eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
Page046.mp3
928.9K
🍃🍃🍃🌸🍃 فایل صوتی تلاوت صفحه ۴۶ قرآن کریم. 🎤 قاری: استاد پرهیزگار 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
‏امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه فرمود: فقیرِ راضی، گرفتارِ شیطان نمی‌شود و ثروتمندِ ناراضی در دام شیطان است...!! غرر الحکم، حدیث ۱۹۵۱ ✾ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی چشمان سمیرا درشت شد و خودش را کنارم کشاند . -دیوونه شدی بهار؟ داری به رفتن فکر
🍃🍃🍃 تنش را بالا کشید و سر روی بالشت گذاشت . -ترجیح میدی خودت با زبون آدمی زاد بگی یا خودم از زیر زبونت بکشم؟ سرم را به اجبار دستانش روی بازویش گذاشتم. در پیشش بی کسی ام را بیشتر احساس می کردم. آن گذشته ی لعنتی درد می کرد، نگذشته بود و نمی گذشت... کبری خانم از دهانش در رفت و گفت که طبق گفته های زن عمو نرگس، عقد رسمی عباس و سعیده ماه بعد بود اواخر آذرماه ... شاید پریشانی قلبم و بهانه گیری های گاه و بی گاه این روز هایم از آن خبری بود که به محض شنیدنش چیزی در وجودم فرو ریخته بود. آسان نبود گذشتن و این طور که مشهود بود من نگذشته بودم . سخت نبود حرف زدن. -من میخوام یکی دوستم داشته باشه واقعی، از همونا که دروغ نمیشه بعدش جدایی نیست. مثل سمیرا و علی، مثل خیلیای دیگه از بلاتکلیفی خستم از این که نمیدونم فردا چی میشه خستم . داغی اشک هایم صورتم را خیس کرده بود -تو منو داری . نداشتمش، در ظاهر داشتم و در باطن یک حفره ی عمیق از جای خالی اش بر دلم مانده بود . -ندارم، من و تو هیچیمون واقعی نیست. هیچوقت پیشم نیستی، همیشه بیرونی، نگرانهمه هستی جز من، همش داد میزنی دعوام می کنی، من ازت می ترسم . تک خنده ای کرد ، زخم دلم سر باز کرده بود و محال بود کوتاه بیایم . -بیا بالا حرف بزن چرا قایم شدی؟ وقتی سکوتم را دید، سرم را بیشتر به سینه اش فشرد . -من همینم دختر حاجی، از اولشم بودم بدتر از اینا هستم که میبینی، مراعاتتو میکنم ولی خب نمیشه از دستم در میره، خیلی شبیه پدرتی، شبیه بهنامی شبیه آدمایی هستی که ازشون بدم میاد خیلی وقتا شده دلم می خواست گردنتو بشکنم چون عین اون لعنتیا حرف می زدی و می خندیدی... دمی عمیق گرفت و با صدایی بم و خشداری که دلم را می لرزاند گفت : -سر چشات باختم فقط، هر بار که نگام کردی فهمیدم نگات از جنس اونا نیست سخته دختر حاجی، سخته بزنم زیر قول و قرارام و روزگارتو سیاه نکنم ازم بیشتر از این نخواه دوست داشتنت کار من نیست و نمی تونم دوست داشته باشم ولی میمونی تا تهش جات همین جاست پیش من وسلام . دست روی سینه اش گذاشتم و هق هق های ریزم را به گوشش کشاندم. دوستم نداشت و من چاره ای جز آن که کنارش بمانم نداشتم چه تلخ بود این گونه ماندن... پتو را کنار زدم و از میان پلک های نیمه بازم اتاق را از نظر گذراندم . عمران نبود و در اتاق نیمه باز مانده بود. سر درد ناشی از گریه هایم را حتی خواب هم تسکین نداده بود . پاهایم از را تخت آویزان کردم و سرم را میان دستانم فشردم. موهای پریشان اطرافمپخش شده بود که قدم هایی نزدیکم شد . -خوبی؟ عمران بود، روی دو پا نشست و گیسوانم را پشت گوشم هدایت کرد . -سرت درد می کنه؟ لب های خشک شده ام را تکان دادم . -آره . صدایم گرفته بود و نگاهم از دلخوری لبریز بود. کمر راست کرد . -پاشو بیا یچیزی بخور، بعدش قرص بخور . به سوی سرویس رفتم. شستن دست و صورتم با آب سرد کمی چشمانم را باز کرد، چشمانی که سرخ و متورم شده بودند . مسیرم حیاط بود او بی آن که نگاهش را به پشت سرش بدوزد وارد آشپزخانه شد. در ورودی خانه را بستم و روی پله ها نشستم. هوا برای کشیدن کم داشتم . بیشتر حالت بازنده ها را داشتم، آدمی که تلاش کرده بود بسازد و به یک باره فرو ریخته بود . من همان بودم همانی که دویده بود تا برسد غافل از آن که این راه نقطه ی پایانی نداشت . هوای ابری پاییز و دل گرفته ام چقدر وجودم درد می کرد . کل شب را گریه کرده بودم. نمی دانم چرا انتظار داشتم بگوید مرا دوست داشت نه نداشت هیچ کس مرا دوست نداشت ادامه دارد..... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام وقتتون بخیر در جواب اون خانمی که گفتن پسرشون یبوست دارن به پسرتون بگین قرص( ژری لاکت تو پلاس) از داروخانه بگیره هر صبح ناشتا یکی دوتا دونه بخوره بعد از چند روز یبوستش کم کم درمان میشه دستور مصرف ای قرص توی بروشورش هست بخونین اگه ژری لاکت تو پلاس هم گیرش نیومد همون ژری لاکت معمولی بگیره خوبه اما ژری لاکت تو پلاس بهتره این قرص هیچ ضرری هم نداره در جواب خانمی هم که گفتن بچه شون لکنت زبان دارن توی گوگل سرچ کنن دعا در این مورد هست و به پزشک طب سنتی مطمئن مراجعه کنن بچه شون درمان میشه لکنت زبان از سردی مغز میشه 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌 🌸 آیه الکرسی 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃 🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃 🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃 ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی،اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ🌺 ❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️ 🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_ایل_آی به قلم پاک #فاطمه_دادبخش(یاس) دختره میون خنده گفت رسم خوش آمدگوییمون ب
🍃🍃🍃🌸🍃 به قلم پاک (یاس) خانم صالحی خیلی جدی گفت ____فریده لیلا و لعیا انفرادی۲۴ ساعت بعد هم از سلول خارج شد صدای اعتراض دخترا بالا گرفت و پشت سر خانم صالحی رفتن تا بلکه منصرفش کنن ولی فریده واااااای فریده یجوری نگام میکرد با پوزخند رو لبش که انگار من ارث پدرش خوردم دو قدم جلو اومد و گفت _اگه لال میشدی میتونستی اینجا بمونی بی دردسر ولی با دستای خودت قبر خودت کندی اینقده ترسیده بودم که بل تته پته گفتم __من چیزی نگفتم خانم محیدی جلو اومد و با اون هیکل گنده اش جلو فریده واستاد و گفت ____خفه شو و راه بیافت امثال تو هیچ غلطی نمیتونن بکنن بهتره دس ازین حماقتات برداری فریده تنه ای به خانم مجیدی زد و راه افتاد هاج و واج مونده بودم وسط سلول مثل چوب خشک شده بودم آسی در حالیکه دراز میکشید یه دستش زیر سرش گذاشت ساعد دست دیگشم رو چشماش گذشت و گفت __فاتحت خوندس بدبخت گریه ام دوباره از نو شروع شده بود این چه سانسی بود من داشتم آخه من کاری به کار کسی ندارم چرا هر چی آدم مزخرف سر راه منه همونجا رو زمین نشستم درواقع با زانو افتادم دوباره صدای خانم صالحی اومد جلو اومد کاوری سمتم گرفت که توش پتوی نرم خوشرنگی داشت ___این پتوی خودمه امشب ازش استفاده کن رئیس زندان از شانس تو امروز نیس ولی به محض اینکه برگرده ترتیب انتقالت به سلول دیگه میدم نگران نباش بعدم اشاره به آسی کرد و گفت _به لافای اینام گوش نده اینا مثل آمریکان فقط بلدن فک بزنن وگرنه تو عمل جرات هیچ غلطی ندارن لااقل تا زمانی که من اینجا هیچ کاری نمیکنن نگران نباش حواسم بهت هست مخصوصا صداشو بالاتر برد که آسی خوب بشنوه اشکامو پاک کردم و لبخند کوچیکی زدم ازش تشکر کردم و گفتم _نمیشه منصرف بشین من نمیخام...