رنگارنگ 🌸
#داستان_ #داستان_حضرت_ادم_ 🍃🍂آخرین قسمت #داستان حضرت آدم🍂🍃 🌹🍃پايان عمر آدم و جانشين شدن شيث🍃🌹
#داستان_
🌺#ادامه_داستان_حضرت_لوط_🌺
#قسمت_اول_👇👇
🌹دعوت پياپى لوط عليه السلام و لجاجت قوم🌹
حضرت لوط براى هدايت قوم خود، بسيار زحمت كشيد و رنج برد واز هر راهى وارد شد، ولى آن قوم همچنان بر سركشى و لجاجت خود مىافزودند، براى روشن شدن اين مطلب، نظر شما را به ترجمه آيه 160 تا 175 سوره شعراء جلب مىكنيم:
هنگامى كه برادرشان لوط به آنها گفت: آيا پرهيزگارى را پيشه خود نمىسازيد؟ من براى شما رسول امينى هستم. تقواى الهى پيشه كنيد و از من پيروى نماييد من از شما پاداشى نمىخواهم، پاداش من نزد پروردگار عالميان است.
آيا در ميان جهانيان، شما به سراغ همجنس مىرويد (چه كار زشتى؟!) و همسرانى را كه خدا براى شما آفريده است رها مىكنيد راستى شما قوم تجاوزگرى هستيد.
قوم لوط در پاسخ گفتند:
اى لوط! اگر از اين گفتار دورى نكنى، از اخراج شدگان خواهى بود (تو را از اين سرزمين تبعيد مىكنيم)
لوط گفت: من (به هر حال) دشمن شما هستم.
پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مىدهند رهايى بخش.
ما او و تمامى خانواده مؤمنش را نجات داديم، جز پيرزنى كه در ميان آن گروه باقى ماند (اين پيرزن همسر لوط بود كه از نظر عقيده و مذهب با قوم گمراه بود و هرگز به لوط ايمان نياورد) سپس ديگران را هلاك كرديم و بارانى (از سنگ) بر آنها فرو فرستاديم، چه باران بدى بود باران انذارشدگان.
در اين ماجرا(ى قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آيتى است امّا اكثر آنها ايمان نياوردند و پروردگار تو عزيز و رحيم است.
ادامه دارد.....
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
@ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ 🌺#ادامه_داستان_حضرت_لوط_🌺 #قسمت_اول_👇👇 🌹دعوت پياپى لوط عليه السلام و لجاجت قوم🌹 حضرت
#داستان_
#ادامه_داستان_حضرت_لوط_
قسمت دوم.
👇👇
⭐️گفتگوى ابراهيم عليه السلام با فرشتگان، در مورد عذاب قوم لوط عليه السلام⭐️
به فرمان خدا نُه نفر يا يازده نفر از فرشتگان مقرب خداوند كه جبرئيل در ميانشان بود، از سوى خدا براى انجام دو مأموريت به زمين آمدند: نخست براى مژده دادن به ابراهيم كه به زودى از ساره داراى پسرى به نام اسحاق خواهد شد 2 - عذاب رسانى به قوم لوط.
وقتى كه اين فرشتگان نزد ابراهيم آمدند و بشارت خود را دادند، مأموريت دوم خود را به ابراهيم گفتند، ابراهيم در اين مورد با آن فرشتگان به گفتگو نشست، زيرا دل مهربان ابراهيم عليه السلام میتپيد و با خود می گفت: شايد روزنه اميد براى اصلاح قوم لوط باشد. از اين رو - طبق بعضى از روايات - ابراهيم به فرشتگان گفت: اگر در ميان قوم لوط صد نفر از مؤمنان باشند، آيا باز بر آنها عذاب مىرسانيد؟
فرشتگان: نه.
ابراهيم: اگر پنجاه نفر باشند چطور؟
فرشتگان: نه .
ابراهيم: اگر يك نفر مؤمن باشد چطور؟
فرشتگان: قطعا لوط علیه السلام در ميان آنها نيست، ما به او و خاندانش آگاهتر هستيم، لوط و خاندان با ايمانش - جز همسرش - را نجات خواهيم داد.
وقتى كه براى ابراهيم، عذاب قوم لوط قطعى شد، ديگر هيچ نگفت، و تسليم فرمان خداى بزرگ بود، و گفتگوى فوق نيز براى توضيح بود كه از دل مهربان ابراهيم عليه السلام نشأت مىگرفت.
و در بعضى از روايات آمده: ابراهيم به جبرئيل گفت: در اين باره به خدا مراجعه كن (و توضيح بخواه) خداوند در همان لحظه به ابراهيم وحى كرد:
⭐️اَعرِض عَن هذَا اءِنَّه قَد جاءَ اَمرُ ربِّكَ وَ اءِنَّهُم آتِيهُم عَذابٌ غَيرُ مَردُودٍ؛⭐️
اى ابراهيم! از اين گفتگوها دورى كن، فرمان خدا صادر شده و اين فرشتگان مأمور عذاب حتمى قوم لوط هستند كه در آن، هيچ شفاعتى مقبول نيست.
