#مولای_مهـــــربانم_سلام❤
ما را هر روز امید آمدنت
چشم از خواب بیدار می کند
ما را بِرَهان
از این پلک های مدام
بیا که دیگر خوابمان نبرد،
که دیگر چشم بر نداریم از نگاهت.
#أللَّھُـمَ_؏َـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج_
@ranggarang
#موفقیت_تصادفی_نیست
در انگلستان به دلیل قدیمی شدن ساختمان کتابخانه، کتابخانه جدیدی بنا شد . اما برای انتقال میلیون ها کتاب بودجه کافی در دسترس نبود . اما حلال مشکلات کارمند جوان کتابخانه بود .
او آگهی منتشر کرد: همه میتوانند به رایگان کتابها را امانت بگیرند و برای بازگرداندن به نشانی جدید تحویل دهند.
برای موفقیت کافیست کمی متفاوت بیندیشی
@ranggarang
💠پیامبر اکرم فرمودند:
🔥سرعت #غیبت در نابودکردن ثواب ها از سرعت سوختن کاه در آتش بیشتر است.
@ranggarang
فرزندم!
🍃بدى با بدى خاموش نمىشود،
چنان كه آتش با آتش خاموش نمىشود.
🍃بدى با خوبى خاموش مىشود،
چنان كه آتش با آب، خاموش مىگردد.
📚لقمان حکیم
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ😍
🎥 برای خودت زندگی کن
نه برای مردم
🎙 دکتر انوشه•.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره.
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی بیمار میشی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده.
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی.
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ، حتماً داری امتحان پس میدی.
وقتی همه ی #درها به روت بسته میشه، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده.
وقتی سختی پشت سختی میاد ،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه.
وقتی دلت تنگ میشه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی...
@ranggarang
آدمای چرب زبون خطرناک ترین
موجودات کره خاکی هستن
دلشون کیلومترها با زبونشون
فاصله داره ...
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من اصلا فکر نمیکردم انقدر اردک روی کره زمین باشه، چه برسه به اینکه انقدر دقیق و منظم از خیابون رد بشن!
😂🤣🤔
@ranggarang
🌷 امام صادق (علیه السلام) :
👌 برادر ، جز در هنگام نیازمندی شناخته نمیشود.
📚 بحار ؛ ج۷۵ ، ص۲۲۹
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد:
در بازار بودم، اندیشه مكروهی
در ذهنم گذشت.
سریع استغفار كردم و به راهم ادامه
دادم.!
قدری جلوتر شترهایی قطار وار
از كنارم میگذشتند...
ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت
كه اگر خود را كنار نمیكشیدم
خطرناك بود
به مسجد رفتم و فكر میكردم
همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود؟!
در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه
آن فكری بود كه كردی!
گفتم: اما من كه خطاییانجامندادم
گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد!
اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد،
حتی یک تفکر منفی میتواند
تاثیری منفی ایجاد کند...
@ranggarang
🔴 عاقبت وابستگی شدید به دنیا!
🔸استاد عالی:
گاهی عامل اصلی ترس از مرگ تعلقات شدید به دنیا است...
🌾اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید.
✍ اما اگر آن را در جای پرمویی، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد.
🔸چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است،
طبیعتاً دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دوری کردن از محبوب او
🔸یک کسی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: من از مرگ می ترسم و از آن بدم می آید..
❤️پیغمبر فرمود: آیا تو اموالی داری؟
گفت بله.
❤️پیامبر فرمود: آیا در راه خدا چیزی را برای بعد از مرگ خود داده ای؟
گفت نه.
فرمود: به خاطر همین میترسی چون به جان تو وابسته شده است.
@ranggarang
🌹🌷🌹 حکایت:
از کاسبی پرسيدند:
چگونه دراين کوچه پرت و بی عابرکسب روزی ميکنی؟!