میدونین من هیچ کاری نکردم بخدا حرفمو قطع کرد و گفت _میدونم کاری نکردین فکرشو نکن اینام همینجوری عقده ای هستن مرض مردم آزاری دارن جلوشو محکم نباشی فک میکنن بی عرضه ای در حالی که بیرون میرفت گفت من تا شب اینجام تعویض شیفتم بکنم به همکارم میسپارم حواست باشه فعلا خداحافظ پتورو باز کردم و روی تخت خالی دیگه که اونجا بود ملافه هارو پهن کردم رو بالشی عوض کردم و دراز کشیدم پتوی نرم و خوشگل خانم صالحی عطر ملایمی داشت دلم برا عطر محمدم تنگ شده مثل جنین تو خودم جمع شدم و تا ساعتها به اتفاقات غیر قابل باوری که برام افتاده بود فکر کردم 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🌸🍃 ❤️ با عرض سلام خدمت رزا جان عزیز وهمه ی عزیزان گروه خانم عزیزی دختر بچه شون زمین خوردن ودمبالیچه شون زده بیرون اقای دکتر طب اسلامی حازق حازق یعنی شک نکن بچه اتو دنبالیچه شوجا میاندازه ولی اصفهان هستند اگه خواستید شمارشو به ایدی بفرستم 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام رزا بانوگل خسته نباشید نیمه شعبان رابرشماوتمام مسلمانان جهان تبریک میگویم عزیزم،خانمی گفته بودند بدنم وصورام پرلک شده ،خواهرگلم بروازعطاری کاسنی بخروبیاریک مشت کوچک خوب باآب ولرم بشورتوی کتری روحی بریزو۴لیوان آب بهش اضافه کن بزار نم نم بجوشه سه لیوان بمونه بعدهروعده غذایم لیوان بخوریم هفته انشالله به زودی زود خوب میشی عزیزم ممنون از کانال خوبتون و ممنون ازشماروزابانوعزیز •🌸🌱• آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 ♥️ @Roza113 ♥️ 💞🍃 @daregooshihayema 💞
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃 ‌‌ ‌‌. ﷽ [ روایتی تکان دهنده از ترک نماز ] حجت الاسلام دانشمند «فیِ جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ؛ عَنِ الْمُجْرِمِینَ؛ مَا سَلَککمُ‌ْ فیِ سَقَرَ؛ قَالُواْ لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّینَ آن‌ها در باغ‌های بهشتند و سؤال می‌کنند از مجرمان. چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم» 📚سوره مبارکه "مدثر" آیات ۴۰، ۴۱، ۴۲ و ۴۳ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام خدمت فاطمه خانم عزیز و هم گروهی های عزیز. عیدنیمه شعبان رو خدمت همه عزیزان تبریک عرض میکنم خدمت اون خانمی که فرمودن آلت پسرشون کج هست عرض کنم که متاسفانه پسرمنم همینطوره.. هم مجرای ادراری و هم آلت تناسلیش کج هست. الان11سالش هست.. دکترکلیه ومجاری ادراری گفن حتما بایدعمل بشه.چون برای ازدواجش مشکل پیش میاد.. شماهم خواهر من به فکر عمل پسرتون باشید کوتاهی نکنین درحقش. پسرمنم امسال انشالله حتما عمل میشه. اون دکتری هم که مسخره کردن واقعا بی‌شعور بوده که نسبت به مشکل یه انسان بی تفاوت بوده منم مامان آفاق 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