ادامه دارد....
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ #ادامه_داستان_حضرت_لوط_ قسمت دوم. 👇👇 ⭐️گفتگوى ابراهيم عليه السلام با فرشتگان، در مورد عذ
#داستان_
🌸#ادامه_داستان_حضرت_لوط_🌸
#قسمت_سوم_
👇👇
💥گفتگوى مأموران عذاب با حضرت لوط عليه السلام💥
سرانجام مأموران عذاب به صورت بشر، از حضور ابراهيم خارج شده و به حضور لوط وارد شدند، لوط جوانان زيبايى را ديد و در اين موقع مشغول آبيارى زراعتش بود، به آنها گفت: شما كيستيد؟
آنها گفتند: ما مسافر راه هستيم امشب مايليم مهمان تو باشيم.
لوط، با توجه به قوم منحرف و زشتكارش از يك سو، و ورود جوانان زيبا از سوى ديگر، در فشار روحى قرار گرفت، كه چه كند، اگر اين جوانان را مهمان كند ترس آبروريزى است، اين فكر چنان او را ناراحت كرد كه به خود گفت:
⭐️هذا يَومٌ عَصيب⭐️ٌ؛ امروز روز سخت و وحشتناكى است.
اما لوط مهمان نواز چاره اى جز اين نداشت كه مهمانان را به خانه خود ببرد، آنها را به سوى خانه اش راهنمايى كرد ولى براى اين كه آنها را از ماجرا با خبر كرده باشد، در وسط راه چند بار به آنها گفت: اين شهر مردم زشتكار و منحرفى دارد، تا اگر ميهمانها توانايى مقابله دارند، حساب كار خود را كرده باشند.
در بعضى از روايات آمده: لوط آن قدر مهمانهاى خود را معطل كرد تا شب فرا رسيد، شايد در تاريكى دور از چشم آن قوم شرور و آلوده بتواند با حفظ آبرو از آنان پذيرايى كند.
به هر حال مهمانان وارد خانه لوط شدند، همسر لوط بر پشت بام رفت و آتش روشن كرد، قوم شرور فهميدند كه امشب در خانه لوط چند نفر به مهمانى آمده اند و از هر سو به سرعت به سوى خانه لوط عليه السلام هجوم آوردند.
ادامه دارد.....
@ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ 🌸#ادامه_داستان_حضرت_لوط_🌸 #قسمت_سوم_ 👇👇 💥گفتگوى مأموران عذاب با حضرت لوط عليه السلام💥
#داستان_
🌸#ادامه_داستان_حضرت_لوط_🌸
#قسمت_چهارم_👇👇
🌳گفتگوى لوط عليه السلام با قوم تبهكار🌳
وقتى كه قوم شرور، به درِ خانه لوط رسيدند، به لوط گفتند: آيا ما تو را از جا دادن مردم نقاط ديگر منع نكرده ايم؟
لوط عليه السلام كه هوى و هوس آنها را ميدانست، سخن از ازدواج (كه امرى طبيعى براى ارضاى غريزه جنسى و بقاى نسل است) به ميان آورد و فرمود: اينها دختران منند، براى شما پاكيزه ترند (با آنها ازدواج كنيد و از عمل شنيع لواط دورى كنيد) از خدا بترسيد و مرا در ميان مهمانهايم، رسوا نكنيد.
⭐️اَلَيسَ مِنكُم رَجُلٌ رَشيد⭐️ٌ؛
آيا در ميان شما يك نفر داراى رشد و غيرت نيست؟
آنها در پاسخ گفتند: تو كه مىدانى ما حق (و ميلى) در دختران تو نداريم و خوب میدانى ما چه می خواهيم.
وقتى كه حضرت لوط از آن قوم اصلاح ناپذير، مأيوس شد، گفت: كاش داراى نيرو يا تكيه گاه و پشتيبان محكمى بودم (آنگاه می دانستم با شما پست فطرتان چه كنم؟!)
آرى لوط در اين هنگام از غربت و بى كسى خود ياد كرد و گفت: اگر نيرويى می داشتيم چنين خوار و گرفتار شما نمی شدم و در برابر تعدى و گزند شما دفاع می كردم و در مقابل فشار شما مقاومت می نمودم.
عجبا حتى يك مرد سالم و غيرتمند نبود كه به پشتيبانى از لوط بر خيزد، و تعبير به
⭐️اَلَيسَ مِنكُم رَجُلٌ رَشيدٌ؛ ⭐️
آيا در ميان شما يك مرد رشيد نيست؟
حاكى است كه اگر يك انسان عاقل و فهميده، و متعهد در ميان شما بود، كار شما به افتضاح و رسوايى نمی كشيد.
ادامه دارد....