گفت: آن خدايی که فرشته مرگش
مرا در هرسوراخی که باشم پيداميکند
چگونه فرشته روزيش مراگم ميکند.
#روزی
@ranggarang
🤔 نجات يافتگان آخرالزمان
امام علی عليه السلام درباره نجات يافتگان اين دوران می فرمايد:
🌹«و آن زمانی است كه از فتنهها نجات نمی یابد؛ مگر مؤمنانی كه بی نام و نشانند.
اگر در حضور باشند، شناخته نشوند و اگر غايب گردند، كسی سراغ آنان را نمی گيرد.
آنها براي سير كنندگان در شب ظلمانی جامعهها، چراغهای هدايت و نشانههای روشنند.
نه مفسده جو هستند و نه فتنهانگيز.
نه در پی اشاعه فحشايند و نه مردمی سفيه و لغو گو.
اينانند كه خداوند درهای رحمتش را به سويشان باز می کند و سختیها و مشكلات را از آنان برطرف میسازد.»
📚(نهجالبلاغه، خطبه 103.)
@ranggarang
🌸#بابا_طاهر_، غزل
دلا در عشق تو صد دفترستم..
که صد دفتر ز کونین ازبرستم..
منم آن بلبل گل ناشکفته
که آذر در ته خاکسترستم..
دلم سوجه ز غصه وربریجه
جفای دوست را خواهان ترستم..
مو آن عودم میان آتشستان
که این نه آسمانها مجمرستم..
شد از نیل غم و ماتم دلم خون
بچهره خوشتر از نیلوفرستم..
درین آلاله در کویش چو گلخن
بداغ دل چو سوزان اخگرستم..
نه زورستم که با دشمن ستیزم..
نه بهر دوستان سیم و زرستم..
ز دوران گرچه پر بی جام عیشم..
ولی بی دوست خونین ساغرستم..
چرم دایم درین مرز و درین کشت..
که مرغ خوگر باغ و برستم..
منم طاهر که از عشق نکویان
دلی لبریز خون اندر برستم..
@ranggarang
بی تو به سر نمیشود_۲۰۲۳_۰۱_۲۰_۱۰_۳۱_۰۹_۲۵۹.mp3
5.17M
#شھرامناظرے
بۍتُوبہسَـرنمۍشود..
@ranggarang
#شیطان_شناسی
رمان واقعی«تجسم شیطاندو»
#قسمت_سوم 🎬:
شراره مانتو قرمز رنگش را که بیشتر شبیه یک بلوز کوتاه بود به تن کرد، شال سفید و کوتاهش را روی موهای بلند مشکی و قرمز رنگش کشید، داخل آیینه روی میز آرایشی نگاهی به صورت رنگآمیزی شده اش کرد و آرام با دستمال کوچکی زیر چشمش که کمی از ریملش ریخته بود را پاک کرد.
لبهای پروتز کرده اش که اینک با رژی آلبالویی، رنگ گرفته بود را نگاهی کرد و بوسه ای برای خودش فرستاد و نگاهی به ساعت مچی اش که صفحه آن بزرگتر از مچ دستش بود انداخت و با دست پاچگی از اتاق بیرون رفت.
وارد هال شد و همانطور به سمت در هال میرفت بدون آنکه نگاهی به آشپزخانه کند، گفت: خداحافظ مامی...من دارم میرم کاری نداری؟!
منور که از وقتی جمشید مرده بود و متوجه شده بود که یک زن دائمی دیگر با چند تا بچه قد و نیم قد هم داشته، کلا مثل آدم های روانی شده بود، نفسش را محکم بیرون داد و گفت: کجا میری شراره؟! کی میای؟!
شراره کفش های اسپورت سفید رنگش را از داخل کمد جاکفشی در اورد و همانطور که کفش ها را جلوی در می انداخت گفت: پیش یکی از دوستام، یا بهتر بگم یکی از اساتیدم، نمی دونم کی برمی گردم اما زنگ بهت میزنم، خبرش را میدم..
