@ranggarang
🌷امام علی علیه السلام :
هر کس آن دو را در اختیار بگیرد ( مهار کند )، مقامش بالا میرود و به هدفش میرسد...
#روایت
@ranggarang