@ranggarang
#داستان_
#ادامه_داستان_حضرت_لوط_
قسمت دوم.
👇👇
⭐️گفتگوى ابراهيم عليه السلام با فرشتگان، در مورد عذاب قوم لوط عليه السلام⭐️
به فرمان خدا نُه نفر يا يازده نفر از فرشتگان مقرب خداوند كه جبرئيل در ميانشان بود، از سوى خدا براى انجام دو مأموريت به زمين آمدند: نخست براى مژده دادن به ابراهيم كه به زودى از ساره داراى پسرى به نام اسحاق خواهد شد 2 - عذاب رسانى به قوم لوط.
وقتى كه اين فرشتگان نزد ابراهيم آمدند و بشارت خود را دادند، مأموريت دوم خود را به ابراهيم گفتند، ابراهيم در اين مورد با آن فرشتگان به گفتگو نشست، زيرا دل مهربان ابراهيم عليه السلام میتپيد و با خود می گفت: شايد روزنه اميد براى اصلاح قوم لوط باشد. از اين رو - طبق بعضى از روايات - ابراهيم به فرشتگان گفت: اگر در ميان قوم لوط صد نفر از مؤمنان باشند، آيا باز بر آنها عذاب مىرسانيد؟
فرشتگان: نه.
ابراهيم: اگر پنجاه نفر باشند چطور؟
فرشتگان: نه .
ابراهيم: اگر يك نفر مؤمن باشد چطور؟
فرشتگان: قطعا لوط علیه السلام در ميان آنها نيست، ما به او و خاندانش آگاهتر هستيم، لوط و خاندان با ايمانش - جز همسرش - را نجات خواهيم داد.
وقتى كه براى ابراهيم، عذاب قوم لوط قطعى شد، ديگر هيچ نگفت، و تسليم فرمان خداى بزرگ بود، و گفتگوى فوق نيز براى توضيح بود كه از دل مهربان ابراهيم عليه السلام نشأت مىگرفت.
و در بعضى از روايات آمده: ابراهيم به جبرئيل گفت: در اين باره به خدا مراجعه كن (و توضيح بخواه) خداوند در همان لحظه به ابراهيم وحى كرد:
⭐️اَعرِض عَن هذَا اءِنَّه قَد جاءَ اَمرُ ربِّكَ وَ اءِنَّهُم آتِيهُم عَذابٌ غَيرُ مَردُودٍ؛⭐️
اى ابراهيم! از اين گفتگوها دورى كن، فرمان خدا صادر شده و اين فرشتگان مأمور عذاب حتمى قوم لوط هستند كه در آن، هيچ شفاعتى مقبول نيست.
ادامه دارد....
@ranggarang
#داستان_
🌸#ادامه_داستان_حضرت_لوط_🌸
#قسمت_چهارم_👇👇
🌳گفتگوى لوط عليه السلام با قوم تبهكار🌳
وقتى كه قوم شرور، به درِ خانه لوط رسيدند، به لوط گفتند: آيا ما تو را از جا دادن مردم نقاط ديگر منع نكرده ايم؟
لوط عليه السلام كه هوى و هوس آنها را ميدانست، سخن از ازدواج (كه امرى طبيعى براى ارضاى غريزه جنسى و بقاى نسل است) به ميان آورد و فرمود: اينها دختران منند، براى شما پاكيزه ترند (با آنها ازدواج كنيد و از عمل شنيع لواط دورى كنيد) از خدا بترسيد و مرا در ميان مهمانهايم، رسوا نكنيد.
⭐️اَلَيسَ مِنكُم رَجُلٌ رَشيد⭐️ٌ؛
آيا در ميان شما يك نفر داراى رشد و غيرت نيست؟
آنها در پاسخ گفتند: تو كه مىدانى ما حق (و ميلى) در دختران تو نداريم و خوب میدانى ما چه می خواهيم.
وقتى كه حضرت لوط از آن قوم اصلاح ناپذير، مأيوس شد، گفت: كاش داراى نيرو يا تكيه گاه و پشتيبان محكمى بودم (آنگاه می دانستم با شما پست فطرتان چه كنم؟!)
آرى لوط در اين هنگام از غربت و بى كسى خود ياد كرد و گفت: اگر نيرويى می داشتيم چنين خوار و گرفتار شما نمی شدم و در برابر تعدى و گزند شما دفاع می كردم و در مقابل فشار شما مقاومت می نمودم.
عجبا حتى يك مرد سالم و غيرتمند نبود كه به پشتيبانى از لوط بر خيزد، و تعبير به
⭐️اَلَيسَ مِنكُم رَجُلٌ رَشيدٌ؛ ⭐️
آيا در ميان شما يك مرد رشيد نيست؟
حاكى است كه اگر يك انسان عاقل و فهميده، و متعهد در ميان شما بود، كار شما به افتضاح و رسوايى نمی كشيد.
ادامه دارد....
@ranggarang