منور آهی کشید و خوب می فهمید منظور از اساتید،استاد دانشگاه نبود، بلکه همان افرادی بودند که توی سحر و ساحری دست راست شراره بودند و آرام زیر لب گفت: من که خیری از این سحر و جادو ندیدم، تنها خیرم زن های رنگ و وارنگ صیغه ای جمشید بود و حالا هم که اون زن دائمش ...اگر سحر اثر داشت و مهر من را به دل جمشید می انداخت، می بایست برای من خانه بخره نه اینکه من توی خونه اجاره ای باشم و برای اون زنیکه دهاتی خانه ویلایی آنچنانی بخره...
شراره که اصلا حرفهای مادرش را نشنید، گوشی اش را بیرون آورد شماره ای را گرفت وگفت: سلام استاد من تا نیم ساعت دیگه میام خدمتتون، فقط معذرت می خواهم، باید تنهایی ببینمتون...
و بعد با لبخندی خداحافظی کرد و سوار دویست و شش آلبالویی رنگش شد و همانطور که سوئیچ را می چرخاند انگار حضور کسی در کنارش را حس کرد و چیزی در گوشش می خواندند، گفت: می دونم که روح الله رفته پیش یه ملا مکتبی که می خواد با حرزهای مقدس و آیات قران طلسم های منو باطل کنه، البته که نمی تونه با این قدرت ضعیفی که داره با من مبارزه کنه، اما موکلی که من گرفتم از بوی سرکه انگور و اسپند و...متنفره و همین باعث شده که طلسم هام اثر کنه و اما دیر اثر کنه، باید راه چاره ای پیدا کنم، دارم میرم پیش یکی از اساتید که همه بهش میگن زرقاط بزرگ و البته بی نظیر هست...خیلی بی نظیره در این میدان و بعد گازی به ماشین دادو بلند گفت: من باید از این زرقاط هم پیشی بگیرم، من باید توی این حیطه استاد تمام اساتید جادوگری بشم که میشم و میدونم میشم...
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️روز سرد زمستانی مان را گرم کنیم
🤍با صلوات بر حضرت محمد ص
❄️و خاندان پاک و مطهرش
❄️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
🤍وآلِ مُحَمَّدٍ
❄️وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#گیف 🎬
@ranggarang
کاش باران بزند...
🌸💐🍁🍂🌨⛈🌧💦💧🌦
دشت در حسرت باران خدا در عطش است
آه و فریاد، خدا کاش که باران بزند
نم نم و کم کم و کم نه ، بخروشد شب و روز
تا شود خشکی ِ پیش آمده جبران بزند
کاش باران خدا مثل دم اسب شود
محکم و متصل و ساده و افشان بزند
برف آید همه جا دشت و دمن تازه کند
بر بیابان و خیابان و فراوان بزند
نشود خسته و سیراب کند کوه و کُتل
رعد و برق آید و ابر آید و جولان بزند
فارس را سبز کند با مدد شاه چراغ
تا به بوشهر و به میناب و به کرمان بزند
بختگان را بنوازد به هواخواهی ِ آب
پشت هم آید و سیوند و سپیدان بزند
درد داریم و دوای دل ما باران است
کاش باران خدا از پی ِ درمان بزند
رفت پائیز و دی و بهمن و ما بی چاره
چاره ای سازد و ابر آید و آسان بزند
سیل جاری شود و سبزه بر آید از خاک
بر سپید و سیه و گبر و مسلمان بزند
این همه فاجعه را با نفسش پاک کند
مُهر ِ تسلیم خداوند به عصیان بزند
همگان شاد و خوش و واله و خوشدل بشوند
برسد شادی و بر هر سر و سامان بزند
ای خدا رحم کن و مهدی ِ ما را برسان
تا به شمشیر علی گردن شیطان بزند
#جعفر_زارع_خوشدل ۹۴۹
@ranggarang